۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

«سازش» یا احقاق حداقل مطالبات مردم؟


فـرهـاد مهدوی

پس از گذشت بیش از یکصد روز از تظاهرات مردمی و اعتراضات گسترده علیه تقلب در نتیجه ی انتخابات ریاست جمهوری در ایران، اکنون رژیم غرق در بحران، به دو اقدام ناگزیر دست زده تا شاید بحران داخلی را به نحوی مهار کند. هر دو این اقدامات که در ارتباط با جنبش اعتراضی مردم علیه خامنه ای - احمدی نژاد، و از نتایج همین شورش شجاعانه و حق طلبانه ی مردم مایه می گیرد، عبارت است از : 1) مذاکرات هسته ای با غرب که از موضع ذلت و همراه با عقب نشینی های آشکار شروع شده، و 2) تلاش و تقلای زبونانه برای مهار بحران و یا به گفته ی برخی از سرکردگان نظام "برون رفت از بحران داخلی" که ارکان رژیم را به لرزه انداخته است. بحث در باره ی مذاکرات هسته ای را به فرصتی دیگر وا می گذاریم و اینجا به تلاش موذیانه ی رژیم برای خلاص شدن از بحران داخلی و جنبش اعتراضی می پردازیم. تلاشی که به نوشته پارلمان نیوز در قالب "میانجیگرى و رایزنى سرشناسان براى برون رفت از وضعیت فعلى و یافتن یک راه‌حل مورد پذیرش طرف‌هاى مختلف، از مهم‌ترین موضوعات خبرى و سیاسى روزهاى اخیر" شده است.

در فردای تظاهرات روز قدس که نقطه عطفی در روند رخدادهای سه ماهه اخیر و شکست فضاحت باری برای نظام ولایت در رویارویی با مردم محسوب می شود، رفسنجانی از "تدوين متنی توسط دلسوزان نظام برای برون رفت از وضعيت فعلی" خبر داد و گفت: گروهی از افراد خير، و خير خواهان و دل سوزان نظام بر اساس مطالبی که از رهبری شنيديم و ديدگاه های افراد صاحب نظر در حال تنظیم متنی هستند برای انتقال فضای فعلی جامعه به فضای نقادی صحيح.

این اظهارات گنگ و چند پهلو و اقدام مشکوک و ناروای "دل سوزان نظام" متاسفانه بازتاب درخور، و واکنش متناسب خود را بخصوص در میان اپوزیسیون و رسانه های خارج کشور پیدا نکرد، گویی جدی گرفته نشد. بسیاری انتظار داشتند که جریان های عمده ی سیاسی، با طرح رفسنجانی برخورد کنند و از دستاورد جنبش اعتراضی با عقب راندن خامنه ای حفاظت نمایند.

هنوز هم کسی به درستی نمی داند که "متن" مورد اشاره ی رفسنجانی حاوی چه محتوا و در برگیرنده ی چه عناصری است. گویا قرار است باز هم برای نظام دل بسوزانند! همان نظام آدم کش و جنایت کاری که دست به تقلب زده، رای مردم را جابجا کرده، دروغ گفته، فرزندان مردم را مورد شکنجه و تجاوز قرار داده، با این همه طلبکار هم هست! آیا رفسنجانی و "دل سوزان نظام" اساسا حق دارند و مجازند که در غیاب مردم معترض، و بی اعتنا به مطالبات آنها برنامه آشتی کنان راه بیاندازد؟ آشتی یا به گفته آنها "وحدت" کی با کی؟ یک طرف این منازعه مردم هستند که در اعتراض به تقلب در انتخابات و این که حق شان توسط حاکمیت ضایع شده، به خیابان آمدند و خواست مشخصی و روشنی داشتند و دارند. آیا تقلبی در انتخابات صورت گرفته یا نه؟ آیا در طرح به اصطلاح آشتی از جمله به این تقلب رسیدگی می شود یا نه؟ آیا آمرین و عاملین کشتار و قتل های سه ماهه ی اخیر که تعدادشان به یکصد نفر بالغ می شود، معرفی و مورد پیگرد قرار می گیرند یا نه؟ از نظر احمدی نژاد خیانت کار که مردم میلیونی معترض "چهار تا خس و خاشاک" بیشتر نیستند! آیا این رئیس جمهور دروغگو و منفور، این اهانت ها را پس خواهد گرفت و از مردم شریف ایران عذرخواهی خواهد کرد یا نه؟ بدیهی است تا این موارد، روشن و تسویه نشده باشد، صحبت از آشتی و وحدت، دروغی بیش نیست و تماما به نفع رژیم خواهد بود، به همین خاطر است که مردم بر این شعار مبارزه جویانه تاکید می کنند که "تا احمدی نژاده، هر روز همین بساطه". این را باید به روشنی خاطر نشان نمود که هر "متن" و طرحی با هدف میانجی گری و یا به اصطلاح آشتی بایستی به صورت شفاف و با حضور نمایندگان مردم تنظیم و اجرا شود، در غیر این صورت هیچ تلاشی راه بجایی نخواهد برد.

بهر رو، به نوشته ی روزنامه ی حیات نو، اکنون دو گروه که تعداد آنها به بیش از 10 نفر می رسد، در حال تهیه طرحی یا احتمالا همان متن مورد نظر "برای بیرون بردن کشور از شرایط بحرانی اند." گروه اول عبارتند از رفسنجانی، مهدوى کنی، جوادى آملی، حسن خمینى و برخى مراجع. گروه دوم نیز از اینقرارند: حسین مظفر، باهنر، عسگر اولادی، مرتضى نبوی، حداد عادل و مصطفى میرسلیم. حیات نو می افزاید: "در هفته‌هاى اخیر میرحسین موسوی پیام‌هایى دریافت کرده که حاکى از تمایل، جهت یافتن راه‌حل براى خاتمه بخشیدن به اوضاع فعلى کشور است. برخى اخبار حاکى از آن است که گروهى از میانجیگران، پیشنهادات‌هاشمى در خطبه‌هاى نماز جمعه را مبناى کار قرار داده و در کنار آن طرح‌هاى دیگر را نیز دنبال مى‌کنند ." جناح غالب نیز از خدا می خواهد که بحران موجود به نحوی خاتمه یابد، مشروط به این که هزینه ای نپردازد و حتی سر و ته قضیه را به گونه ای جمع و جور کند که بیش از پیش در مقابل حرکت های اعتراضی مصون بماند.

در همین زمینه محسن حیدریان در شماره 31 نشریه سبز که توسط علیرضا نوری زاده، محسن سازگارا، فریبرز بقایی، و... تاسیس شده، از "سازشی" خبر داده و نوشته است "ایران در وضعیتی است که افکار عمومی و جنبش سبز، اجازه تبدیل نظام سیاسی کشور به نظام مطلوب احمدی نژاد و رهبران سپاه - نظامی مانند پاکستان - را نمی دهد. اما از سوی دیگر وزن سنگین نظامیان، نیروهای بسیجی و اقشار محروم و بی سواد حامعه به حدی است که امکان دور زدن کل نظام و تحول سریع ایران به یک نظام دموکراتیک، تنها یک خواب و خیال است. این واقعیات جای هیچ تردیدی در عقلانی بودن راه میانی یعنی راه سازش و مدیریت آگاهانه بحران باقی نمی گذارد."

البته هنوز از واکنش یا پاسخ میر حسین موسوى و مهدی کروبى در برابر چنین "سازشی" و یا "مدیریت آگاهانه" بحران خبری در دست نیست. ولی می دانیم که موسوى به دفعات تاکید کرده که به دنبال خواسته‌ شخصى نیست و فقط به دنبال مطالبات مردم و حقوق آنها است که بر سر آن نیز نمى‌توان مصالحه کرد.

ضمنا می دانیم که واژه "سازش" در فرهنگ سیاسی، همواره با بار منفی و مذموم همراه بوده و کمتر مورد تائید قرار می گرفته، اما نویسنده ی نشریه سبز، آن را راهی "عقلانی" خوانده و از آن حمایت می کند. وی تلاش های رفسنجانی را "راه میانی" برای شکستن بن بست کودتا می داند و می افزاید "مردم ایران، هم در انتخابات و هم با حضور میلیونی، رای، سخن و خواست خود را گفته اند. اینک باید این شانس را به سیاست ورزان و بزرگان نظام داد که در یک فضای آرام در جستجوی راه حل های سیاسی برآیند. سرنوشت یک ملت را نمی شود در خیابان ها رقم زد."

زنهار، دچار این اشتباه خرد کننده نباید شد، از قضا بایستی از بودن و حضور مردم در خیابان ها استقبال کرد، در همین خیابان هاست که مردم، تکلیف رژیم را تعیین خواهند کرد. طی 30 سال گذشته رژیم خیابان ها را از معترضین گرفته بود، اکنون مردم خیابان ها را به عنوان یک عرصه و یک پتانسیل جدید کشف کرده و دریافته اند که می توانند در بیان اعتراضات بحق و قانونی خود از خیابان ها استفاده کنند. از یاد نبریم که خیابان ها به مثابه یک ابزار تا به حال مطلقا در اختیار رژیم بوده و بسیاری از سیاست های سرکوبگرانه و ضد مردمی خود را از طریق همین خیابان ها و با گسیل نیروهای خود به خیابان ها تحمیل کرده است. اگر مردم بی اعتناء به هارت و پورت ها و عربده کشی های خامنه ای و دارو دسته در روز قدس به خیابان نمی آمدند و توازن سیاسی موجود را بهم نمی زدند، آیا لحن و بیان سرکوبگرانه نظام در همین حد نیز تغییر می کرد؟

حیدریان می نویسد "تنها راه قابل پذیرش از دو سو، که قبول آن به نوعی همان سازش متقابل است، کنار گذاشتن خواست ابطال انتخابات و تاکید بر آزادی زندانیان سیاسی و رهبران دستگیر شده ی اصلاح طلب و آزادی مطبوعات و رسانه های ملی است... بدون این که هدف سازش آن باشد که بود و نبود همه نظام را زیر سئوال ببرد."

اینجاست که آژیر هشدار و اخطار به صدا در می آید! از شواهد و قرائن پیداست که تمام تلاش این است تا از "ابطال انتخابات" و "بود و نبود کلیت نظام" سخنی به میان نیاید و این امکان پذیر نیست الا این که حالت اعتراض و فریاد را از مردم بگیرند و از آمدن دوباره آنها به خیابان ها ممانعت بعمل آورند. مردم بایستی هوشیار باشند، ابراز اعتراض در هر شرایطی حق آنهاست و بایستی بتوانند در هر فرصتی برای احقاق حقوق از دست رفته ی خود به خیابان بیایند. رژیم بشدت از تظاهرات خیابانی می ترسد، در عین حال دست اش تا بی نهایت برای سرکوب جمعیت انبوه، باز نیست. بخصوص در شرایط فعلی که بالاخره ناگزیر شده به مذاکره با غرب هم تن بدهد. محظوریت ها و دست بستگی های رژیم را همه کسانی که روز قدس در خیابان ها بودند به چشم دیدند. از اینرو مردم بایستی بر خواست و حقوق قانونی خود تاکید و پا فشاری کنند. سیزده آبان، روز دانش آموز در پیش است و عوامل سرکوبگر رژیم، بویژه فرمانده نیروی نظامی تهران به وضوح نگرانی خود را از نزدیک شدن سیزده آبان ابراز داشته است.

در همین حال سران جنبش اعتراضی نیز باید بکوشند "رایزنی ها" را علنی کنند، مذاکرات را از اطاق های در بسته بیرون بیاورند و با رعایت قواعد گفتگو، مردم را در جریان بگذارند، در چانه زنی های احتمالی با جناح غالب به مردم و عنصر مردمی اتکاء کنند. همان مردم شریف و آزاده ای که بهر حال به کروبی و موسوی رای دادند، حرف و نظرشان را خریدند، کروبی را "شیخ" و "شیر اصلاحات" نامیدند. اکنون نیز آنها را مانیتور می کنند و از آنها انتطار دارند شفاف باشند. جنبش اعتراضی اخیر علیه تقلب در انتخابات شروع شده، همه می دانند حداقل خواست مردم، ابطال انتخابات است، انتحاباتی که احمدی نژاد دروغگو را برنده آن اعلام کردند. هر چیزی کمتر از این، کمتر از حداقل مطالبه مردم است. به همین خاطر مردم این روزها بیشتر بر این شعار ها تاکید می کنند "احمدی دروغگو، 63 در صدت کو؟"، و "دولت کودتا، استعفاء استعفاء"

نیازی به گفتن نیست که خامنه ای و دار و دسته، به دلیل جنس و جنم ضد مردمی، اهل مصالحه و دادن امتیاز به مردم نیستند. کما این که طی همین روزها که به اصطلاح از پیدا کردن راهی برای بیرون رفت از بحران صحبت می کنند، جناح غالب همچنان در صدد است تا بیش از پیش گارد خود را ببندد و قوای سرکوبگر خود را تجدید سازمان دهد: سه روزنامه را مجددا توقیف کردند، جنایت کارترین فرماندهان را در راس سپاه و بسیج و حفاظت اطلاعات گمارده اند، و فراموش کردند که مردم روز قدس بر دهان اینها کوبیدند. بنا بر این، آزمایشی برای سران جنبش اعتراضی فرارسیده است، آیا آنها فاصله خود را با خامنه ای و سیاست های سرکوبگرانه و ضدمردمی اش حفظ خواهند کرد و همچنان در کنار مردم خواهند ایستاد؟

فـرهـاد مهدوی


منبع: سايت ديدگاه

هیچ نظری موجود نیست: