۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹
جناب آقای موسوی! این نظامی که شما این قدر برای قانون اساسیاش بر سر و سینه میکوبید بدون آدم کشی نمیتواند پا برجا بماند.
هرچقدر شما و یارانتان دراین سالها آن رابزک نمودید و خواستید در ویترین آن را به مردم نشان دهید باز چهره کریه و بی رحم آن از گوشه ویترین به بیرون آمد.
این قانون اساسی و نظامی که شما از آن طرفداری می کنید از همان ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ تا به امروز فقط میکشت و میزد و سرکوب میکرد تا بر روی کار بماند. نمونه تاریخی اش هم کشتار سال ۱۳۶۷ است که درزمان صدارت شما اتفاق افتاد. اعدام این پنج نفر درروز یکشنبه هم در راستای همان سیاست سرکوب است. منتهی چون اینها خودی نیستند شما و یارانتان در مورد آنها چیزی نمیگویید.
این دایره تنگ خودی و غیر خودی هم اختراع شما و طرفدارانتان بود که هرکه را غیر شما و یارانتان فکر میکند به پشیزی نمیانگارد و حتی برای جانش هم ارزشی قائل نیست. متاسفم برای شما و طرفداران شما که به سادگی فریب حرفهای شما را خوردند و هنوز هم فریب میخورند. متاسفم برای ملتی که آنقدر باید نگون بخت باشد که برای رسیدن به آزادی و دموکراسی مجبور باشد دست به دامان نخست وزیر دوران طلایی امام راحل هم عصر با کشتارسال ۱۳۶۷ بشود. راستی کشتار سال ۱۳۶۷ را یادتان هست؟ هرگز آن را فراموش نکنید. به طرفدارانتان هم بگویید آن را فراموش نکنند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر