در حالیکه مقامات مسئول، تعداد بازداشت شدگان سالگرد 22 خرداد را تنها 91 نفر عنوان می کنند، گزارش ها از بازداشت بیش از 900 نفر از مردم معترض حکایت دارد. همزمان وکلای دو تن از بازداشت شدگان وقایع بعد از انتخابات که به اعدام محکوم شده اند، در گفتگو با روز از تقاضای اعاده دادرسی پرونده وکلایشان و آخرین وضعیت آنها سخن گفته اند.
پرونده کاظمی و حاج آقایی در دیوان عالی
محمد علی حاج آقایی و جعفر کاظمی، دو تن از بازداشت شدگان وقایع بعد از انتخابات هستند که حکم اعدام آنها از سوی دادگاه تجدید نظر تایید شده است. پیش از این وکلای این دو زندانی به “روز” گفته بودند که به دلیل عدم دسترسی به کپی حکم دادگاه بدوی، امکان تقاضای اعاده دادرسی برای موکلانشان وجود ندارد و اکنون خبر میدهند که تقاضای انها برای اعاده دادرسی پرونده موکلانشان در شعبه 31 دیوان عالی کشور به ثبت رسیده؛ هرچند مشخص نیست این شعبه رای به اعاده دادرسی بدهد یا نه.
نسیم غنوی، وکیل جعفر کاظمی و مهدی حجتی، وکیل محمد علی حاج آقایی به “روز” گفته اند: ما بالاخره موفق شدیم از طریق معاون قضایی دادگاه انقلاب، کپی حکم دادگاه بدوی را بگیریم و اکنون درخواست ما در شعبه دیوان عالی کشور به ثبت رسیده است.
آقای حجتی توضیح داد: چون حکم را نداشتیم و به ما نمیدادند ناچارا به صورت دست نویس به دیوان عالی کشور فرستاده بودیم و امید کمی داشتیم که قبول کنند چون بر اساس قانون باید کپی حکم را می فرستادیم. خوشبختانه آقای نیری در دیوان عالی کشور همکاری کرد و کپی حکم نیز به پرونده اضافه شد و اکنون منتظریم ظرف 20 روز دیوان عالی کشور درباره پرونده های موکلین ما تصمیم بگیرد.
از وکیل محمد علی حاج آقایی سئوال کردیم که با توجه به ارسال حکم موکلتان به شعبه اجرای احکام، تا زمان تصمیم گیری دیوان عالی کشور آیا تضمینی برای عدم اجرای حکم اعدام موکلتان وجود دارد؟
آقای حجتی گفت: در این پرونده دو متهم دیگر هم هستند که به حبس محکوم شده و آنها هم نسبت به حکم صادره اعتراض کرده اند و پرونده در پی اعتراض آنها از اجرای احکام به دادگاه تجدید نظر برگشته و فعلا جای نگرانی نیست.
این وکیل دادگستری افزود: ما به لحاظ حقوقی معتقدیم که این پرونده و مستندات دادگاه بدوی و دادگاه تجدید نظر دارای اشکالات عدیده ای است و اگر دیوان عالی کشور بر مبنای قانون بخواهد تصمیم بگیرد قطعا حکم به اعاده دادرسی خواهد داد.
نسیم غنوی، وکیل جعفر کاظمی نیز به “روز” گفت: از طریق معاون قضایی دادگاه انقلاب کپی حکم را گرفتیم؛ البته به ما ندادند اما به دیوان عالی کشور ارسال کردند و منتظریم تا شعبه 31 این دیوان تصمیم بگیرد و اگر حکم به اعاده دادرسی بدهد، که ما معتقد هستیم باید اینکار صورت بگیرد پرونده به شعبه ای دیگر در دادگاه انقلاب برای بررسی مجدد فرستاده خواهد شد و اگر تقاضای اعاده دادرسی را نپذیرند برای اجرای احکام خواهد رفت.
وی افزود: با توجه به اینکه من وکیل پرونده بودم و از محتویات پرونده کاملا خبر دارم فکر میکنم دیوان عالی کشور تقاضای اعاده دادرسی را بپذیرد و امیدوارم حکم صادره را خلاف شرع و قانون تشخیص دهد.
بازداشت شدگان سالگرد 22 خرداد
در حالیکه حسن ساجدی نیا، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، بازداشت شدگان تجمعات روز شنبه تهران را 91 نفر مطنون ذکر کرده، گزارش ها حاکی از انتقال بیش از سیصد تن از بازداشت شدگان سالگرد 22 خرداد به زندان اوین است. به گفته خانواده های برخی زندانیانی که در بندهای قرنطینه زندان اوین به سر می برند، بیش از 200 زندانی از این بندها به زندان قزل حصار منتقل شده اند تا جا برای زندانیان تازه باز شود.
سایت کلمه نیز گزارش داده که تعدادی اتوبوس نیز زنان بازداشت شده را به قرنطینه بند زنان انتقال داده اند که از تعداد انها خبری در دست نیست اما با توجه به تعداد اتوبوسها به نظر می رسد زنان بازداشت شده در اوین حدود ۱۰۰ نفر باشند.
گزارش ها حاکیست تعداد بازداشت شدگان روز 22 خرداد بیش از این آمار است و برخی منابع از بازداشت بیش از 900 نفر در این روز خبر میدهند.
همزمان خبرگزاری هرانا گزارش داده است که شنبه شب ۶۰ تن از زنان و ۳۰ تن از مردان بازداشت شده توسط پليس پيشگيری آزاد و دهها بازداشتی دیگر در سه دستگاه اتومبیل ون به بازداشتگاهی نامعلوم منتقل شده اند.
در ساعت دو بامداد شب نیز ۳۰ تن از بازداشت شدگان روز گذشته با دو دستگاه خودرو “ون” از بازداشتگاه نامعلومی به ميدان انقلاب منتقل و در آنجا آزاد شدند.
دو بازداشت
يونس رستمی، عضو جبهه ملی و بابک ساران فرزند زنده ياد اميرحسين حشمت ساران بازداشت شده اند.
جبهه ملی ايران اعلام کرده است که آقای یونس رستمی مسئول شاخه سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران در شهرستان آبدانان، روز چهارشنبه ۱۹ خرداد توسط نیروهای امنیتی در منزلش بازداشت شد و به زندان ایلام انتقال داده شد.
هنوز خبری از وضعیت آقای رستمی بدست نرسیده است.
از سوی دیگر براساس گزارش ها روز شنبه ۲۲ خرداد ماه، بابک ساران ۲۵ ساله و دانشجوی مهندسی عمران و محروم از تحصيل در خيابان فخر رازی توسط موتور سوارهای بسيجی مسجد سجاد که پايگاه بسيج است مورد يورش قرار گرفته و دستگير شده است.
بابک ساران، فرزند امير حسين حشمت ساران است که در سال ۱۳۸۷ در زندان گوهردشت کرج جان باخت.
مخالفت با مرخصی
با وجود گذشت سه ماه از تودیع وثیقه سیصد میلیون تومانی مهدی مرتضی پور، همچنان با مرخصی او موافقت نمی شود.
به گزارش کلمه، مهدی مرتضی پور از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است که در خرداد سال ۸۸ توسط سپاه بازداشت و به بند دو الف منتقل شد. اتهام وی شرکت در اعتراض های مردمی و از جمله راهپیمایی ۲۵ خرداد ماه است.او هم اینک در بند ۳۵۰ زندان اوین با دیگر زندانیان سیاسی هم بند است.
خانواده مرتضی پور که به سختی وثیقه ۳۰۰ میلیونی را برای آزادی موقت او تهیه کرده اند از اینکه مسئولان قضایی یا امنیتی او را آزاد نمی کنند ابراز تعجب کرده اند. آنها به همه مراجع قضایی هم برای پی گیری وضعیت این زندانی مراجعه کرده اما هر بار پاسخ های نامشخصی گرفته اند و از دلیل واقعی خودداری از آزادی وی بی خبرند.هم اکنون حدود ۲۰۰ زندانی سیاسی که عمدتا در حوادث پس از انتخابات و به بهانه های مختلف امنیتی بازداشت شده اند، در بند ۳۵۰ زندان اوین نگه داری می شوند. خانواده مهدی مرتضی پور به زحمت توانسته اند وثیقه مورد درخواست دادستانی را تامین کنند. آنها برای تامین این وثیقه ناچار شده اند که بخشی از مبلغ وثیقه را به صورت نقد بپردازند، پولی که از طریق قرض از دیگران تهیه شده است. با این همه و پس از گذشت سه ماه هنوز مهدی آزادی نشده است. پرسش خانواده این اسیر جنبش سبز این است که اگر قرار نیست و نبوده که او را آزاد کنند، چرا آنها را واداشته اند که به سختی این وثیقه را تامین کنند و از نظر روحی آنها را در فشار و استرس شدید قرار داده اند.
تمدید قرار بازداشت عباسیان
قرار بازداشت محمدصابر عباسیان، رئیس ستاد ۸۸ استان فارس وعضو شاخه جوانان جبهه مشارکت حوزه شیراز تمدید شد. او که نود و هشت روز است در بازداشت به سر می برد، در شامگاه هفدهم اسفند سال گذشته به دست نیروهای اداره اطلاعات شیراز بازداشت شده است.
مأموران هنگام دستگیری محمدصابر عباسیان به منزل پدری وی مراجعه کردند و با معرفی خود به عنوان مأمور گاز وارد خانه شده و پس از تفتیش منزل، او را بازداشت و به همراه تعدادی از کتابها، جزوه ها و لب تاپ وی با خود بردند. از آن زمان نود وهشت روز می گذرد و تلاش خانواده و وکیل وی برای اطلاع از اتهامات و یا تبدیل قرار بازداشت به نتیجه نرسیده است. وی پس از دستگیری تا بیست روز ممنوع الملاقات بود و پس از آن چندین ملاقات با خانواده ی خود داشته است.
نزدیکان محمدصابر عباسیان روحیه ی او را عالی توصیف و تنها نگرانی اش را مشکلات درسی اش عنوان کرده اند. گفتنی است محمدصابر عباسیان دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی بوده و به دلیل بازداشت، از امتحانات ترم جاری اش بازمانده است.
حمله قلبی در زندان
علی طاری، رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در بابلسر روز گذشته دچار حمله قلبی و راهی بهداری زندان متی کلا شده است.
براساس گزارش دانشجو نیوز، این حمله قلبی ناشی از سختی ها و فشارهای وارده بر وی برای اعتراف گیری از سوی بازجوهای اداره اطلاعات مازندران و همچنین تاخیر در رساندن داروهای مورد استفاده وی در زندان اداره اطلاعات ساری در ۸۰ روز اخیر بوده است.
شنیده ها حاکی از آن است وی هم اکنون تحت مراقبت ویژه به سر می برد. پزشکان زندان متی کلای بابل در روزهای اخیر بارها درمورد وضعیت نامساعد علی طاری به مسئولین زندان متی کلا و دادستانی بابل هشدار داده بودند ولی مسئولین دادستانی و دادگستری بابل تحت فشار اداره اطلاعات استان مازندران از اعطای مرخصی استعلاجی به وی ممانعت می کردند.
علی طاری رئیس ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی در فروردین سال جاری پس از احضار به اداره اطلاعات شهرستان بابلسر بازداشت و به زندان اداره اطلاعات ساری و سپس به زندان متی کلای بابل منتقل شد.
نامه 70 روزنامه نگار و فعال جنبش زنان به ژیلا بنی یعقوب
بیش از 70 روزنامه نگار و فعال جنبش زنان در نامه ای خطاب به ژیلا بنی یعقوب نوشته اند: حکمی که امروز نوشتن را بر تو حرام می کند، سندی است که روزی برگی افتخار آمیز در دفتر مبارزات زنان ایران در راه آزادی و برابری خواهد بود.
ژیلا بنی یعقوب اخیرا به یکسال حبس تعزیری و سی سال محرومیت از روزنامه نگاری محکوم شده است.
این نامه بدین شرح است:
ژیلای عزیز
این نامه را برای تو می نویسیم. نه برای اینکه این حرفها برای تو تازه است، نه ! که تو خود بارها از این دست گفته ای و نوشته ای. نه برای اینکه تو نمی دانی در دل و ذهن ما چه می گذرد، نه! که همدلی ما را قرار نیست احکام عجیب و غریبی ثابت کند که از آسمان کشورر ستم زده مان می بارد.
برای تو می نویسیم تنها به این دلیل که دیگر کسی را برای دادخواهی آنچه بر ما می رود، عادل و راستکردار و راستپندار نمی دانیم. از اینروست که بیدادمان را نیز خطاب به همدیگر می نگاریم. دادخواهی مان را به نزد هم می بریم و فریادمان را با دلجویی از هم می آمیزیم. فریادی آنقدر بلند که گوش فلک ناچار شود از شنیدن!
ژیلای عزیز
بر حکمی که به تو دستور 30 سال ننوشتن! صادر کرده، بیش از گریستن باید خندید. باید خندید به کسی که فکر می کند تو می توانی از این پس زنده باشی و آب ننوشی. زنده باشی و غذا نخوری. زنده باشی و نفس نکشی. زنده باشی و ننویسی. این، درست مثل همان است. نوشتن برای تو، چیزی مثل نفس کشیدن است و تو درست همانطور که نفس می کشی و آب می نوشی، درست مثل همان، خواهی نوشت!
ژیلای عزیز
قاضی تو نمی داند این را! راز کوچک ما را نمی داند او. که ما، همان مایی که با هم، در کنار هم، برای هم و برای داشتن حق برابر زنان و مردان پیش آمده ایم، همه یک نام داریم. همه می توانیم در آنی، ژیلا شویم. می توانیم برای او، با او و به جای او ده ها خبر و مقاله و گزارش بنویسیم. می توانیم صدای او شویم و بپرسیم. نگاه او شویم و بکاویم. حنجره او شویم و فریاد کنیم. ژیلا جان معلوم است که قاضی تو از جنبش زنان ایران هیچ نمی داند!
ژیلا جان
راستی مگر تو چه گفته ای و نوشته ای که این همه بر آنها گران آمده است ؟ از حق پایمال شده نوشته ای؟ از آزادی سخن گفته ای؟ از برابری زن و مرد گفته ای و نوشته ای؟
بهای آزاد اندیشی در سرزمین ما بهای سنگینی است. 30 سال ننوشتن بهای ” از برابری نوشتن” است. اما راستی می دانی بهای نیندیشدین، آن هم برای یک زن چیست؟ بهای خموش و ساکت و فرمانبردار بودن زن، عمری در “عافیت سایه”، زیستن است و تو زن این سایه زیستی نیستی.
ولی خواهرم، وقتی به تن نحیف تو که یک سال بند را برای آن آماده می کنند، فکر می کنیم دچار عذاب وجدان می شویم. عذاب وجدان به خاطر راهی که در این چند سال اخیر در کنار هم پیموده ایم و امروز تو را به جرم این هم اندیشی در بند می کنند. اما عزیز ما تنها دلگرمی مان این است که راه ما اشتباه نبود. این راه اشتباه نیست. حق، خواسته ماست. و بدون آن زندگی تحفه بی ارزشی است که در شان تو، ما و همه زنان و مردان آزادی خواه میهنمان نیست. و ما فقط حق خواسته ایم.
ژیلا جان، حکمی که امروز نوشتن را بر تو حرام می کند، سندی است که روزی برگی افتخار آمیز در دفتر مبارزات زنان ایران در ر اه آزادی و برابری خواهد بود. با ابن همهم امید داریم که این حکم در تجدید نظرخواهی، به تبرئه و آزادی تو منجر شود. امید داریم که تو همیشه در کنارمان باشی و مثل همیشه قلم، در دستان اندیشه ات قدرت مردسالار را به چالش بکشد. امید داریم بهمن عزیز، یاور همیشگی ات نیز هر چه زودتر هوای آزادی را نفس بکشد. امید داریم…. البته ژیلا جان! امروز فقط به خودمان امید داریم که یک قدم از هیچ خواسته ای کوتاه نخواهیم آمد. خواسته ما رهایی تو از حکمی چنین خوار است و خواسته تو رهایی از همه حکمهایی است که زن را بدون اندیشه می خواهند. ما به همه این خواسته ها امید داریم.
خدیجه مقدم – شهلا اعزازی – زهره ارزنی – پروین اردلان – شادی صدر- جلوه جواهری – ناهید کشاورز- سوسن طهماسبی – آسیه امینی – فیروزه مهاجر – هدا امینیان- نوشین کشاورزنیا- فریده غایب- مینا جعفری – رویا کریمی مجد – مریم میرزا- ناهید میرحاج – دلارام علی – میترا شجاعی – محبوبه عباسقلی زاده – طلعت تقی نیا- فخری شادفر – نوشابه امیری- فرشته قاضی- سمانه موسوی- امیر رشیدی- زهرا مینویی- شیوا بدیهی نژاد – کاوه مظفری- بنفشه جمالی- نیکزاد زنگنه- سمانه عابديني- پرستو دوکوهکی- سارا لقایی- فرناز کمالی- پرستو اله یاری- لیلا اسدی- بهاره علوی- محبوبه حسین زاده – رها اصغری زاده – ناهید جعفری – سهیلا ستاری – فاطمه خانی – نرگس طیبات – سمیه رشیدی – کتایون پزشکی – نیلوفر کلگار- پریسا کاکایی- محمد صابر- نرگس جودکی – آزاده فرامرزیها- آیدا سعادت – مریم رحمانی- ستاره هاشمی – کاوه رضایی – لیلاصحت- اکرم خیرخواه – کاوه قاسمی کرمانشاهی- الناز انصاری- سیما حسین زاده – هایده تابش –نیلوفر انسان- آمنه شیرافکن – نازلی فرخی – نفیسه آزاد – مهرنوش اعتمادی – فروغ سمیع نیا – مریم سجادپور – عفت ماهباز- ونوس رضایی – شهلا فروزانفر- شکوه میرزادگی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر