۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

تجزيه بحرين




























































































١

بحرين جزيرهای واقع در کرانههای جنوبی خليج فارس است که مروار يدهای آن ب سيار م عروف بوده و به ه مين دل يل بع ضاً به ع نوان مرواريد خليج فارس خطاب میشود. البته بحرين در کل شامل ٣۵ جزيرۀ بزرگ و کوچک است که بزرگترين آنها همان جزيرۀ بحرين و شامل بندر بزرگ ترين جز يرۀ ،« محرک » يا « محرق » بوده و پس از آن هم « منا مه » مجموعه میباشد. اين مجموعه جزاير از دوران قديم هم متعلق به ايران بوده و حتی در زمان صفويه توسط پرتقالیها اشغال شده و به همت شاه عباس به کشور بازگردانده شده بود و تا اوايل دوران قاجار هم کماکان بخشی از ايران و در قلمرو حکومت ايالت فارس بوده است. چنان که ح تی ساليانه شش هزار تو مان با بت مال يات ب حرين به خزا نۀ دولت واصل میشده است.
١ که به اين ترتيب حاکميت ايران بر بحرين غير
قابل ترديد خواهد بود. بحرين جزيره ای است در کرانه جنوبی خليج فارس که به خاطر داشتن مرواريد مرغوب از شهرت ويژه ای برخوردار است. به همين دليل اين جزيره را "مرواريد خليج فارس" نيز می نامند.امروزه بحرين کشوری است شامل ٣۵ جزيره که بزرگ ترين آن ها همان جزيره بحرين که بندر معروف منامه در آن قرار دارد و جزيره بزرگ بعدی در اين مجموعه "محرق" يا "محرک" نام دارد. اين مجموعه جزاير از ديرباز متعلق به ايران بوده است. ١- تاريخ تجز يۀ ا يران، دف تر دوم، تجز يۀ بحرين/ دکتر هو شنگ طالع،
انتشارات
سمرقند، چاپ نخست ١٣٨۶ / ص 57 ٢ بحرين بحرين جزيرهای واقع در کرانههای جنوبی خليج فارس است که مروار يدهای آن ب سيار م عروف بوده و به ه مين دل يل بع ضاً به ع نوان مرواريد خليج فارس خطاب میشود. البته بحرين در کل شامل ٣۵ جزيرۀ بزرگ و کوچک است که بزرگترين آنها همان جزيرۀ بحرين و شامل بندر بزرگ ترين جز يرۀ ،« محرک » يا « محرق » بوده و پس از آن هم « منا مه » مجموعه میباشد. اين مجموعه جزاير از دوران قديم هم متعلق به ايران بوده و حتی در زمان صفويه توسط پرتقالیها اشغال شده و به همت شاه عباس به کشور بازگردانده شده بود و تا اوايل دوران قاجار هم کماکان بخشی از ايران و در قلمرو حکومت ايالت فارس بوده است. چنان که ح تی ساليانه شش هزار تو مان با بت مال يات ب حرين به خزا نۀ دولت واصل میشده است. ٢ که به اين ترتيب حاکميت ايران بر بحرين غير قابل ترديد خواهد بود. از حدود سالهای ١٨٢٠ ميلادی، استعمار انگليس به اتکای نيروی دريائیاش و به بهانۀ مقابله با دزدان دريائی، به خليج فارس نفوذ کرده و به سمت جزا ير ايرا نی هم متما يل شده بود. که ا ين م سائل همزمان با شکستهای ايران از روسيه و تحميل قراردادهای ننگين گلستان و... بود ند و لذا ا يران در مو ضع ضعف قرار دا شته ا ست. از سوی ديگر انگليس هم از کاربرد زور و ايجاد هراس در مردم ا بائی ندا شته چنان که در مواردی د ست به ا قدامات ن ظامی زده و مثلاً بر خی مکانهائی که پرچم ايران در آن بوده را هم ويران کرده ٣ و حتی مانع ا عزام نيروی در يائی ا يران به
بحرين شده بود. و در عين حال به
ا قداماتی ج هت سازش با شيوخ منط قه و گ سترش ا ستعمارش ا قدام کرده بود که موجب بروز مشکلاتی برای ايران شده بود. و به اين ترتيب با ف شار ن ظامی انگ ليس، ب حرين ع ملاً به سمت جدائی از ا يران و وابستگی به انگليس رفته و در نهايت دولت انگليس از سال ١٨٩٠ ثبت « قل مرو انگل ستان » را جزو « گ له جز يرۀ بحرين » ( ميلادی( ١٢۶٩ ه.خ کرده بود. ٤ که مشخص است با چه روند ظالمانهای و تنها با اتکاء به ن يروی در يائی انگ ليس بوده ا ست. و طبي عی بود که چ نان رو ندی هر گز نمیتوانست مورد قبول دولت و مردم ايران باشد و لذا اين مساله به عنوان يک عامل مهم اختلاف بين ايران و انگليس باقی مانده و در اين مورد به کرات به انگليس اعتراض شده بود. همچنين بسياری از ساکنان ب حرين هم از ا ين مسائل نارا ضی بوده و به کرات در ا ين موارد با ايران نامه نگاری کرده بودند. بد از پيروزی انقلاب مشروطه فضای بهتری در را ستای تلاش برای احقاق حقوق مردم ايجاد شده و لذا دولتهای وقت ايران به کرات در اين مورد با انگليس نامه نگاری و به آن اعتراض کرده بودند. اما در عين حال متاسفانه مردم بحرين هيچ نمايندهای در مجلس شورای ملی
٢- تاريخ تجز يۀ ا يران، دف تر دوم، تجز يۀ بحرين/ دکتر هو شنگ طالع، انتشارات سمرقند، چاپ نخست ١٣٨۶ / ص 57 ٣- تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص 76

٤- تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص 87 ٣ ا يران ندا شته و به ا ين
لحاظ ضعف بزر گی در ر سيدن صدای مردم آن
منطقه به دولت ايران وجود داشت. بعد هم با شروع جنگ جهانی اول، مسائل تحت الشعاع آن قرار گرفته و حضور نظامی
انگليس در خليج
فارس و ايران بسيار تشديد شده بود. تا جائيکه دولت انگليس در سال ١٩١٣ م( ١٢٩٢ ه.خ) به کارگزارش در ب حرين حق اع مال حاکم يت کن سولی داده بود. ٥ طبيعتاً اين مسائل هم موجب تشديد فعاليتهای ضد انگليسی در ا يران و ب حرين شده بود که بعد از پا يان جنگ جانی اول نمود رو شنی يافته بود ند.
چنان که هم مردم ا يران و هم مردم بحرين به
ا قدامات بي شتری برای قطع نفوذ
انگليس در آن جز يره ا قدام کرده
هم در بحرين تشکيل شده بود. ٦ همچنين « حزب نجات بحرين » بودند و حتی در دولت مشيرالدوله و مدت کمی از قبل نخستوزيری رضاخان هم تلاش- هائی برای کو تاه آ مدن ا يران در م سالۀ ب حرين ان جام شده بود. « سورن » ، چنان که در سال ١٣٠٢ ه.خ در ز مان وزارت خار جۀ دک تر م صدق سفير انگليس تلاش کرده بود تا دکتر مصدق را وادار کند که در مورد ب حرين کو تاه بيا يد. ا ما او بر حق کشور با ستانی ا يران در مورد بحرين پافشاری کرده و حتی
پيشنهاد کرده بود که مساله به حکميت
گذاشته شود که با مخالفت انگليس روبرو شده بود. ٧ و در سال ١٣٠٣ ه.خ هم مسالۀ حضور نمايندۀ مردم بحرين در مجلس طرح شده بود. ٨ اما با رسيدن رضاخان به پادشاهی، اين مساله به فراموشی سپرده شده و عملاً تا هن گام ج نگ ج هانی دوم و برک ناری رضا شاه، ا قدام خا صی در ا ين مورد صورت نگرفته و تنها برخی نامهنگاریها با مجامع جهانی انجام شده بود. و روشن است که عدم وجود نماينده بحرين در مجلس، عامل و ضعف اصلی در ايجاد گسست بين مردم آن منطقه و ايران بوده و سبب می- شده تا صدای مردم بحرين به گوش مردم ايران نرسد. بعد از جنگ جهانی دوم و برک ناری رضا شاه و تغيير فضای سيا سی کشور، باز هم تلاشهائی برای بازگرداندن بحرين از سوی برخی از مردم بحرين و همچنين از سوی مجلس و دولتهای ايران آغاز شده بود. چنانکه مردم بحرين به کرات خواهان آن بودند تا نمايندهای در مجلس دا شته با شند و حتی هياتی به ريا ست ي کی از شيوخ برجستۀ بحرين به ا يران آ مده و خوا هان نماي ندگی مجلس شده بود. ٩ ا ما باز هم ا قدام ثمربخشی از طرف دولتهای وقت در اين مورد انجام نشده بود. وليکن به هر حال شرايط و حما يت به تری ن سبت به ق بل و جود دا شته و ا ين م ساله مورد تو جه خاص مل يون قرار دا شت. چنان که دک تر م صدق در سال ١٣٢٩ در بحث خطرات تجزيه ايران به بحرين اشاره کرده و گفته بود:
" ... البته امتياز نفت و يا تمديد امتياز دارسي از تحت الحمايه اي مثل بحرين سهل تر است تا اينكه آنها را از دولت بزرگي مثل ايران درخوا ست نماي ند ! ... " ١٠ که بعد با به قدرت ر سيدن دکتر مصدق، بحث بحرين و جزاير ايرانی به طور جدی مورد توجه دولت قرار گرفته و به جرات با يد گ فت که بعد از ملی شدن نفت، بحث
بحرين و حضور

٥- تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص 89
٦- تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص 89 FO ٧- تاريخ روابط سياسی ايران وانگليس در دورۀ رضاشاه/ص ٢۴٧ به نقل از : / 371 E9890/67/91.
٨- تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص 91
٩- تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص 123
١٠ - نطقهای دکتر مصدق در تدارک مقدمات ملی شدن صنعت نفت در دورۀ شانزدهم مجلس شورای ملی،ج ١،انتشارات مصدق/ص ٧٧ ۴ انگ ليس در آن جز يره، ي کی از مهم ترين موارد ا ختلاف بين ا يران و انگ ليس در آن دوران بوده ا ست. چنان که دک تر م صدق در ا صلاح قانون انتخا بات يک نماي نده برای ب حرين در ن ظر گرف ته بود ١١ و ا ين م ساله مورد استقبال مردم بحرين واقع شده بود. ١٢ و حتی آيتﺍﻟﻠﻪ کاشانی هم تاکيد کرده بود که پس از خاتمۀ کار نفت، تمام قوای خود را برای استرداد و نجات بحرين متمرکز خواهيم کرد. ١٣ و جالب است که همزمان با ح ضور ه يأت ايرا نی در داد گاه لا هه، ب حث ب حرين هم ب سيار بالا گرفته و نمايندگان ايران يک نسخه از نامۀ اعتراض آميز ايران نسبت به مداخلات انگ ليس در ب حرين را با ترج مۀ آن به دبيرخا نۀ سازمان ملل متحد تسليم کرده بودند. ١٤ و به کرات هم دولت ايران بر اقدام در مورد بحرين تاکيد کرده و انگليس هم در پاسخ بر تحتالحمايه بودن ب حرين تاک يد کرده ١٥ و ح تی ا علام کرده بود که تو سل ا يران به زور با مقاومت آن کشور روبرو خواهد شد. ١٦ همچنين در آن دوران بخشی از مردم بحرين خواهان بازگشت به ايران شده و برای اخراج مستشاران انگلي سی د ست به ت ظاهرات زده ١٧ و ح تی ٢ ن فر از آن ها هم ک شته شده بودند. ١٨ اما با وقوع کودتای ٢٨ مرداد مسالۀ بحرين هم تا چند سال به فراموشی سپرده شده بود. و در عين حال نارضايتی مردم بحرين هم ادامه داشته چنانکه در ماههای پايانی سال ١٣٢۴ ه.خ مردم بحرين عل يه سلطۀ انگ ليس ق يام کرده بود ند. و انگ ليس هم با ا عزام ن يروی ن ظامی ا قدام به سرکوب شديد مردم و ک شتن و ز ندانی کردن ت عداد زيادی از مردم کرده و حتی مستشار انگليسی بحرين مجبور به خروج از آنجا شده بود. ١٩ اما با تمام اين تفاسير ايران تا چندين سال بعد هم به طور رسمی از حقوق کشور در بحرين چشمپوشی نکرده و بحرين به ع نوان ا ستان چ هاردهم ا يران ا علام شده بود. و ح تی تا ق بل از جدا شدن بحرين، معمولاً رفت و آمد ايرانيان به بحرين و بحرينیها به ايران، نياز به گذرنامه نداشت. و حتی بهای تمبر پست از ايران به بحرين نيز همانند بهای تمبر پست برای پاکتهای شهرهای داخلی ايران حساب میشد.
٢٠ که با اين تفاسير طبيعی بود که به هنگام خروج انگليس
از منطقه، حقوق ايران بسيار قابل بحث باشند. اما متاسفانه بعدها اتفاق ديگری رخ داد که مسائل را به طور کامل به ضرر ايران تغيير داده بود. آغاز روند تجزيۀ بحرين: (محمدرضا پهلوی به طور خصوصی گفته بود که بحرين از نظر سياسی برای او دردسر شده و حتی اگر آن را در سينی تقديمش کنند هم علاقه- ای به قبول آن ندارد.!) ١٣٣١ ، ص ١ /10/
١١ - روزنامۀ اطلاعات مورخ 04
١٣٣١ ، ص 7 /11/
١٢ - روزنامۀ اطلاعات مورخ 16
١٣٣١ ، ص ١ /٠۶/
١٣ - روزنامۀ اطلاعات مورخ ٢٣
١٣٣١ ، ص آخر /٠٣/
١٤ - روزنامۀ اطلاعات مورخ ١۵ ١٣٣١ ، ص ١ /٠۴/ ١٥ - روزنامۀ اطلاعات مورخ ١۶ ١٣٣١ ، ص ١ /٠٣/ ١٦ - روزنامۀ اطلاعات مورخ ٠١ ١٣٣٠ ، ص آخر /٠٣/ ١٧ - روزنامۀ اطلاعات مورخ ١۶ ١٣٣٠ ، ص ١ /٠٣/ ١٨ - روزنامۀ اطلاعات مورخ ١٩ ١٩ - تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص 124
٢٠ - پنجاه سال تاريخ با پان ايرانيستها/ آرمان خواهان و آرمان فروشان / نو شتۀ دک تر نا صر انق طاع/ چاپ دوم ب هار ١٣٨۴ / نا شر: شرکت ک تاب لوس آنج لس آمريکا / ص ١٩٩ ۵ اسناد نشان میدهند که محمدرضا پهلوی چند سال قبل از خروج ناوگان ن ظامی انگ ليس از خ ليج فارس، خوا هان جدا شدن ب حرين از ا يران شده ٢٧ اوت ١٩۶۶ ) به گونهای خصوصی به ) بود. چنانکه در ۵ شهريور ١٣۴۵ چاپ انگ ليس گف ته بود: با تو جه « گاردين » خبرن گار « کلرهولين گورث » به اينکه نفت دارد به پايان میرسد و مرواريد به پايان رسيده، ب حرين از ن ظر ما اهمي تی ندارد. ٢١ و از سوی دي گر شاه در ٢ شهريور ١٣۴۵ (اول سپتامبر ١٩۶۶ ) عباس مسعودی را به ديدار شيخ نشينان خليج سفير « دنيس رايت » فارس فرستاده بود. که وی هم قبل از آن به ديدار انگليس در ايران رفته و به او يادآوری کرده بود که بحرين از نظر ايران ارزشی ندارد. اما به خاطر حساسيت افکار عمومی نمیشود آن را رها کرد و از انگليس پرسيده بود که آيا آنها برنامهای برای اعطای استقلال به بحرين ندارند؟ که در آن صورت برای ايرانيان هم راحتتر خوا هد بود که همز مان ا ستقلال ب حرين را به ر سميت بشنا سند. ٢٢ و با « فرانک جيلز » فاصلۀ کوتاهی از اين مسائل شاه به گونهای خصوصی به چاپ انگليس گفته بود: " بحرين از « ساندی تايمز » خبرنگار روزنامۀ نظر سياسی برای او[شاه] دردسر شده است و حتی اگر آن را به او در سينی نيز تقديم شود، علاقهای به قبول آن ندارد." ٢٣ و يا چند ماه پيش از اعلام رسمی دولت بريتانيا در مورد فراخواندن نيروهای نظامیاش از شرق سوئز و خ ليج فارس، مح مد ر ضا په لوی در روز های پا يانی آذر ١٣۴٧ به گونهای خصوصی انگليسیها را آگاه کرده بود که از ادعای ا يران ن سبت به گ له جز يرۀ ب حرين د ست ش سته ا ست: " در اوا خر ١٩۶٨ (ميلادی)، شاه به گونهای خصوصی اعلام کرد که تمايل دارد تا از اد عا ن سبت به ب حرين د ست بردارد، در صورتی که را هی پ يدا شود که اف کار ع مومی ايران يان را ار ضا ک ند. او بر ا ين باور ا ست که ا ين امر به وسيلۀ اعلام نظر افکار عمومی مردم بحرين که در مرحلۀ بعدی با تائيد سازمان ملل رسمی میشود، عملی است. شاه تاکيد کرد که آنچه را که به گونهای خصوصی به ما گفته، در دهلی نو در ژانويه( ١٩۶٩ ) با اطلاعيهای رسمی اعلام کرده و در آن، کاربرد زور را ن فی خوا هد کرد. او گ فت که خوا ست مردم ب حرين را مح ترم خوا هد شمرد." ٢٤ که همين اتفاق هم رخ داده و شاه در دی ماه ١٣۴٧ به هند سفر کرده و در آن جا بر عدم ا ستفاده از زور در برا بر مردم ب حرين تاکيد کرده بود که امروزه مشخص شده با هماهنگی قبلی بوده است. و با اين تفاسير مشخص است که شاه شخصاً برای تجزيۀ بحرين پيشقدم شده ا ما نگرا نی قانع کردن اف کار ع مومی مردم را دا شته ا ست. لذا در همان زمان تلاش شده بود که تبليغ گردد که بحرين دارائی ارزشمندی برای ايرانيان نمیباشد. و اطرافيان شاه هم شروع به اقدام در اين داماد اردشير زاهدی، نامهای تهيه و « داريوش همايون » مورد کرده و خطاب به نخستوزير( هويدا) منتشر کرده و عملاً زمينهسازی برای جدا ،FO 371/ ٢١ - تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص ١۴١ به نقل از 185331 ١١ شهروير ١٣۴۵ ) از سفير بريتان يا در ت هران به وزارت ) ٢ سپتامبر ١٩۶۶ S.W. امور خارجه انگليس لندن، 1 ٢٢ - تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص 142 FO ٢٣ - تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص ١۴۴ به نقل از ۵ آذر ١٣۴۵ ) از سفير انگليس در تهران به وزارت ) ٢۶ نوامبر ١٩۶۶ ،371/185331 S.W. امور خارجه بريتانيا، لندن 1 FOC 8/944/ ٢٤ - تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص ١۴۶ به نقل از , 381 Iranian Claims in the Persia Gulf, Item 3. ۶ شدن بحرين از ايران آغاز شده بود که بخشهائی از آن نامه چنين است: " ... بحرين صرف نظر از موقعيت استراتژيک خود در خليج فارس هيچ امتيازی ندارد که مبارزه به خاطر دست يافتن بر آن را موجه سازد. ن فت و مروار يد آن دا ستانهای گذ شته ا ست. تن ها ثروت آن چ ند هزار تح صيل کرده بي کار و نارا ضی و آ مادة انف جار ه ستند که مواد خام تبليغاتی ناسيوناليستهای عرب بشمار م یروند. اکثريت بزرگ جمعيت آن عربانند و اقليت کوچک ايرانيان بحرين هرگز شور و علاقة خاصی نسبت به سرزمين اصلی از خود نشان نداده اند. ... اگر سابقة تاريخی و وجود عناصر ايرانی برای توجيه دعاوی ما کافی با شد تن ها به ب حرين ن می توان بسنده کرد. در چهار سوی مرز های ا يران سرزمينهای زرخيز تری ه ست که سزاواری د عوی و مبارزه دا شته با شد. حتی ارزش ا ستراتژيک ب حرين ن يز برای قدرتی مان ند ا يران با ت سلطش به سرا سر کرا نة شمالی خ ليج فارس و جزا ير ب سيار در در يای جنوب جنبة حياتی ندارد. برای ما بسيار مهمتر است که بحرين مانند ديگر جزاير و شيخ نشينهای خليج فارس به دست يک قدرت دشمن نيفتد تا خود آن را در دست داشته باشيم. ... ب حرين از آن ما ني ست و ح تی احت مال بد ست آوردن آن هم ن می رود که سخن از واگذا شتنش ب گوئيم. ما با يد از اد عای خود د ست بر دار يم وگرنه از خود بحرين مدتهاست دست ما را کوتاه کردهاند. ... ر فع نگرانی های شيخ ن شينهای خليج فارس و خلع سلاح کردن عوا مل امپرياليسم مصری از نظر تبليغاتی مزيتهای منفی است که چشم پوشيدن از دعوی ايران بر بحرين نصيب ما می سازد. اما بعضی مزيتهای مثبت نيز در اين راه خواهد بود. ما می توانيم در برابر تغيير سياست خود از شيخ بحرين و عملاً از انگلستان امتيازاتی بگيريم که خاصه از نظر روابط آينده ملی با ديگر شيخ نشينها اهميت خواهد داشت. " (نامه ،١٣۴۵/١١/ دا يوش ه مايون خ طاب به نخ ست وز ير ام ير ع باس هو يدا، ٢٣ تهران) و در ادامه هم شاه به مذاکره و تماس های مخفی با شيخ دست نشاندۀ انگليس در بحرين پرداخته بود که او هم تحت قيمومت دولت بريتانيا قرار داشته و نتيجۀ اين کار هم روشن است. و بعد قرار شده بود که مساله را به سازمان ملل ارجاع دهند و همه پرسی برگزار گردد. بحث همه پرسی برای تجزيۀ بحرين رو شن ا ست که ب حث نظر سنجی تن ها با بت گول زدن مردم ا يران و ف قط برای آن بوده که بهانهای به دست شاه داده شود. چراکه شاه در داخل ک شور هم هر گز به رای و ن ظر آزاد مردم اح ترام نگذا شته و ب عد از کود تا ت مامی م جالس فرماي شی و با د ستور شاه ت شکيل شده بود ند چه رسد به آنکه شخصی با آن تفکرات، برای مسائل مهم از مردم نظرسنجی ک ند. مثلاً دره مان شرايط ح تی ت صميماتی هم از طرف ساواک برای نظرسنجی نامحسوس از مردم گرفته شده بود که شاه اين مساله را هم رد کرده و در پاسخ نوشته بود که ما تصميم خود را گرفتهايم و نيازی به اين مسائل نيست. ٢٥ و حتی در ديدار مقامات انگليسی به اين ٢٥ - تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص 156 ٧ مساله اشاره کرده و در اسناد وزارت خارجه انگليس درج شده که: " ... او[ شاه] به هيچ و جه بر روی روش يا شکل ا بزار تما يل، پاف شاری نکرد. مشروط بر اينکه خواست مردم بحرين به دبير کل و يا نمايندۀ او ابراز میشود، به گونهای باشد که او را از گزند نظر مردم خود در امان دارد." ٢٦ و مضحک است که در همان زمان هم تبليغات گستردهای هم به راه افتاده بود تا خروج انگليس از بحرين را يک پيروزی برای ايران در مقابل تجزيۀ بحرين نشان دهند! اما تاسفبارتر آن است که شواهد نشان میدهند که اگر يک همه پرسی واقعی هم در بحرين برگزار میشد، احتمالاً نتيجۀ ديگری عايد ايران میشد و همين مساله به شدت موجب هراس شيخ بحرين بوده است. و لذا آنها حاضر به پذيرش همه پرسی نشده بودند. دليل اين مساله هم آن است که بخش زيادی از مردم بحرين در آن زمان ايرانیالاصل و طرفدار ايران بوده و همچنين اکثريت مردم بحرين هم شيعه بودهاند که به احتمال قوی آنها هم ايران را به اعراب سنی ترجيح میدادهاند. و در ک نار ا ين موارد ب حث ظ لم و ا ستعمار انگ ليس در آن منط قه هم و جود داشته که به تبع موجب نارضايتی مردم بوده است. و مجموع اين مسائل موجب واهمۀ شديد شيخ بحرين از همه پرسی بوده و دليل آن را استقلال بحرين اعلام کرده بودند اما جالب است که در همان شرايط، همانها با يک نظر سنجی م ضحک و فرماي شی مواف قت کرده بود ند که ن شانگر سيا ست دوگانۀ آنها میباشد و در غير اين صورت اگر يک رفراندوم واقعی در بحرين برگزار شده و مشخص میشد مردم آنجا خواهان استقلال هستند، به طور قطع شيخ بحرين وانگليسیها در موقعيت بسيار بهتری قرار می- گرفتند. اما در خاطرات نمايندگان ايران میخوانيم: "... بحرينی ها میترسيدند که پيش نويس شرايط ارجاع ما[به سازمان ملل متحد] به گونۀ خطرناکی به انجام همه پرسی نزديک باشد و آنها در حال تهيۀ پيشنهاد ديگری هستند. ٢٧ پنجاه سال تاريخ » باری در تائيد موارد فوق بايد گفت که در کتاب با پان ايرانيستها/ آرمان خواهان و آرمان فروشان / نوشتۀ دکتر نا صر انق طاع/ چاپ دوم ب هار ١٣٨۴ / نا شر: شرکت ک تاب لوس آنج لس اطلاعات جالبی در اين مورد وجود داشته و « آمريکا / صص ١٩٩ تا ٢٠٩ وزير مشاور دولت هويدا « بزرگمهر » از جمله نکات جالبی به نقل از که در آن مق طع به ب حرين سفر کرده بود، و جود دارد. وی که وز ير مشاور در دستگاه هويدا بوده و قاعدتاً بايستی تعلق خاطر به شاه و هويدا داشته باشد، در مورد گزارش سفر خود به بحرين مینويسد: "...در شهر با کمال تعجب ديدم که تمام مغازهدارها فارسی صحبت می- کنند. و چون سيگار برگ میکشيدم در هر مغازه (به زبان فارسی) سيگار به من تعارف میکردند. همه ايرانی الاصل بودند و بسيار خونگرم و مهر بان. با چ ند ن فر از ت جار که د فاتر معت بری دا شتند مذاکره کردم. همه نسبت به ايران و ايرانی نظرات بسيار قابل توجه داشتند." ٢٨ FOC ٢٦ - تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص ١۵٩ به نقل از ۶ خرداد ١٣۴٨ ) از سفارت انگليس در تهران به وزارت امور ) ٢٧ مه ١٩۶٩ ،8/944/381 خارجه بريتانيا و وزارت کشورهای مشترک المنافع ٢٧ - تاريخ تجزيۀ ايران، دفتر دوم، تجزيۀ بحرين/ ص ١۴٧ ٢٨ - پنجاه سال تاريخ با پان ايرانيستها/ آرمان خواهان و آرمان فروشان / نوشتۀ دکتر ناصر انقطاع/چاپ دوم بهار ١٣٨۴ / ناشر: شرکت کتاب لوس آنجلس آمريکا / صص ١٩٩ تا ٢٠٩ به نقل از کتاب کاروان عمر ٨ از اع ضای برج سته و )« داوود هرم يداس باو ند » همچ نين آ قای دک تر سخنگوی جبهۀ ملی ايران) که از اساتيد بسيار مطلع در زمينۀ امور بين الم لل بوده و در آن م قاطع و سال ١٩٧١ از نماي ندگان ح قوقی ايران در سازمان ملل متحد بوده است، در گفتگوئی با روزنامۀ مردم ١٣٨٧ ) چنين میگويد: "س: در مورد /٠٢/١٠ - سالاری (نسخۀ شماره ١٧٨۶ نظر سنجي سازمان م لل تو ضيح ده يد. چرا گفت يد که ا ين ن ظر سنجي به هيچ وجه مراجعه به افکار عمومي نبود؟ دکتر باوند: نظرسنجي سازمان ملل کاملا جنبه صوري داشت و همانگونه که گفتم تنها يک پرسشنامه بود که نهادهاي حکومتي آن را پر کردند و نه مردم. اين به آن دليل بود که مي دانستند اولا ايراني الاصلهاي ساکن بحرين به دليل محدوديتهايي که در آنجا داشتند قطعا از ايران حما يت مي کرد ند و علاوه بر آن ها شيعيان ب حرين ن يز ا يران را به اتحاديه عرب ترجيح ميدادند. من فکر مي کنم با اين عوامل اگر به آراي عمومي مراجعه ميشد احتمالا نتيجه چيز ديگري بود." ضمناً لازم به ذ کر ا ست که م قدمات نظر سنجی فرماي شی در ب حرين، از » ق بل فراهم شده و به ع نوان م ثال ع مال انگ ليس دو با شگاه فرهن گی را تعط يل کرده و شماری از مردم هوادار ا يران « فردو سی » و « نادر را به ز ندان انداخ ته و ح تی بر خی از آ نان را ک شته و جو خف قان شديدی اي جاد کرده بود ند. ٢٩ و لذا نماي ندگان سازمان م لل که به بحرين آمده بودند، تنها توانسته بودند با برخی افراد خاص ديدار و گفت گو کرده و تن ها يک نظر خواهی ساختگی از رو سای قبا يل و شيوخ بحري نی د ست ن شاندۀ انگ ليس ان جام داده بود ند و ا لخ... ٣٠ که نتي جۀ اين اقدامات هم روشن بوده و خواستههای شيخ بحرين برآورده شده و نماي ندگان سازمان م لل ا علام کرده بود ند که مردم ب حرين خوا هان استقلال هستند. ب عد هم بر مب نای ه مان گزار شات، طرح ا ستقلال بحرين به تصويب سازمان ملل ر سيده و در نها يت در ٢٣ مرداد ١٣۵٠ برا بر با ١۴ اوت ١٩٧١ ،(مقارن سالگرد امضای فرمان برکناری دکتر مصدق) بحرين رسماً ا علام ا ستقلال کرده و عملاً به پايگاه نفوذ غرب در منط قه ت بديل شده بود. و عج با که شاه ا يران هم او لين ک سی بود که ا ستقلال آن را تبريک گفت که هنوز هم دلايل اين اقدامات وی تا حدی در پردۀ ابهام قرار دار ند. و ضمناً در هر حال با يد به ا ين م ساله ا شاره کرد که اگر اکثريت مردم بحرين هم به جدائی از ايران رای داده بودند، باز هم ا ين م ساله به دل يل ديک تاتوری و ف ساد شاه در ا يران بوده ا ست. چراکه اگر در آن مقطع ايران دارای يک حکومت ملی و دموکراتيک بود، به طور ق طع هر گز چ نان م شکلاتی بروز ن کرده و مردم ب حرين هم قط عاً اشتياق بيشتری به اتحاد با ايران داشتند که متاسفانه جدائی بحرين از کشور نيز به دليل وابستگی و فساد محمد رضا پهلوی رخ داده بود. ٢٩ - پنجاه سال تاريخ با پان ايرانيستها / ٢٠۶ ٣٠ - پنجاه سال تاريخ با پان ايرانيستها / ٢٠۶ ٩ همچنين ذکر اين نکته هم لازم است که برخی پهلویچيان در صدد هستند تا م سائل ن ظامی و م حدوديت ا قدام ا يران و ... را در جر يان ب حرين ذکر کنند، که اين ادعا نيز باطل است چراکه زمانيکه منافع اربابان غر بی شاه به خطر افتاده بود، ار تش شاه تا ج نوب
عمان و منطقۀ
هم رفته و به سرکوب جنبش آنجا پرداخته بود. و اين در حالی
« ظفار »
بود که برای آن اقدام هيچ نوع مجوز بين المللی وجود نداشته وليکن شرايط ايران در موضوع بحرين بسيار محکمتر بوده است. و ضمناً کشورهای عربی هم هرگز قادر به مقابله با ايران نبودند چنانکه در خاطرات علم در اين مورد میخوانيم:
امير دبی(دوبی) " من مطمئنم آه
اعليحضرت هرگز تصور تحت فشار قرار دادن آشور ضعيفی مثل ما را هم نمی آنند. اما شما هر چه صلاح م یدانيد انجام بدهيد، آاملا در اختيار شما هستيم." (خاطرات ، پنج شنبه، ١٠ مهر) د ست ا ندرکاران تجز يۀ ب حرين چه ک سانی بود ند؟ شکی ني ست که عا مل ا صلی ا ين خيا نت خود محمدرضا پهلوی شاه ا يران بوده و تاريخ هر گز او را نخوا هد بخ شيد. ا ما در ا ين م يان بر خی عوا مل دي گر هم ن قش داشتند که خود را برای هميشه نزد ملت ايران روسياه کردهاند که بر خی از آن ها عبارت ند از: ارد شير زاهدی(وزير خارجه وقت ايران و صحنه پرداز ا ين بازی)، هو يدا( به ظاهر نخست وزير وقت)، داريوش همايون( به ظاهر طرفدار پان ايرانيست و از اع ضای حزب سومکا و نظر يه پرداز اول يه)، بر خی نماي ندگان خائن مجلس و... که با يد گفت که در ا ين م يان ارد شير زا هدی که سخنگوی مسائل در مجلس هم بود، به حق ثا بت کرد که پسر همان فضلﺍﻟﻠﻪ زاهدی کودتاچی است. و با اين خيانت نام خود را در کنار پدرش به ثبت رساند و جالب آنکه اين خيانت هم در ٢٣ مرداد ١٣۵٠ يعنی دقيقاً نزد يک سالروز ه مان کود تای ننگين ٢۵ و ٢٨ مرداد ١٣٣٢ رخ داد که ا ين دو خيا نت بزرگ برای همي شه در تاريخ ا يران ثبت شده و داغ ننگ آخرين تجزيه ايران تا به امروز هم به پي شانی محمد ر ضا پهلوی خورد. و بیهيچ ترديد بايد گفت که آخرين تجزيه ايران، يکی از ننگينترين تجزيهها در تاريخ ايران است چراکه بدون کمترين اقدام نظامی و با موافقت عملی دولت انجام شده بود.(از ا ينجهت تا حدی مشابه قرارداد آخال بوده است.)


هیچ نظری موجود نیست: