۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

صاحب مردهء صاحب مرده

رسم بر این است که صاحب عزا (صاحب مرده) تعیین می کند که مراسم ترحیم یا مراسم بزرگداشت چگونه برگزار شود، کدام آخوند روضه بخواند، چه کسی چای بدهد، حلوا باشد یا خرما، غذا داده شود، و یا همه مخارج را به مستحقین بدهند، و خلاصه از این رسم و رسومات متداول، که حتی در میان غیر ایرانی ها هم متداول است.

اما، وضع در ایران متفاوت است، و رسم و رسومات آنطوری اجرا می شود که خامنه ای و شرکاء تعیین کنند، و اگر کسی برخلاف حرکت کند، یک مشت اوباش حزب اللهی چماق به دست با شعار های گوش کر کن، مراسم را به هم می ریزند، و صاحب عزای صاحب مرده را از کرده خود پشیمان می کنند.

البته، این موضوع فقط برای حسن خمینی، نوه جانی قرن، و دور و بری هایش تازگی دارد. همین آقایان پیش از این، روی منبر که می رفت پایین کشیدنش کار حضرت خضر بود. پیش از این، برای بهشتی و دیگر شرکای جرم، مراسم که می گرفتند هم این دسته از اوباش شرکت می کردند و هم آن دسته از جاهلین محل. هم این دسته خود را صاحب مرده می دانست، هم آن دسته. این روزها، دیگر اینطوری نیست. حسن خمینی دیگر صاحب مرده نیست. پسر بهشتی دستگیر و مورد اهانت های متفاوت قرار می گیرد، منتظری که فوت می کند، کسی نمی تواند او را با خیال راحت کفن و دفن کند. خلاصه اینکه اگر برای مردم ستمدیده در 31 سال گذشته، زندگی کردن یعنی شکنجه روانی، امروز برای جناح مغلوب عزاداری تبدیل شده به کشمکشی بی سرانجام، حتی برای امام راحل.

با وجود تمام این واقعیات و مشکلاتی که برای جناح مغلوب پیش می آید، فکر نکنم که اصل موضوع برایشان جا افتاده باشد؛ که فهمیده باشند که خودشان بر سر مردم چه می آورده اند، و یا در طول این 31 سال از چه تفکر و سیستمی دفاع می کرده اند. فکر نکنم بفهمند که خانواده فروهر ها چه می کشیدند هر بار که می خواستند یادی از آن جانباختگان بکنند. نمی فهمند که یاران بازرگان چه می کشند هر بار که می خواهند برای نخست وزیر دولت موقت همین جمهوری اسلامی مراسمی برگزار کنند. هر گز نمی فهمند و درک نخواهند کرد احساسات خانواده سعید سلطانپور، و یا درد و رنجی که خانواده هزاران میلیشا و مجاهد خلق، پس از شنیدن خبر اعدام آنها، کشیدند. هرگز نمی فهمند، چرا که خود باعث و بانی این روش بوده اند. به هشدار کروبی توجه کنیم. بخشی از آنچه او می گوید حقیقت است، اما کروبی تنها یک خواست دارد دوری گزیدن از «انحراف از مسیر آیت الله خمینی». کروبی نمی خواهد (نمی فهمد که بخواهد) اذعان کند که در زمان خمینی وضع به همین شکل بود که امروز است، با این تفاوت که آن روز او مجرم بود و مردم قربانی. و امروز در کنار مردم، او و حسن خمینی قربانی ستم و کشتار و شکنجه و نقض حقوق بشر شده اند.

ما در اپوزیسیون باید از آنچه برای شاه و شیخ پیش آمده درس بیاموزیم: اگر امروز دگراندیش را سرکوب کنی، فردا سرکوب خواهی شد. این پیام ساده ای است که خیلی ها هنوز آن را درک نکرده اند. وقتی راهی و یا روشی که معرف آن بوده ایم، نهادینه شود، بی شک آن راه و روش روزی دامن گیر خود ما خواهد شد، و در آنروز به این نگاه نمی کند که تا بحال چه کرده ایم، چندتا شهید داده ایم، تاریخچه ما چه بوده است، و یا پدر و پیشکسوتمان چه کسی بوده است. راه و روش و اخلاق و فرهنگ (انحرافی) که نهادینه شود، سیستماتیک همه را با خود به زیر خواهد کشید.

شک نداشته باشیم که آفریننده اختناق، خود روزی در زیر همان چتر خودساخته، خفقان خواهد گرفت، و آن روز دیگر دیر است. آن روز به سرنوشت حسن خمینی و کروبی و موسوی گرفتار خواهیم شد.

علی ناظر

14 خرداد 1389

هیچ نظری موجود نیست: