چهارشنبه ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۰
حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس ایرانی را آزاد کنید.
ما جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی خواهان آزادی فوری حسین رونقی ملکی هستیم و دولت جمهوری اسلامی ایران را مسئول مستقیم جان او میدانیم. ما از همه فعالین حقوق بشر درخواست میکنیم که با سازمانهای بین المللی و مقامات محلی خود تماس گرفته و از آنها بخواهند که به دولت ایران مسئولیت آنها در قبال جان زندانیان را گوشزد کنند. زندانهای ایران تبدیل به قتلگاه زندانیان شده است و باید سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشر هر چه سریعتر با ارسال هیئت های بازرسی به نجات جان زندانیان بی پناه بشتابند.
جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی
رونوشت
دبیرکل سازمان ملل عالیجناب بان کی مون
خانم ناوی پیلای رییس کمیسیون حقوق بشر
گزارشگران بدون مرز
صلیب سرخ بین المللی
عفو بین الملل
وبلاگ نویسانی که اعلام حمایت کردند
سرزمین آفتاب
دفترها
وبلاگ شاهین شهر - اندیشه های ( سیاسی) نوین و مترقی
گزارشگران
ساروی کیجا
عبدالقادر بلوچ
بادبان
خُسن آقا
مبارز کوچک
بیلی و من
MobarezX
تقویم تبعید
بلوا
منوچهر مرعشی
کاک هیوا
لندنی
من بدم میاد از عاملان رژیم خمینی
شیما کلباسی
Free Iranian blogger, Hossein Ronaghi Maleki
Hossein Ronaghi Maleki, Iranian blogger/human rights activist, and his brother were arrested on December 13, 2009. Hossein is still held in section 2, alef at the ward of the Revolutionary Guard, in the notorious Evin prison, Tehran. No reason for his arrest has been presented, nor a trial date has been set.
Since his arrest, Hossein has been under severe physical and mental torture and has gone on a hunger strike once. Today we were informed that he has been under pressure for a TV interview and false confessions. In protest to the increasing pressure on himself and his family, Hossein has resumed his hunger strike.
We, a group of Iranian bloggers, are calling for the immediate release of Hossein Ronaghi Maleki. We hold the Islamic Republic of Iran responsible for Hossein's life. We urge all human rights activists to immediately contact international human rights organizations as well as their local officials and urge them to pressure the Iranian government to observe the basic rights of the political prisoners. Iranian prisons have become the slaughterhouse of political and human rights activists. Immediate intervention of the the United Nations and international human rights organizations and sending inspection delegations, is of utmost importance, to save the lives of thousands of helpless political prisoners in Iran, including Hossein Ronaghi Maleki.
A group of Iranian bloggers
CC:
His Excellency Ban Ki Moon
Her Excellency Navanethem Pillay
Reporters Without Borders
The International Red Cross
Amnesty International
Since his arrest, Hossein has been under severe physical and mental torture and has gone on a hunger strike once. Today we were informed that he has been under pressure for a TV interview and false confessions. In protest to the increasing pressure on himself and his family, Hossein has resumed his hunger strike.
We, a group of Iranian bloggers, are calling for the immediate release of Hossein Ronaghi Maleki. We hold the Islamic Republic of Iran responsible for Hossein's life. We urge all human rights activists to immediately contact international human rights organizations as well as their local officials and urge them to pressure the Iranian government to observe the basic rights of the political prisoners. Iranian prisons have become the slaughterhouse of political and human rights activists. Immediate intervention of the the United Nations and international human rights organizations and sending inspection delegations, is of utmost importance, to save the lives of thousands of helpless political prisoners in Iran, including Hossein Ronaghi Maleki.
A group of Iranian bloggers
CC:
His Excellency Ban Ki Moon
Her Excellency Navanethem Pillay
Reporters Without Borders
The International Red Cross
Amnesty International
سهشنبه ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۰
استمداد پدر و مادر حسین رونقی از مجامع حقوقبشری پس از هشت ماه بازداشت فرزندشان در سلولهای انفرادی سپاه
پدر و مادر حسین رونقی ملکی در گفتگو با "روز" اعلام کردند فرزندشان بعد از گذشت 8 ماه از بازداشت، همچنان در بند 2 الف سپاه و در سلول انفرادی به سر می برد. همزمان محمدعلی دادخواه، وکیل حسین رونقی ملکی هم که هفته گذشته موفق به ملاقات با موکلش شده، میگوید موکلش باید به عنوان یک نابغه که دارای توانایی های خاص است مورد احترام و توجه قرار گیرد و با آیندهنگری از تواناییهای او برای پیشرفت کشور استفاده گردد نه اینکه 8 ماه در انفرادی و در شرایط خاصی نگهداری شود
حسین رونقی ملکی معروف به بابک خرمدین، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر از 22 آذر سال گذشته در شهرستان ملکان بازداشت شده و از آن تاریخ تاکنون در بند 2 الف سپاه زندانی است. خانواده او، محمدعلی دادخواه را به عنوان وکیل پسرشان انتخاب کردند اما علیرغم پی گیری های فراوان، وی تنها هفته گذشته موفق به ملاقات با موکل خود و امضای وکالت نامه از سوی او شد.
نابغه ای در زندان
این وکیل دادگستری به "روز" می گوید هنوز زمان برگزاری دادگاه موکلش مشخص نیست و چیزی به او ابلاغ نشده و او هنوز موفق به مطالعه پرونده موکلش نشده است.
آقای دادخواه توضیح میدهد: "من هفته گذشته موکلم را در زندان اوین دیدم اما در طول سی سال خدمتام به عنوان وکیل، این بار اول بود که اجازه ندادند متهم به سالن ملاقات با وکلا بیاید. یعنی او را نیاوردند و در مقابل ما را به بند زندان بردند و ملاقات در بند صورت گرفت."
وکیل حسین رونقی ملکی در پاسخ به این سئوال که آیا در بند 2 الف سپاه، موکلش را ملاقات کرده است؟ میگوید: "نه ایشان را به سالن ملاقات وکلا نیاوردند و ما را به بند 209 زندان اوین بردند و در این بند ایشان را ملاقات کردیم و وکالت نامه را امضا کردند. من هنوز نتوانسته ام علتی برای این قضیه پیدا کنم و در تمام عمر وکالتم چنین موضوعی را ندیده بودم."
وی در خصوص وضعیت روحی و جسمی موکلش میگوید: "حال روحیاش خوب بود اما می گفت با او رفتار خوبی نشده است. در حال حاضر هم در سلول انفرادی است؛ یعنی این مدت غیر از مقطعی کوتاه که با فرد دیگری هم سلول بوده، در انفرادی به سر برده است. در حالیکه بازجویی های او به پایان رسیده و مطابق قانون باید به بند عمومی منتقل شود. از طرفی اکثر کسانی که همزمان با موکل من بازداشت شده بودند آزاد شده اند و قاعده این است که قرار مناسبی برای ایشان هم صادر و از زندان آزاد شود. من امیدوارم رئیس دادگاه توجه کند که یک نابغه در زندان است."
آقای دادخواه میافزاید: "جمهوری اسلامی باید به موکل من با تواناییهای افزونی که در سن کم توانسته در بهره برداری از رایانه کسب کند، به عنوان نابغه بنگرد. من به قاضی پرونده او نیز گفتهام که خردمندی، فرزانگی و آینده نگری ایجاب می کند از آقای رونقی ملکی برای بهینه سازی آینده کشور استفاده شود. باید از تجارب دیگران استفاده کنیم به طور مثال در سال 2004 یک جوان آلمانی توانست به سایت سیا راه پیدا کند آنها هم رفتند با او دیدار کردند و از او دعوت کردند با بهترین مزایا با آنها همکاری کند. باید از این موارد پند بگیریم و از افراد نابغه و متبحر کشورمان استفاده کنیم. اگر نوابغی در کشور داریم از تخصص شان استفاده کنیم نه اینکه ماهها در زندان و در شرایط خاصی آنها را نگهداریم. حتی اگر به نظر مسئولان راه خطا هم رفته باشند باز باید کمکشان کنیم و برای آینده کشورمان از آنها بهره جوییم."
وکیل حسین رونقی ملکی در خصوص اتهامات موکلش چنین توضیح میدهد: "من پرونده را هنوز نخواندهام اما خود آقای رونقی ملکی میگفت که تبلیغ علیه نظام و همکاری با برخی رسانهها از جمله اتهامات او است. در حالیکه این موارد را نمیتوان در فعالیتهای رایانهای گنجاند و موکلم تبحری داشته و در امر رایانه کارآمد و متبحر بوده و توانسته ادعاهایی بکند و باید به این ادعاها به دیده مثبت نگریست."
اتهامات و تهمتهای دروغ
خانواده حسین رونقی ملکی نیز روز 22 تیر و بعد از ملاقات دادخواه با فرزندشان موفق شدند برای بار چهارم در طی 8 ماه با او ملاقات کنند.
آنها به "روز" می گویند حال جسمی فرزندشان بسیار بد بوده و همچنان در بند 2 الف سپاه و در سلول انفرادی نگهداری میشود.
احمد رونقی ملکی، پدر حسین رونقی ملکی که روز شنبه و برای پی گیری پرونده پسرش به شعبه 26 دادگاه انقلاب مراجعه کرده بود به "روز" می گوید: "هم به آقای دادخواه که مراجعه کرده بود و هم به ما، گفتند پرونده اینجا نیست و در نهایت گفتند که پرونده به دادستانی فرستاده شده است. ما نیز نامه ای برای دادستانی نوشته و ارائه دادیم و فعلا منتظریم تا ببینم چه اقدامی صورت خواهند داد."
وی می افزاید: "پسر من از 22 آذر سال گذشته در بازداشت است و با بدترین شرایط او را تحت فشار قرار داده اند تا علیه خود اعتراف کرده و مصاحبه تلویزیونی کند. به او اتهامات بی اساس زدهاند، تهمت و افترا زدهاند و هیچ کسی هم پاسخ نمیدهد که با دستور چه کسی چنین رفتارهایی با حسین انجام میدهند. پرونده او ابتدا دست بازپرس موسوی در شعبه اول ناحیه 31 تهران بود و این بازپرس خیلی مشکلات برای حسین ایجاد کرد؛ حسین را خیلی اذیت کرد و پروندهسازی کرد. بعد از آن پرونده از دست او خارج و به آقای کیامنش سپرده شد و ایشان پرونده را تکمیل کرده و به شعبه 26 دادگاه انقلاب، یعنی قاضی پیرعباسی فرستاده، اما در این شعبه به ما گفتند پرونده در دادستانی است."
آقای رونقی ملکی سپس به اتهاماتی که رسانههای حکومتی و به طور مشخص روزنامه کیهان به فرزندش نسبت داده اند اشاره میکند و میگوید: "حسین 8 ماه است در زندان سپاه است، تا هفتهی گذشته حتی امکان دسترسی به وکیل هم نداشته، پروندهاش تازه تکمیل شده و هنوز هیچ دادگاهی برای او برگزار نشده است، چطور این رسانهها چنین تهمتهایی میزنند؟ از دریافت دلار تا فراری دادن سیاسیون و... گفتند و نوشتند اما همه اینها دروغ است. بگویند دلارها به کدام حساب واریز شده و چه کسی واریز و چه کسی دریافت کرده است؟ کدام فرد سیاسی را پسر من فراری داده است؟ نوشتهاند سرکرده باند بوده، کدام باند؟ سرگروه چه کسانی بوده؟ بیایند جواب دهند. اگر پسر من افراد سیاسی را فراری میداده و شما جلوی فرار آن افراد را نمیگرفتید پس در صورت صحت ادعاهایتان که کذب است، شما هم مقصرید."
پدر حسین رونقی ملکی میافزاید: "صدای ما را به همه جهان برسانید و بگویید که جان پسر من در خطر است و تهمتها و اتهاماتی که زده اند دروغ محض است. پسر من یک بچه 24 ساله است و خرج دانشگاهش را هم من میدادم از کجا آدم استخدام کرده بود؟"
آقای رونقی ملکی سپس خواستار آزادی فرزندش می شود و میگوید: "از دادستان تهران که تا به حال به ما کمک کرده و برای ملاقات با حسین نامه داده، درخواست میکنم حسین را آزاد کنند. من واقعا نگران امنیت جانی فرزندم هستم و از همه مجامع حقوق بشری می خواهم کمک کنند و به داد حسین که 8 ماه است در سلول انفرادی است برسند."
تحت فشار برای مصاحبه تلویزیونی
زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی نیز که برای ملاقات فرزندش و پیگیری پرونده او به اتفاق همسرش از شهرستان ملکان به تهران رفت و آمد میکند از تماس شنبه شب حسین خبر میدهد و به "روز" میگوید: "حسین زنگ زد و گفت که «شب چشمانم را بسته و بیرون بردند و گفتند باید مصاحبه کنی». من واقعا نگران او هستم. پسرم همچنان برای مصاحبه تلویزیونی تحت فشار است. من واقعا نمیدانم چکاری باید انجام دهم. به همه نامه نوشتهایم از رئیس قوه قضائیه تا دادستان و... همه جا رفتهایم اما حسین همچنان تحت فشار است و ما هم نگران."
خانم موسوی میافزاید: "هفته گذشته هم که حسین را دیدیم حالش خوب نبود. کلیههایش درد میکرد و وضعیت جسمی خوبی نداشت و اعصابش هم به هم ریخته بود، می گفت دردش خیلی زیاد بوده و به او دو بار مرفین و مسکن زده اند. خیلی ناراحت شدیم. چنین حقی ندارند. مگر بچه من چکار کرده که چنین رفتاری با او می کنند. به او گفتم این همه زندانی نامه می نویسند به مسئولان و دادخواهی می کنند تو هم بنویس که گفت چنین اجازهای به او نمی دهند؛ در انفرادی است و نمیگذارند نامهای بنویسد. به ما هم اجازه نمیدهند چیزی برای او ببریم. چند روز بعد از ملاقات هم زنگ زد گفت که بعد از ملاقات 5 روز است غذا نخورده و 5 روز تمام گرسنه مانده است، چون غذای خیلی نامناسبی به او داده بودند. به او گفتم تو را به خدا به سلامت خودت فکر کن ما که دستمان بسته است و کاری نمیتوانیم بکنیم تو غذا بخور تا سالم بمانی. گفت غذایشان خیلی بد بوده و نمی توانسته بخورد. اما شب قبل که زنگ زد گفت غذا خورده است و کمی خیالم راحت شد. تازه حسین زیاد هم حرفی نمیتواند به ما بزند و ما در اصل زیاد نمیدانیم با او چه میکنند. نمی گذارند زیاد حرف بزند و من به شدت نگران هستم."
از مادر حسین می پرسم که آیا فرزندش دست به اعتصاب غذای مجدد زده بود؟ می گوید: "به من که گفت بعد از ملاقات با آقای دادخواه و ما، غذاهایی که به او داده اند قابل خوردن نبوده و نتوانسته بخورد و 5 روز گرسنه مانده است."
مادر حسین رونقی ملکی سپس در پاسخ به این سوال که با توجه به فعالیتهای فرزندش آیا تصور بازداشت او و برخوردهای بعدی را میکرد؟ میگوید: "نه هرگز تصور نمیکردم. حسین چند ترم بود که خانه نشین شده بود و در اصل در خانه زندانی بود و حالا هم که در زندان اوین است. خدا میداند چقدر عذاب کشیدهایم این مدت. من یک مادرم. روز 22 آذر پسر بزرگم را بیرون بازداشت کرده بودند و ریختند خانه و حسین را بردند. پسر بزرگم را که 30 سال دارد اینقدر زده بودند که دندانش شکسته بود و مهره های کمرش آسیب دیده و باید جراحی شود. یک ماه او را نگهداشته و اینقدر زده بودند که صورتش داغون شده و بعد هم با وثیقه آزادش کردند. حسین را هم که 8 ماه است در بدترین شرایط نگهداشته اند و تا به حال فقط 4 بار او را دیده ایم."
خانم موسوی می افزاید: "پسر بزرگم هر شب کابوس میبیند و نمیتواند بخوابد. حسین هم آنجا و در آن شرایط است. من به خدا نمیدانم چکار باید بکنم. من یک مادرم؛ حتی حرف زدنم هم یادم میرود. آنطور که ریختند خانه و حسین را با یک رکابی و شلوارک بردند، هر شب کابوس آن شب را می بینم که به آنها التماس میکردم دست و پایشان را می بوسیدم تا حداقل بگذارند پسرم لباس بپوشد. آذر ماه بود و آذربایجان میدانید که در آن ماه خیلی سرد است. گفتم اینجوری نبرید پسرم را هوا سرد است بگذارید لباس بپوشد اما نگذاشتند گفتند ولش نکنی به تو هم دستبند می زنیم. گفتم بزنید اما کشیدند و همانطور بردند و آن روز کابوس بود برای ما و هنوز هم آزارم میدهد."
مادر حسین رونقی ملکی سپس می گوید: "از رئیس قوه قضائیه، دادستان و همه مسولان خواهش میکنم پسرم را دریابند. 8 ماه است او را خرد کرده اند در سلولهای انفرادی و زیر بدترین فشارها، حسین هم انسان است و براساس قانون، حقوقی دارد. او را از دست بازجویانی که قانون را زیر پا می گذارند نجات دهید. همین جا می گویم که مسئولیت جان پسرم و هر اتفاقی برای او بیفتد با شما است با رئیس قوه قضائیه، دادستان تهران و مسئولان دیگر. پسر من سالم بود وقتی او را گرفتند و باید از زندان هم سالم بیرون بیاید."
دوشنبه ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۰
پدر و مادر حسین رونقی ملکی: جان فرزندمان در خطر است | رهانا
مادر حسین رونقی ملکی به خبرنگار «رهانا» میگوید: «حسین شب قبل با ما تماس گرفت و گفت من از پنجشنبه هفته قبل غذا نخوردهام. غذای نامناسب دادهاند، او هم از خوردن غذا امتناع کرده است. فقط میخواهند او را اذیت کنند و تحت فشار قرارش دهند.»
زلیخا موسوی مادر حسین رونقی ادامه میدهد: حسین در تماسش گفت باز هم میخواهند از من که مصاحبه و اعتراف کنم. نه ما قبول کردم و نه حسین. ما به حسین گفتیم که قبول نکند. اما آنها گفتهاند که نمیگذاریم اصلا به دادگاه برود و اصلا اجازه برگزاری دادگاهات را نمیدهند. حسین به ما گفت میخواهند مرا از زندان بیرون ببرند و به جای دیگری منتقل کنند، اما اعلام نکردهاند که به کجا.»
دلیل اینکه فرزند شما را تا اندازه تحت فشار گذاشتهاند چیست؟
«تحت فشار گذاشتهاند که از حسین مصاحبه و اعتراف بگیرند. برای همین مخصوصا عذاباش میدهند. گفتهاند که باید آن اتهاماتی که در روزنامه کیهان مورخ ۲۴ اسفند ماه ۱۳۸۸ منتشر شده است را حسین قبول کند و در مورد آن مصاحبه کند، که ما و حسین قبول نکردهایم. الان حسین چند بار نامه نوشته است، اما نمیگذارند که به دست کسی برسد تا ببیند حسین چه میگوید و چه حرفی دارد.»
آیا وکیل او موفق به دیدنش شده است؟
حسین برای اولین بار در تاریخ ۲۲ تیر وکیلاش آقای دادخواه را در زندان دید. به ما هم دادستانی نامه داد و برای چهارمین بار در این هشت ماه توانستیم حسین را ببینیم. الان دوباره که وضعیت حسین به این شکل شده است، نه میگذارند آقای دادخواه حسین را ببیند و نه در دادگاه پاسخی میدهند.
الان من به خدا دارم اینجا خیلی اذیت میشوم. پدرش هم قلباش مریض است و از دیشب تا به حال که حسین زنگ زده، وضعیت بدتری پیدا کرده است. الان باز هم مجبوریم به خاطر این وضعیت فردا به سمت تهران حرکت کنیم که شنبه بتوانیم پیگیر وضعیت فرزندمان باشیم.»
پرونده حسین در کدام شعبه است؟
«پرونده حسین به شعبه ۲۶ دست قاضی پیرعباس ارسال شده است. ولی باز هم قرار بازداشت حسین بعد از هشت ماه تمدید شده است.»
حسین که از پنجشنبه قبل در اعتصاب غذا بوده است، آیا اعتصاب خود را تا به امروز ادامه داده است؟
من به حسین التماس کردم که یک چیزی بخورد. گفت که نه. دوباره به سلول انفرادی منتقل شدم. با کسی که در یک سلول بودم، دوباره جدایمان کردهاند و هر کدام را در یک سلول نگاه میدارند. ولی بالاخره یک چیزی از بوفه زندان خریده و خورده است، میگوید غذای زندان را نمیشود و نخورده است.
توضیح رهانا: حسین رونقی و مهدی خدایی، فعال دانشجویی از چندی قبل در سلولی دو نفره در بند ۲۲ الف سپاه بودهاند.
خانم موسوی در مورد پیگیریها و وضعیت خودشان در این هشت ماه به «رهانا» میگوید:
«هشت ماه است که دارند حسین را عذاب میدهند، اینجا دیگر خدا میداند در چه وضعیتی هستیم. میآیم تهران، به دادستانی و زندان و همه جا مراجعه میکنم، گریه میکنم، التماس میکنم اما حسین را آزاد نمیکنند. ۱۴ تیر تولد حسین بود. رفتم زندان هر چه التماس کردم، نگذاشتند پسرم را ببینم. گفتم لااقل اجازه بدهید که با او تلفنی صحبت کنم، اما باز هم نگذاشتند.»
دیگر خسته شدهام. از چیزی نمیترسم. پسر بزرگام حسن را یک ماه بازداشت کردند و چقدر اذیتاش کردند. الان کمرش به شدت صدمه دیده و مهرههای کمرش فاصله پیدا کرده است. با هشتاد میلیون وثیقه آزاد شد. وسائلمان دست آنها است. تلفن همراه من را گرفتهاند که به جایی زنگ نزنم.
این به خدا مسلمانی نیست. این چه رفتاری است. مگر پسر من چه کاری انجام داده است. ما دیگر نمیدانیم چه کاری انجام بدهیم. پسر من الان هشت ماه است که در بدترین شرایط زندانی است. بعد از هشت ماه باز هم در سلول انفرادی و در بند ۲ الف در دست سپاه بازداشت است. میخواهم همه بفهمند که ما چه رنجی میکشیم. ما دیگر خسته شدهایم، نمیدانیم چه کار کنیم و کجا برویم.»
پدر حسین رونقی ملکی نیز به «رهانا» سامانه خبری «خانه حقوق بشر ایران» میگوید:
«از وقتی که پسرم را از ۲۲ آذر ۱۳۸۸ بازداشت کردند، با بدترین شرایط تا به حال با ما برخورد کردهاند. با تهدیدهای زیادی مواجه شدیم و هر کاری دلشان خواسته انجام دادهاند. الان هم حسین جاناش از طرف بازجویان در خطر است. انگار که در ایران تنها بازجویان هستند که حکومت میکنند. زیر نظر قوه قضاییه نیستند و هر کار که میخواهند با ما و پسرمان میکنند.»
پدر حسین رونقی میافزاید: «به کلیه مقامات دادستانی من این مسائل را رساندهام، نامه نوشتیم، به رئیس قوه قضاییه، به دادستانی. به کمیسیون حقوق بشر اسلامی مراجعه کردیم، به هر کدام از مسئولین که میتوانستیم نامه نوشتیم، اما هیچکدام جواب نداده و جواب هم نمیدهند. من نگران فرزندم هستم، قبلا هم تهدید کرده بودند که حسین را خواهیم کشت. این همه شکنجهاش کردهاند. دندان حسین را در ضرب و شتمها شکستهاند. کلیههایاش درد میکند که نمیدانم چه بلایی سرش آمده که اینطور شده است.»
پدر حسین رونقی: مسئولین جمهوری اسلامی به حقوق بشر در کشورهای دیگر توجه دارند و همیشه از آنها صحبت میکنند. پس چه کسی به ما کمک کند؟ ما ایرانیها دردمان را به چه کسی بگوییم؟ در ایران چه کسی مسئول این قضایا است؟ در ایران چه کسی مسئول چنین حوادثی است که یک نفر را ببرند، تهمت بزنند، خانوادهاش را دچار مشکل بکنند و بعد بخواهند که مصاحبه و اعتراف کند؟
آقای رونقی در مورد فشارهایی که در این هشت ماه تحمل کردهاند میگوید:
«در ایران قانون اجرا نمیشود. ما خانواده حسین هم امنیت نداریم. هشت ماه هست که داریم تهدید میشویم. این را نه انسانیت قبول میکند و نه حقوق بشر که این رفتار با ما حسین صورت بگیرد.
«مسئولین جمهوری اسلامی به حقوق بشر در کشورهای دیگر توجه دارند و همیشه از آنها صحبت میکنند. پس چه کسی به ما کمک کند؟ ما ایرانیها دردمان را به چه کسی بگوییم؟ در ایران چه کسی مسئول این قضایا است؟ در ایران چه کسی مسئول چنین حوادثی است که یک نفر را ببرند، تهمت بزنند، خانوادهاش را دچار مشکل بکنند و بعد بخواهند که مصاحبه و اعتراف کند؟»
حسین رونقی ملکی در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در منزل پدر در شهر ملکان در نزدیکی تبریز همراه برادرش حسن رونقی ملکی بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل شد. برادر وی یک ماه بعد آزاد شد، اما خود وی هماکنون در بند ۲ الف زندان اوین است.
روزنامه کیهان در حالی که وی در بازداشت به سر میبرد و تا کنون هم هیچ دادگاهی برای وی برگزار نشده و حکمی برای او صادر نکرده است، اتهاماتی را به شکل «جرمی» که صورت گرفته در رسانههای خود انتشار دادند.
مصاحبه و تنظیم: مجتبی سمیعنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر