علی پيچگاه
آقای موسوی نخست وزير اسبق در آخرين اظھار نظر در مورد دوران نخست وزيری شان گفته اند که
"اگر مجبور شوم حقايق جنگ و استعفای ۶٧ را می گويم". اولين سوالی که برای ھر خواننده جويای
حقايق سالھای مخوف دھه شصت پيش ميايد اين است که آقای موسوی عجبا چه شده و چه اتفاقی افتاده
است که بعد از سالھای طولانی بفکر اين افتاده ايد که حقايق پشت پرده سياست و جنگ را حالا برای
مردم بازگو کنيد؟ چطور شد؟ حقايق و اتفاقاتی که در دوران نخست وزيری شما پيش آمده بود که می
بايست در ھمان دوران برای مردم بازگو ميکرديد, ولی از مردم پنھان کرديد؟ چرا؟ آيا می ترسيديد که
از تخت قدرت بايفتيد؟ شما در روز اول نخست وزيری به مردم تعھد داده بوديد که به مردم خيانت
نکنيد و حقايق را برايشان بازگو کنيد. اتفاقا قسم ھم خورده بوديد که به اين تعھد عمل کنيد ولی آن تعھد
را شکستيد. شکستن تعھد به اين بزرگی ھم يعنی خيانت. آن موقع حقايق را از مردم با مھارت پنھان
کرديد. آلان ھم که آنھا را بازگو نميکنيد. آيا بازھم توقع داريد که مردم به شما اعتماد کنند؟ شما می
گوييد اگر شما را مجبور کنند يعنی شما را بيشتر ناراحت کنند اسرار آن دوره را فاش خواھيد کرد.
ااگر ھمه چيز فقط معطوف به قدرت نباشد آنوقت اولا اينکه بين يک نخست وزير و مردم و دولت که
نبايد اسراری وجود داشته باشد. دوما سوال اينجاست که اساسا چرا بين مردم و دولت شما آنقدر اسرار
وجود داشت؟ آيا عدم بازگويی حقايق ابعاد وحشتناک آن در دوران نخست وزيری شما و ھراس از
واکنش امروز مردم به به آن نيست؟ ھمين الان ھم قصد بازگويی حقايق را نداريد. می گوييد اگر شما
را بيشتر ناراحت کنند حقايق را می گوييد. يعنی داريد حکومت را تھديد ميکنيد که اگر بيشتر از اين از
دايره قدرت به بيرون پرتاب شويد اسرار را فاش خواھيد کرد. يعنی تھديد بخاطر افزايش قدرت
خودتان. يعنی حکومت را برای افزايش قدرت مردم و برای پيروزی آنھا بر حکومت تھديد نميکنيد.
اگر بيان حقايق در چھارچوب بازی قدرت نبود شما تا حالا حقايق را گفته بوديد. اگر شما از جنس
مردم بوديد در ھمان دوران نخست ويزيری تان اين کار را کرده بوديد. عجبا با اين وصف چطور
انتظار داريد که مردم دوباره به شما اعتماد کنند؟ آقای موسوی مردم ميدانند که شما برای چه استعفاء
داديد و ميدانند که بايد چه انجام دھند. لطفا دست از اين بازيھای سياسی برداريد و اجازه دھيد مردم به
قدرت خود بيشتر متکی شوند.
آقای موسوی شما در مورد حقايق تلخ که در پشت پرده سياست بر عليه مردم انجام شد طوری حرف
می زنيد که انگار فقط از آن اطلاع داشتيد و نه آن که به عنوان نخست وزير اين مملکت دراتخاذ
تصميم و اجرای آن دخيل بوده ايد. آقای موسوی شما که الان از دزدان بزرگ حرف می زنيد بايد گفت
که آنھا در دوران نخست وزيری شما دزدان بزرگ شدند و آنقدر بزرگتر شدند که خود شما را ھم کنار
زدند. اينھا که از آسمان که نيامدند. حالا ھم که ميگوييد تازه اگر شما را بيشتر نارحت کنند بخشی از آن
را بازگو ميکنيد. تازه باز ھم که چيزی نمی گوييد. فقط تھديد می کنيد. شما ھمه حقايق را ھيچگاه
نخواھيد گفت چرا که فقط از آن مطلع نبوديد بلکه در تمام کارھا و تصميم ھا دخالت مستقيم داشتيد.
خمينی بيشتر به شما اعتماد داشت تا خامنه ای. برای ھمين بود که خامنه ای به محض اينکه ولی فقيه
شد تمام طرفداران و معتمدين خمينی را از مسند قدرت کنار گذاشت مثل شما, موسوی اردبيلی, ھادی
غفاری, خلخالی و خيلی ھای ديگر. خامنه ای شما ھا را حذف کرد چرا که شما طرافدار سرسخت
خمينی و محرم اسرار ايشان بوديد. برای ھمين بود که دستورات خمينی را بدون چون و چرا انجام
ميداديد. آن موقع اسراری ھم نداشتيد که برای مردم بازگو کنيد. حتی اسرار قتل عام زندانيان سياسی
در زندانھا. شما در جريان کامل قتل عام زندانيان سياسی چه در سال ۶٠ و چه در سال ۶٧ بوديد ولی
چون حکم خمينی بود سری نبود که بايد برای مردم بازگو می کرديد. شما نه تنھا سکوت کرديد بلکه با
مھارت در اين مورد پنھان کاری کرديد. شما در اين کار دخيل بوديد چرا که محمد ری شھری از
دستگاه قضايی و فلاحيان از وزارت اطلاعات از کابينه شما بودند. کسانی که در قتل عام زندانيان در
سال ۶٧ نقش مستقيم و اساسی داشتند. ميخواھيد در اين مورد ھم بگوييد که از اين قضيه ھم مطلع
نبوديد؟ شما نه تنھا اطلاع داشتيد بلکه در آن مشارکت ھم داشتيد و شريک جرم محسوب می شويد. در
ھمان روزھا خامنه ای که از قتلھا با خبر بود رفت پيش آقای منتظری تا دقيقتر از آن با خبر شود. آقای
منتظری گفته بود که در زندانھا دارند قتل و عام ميکنند و به خمينی نامه نوشته و اعتراض کرده است.
منتظری به ھمه شما گفت که اعتراض کنيد. ولی شما بنده خمينی بوديد و ھيچ کدام اعتراض نکرديد.
کدام اسرار را قرار است برای مردم بازگو کنيد. آن قسمت که به دشمنان امروزی تان مربوط می شود
و نه حقايق مربوط به تمام سالھای سياه؟ چرا که بخش بزرگی از آن دامن خودتان را می گيرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر