کیهان 1359
سی سال پیش، سید احمد خمینی در نامهای به نمایندگان مجلس به سکوتشان در برابر کارهای چماقداران تاخت. در این نامه آمده است: «عزیزانم دعائی و خاتمی آخر چرا ساکتید و چرا هیچ نمیگویید، مگر چه مرگمان شده است؟…لابد شما هم استدلاتان این است که اگر فریاد برآوریم چماق داری بد است ضدانقلاب از آن بهره برداری میکند». همکارمان سیامند به بررسی این نامه تاریخی پرداخته است.
«اگر تا زود است جریان چماقداری را ریشه نکنید، فردا خیلی دیر است و شما خود قربانی این نوع تفکر خواهید شد… باز هرگاه یکی از افراد سرشناس جامعه انقلابی ما در یکی از نقاط ایران تصمیم به سخنرانی دارد عدهای معدود دست به آشوب و خرابکاری میزنند……نمیدانم چرا مسئولین حکومتی هیچ نمیگویند و چرا چماق داران را دستگیر نمیکنند و در مقابل مردم ستمدیده ما که تازه از یوغ چماقداران رژیم پهلوی نجات پیدا کردهاند محاکمه نمیکنند؟ چرا در این زمینه ساکتند؟ به خدا قسم تاریخ در مورد آنان بد قضاوت خواهد کرد»
این نامه ی سید احمد خمینی با روزگار فعلی ارتباطی تنگاتنگ دارد. تفکری که تنها خود را حامی «خط امام» میدانست و در عین حال به حقوق مردم تعّدی و تجاوز میکرد گروهی «چماق دار» و «عربده کش» که سیّد احمد از نیروی فراقانونی آنان برآشفت و نمایندگان مجلس را خطاب قرار داد که «چرا سکوت کردهاید». چماقدارانی که «یار شکنجه دیدهی انقلاب» را مورد آزار و اذیت قرار میدهند و او را در خانهی خدا زندانی و پنجره ی مسجد را میشکنند، یاری که به گفتهی سید احمد «بعد از دو سال هنوز جای شکنجه بر بدن او نمایان است و در طول ۱۵ سال مبارزهی امام یا دائما زندان بوده یا مشغول مبارزه در سطح بالا».
سید احمد خمینی رفت و این روزها را ندید، نخست وزیر و یاران سابق پدر، مورد اهانت و بسیاری از آنان سر از زندانها در آوردند، حسینیه جماران جولانگاه چماقداران شد، در سالروز وفات آیتالله خمینی، حرمت فرزندش سید حسن را همین گروه شکستند.
آیتالله لاهوتی یکی از یاران انقلاب بود که تعدی به ایشان، چنین سید احمد خمینی را برآشفت، اگر امروز سید احمد خمینی حاضر بود و میدید که بر جمع بزرگی از انقلانیون چه رفته است، چه میگفت؟ از مجلسش کورسویی امید برای واکنش بر نمیتابد و گویی خود حامی این جریان هستند . سید احمد خطاب به مجلسیان چنین گفت «مگر چه مرگمان شده است؟ من از دیگران توقعی ندارم اما شما که امید ما بودید دیگر چرا؟ لابد شما هم استدلاتان این است که اگر فریاد برآوریم چماق داری بد است ضدانقلاب از آن بهره برداری می کند، اگر امروز جلوی این از خدا بیخبران را نگیریم، فردا نوبت افراد دیگر میرسد».
صدای این جریان چماقدار، در روزگار ما صدای رادیو و تلویزیونی شده که قرار بود خنثی کننده این گونه اعمال شرم آور باشد و اینان بدون هیچ گونه برخوردی آزادانه هر اقدام و عملی بخواهند انجام میدهند. سید احمد در نامه چنین گفته بود «چرا در چند دقیقه هر کسی یا هر گروهی را بخواهند دستگیر میکنند ولی این چماق داران بی آبرو آزادانه با اسم اسلام و امام هر کاری که بخواهند می کنند؟…چماقداری یک بینش سیاسی است که اگر دیر بجنبید بر تمامی جریانات سیاسی غلبه می کنند و رادیو-تلویزیون می تواند در خنثی کردن این گونه اعمال شرم آور نقش اساسی داشته باشد». افسوس که در این روزگار تلویزیون بازوی همان چماق داران شده و با حیثیت و آبروی افراد بازی میکنند.
این نامه نشان از آینده نگری و احساس خطر سید احمد خمینی نسبت به جریان چماقداران است. سید احمد نه تنها برای مرحوم لاهوتی، بلکه به گفتهی خودش در دفاع از ارزشها و آزادی عقیده و حتی به نقل از خودش در خطر بودن اسلام این نامه را خطاب به نمایندگان مجلس نوشته بود.
متن کامل نامهی سید احمد خمینی به نمایندگان مجلس در بهمن ۱۳۵۹ به شرح زیر است:
بسم الله ارحمن الرحیم
حضور محترم نمایندگان مجلس شورای اسلامی- پس از عرض سلام- مسئلهای که یکی دو روز پیش در رشت و کوچصفهان اتفاق افتاد، یکی از جریانات خطرناکی است که اگر همگی دست در دست یکدیگر نگذاریم و برای علاجش فکری عاجل نکنیم نمی دانم به کجا منتهی شود و از طرفی امام بارها و بارها فرمودهاند که اظهار عقیده آزاد است و توطئه ممنوع. باز هر گاه یکی از افراد سرشناس جامعه انقلابی ما در یکی از نقاط ایران تصمیم به سخنرانی دارد، عدهای معدود دست به آشوب و خرابکاری میزنند و به عنوان اعتراض به این موضوع یکی دو روز هم در این باره عده معدودی فریاد میزنند و صدایشان خاموش میگردد. نمیدانم چرا مسئولین مملکتی در این باره هیچ نمیگویند و چرا چماقداران را دستگر نمیکنند و در مقابل مردم ستم دیده ما که تازه از یوغ چماقداران رژیم پهلوی نجات پیدا کردند محاکمه نمیکنند؟ چرا در این زمنه ساکتند؟ بخدا تاریخ درباره آنان بدقضاوت خواهد کرد.
آنچه موجب شد تا برآن شوم و چیزی بنویسم فقط و فقط به خاطر مسئولیتی است که احساس میکنم. مثلا در رشت برادرم آقای لاهوتی صحبت کنند. روز قبل خدمت امام میرسند و بعد راهی رشت میشوند در رشت عدهای محدود به سخنرانی ایشان حمله میکنند و مجلس را به هم میزنند و در مسجد نزدیک به دو ساعت او را زندانی میکنند. آیا میدانید چه کسی را زندانی میکنند؟ شخصی که در رژیم شاه به اقرار همه با انصافها از تمام روحانیون دربند بیشتر شکنجه شده است. شخصی که بعد از دو سال هنوز جای شکنجه در بدن او به خوبی پیدا است. شخصی را که در طول ۱۵ سال مبارزه امام، دائما زندان و یا مشغول به مبارزه در سطحی بالا بوده است. شخصی را که میتوان معلول انقلاب نامید، شخصی را که آقای هاشمی رفسنجانی میگوید او را به حدی زدند که وقتی با من مواجهش کردند، او را نشناختم و او گوشهای خودش را میدید. شخصی را که پاهای او بعد از چهارماه هنوز طوری مجروح بوده که قادر به ایستادن نبوده است، شخصی را که تنها برای این که به امامش فحش نداد چندین ساعت او را آویزان کردند، شخصی که تمام سردمداران امروز حاضر نبودند یک روز شکنجههای او را تحمل کنند.
آری عده ای جاهل، یا آگاه یا تحریک شده، او را در خط امام نمیدانند، کسی را در خط امام نمیدانند که هنوز یک هفته از عبارت امام که “هر کس لاهوتی را اذیت کند- من را اذیت کرده” نمیگذرد. چرا؟ لابد این که او در نوارش از امام و انقلاب تعریف کرده است. خود او سخنرانی دومش را لغو میکند چرا که میداند عده ای میخواهند از نام او استفاده کنند و روز بعد در کوچصفهان سخنرانی میکند. دوباره همان عده به مجلس حمله میکنند و می گویند تحویلش بدهید، خانمش را که در ماشین نشسته بود است بیرون میآورند و میزنند و بعد چرخ ماشینش را پنچر مینمایند و ساعت ها او را در مسجد، خانه ی خدا زندانی میکنند. در و پنجره مسجد را می شکنند که عمال شاه بعد از ۳۷ سال سلطنت او دست به این کارها نزدند، آخر چگونه می شود عمق فاجعه را ترسیم کرد؟ من به هیچ وجه کاری به آقای لاهوتی و آنچه که این روزها بر سر او میآید ندارم. من به سکوت مبارزین دیروز شدیدا اعتراض دارم، آخر فرض میکنیم این برادر با عدهای هم مخالف باشد و یا از عدهای هم خوشش نیاید، باید با او این گونه رفتار کرد؟ به خدا قسم خوب است رادیو تلویزیون سخنرانیهای او را پخش کند و بعد قضاوت را به عهدهی مردم گذارد. خوبست مطبوعات در این زمینه ها ساکت نباشند. عزیزانم دعائی و خاتمی آخر چرا ساکتید و چرا هیچ نمیگویید، مگر چه مرگمان شده است؟ من از دیگران توقعی ندارم اما شما دیگر چرا که امید ما بودید؟ لابد شما هم استدلاتان این است که اگر فریاد برآوریم چماق داری بد است ضدانقلاب از آن بهره برداری میکند، اگر امروز جلوی این از خدا بی خبران را نگیریم، فردا نوبت افراد دیگر میرسد. جریان چماق و چماقکشی یکی از بدترین و وحشتناکترین مسائلی است که اگر سریعا در راه علاجش برنیائیم برای هیچکس هیچ نمیماند. دیروز او را مخالف خط امام میدانستند و امروز او را مسلمان نمیدانند و فردا این حکم بر تمام جاری است، آیا مسئولین رشت نمیتوانند عده ای معدود را دستگیر کنند اگر نمیتوانند عده ای معدود را دستگیر کنند اگر نمیتوانند اقرار کنند به او و مسئولیت سنگین امروزشان را بر عهدهی کسانی که لایق ترند بگذارند و اگر میتوانند چرا انجام نمیدهند؟ چرا فریاد برنمیآورند؟ بر چه کسی است که این عمل وحشیانه و نفرت انگیز را که ضربه اساسیاش بر امام امت و جامعه انقلابی ماست پیگیری کند؟ آخر شد که هر کس که فکر کردند با او مخالف است با او این گونه رفتار نمایند. در مقابلش خانمش را که خواهر عزیزترش میدارم بزنند، خانمی که بعد از شکنجهای که این مرد، در زمان شاه شد هیچ تردیدی در حقانیت مبارزه شوهرش نکرد و هم اوست که این شب ها هم شاهد ناله شوهرش از شکنجههای زمان شاه است، آخر چرا، آخر چرا دستگاه قضایی از این موضوعات بیتفاوت میگذرد؟ چرا ناله و فریاد نمیکند و چرا از مردم نمیخواهد که انان را بگیرند تا در مقابل همه مردم رسوایشان کنند؟ اگر واقعا نمیتوانند چرا ساکتند؟ صریحا بگویند در مقابل ۲۰ تا ۳۰ نفر از اشرار، سپاه و شهربانی و بسیج عاجز است تا مردم خود اقدام کنند و حق یک مشت رذل پست را کف دستشان بگذارند. نمایندگان بزرگوار، امروز شما در مقابل ملت شریف و عزیز مسئولید، اکثر شما مبارز راه آزادی بودهاید، اکثر شما برای رهائی از این گونه اعمال مبارزه کردهاید، آیا سکوت شما دلیل بر قبول این گونه موضوعات نیست؟ آیا در جمهوری اسلامی افراد باید این گونه رفتار کنند؟ آیا شما که جمهوری اسلامی را فریاد میزدید مقصودتان این جمهوری بود که عدهای این گونه حیثیت افراد را لجن مال کنند و تمام افراد مسدول این مملکت از بالا تا پایین ساکت باشند؟ مگر پایههای جمهوری اسلامی را مسئولین امور تشکیل نمیدهند؟ مگر امام نفرمودهاند که مردم برای نفت و گاز قیام نکردهاند بلکه برای مسائل معنوی قیام کردهاند؟ کتک زدن، فحش دادن بیحیثیت کردن افراد نفت و گاز است؟ آیا باید همه آن طوری فکر کنند که این معدود خوششان بیاید والا در خط امام نیستند؟
چرا برای عقاید مردم احترام نگذاریم و همه را غیر مسلمان بدانیم و فقط و فقط خودمان را در خط امام جا بزنیم؟ چندی پیش شخصی را امام پذیرفتند یکی از افراد و محافظ منزل فریاد زد “این لیبرال را راه ندهید” من گفتم برادر خود امام پذیرفتند مگر تو در چه خطی؟ گفت من در خط امام هستم و باید این شخص این جا نیاید. این داستانی است که اگر کمی دامنهاش را وسیع کنید تمام جریانات از این قبیل میشود، امروز روح امام از جریان چماق داری در ناراحت است، پس چرا مسئولین که بحمدالله در خط امام هستند با این گونه امور مبارزه نمیکنند؟ چرا در چند دقیقه هر کس یا هر گروهی را بخواهند دستگیر میکنند ولی این چماق داران بی آبرو آزادانه با اسم اسلام و امام هر کاری را بخواهند میکنند؟ چرا مسئولین برای حفظ امام و اسلام اقدام لازم را نمی نمایند؟ بخدا اسلام در خطر است و مردم ساکت در مقابل این جریانات بیزار هستند. نمایندگان محترم و شریف اگر تا زود است جریان چماق داری را از ریشه نکنید فردا خیلی دیر است و شما خود قربانیان این نوع تفکر میشوید.
چماق داری یک بینش سیاسی است که اگر دیر بجنبید بر تمامی جریانات سیاسی غلبه می کند. رادیو و تلویزیون میتواند در خنثی کردن ان گونه اعمال شرم آور نقش اساسی داشته باشد و مطبوعات همچنین، ولی متاسفانه در این گونه امور ساکتند، این شرف و حبثیت یک ملت است که با این گونه رفتارها ضربه میبیند. می گویند خب به تو چه، تو چه کارهای؟ هیچ من یک فرد از افراد این مرز و بوم هستم که اشخاص را خوب میشناسم و خوب میدانم آنانی که امروز سنگ امام و انقلاب را به سینه میزنند، همان ترسوهای دیروزی هستند که بر سینه امام و انقلاب سنگ میزدند.
شما را به خدا بیایید در مقابل این نوع برخورد های غیر منطقی عکس العمل مطلوب را نشان دهید. از شهربانی و سپاه و بسیج سوال کنید و ببینید که یک نفر اصولا دستگیر شده است یا خیر؟ اگر دستگیر شده است همان گونه که برای کشف کودتا عمل نمودند و بیش از هزار نفر را دستگیر کردند در این عمل هم کودتایی است واقعی علیه انقلاب و اصالت ما، علیه ارزش های عالی انسانیت، علیه عدالت اجتماعی، از یک نفر شروع کنند و سر نخ ها را پیدا کنند و بدون کوچکترین رودربایستی علما آن ها را محکوم نموده و حکم اسلام را که محکومیت است درباره ی آنان جاری نمایند. آخر این نشد که هیچ کس در این مملکت مصونیت نداشته باشد. جز دستهای که همه ساز چماقداران را فریاد بزنند. باید با تمام قدرت بایستیم و از آن چه قبل از انقلاب دفاع کنیم از آزادی نگذریم و تعدادی معدود آبروی همه را ببرند. مگر عمال رژیم شاه به کاروانسرای سنگی حمله نکردند؟ مگر تعدادشان بیشتر از این بود؟ مگر با چوب و چماق نبودند؟ پس چرا همه فریاد وا اسلاما برآوردند مگر چماق با چماق فرق می کند؟ گر چه میگویند در کوچصفهان مسلح به ژ-3 هم بودهاند. چرا آنان که تا دیروز این اعمال را محکوم میکردند، امروز به یکدیگر میگویند خب برادر میدانی این طوری میشود چرا رفتی سخنرانی؟
ما میگوئیم که یکی نیست به این ها بگوید او دیروز هم میدانست که گرفتار رژیم شاه میشود و رفت و دیروز یک عده دیگر عین این جمله را به او میگفتند. بارها گفتهام حرف بر سر لاهوتی نیست که دفاع از یک ارزش است. چرا با کمال خلوص نشود اظهار عقیده کرد؟
اتحاد و اتفاق یک طرفه نمیشود بلکه با داشتن دو نوع بینش برای پیروزی انقلاب باید همه در یک جهت حرکت نمایند و دعوا بر سر این است که چرا اسلام و مسائل اسلامی را تشخیص می دهید و ما نمیدهیم؟ از کجا شما اسلام شناس شدهاید و عدهای دیگر از مسائل اسلامی بدون اطلاع؟ درست که باید در خط امام که همان خط اسلام راستین است حرکت کرد، اما دعوا بر سر این است که از کجا شما راهبران این خط هستید و بقیه از اسلام هیچ نمی دانند؟ نه برادر، بیا پایین عشق قدرت و مقام و شهرت را بزدا، میبینی که جاهل محضی.
این که امام میفرماید توطئه هرگز، موضوع توطئه را از کجا فقط تو تشخیص میدهی و بس؟ شاید آن چه را که تو توطئه میدانی من آن را روشنگری نام نهم. اگر صاحب قدرت نباشی خیلی در درک موضوعات نظرت فرق میکند. اگر حکومت دست دیگری باشد و تو مجبور به اطلاعت، میبینی که باید برای روشن شدن نسل امروز و فردا خودت را به آب و آتش بزنی و بگویی آن چه را میدانی، این که روشن است که حکومت چشم و گوش را کور و کر میکند. مطلب بر سر شناخت است بیائیم مکتب و خط امام را بهانه قرار ندهیم، واقعیات را از آنانکه واقع گرا هستند بپذیریم، اگر در خط امامیم، ببینیم اما با چه کسانی ملاقات میکند، اگر در خط امامیم، ببینیم اما با چه کسانی ملاقات میکند، آن را بپذیریم نه این که مانند محافظ منزل امام، امام را در خطش ندانیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر