۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

خوان بزرگ جراحی اقتصادي، ومواضع سران "جنبش سبز"




تقی روزبه 



درنقش اپوزيسيون يا پوزيسيون ؟!:

اخيرا موسوی وکروبی درآستانه اجرائی شدن سياست حذف يارانه ها و آزادسازی قيمتها، ديداری باهم داشتند.اجرائی کردن کامل اين سياست که خود رژيم ازآن به مثابه جراحی بزرگ نام می برد، سالها بودکه بخاطر نگرانی ازپی آمدهای اجتماعی آن به امروزوفردا می افتاد. چرا که پيشبرد آن چيزی جزافکندن بارکمرشکن بحران نظام بردوش دهها ميليون کارگرو زحمتکش مزد وحقوق بگيروبيکارو.... و تهاجم مستقيم به هست ونيست آنها نبود. ازهمين رونيازمند حالت فوق العاده و دولتی بشدت ميليتاريزه و سرکوبگر،نظيردولت احمدی نژاد بود. دولتی که درعين استفاده حداکثر ازشعارهای باصطلاح ضداستکباری وغلط اندازبتواند حداکثرسرکوب لازم را بتواند اعمال کند تا مبادا رژيم اسلامی درگذرازاين دباغ خانه سرِسبزبربادهد.دربرابرآن برای جنبش اعتراضی و تحت فشار نيزبزنگاه وفرصت مهمی فرارسيده است که برعمق ودامنه پايگاه اجتماعی فعال خود بيافزايد.چراکه آشکاراشرايط عينی مناسبی برای گره خوردن مطالبات معيشتی- اقتصادی با مطالبات سياسی کلان وخيزش های اجتماعی گسترده ونهايتا اعتصاب های فراگير درکنارمبارزات خيابانی فراهم می گردد. شرايطی که هيچ اپوزيسيون واقعی ورزمنده و مدعی حمايت ازجنبش مردمی ودمکراسی وعدالت اجتماعي، نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد وپيرامون چگونگی تاکتيک ها ودامن زدن به حرکات اعتراضی درچنين شرايط خطير سخنی برزبان نياورد. ناگفته نماند شکل چنين چنين موقعيت های حساسی درعين حال، فرصت مناسبی را فراهم می آورد تادهها ميليون زحمتکش درکشاکش تجربه خود ماهيت دوستان و دشمنان واقعی خود را محک بزنند.
ديدارموسوی وکروبی درچنين شرايط بحرانی ونکاتی که درآن مطرح گرديد،نمايشگراوج سترونی آنها بود.واين درحالی است که رژيم تمامی بوق ها وعمله واکره وازجمله خطيبان نمازجمعه خود را برای آرام نگهداشتن مردم، دادن وعده و وعيدهای نسيه وجلب هم آهنگی آنها با دولت بکارگرفته اند وبه عنوان نمونه امام جمعه مشهد می گويد: حركت عظيم هدفمند كردن يارانه‌ها كه امروز در اين كشور اتفاق افتاده است، رنگ و بوی اميرالمومنين و رسول‌الله را می ‌دهد(همانطور که چندرغازيارانه های نقدی پول امام زمان بوده وپربرکت وضدتورم ناميده می شود!) و شما مردم بايد با همه قدرت فعاليت كنيد تا اين تحول عظيم تثبيت شود وهرکس در اين راستا کارشکنی ويا گران فروشی كند، بداند كه فتنه گری و کارشکنی در دين و قرآن كرده است. درچنين شرايطی آنچه که موسوی وکروبی درآستانه اين جراحی بزرگ به زبان آورده اند، براستی ازنظربی بووبی خاصيت بودن شاخص و تماشائی است و مصداق ضرب المثل کوه موش زائيد.نگاهی کوتاه به آن بيافکنيم
رئوس نکات مطرح شده دراين ديدار بشرح زيراست:
1-درمورد باصطلاح هدفمندی يارانه ها(يعنی همان سياست آزادسازی قيمتها)ضمن حمايت ازکليت طرح هدفمندی يارانه ها به عنوان يک حرکت اقتصادی بنيادی واساسی درسطح جهاني، نگرانی خود را ازعدم اجرای کارشناسی وبه دورازهيجان ابرازمی دارند. البته می دانيم که اين نوع نگرانی هارا دلسوزان نظام حتی با غلظت بيشتری درمجلس شورای اسلامی وروزنامه ها و حتی نمازجمعه ها(مثلا درنمازجمعه تهران توسط امامی کاشانی) وپيرامون شيب حذف يارانه ها ونظايرآن مدتهاست که مطرح می کنند.جالب است که سايت کلمه وابسته به ميرحسين موسوی حتی پارا فراترنهاده و به عقب نشينی دولت درمورد اعتصاب کاميونداران واتوبوس ها ويا مرغ داران خرده گرفته است که گويا درصورت عقب نشينی های بيشترمی تواند سياست آزادسازی قيمتها را با شکست مواجه سازد! باين می گويند آخرخط رسيدن وکاسه داغ ترازآش شدن! البته تازمانی که حاکميت دراردوی "اپوزيسيون" وباژست اپوزيسيونی چنين گل زنانی بهمراه خود داشته باشد، ازچه چيزی وکدام باخت بايد نگران باشد؟!.البته ناگفته نماند،(بزعم نگارنده)نه جنبش نيازی به رهبری برفرازسرخود داردو نه اساسا اين نوع رهبران می توانند پاسخگوی نيازهای ولوحداقلی جنبش باشند.بنابراين بحثی درمورد ياوه هائی چون تشويق"رهبران نمادين" به انجام وظايف واقعی رهبری وراديکاليزه کردن آن نمی تواند درميان باشد، اما تجربه درسهای گزنده خود را دارد.چنانکه شاهديم رهبران باصطلاح نمادين بدليل اشتراکاتشان باسايرجناحهای حاکميت وطبق اولويت منافع نظام،حتی همان تمايزات ادعائی اشان نيزبهنگام عبورازنقاط عطف وسرنوشت ساز رنگ می بازد.ازاين روعملانقشی جزکارشکنی وايستادگی درمقابل تعميق مطالبات وشکل گيری يک جنبش ساختارشکن ومطالبه محور ندارند. واين همانطورکه اشاره شد، درشرايطی است که رژيم دربيم ازخطربروزوگسترش اعتراضات واعتصابات دامن گير نفس درسينه حبس کرده وسعی می کندکه با بکارگيری انواع ترفندها و تهديد وبعضا تطميع(مانند توافق با طلافروشان بازار) ويا عقب نشينی موضعی دربرابر کاميون داران بدنبال اعتصاب اخيرآنها ازسرريزشدن امواج نارضايئی وشروع يک حرکت اعتراضی گسترده(اعتصاب سراسری ) جلوگيری کند.درواقع بزبان ادبيات سياسی روز،اکنون کودتای اقتصادی تکميل کننده کودتای سياسی سال 88 شده است وشعار"نان من کو"درادامه شعار "رأی من کو" که به سرعت فراتررفت ،بستروشالوده جديدی را برای تعميق وگسترش پايگان توده ای وکارگری -زحمتکشی جنبش اعتراضی فراهم می سازد.وباين ترتيب اصلاح طلبان وليبرالها در فازجديد جنبش چيزی جزبه نمايش گذاشتن سترونی خويش درچنته ندارند. آنها عليرغم ادها وهارت وپورت هايشان، قادربه ايفاء نقش يک اپوزيسيون واقعی ورزمنده نيستند و همسوبا سياست های حاکميت،عملا با دعوت ازمردم برای پذيرش پی آمدهای اين جراحی حاکميت برای خروج ازبحران نفس گيرکنوني،گيرم اندکی شرمگينانه،درکنارسياست ارتجاعی وضدکارگری وناانسانی حاکميت وديکتاتوری تؤامان نعلين وسرمايه قرارگرفته اند. اين سياست عمومی همه جناحهای حاکميت وسرمايه است.مگرناصرمکارم نگفت که اگرنبودنيازبه آرامش درهنگام اجرای هدفمندی يارانه ها،(بادولت ومشائی) جورديگری برخوردمی کردم!
2-درمورد زندانيان سياسی واعتصاب غذای آنها:بی ترديد مبارزات پرشورومتهورانه زندانيان سياسی بخش مهمی ازمبارزاتی است که درسطح جامعه عليه استبدادبی امان جريان دارد ودراين ميان تصميم به اعتصاب غذا توسط برخی ازندانيان سياسی وباتوجه به شرايط حاکم برآنها وبه عنوان اهرمی برای مقابله با فشارها وتحقيرهای زندانبانان نظام وياحتی طرح خواستها ويا اعلام همبستگی با اعتراضات جنبش ونظايرآن ازديرباز يکی از اشکال مبارزه بوده است.بی شک اين شکل ازمبارزه را نه کسی می تواند به زندانی ديکته ويا توصيه کند ونه البته می تواند نسبت تداوم آن بخصوص وقتی به مراحل خطرناک برای سلامتی وحيات زندانی می رسد بی تفاوت باشد.وبی ترديد اين تاکتيک هم مثل همه تاکتيکها مقتضيات وپيش شرط های خود را دارد.اما بيش ازآن،اين وظيفه حمايت فعال ازاين مطالبات ومهمترازآن سازماندهی فشارازبيرون درسطح داخلی وجهانی برای دفاع ازمطالبات زندانی وآزادی آنها وگره زدن مبارزات پرشورزندانيان جسوربا جنبش بيرون ودرتنگناقراردادن رژيم است که بايد به عنوان تاکتيک اصلی درمدنظرباشد.چراکه مبارزه آنها،صرفنظرازاين يا آن شکل بخشی ازمبارزه جنبش وتداوم آن است .وگرنه درغياب آن عملا اين رژيم است که اين گونه درخواستها وفراخوانهای يک طرفه برای توقف اعتصاب را-همان درخواستی را که موسوی وکروبی اززندانيان(به مثابه يک فراخوان کلی ونه حتی خطاب به لحظه معين ويافردمشخص)با عنوان دست شستن ازاعتصاب غذا به خاطرحفظ جان به عمل آورده اند-بسودخودتمام خواهدکرد.بنابراين بسنده کردن به اين نوع درخواست بدون انجام وظايف ديگر درقبال زندانيان عملا چنين رويکرديک جانبه را به يک تاکتيک انفعالی تبديل می کند ودست رژيم را برای خاموش کردن مقاومت وتشديد فشاربرزندانيان بازنگه می دارد.چراکه علاوه برحربه فشارمستقيم حربه درخواست"اپوزيسيون" را نيزدراختياررژيم قرارمی دهد. باين ترتيب چنين رويکردی حتی امکان بهره برداری لازم از اين نوع مقاومت های فداکارانه وخود انگيخته ورسواکننده عليه استبداد حاکم راببادمی دهد.به نظرمن درصورت لزوم وتحت شرايط معينی بخصوص وقتی که وضعيت برای جان زندانی خطرناک تلقی می شود و حالت فرسايشی می گيرد وامکان عقب نشينی رژيم هم نمی رود، به نحو متناسبی می توان اززندانی ويازندانيان خواست که دست ازاعتصاب غذا بردارند.اما اولا نمی تواند متضمن نفی اين نوع تاکتيک ها بطورکلی وتحت هرشرايطی بشود، وثانيا نمی تواند جايگزين تاکتيک اصلی حمايت فعال ازبيرون ازمبارزه زندانيان ورساندن صدای آنان به گوش جهانيان و زيرفشارقرادادن جنايت کاران بشود.
3-درمورد محکوم کردن عمل تروريستی در بلوچستان
دربخش ديگری ازاين ديدار آنها به محکوم کردن اقدام تروريستی اخيردربلوچستان پرداخته وبه دشمنان کشورهشدارداده اند.
بی ترديدهرعمل تروريستی محکوم است.اما درماجرای تروريستی اخيربسنده کردن به يک طرف ماجرا ومسکوت گذاشتن نقش طرف ديگريعنی نقش واقعی جمهوری اسلامی درانجام اين گونه جنايت ها واقدامات تروريستی که بطوررسمی وغيررسمی به آن مبادرت می کند،قطعا موضعی يک جانبه ونادرست است.سرکوب مردم وجوانان بلوچ واعدام های انتقام جويانه وازجمله 11 نفرازجوانان بلوچ باهدف انتقام جوئي،قدرت نمائی وايجاد رعب ووحشت،که هيچ فردآزاديخواه وبشردوستی نمی تواند با چنين ددمنشی هائی موافق باشد، بی تفاوت ماند. بخصوص وقتی پيشينه بی اعتنائی نسبت به مطالبات پايه ای ومبارزات وسرکوب های اقليت های ملی وقومی ومذهبی را درنظربگيريم واهميت چنين گسستی را به عنوان يکی ازعوامل مهم دخيل درعدم شکل گيری يک جنبش بقدرکافی نيرومندو سراسری ضداستبدادی درمدت يک سال ونيم اخيربشمارآوريم،آنگاه به اهميت اين نوع يک جانبه گری ها و عواقب منفی آن پی خواهيم برد.
4-ميدانيم که بخشهائی ازحاکميت، بخشهای ديگری چون لاريجانی ها وقوه قضائيه و... را تحت فشارروزافزون برای دستگيری ومحاکمه موسوی وکروبی قرارداده است.پاسخ آن بخش ديگرآنست که تصميم حول اين مسأله فراترازسطح مسؤليت واختيارات آنها بوده وبراساس تصميم نظام ومصلحت سنجی های شخص خامنه ای اتخاذ می شود.خامنه ای نيزهم چنان منتظرسررسيد شرايط وفرصت مناسبی برای باصطلاح فروکش کردن کامل غباراست تاتصميم نهائی درمورد آنها رااتخاذ کند.درواکنش به چنين فشارهائی کروبی وموسوی درگفتگوی خود اعلام داشته اند که برای آنها تفاوتی بين زندان بزرگ وزندان کوچک وجود ندارد.بااين وجود هم فشارکنونی مدافعان دستگيری ومحاکمه سران باصطلاح فتنه وهم مدافعان بکارگيری تدبيرو مصلحت انديشی درشرايط کنوني،بی ارتباط با جراحی اقتصادی و خطرخيزش ها واعتراضات از ِقبل آن نيست.اگرجناح تندروخواهان بيرون کشيدن چاشنی خطر وتکميل فضای سرکوب درشرايط جراحی اقتصادی است،جناح ديگربرعکس به سياست های انفعالی "سران سبز" وعدم تحريک فضای حساس کنونی نظردارد.درحقيقت درنظرگرفتن رويکرد انفعالی ويا حتی هوادارانه موسوی وکروبی درقبال جراحی بزرگ، درونمايه "تدبيربزرگ" خامنه ای و حاميان وی را تشکيل می دهد که باگذشتن ازاين "خوان بزرگ"، گام های بعدی را برای سرکوب ويا تسليم کامل مخالفان درونی خود بردارند.
تقی روزبه 2010-12-25 04-10-89
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com 
taghi_roozbeh@yahoo.com 

هیچ نظری موجود نیست: