۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

"جمهوری ایرانی" ؛ جمهوری مدرن برای مشتاقان آزادی



از آنجا که شعار " جمهوری ایرانی " واکنش آگاهانه مردم ایران در مقابل نظام دینی حاکم بر کشور است ؛ اولین ویژگی آن ؛ تأکید بر نفی آمیختگی قدرت حکومتی با دین است . به عبارتی دیگر ؛ مردم ایران ساخت سیاسی موجود را بر نمی تابند و بدنبال جمهوری عاری از رنگ و
محمود خادمی

برای اولین بار درجریان تظاهرات گسترده 13 آبان ؛ مردم با فریاد کردن شعار " استقلال ؛ آزادی ؛ جمهوری ایرانی " خواستار تحقق " جمهوری ایرانی " در کشور شدند . علی رغم مخالفت آقایان موسوی ؛ کروبی و دیگر اصلاح طلبان ؛ با ابراز این شعار از طرف مردم ؛ بزودی این شعار به فریادی همه گیر در میان تجمعات ایرانیان در داخل و خارج کشور تبدیل گردید . صرف نظر از سوزش حکام رژیم از این شعار و تبدیل آن به کابوسی هولناک برای آنان ؛ مخالفین رژیم در داخل و خارج کشور درپشتیبانی و یا مخالفت با این شعار و همچنین در باره  ماهیت و محتوی این شعار ؛ خواستگاه طبقاتی و ... مطالب زیادی نوشته و گفته اند . نوشته حاضر بدنبال نگاهی نو از طرف نگارنده به اجزای مختلف قیام مردم ــ بعد از انتخابات ریاست جمهوری در 22 خرداد ــ  و از جمله شعار " جمهوری ایرانی " تنظیم گردیده است .

الف ــ پروسه تکوین شعار :
آنچه روشن است اینکه ؛ شعار "جمهوری ایرانی" نمی تواند ناظر بر نوع حکومتی باشد که در برهه ای از تاریخ ایران وجود داشته است ؛ چون در تاریخ ایران جز در مقطعی بسیار کوتاه که سردار جنگل ؛ میرزا کوچک خان جنگلی موفق به اعلام جمهوری در شهر رشت گردید ؛ در هیچ برهه دیگری از تاریخ ایران ؛ ما شاهد نوعی از حکومت که بتوان ــ حتی با اغماض هم ــ بر آن عنوان "جمهوری " نهاد نبوده ایم  .
در ایران همواره دو رکن اساسی فرهنگ استبدادی حاکم بر کشور برای قرنها ؛ کنترل و سلطه سلطنت و روحانیت بر دولت بوده است . در دوره اخیر و به خصوص دوره 30 ساله حاکمیت استبداد دینی بر کشور ؛ نیز دین سالاران حاکم بر ایرانِ اسیر ؛ در مخالفت با استقرارجمهوری واقعی و برقراری حاکمیت مردمی از انجام هرگونه کار شکنی و مخالفتی کوتاهی نکرده اند . و همه به خوبی می دانیم که در دوره مصدق کبیر پیشوای نهضت ضد استعماری مردم ایران هم ؛ تعدادی از روحانیون حتی در تردید انتخاب میان شاه و اقتدار بی مذهب مصدق ؛ نهایتا" به تمکین و تسلیم به محافظه کاری و سلطنت رضایت دادند . و بقیه روحانیون و مراجعی هم که در زمینه سازی و کمک به کودتاگران مستقیما" شرکت نداشتند ــ به جز تعداد انگشت شماری ــ ؛ بعد از کودتای 28 مرداد علیه دولت ملی مصدق ؛ با سکوت خود ؛ رضایت خود از کودتا و نقش آیت الله کاشانی در آن را اعلام کردند .
خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ــ در کتاب صحیفه امام جلد هفتم صفحه 456 ــ هم نظر خود در مورد جمهوریت را این چنین بیان داشته ؛ وی می گوید : اگر شما دیدید این جمعیت هائی که الان مشغول فعالیت هستند جمهوری می گویند ؛ "جمهوری دمکراتیک " و "جمهوری" و "جمهوری دمکراتیک اسلامی" . اگر اینها جمهوری گفتند ؛ این همان معنایی است که دشمن های ما می خواهند . دشمن های ما از جمهوری نمی ترسند . از اسلام می ترسند . از جمهوری صدمه ندیده اند . از اسلام صدمه دیده اند .
علیرغم این ؛ شعار " جمهوری ایرانی " پدیده ای خلق الساعه و بدون پیشینه نیز نبود ؛ بلکه کنش آگاهانه مردم و جوانان ایران به پایمال شدن " هویت ایرانی " شان در زیر نعلین استبداد دینی در بیش از 30 سال حاکمیت دینی در کشور بوده است . به عبارتی رسیدن به این شعار  ؛ محصول و نتیجه طی شدن ِ پروسه ای سخت و رنجبار از تحقیر ملی ؛ فرهنگی و تاریخی مردم ایران است که سرانجام در جریان اعتراضات بعد از انتخاباتِ ریاست جمهوری  به نقطه عطف کیفیِ رنسانسی در فکر و اندیشه مردم و جوانان میهن منجر گردید . و شعار "جمهوری ایرانی" نمود بیرونی این رنسانس فکری می باشد .
از آنجا که این رژیم از طریق اجرای سرکوبگرانه وخشونت بار احکام فقه شیعه و قوانین قرون وسطائی مجازات های اسلامی "محدوده عمومی جامعه" را به تصرف خود در آورده بود ؛ مردم و جوانان بناچار تحول , نو جوئی ؛ مدرنیته و هر تحول ضروری دیگر ــ برای همگامی با جهان مدرن ــ را به " محدوده خصوصی " منتقل نمودند و بدین ترتیب در زیر پوست جامعه و بدور از چشم سرکوبگران حاکم ؛ رنسانس فکری دانشجویان و نسل جوان ایران محقق گردید؛ امری که شگفتی و تحسین جهانیان و ایرانیان ــ مخالف رژیم در خارج کشور ــ را نیز بر انگیخت   .
از ویژگی های بارز این رنسانس فکری می توان : گرایش به نهادینه شدن تساوی زن و مرد ؛ همبستگی شهروندی با حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی ؛ حس شهروندی ؛ تساهل و مدارا در برابر عقاید مخالف  و ضرورت توسعهِ کثرت گرائی در جامعه و .... اشاره کرد ؛ اما مهمترین دست آورد این رنسانس بزرگ ؛ تلاش برای احیای ارزش های ملی و پی جوئی هویت ایرانی بود ــ که بیش از 30 سال توسط حاکمیت قرون وسطائی حاکم بر کشور لگد کوب شده بود ــ که در شعار " جمهوری ایرانی " در کنار آزادی و استقلال نمود بیرونی یافت
اما از عوامل مؤثر دیگری که در ابراز شعار " جمهوری ایرانی " نقش داشته است ؛ می توان به بی اعتباری خط اصلاح طلبی در نظام دینی  و سرخوردگی و نا امیدی مردم ؛ جوانان و دانشجویان از اصلاح طلبان در ایجاد تغییر ــ  به خصوص در دوره 8 ساله ریاست جمهوری آقای خاتمی ــ در کشوراشاره کرد ؛ مردم دریافتند که ؛ تکرار مطالبات در چهارچوب اصلاحات ثمره ای ندارد و تنها با عبور از این نظام دینی و سرنگونی این رژیم جنایت پبشه است که می توان به چشم انداز روشنی برای آینده کشوردست یافت . مردم در واقع با شعار " جمهوری ایرانی " بدیل و جایگزین خود را برای حکومت آینده کشور معرفی کردند . یعنی این بار برخلاف انقلاب 1357 ــ که مردم نمی دانستند که برای آینده کشور چه میخواهند ــ با شعار " جمهوری ایرانی " از قبل نوع حکومت خود یعنی " جمهوری " و صفت و مشخصه بارز آن یعنی " ایرانی " بودن را مشخص کردند .
ب ــ مضمون و محتوی شعار :
1 ــ از آنجا که شعار "جمهوری ایرانی" واکنش آگاهانه مردم ایران در مقابل  نظام دینی حاکم بر کشور است پس ؛ اولین ویژگی آن ؛ تأکید بر نفی آمیختگی قدرت حکومتی با دین است . به عبارتی دیگر ؛ مردم ایران ساخت سیاسی موجود را بر نمی تابند و بدنبال جمهوری عاری از رنگ و بوی دینی و ایدئولوژیک هستند  . بدینترتیب مردم ایران با شعار " جمهوری ایرانی" بر استقرار نظامی دمکراتیک و سکولار تأکید می کنند . اما مهمتر و حائز اهمیت تر ؛ اینکه شعار حکومت غیر دینی نه از جانب نخبگان و فعالین سیاسی و یا گروهها و سازمان های سیاسی بلکه از بطن راهپیمائی مردم مطرح شده است ؛ یعنی شعار " جمهوری ایرانی " از عمق بیشتری برخوردار بوده و از شانس موفقیت ِ بسیار بیشتری برای محقق شدن در کشوری که 98% مردم آن روزگاری مسلمان بوده اند برخوردار است .
بنابراین مردم با شعار خود می خواهند  ؛ قدرت و حاکمیت سیاسی از انحصار دین خارج شده و به جای آن  ؛ اراده و خرد ملی ــ  که در نظامی دمکرانیک و سکولار متجلی می شود ــ مبنای تصمیم گیری در مورد خیر و شر کشور و جمهور مردم باشد .
2 ــ مردم بافریاد کردن شعار "جمهوری ایرانی" در خیابانهای پایتخت  ؛ هویت ایرانیِ  ( آگاهی تاریخی و فرهنگی ) خود را به آگاهی سیاسی تبدیل کرده اند . یعنی در این شعار نوعی نگاه و اتکاء به هویت ایرانی نهفته است , یعنی ؛ مردم با این شعار ؛ جمهوری را مطالبه کرده اند که خاص ایران بوده و ریشه در فرهنگ و زبان ایران داشته یاشد و بتواند پاسخگوی نیازهای مربوط به آزادی گفتار ؛ نوشتار ؛ اندیشه ؛ حق برگزیدن و برگزیده شدن ؛ برخورداری از نهادهای فدرال و ... در ملتی کثیرالمله با اقلیتهای گوناگون مذهبی و دینی باشد . یعنی در حالیکه مردم ایران بخوبی می دانند که ؛ جمهوریت حکومت جمهور مردم بر سرنوشت خودشان است و یک درونمایه جهانی و بین المللی دارد و کشورهای پیشرفته جهان نیز برداشتهای یکسانی از آن دارند ؛ ولی علیرغم آن ؛ همانطور هم که امروزه در جهان متمدن شاهدیم ؛ که هیچیک از جمهوری های موجود در جهان ؛ قوانین و مقررات یکسانی برای اداره کشور ندارند ــ و اکثرا" نام کشور خود را بدنبال کلمه جمهوری آورده اند ــ  و اداره کشورهای مختلف بر اساس ویژگی های فرهنگی و زبانی و نیازهای خاص هر کشوری تنظیم شده ــ مثلا" جمهوری آلمان با جمهوری ِفرانسه و هر دو با جمهوریِ امریکا فرق دارد ؛ حتی دو جمهوری آلمان و سوئیس علیرغم اینکه حاکمیت هر دو کشور به صورت فدرالی اداره می شود نیز با هم فرق می کند ــ در ایران نیز می توان و این حقِ مردم ایران است که جمهوری ویژه خود را بر اساس نیازهای فرهنگی و زبانی قومهای مختلف و اقلیت های مختلف مذهبی و ... تأسیس نمایند .
بنابراین شعار "جمهوری ایرانی" فرایند بازاندیشی جمعیت کثیری از مردم و جوانان ایران زمین  به سرنوشت خود است  ؛ یعنی بازبینی نوعی نگاه به هویتی که در اثر جباریت حکام دینی به فراموشی رفته بود ؛ بنابراین در تظاهرات اعتراضی 13  آبان 1388 مردم ایران هم نفرت و بیزاری خود از استبداد دینی حاکم بر کشور را اعلام می کرده اند وهم برای اولین بار ؛ خواست خود برای سرزمین جغرافیائی بنام ایران را فریاد کردند و گفتند خواهان حکومتی هستند که منافع ملی تمام ایران را در سرلوحه اهداف خود قرار دهد .
اگر چه سرفصل های اساسی و قوانین پایه ای حکومتِ دمکراتیک و سکولارِ فردا را نمایندگان مجلس مؤسسان واقعی مردم ؛ احزاب آزاد و غیر دولتی تدوین و تصویب خواهند کرد . ولی پیشاپیش روشن است که :

اگر جمهوری اسلامی ؛ هم مطابق با آنچه که در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی آمده وهم مطابق با هزاران قانون نوشته و نانوشته دیگر که بر دست و پای مردم ایران زنجیر شده است ؛ جمهوری مسلمانان و امت اسلامی است . مطمئنا" "جمهوری ایرانی " جمهوری تمام  ایرانیان و ملت ایران می باشد .
اگر در جمهوری اسلامی ایمان به یگانگی خدا و شهادت به پیغمبری حضرت محمد و اعتقاد به روز قیامت شرط ضروری برای برخورداری از حق و حقوق شهروندی است ( اگر در این رژیم حق وحقوقی واقعا" برای مردم وجود داشته باشد )  ؛ در " جمهوری ایرانی " تنها و تنها " ایرانی بودن " شرط شهروند بودن و برخورداری از تمام حقوقِ  برابر شهروندی است .
اگر در جمهوری اسلامی برای انتخاب شدن و انتخاب کردن هر منصب و مقام کشوری حتی استخدام در دوایر دولتی و انتخاب مشاغل ؛ مسلمان ( آنهم شیعه اثنی عشری ) شرط اصلی است ؛ در " جمهوری ایرانی " تنها شرط ؛ ایرانی بودنِ  شهروند است که راه را برای برای تصاحب تمام پست های کشوری و لشگری و مشاغل مختلف باز می کند . این شهروند ایرانی می تواند ؛ زن یا مرد ؛ کرد یا لر ؛ ترک یا بلوچ ؛ مسیحی یا زردتشتی ؛ ارمنی یا مسلمان و .... باشد .
و ........
آری "جمهوری ایرانی" یک جمهوری ویژه ایران است ؛ که تنها راه برای صلح ؛ دوستی وهمزیستی میان تک تک آحاد مردم ایران و ضامن وحدت ملی و دمکراسی پایدار در کشور است .

هیچ نظری موجود نیست: