۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

در اتریش چه گذشت؟


مهمان هفته گزارشگران: بهتاش گوهردانی - دانشجوی فعال سیاسی- تظاهرات اعتراضی ایرانیان /

گزارشگران: پاسخ ها در این دیالوگ نوشتاری و بعلت مضیقه زمانی یکجا و در مجموع ارائه شده است

ماهها پیش و با آغاز اعتراضات مردمی در ایران به تقلب های انتخاباتی و خروش عمومی علیه ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی جان تازه ای در کالبد ایرانیان خارج از کشور اعم از تبعیدیان و مهاجران دمیده شد و اعتراضات وسیع با شرکت صدها و گاها بیش از هزار شرکت کننده از طیفهای مختلف درنقاط مختلف برگزار شد.

از جمله این تظاهرات ها در شهر وین بود که دخالت وسیع ایرانیان مقیم را دربر گرفت. امواج آکسیونها بطور خودبخودی در بسیاری از کشورها همگام و در همبستگی با مردم به جریان افتادند و فراز و نشیبهائی را بدنبال داشتند. با شفافیت یابی شعارها و مطالبات متعلقین به جنبش سبز که تحت هدایت موسوی کروبی و خاتمی است و حفظ چارچوب نظام پلید جمهوری اسلامی را درنظر دارد و پایبندی خود را به جلاد جماران خمینی همواره تکرار میکنند– مرزبندی ها نیز شفافیت یافت و بیانیه ها و اطلاعیه های این جنبش بر فاصله گیری از رادیکالیسم تبعیدیان که منطبق با خواستهای توده هاست - تاکید ورزید.

اتحاد جمهوریخواهان ایران بهمراه سازمان اکثریت و اتحاد فدائیان که هسته اصلی این اتحاد هستند در ابتدای امر شوق و ذوق زده از دخالت نسل جوان و دانشجویان مقیم خارج از کشور در راس سازماندهی آکسیونها قرار گرفته و از هراس رانده شدن از سوی( سبزها ) تلاشی دوچندان برای تنزل رادیکالیسم در امواج اعتراضی از خود بنمایش گذاشتند. حاصل آنکه این ذوق زدگی را دیری نپائید و بار دیگر شاهد آن هستیم که عقب ماندگی از سطح مبارزات مردم درمانی جز گوشه عزلت گرفتن نخواهد داشت. چپ رادیکال نیز همراه سکتاریسم ذاتی اش جز در معدود نقاط خودی نشان نداد و بار دیگر از تحولات سیاسی اجتماعی در داخل عقب ماند.

در این خصوص بهتاش گوهردانی را دعوت کردیم تا نظرات خود را مطرح کند. بهتاش از فعالین این آکسیونها در شهر وین میباشد

گزارشگران: بهتاش گرامی خوش آمدی

بهتاش گوهردانی:

در شروع می خواهم از گزارشگران تشکر کنم که اين فرصت را به من داد تا گوشه ای از مسائل مربوط گروه های
فعال سياسى را در وين به عنوان يک دانشجوی فعال سياسى بيان کنم.

بهتاش گوهردانى هستم و مدت کوتاهی
است که به علت مشكلاتى که در ايران داشتم به اتريش مهاجرت کردم و درحال حاضردر يکی از دانشگاه های وين
مشغول ادامه تحصيل هستم . جواب سئوالات شما را با بيتى آغاز می کنم:

ای برادر موضع نا كشته باش

كاغذ اسپيد نابنوشته باش


همانطور که در سرتاسر جهان در کشورهای اروپايى و آمريكايى با توجه به مسائل و حرکتهای مردمی و
سرکوب بى رحمانه رژيم اسلامی ،ايرانيان در حمايت از مردم ايران به مقابل سفارتخانه های رژيم گرد هم
آمدند، ايرانيان شهر وين هم از اين امر جدا نبوده و گروهی از دانشجويان و جوانان و ديگر ايرانيان
مقيم؛ چه آنان که رای داده بودند چه آنانکه رای نداده بودند و چه آنان که با كليت اين رژيم مشكل
داشتند در يکی از اولين روزهای درگيری در ايران به مقابل سفارت ايران آمدند.

در آن زمان همه با هم
در حدود 80 نفر بوديم و به يکی از پارکهای معروف در نزديکی سفارت ايران رفتيم تا با صحبت و ايجاد
گروهای كاری صدای مردم ايران را به گوش دولتهای ديگربرسانيم. ناگفته نماند که گروه های فعال ديگری نیز
در وين بودند، ولى ميتوان بيان داشت که جمعيت دفاع از حقوق مردم ايران با بودن جوانان سياسى و
غير سياسى و فعال توانست به طور مناسبى اولین حرکتها و تظاهرات را در وين برگزار کند.

با جلو
رفتن حرکت و خواستهای مردمی در ايران اين گروه چندان به پیش نرفت و با مردم نبود و بيشتر به دنبال
منافع شخصى يا گروهی می گشت . در همين حال و با شناخت بيشتر افراد از هم، فاصله ها و اختلافاتى در
گروه ايجاد شد . اين امر در کج روی ها و تاثيرگذاری فکری بعضى از افراد قديمی بر گروه بود که
در پشت صحنه به قول يکی از دوستان يارگيری می کردند که برای جوانان نسل فردای ايران اين امر
كامل توهين تلقی می شود.

با مسائلی که بطور خلاصه عرض کردم موتور اصلى گروه تقريبا از هم پاشيد
در اين بين درگيری های لفظی زيادی هم در گروه به وجود آمد که با تلاش همان دوستان تاثير گذار
پشت صحنه كمی آرام گرفت. بايد توجه کرد که در هر گروه که مسير اصلى خود را يا مرام نامه اصلى
وهدف كلی خود را مشخص نکند به طور حتم به بيراهه می رود. همانطور که موسوی در ايران از
صدای مردم وخواست مردم جا ماند اين دوستان هم از اين جريانات جدا نبوده و از حرکت مردم جا
ماندند و اين امر خود را در بيانيه های مختلف گروه های سياسى که افرادی در اين گروه بودند بيشتر
نمايان کرد.

حمايت از موسوی و به بازی گرفتن حرکت و رنگ سبز مردم روز به روز بيشتر و در اين ميان
تعدادی از جوانان هم با تحت وشعاع قرار گرفتن و متاثر از فکر تعدادی از افراد پشت صحنه به اين
بيراهه پا گذاشتند. جای تاسف دارد که جوانان در ايران کشته می شوند، دستگير می شوند، يک تعداد
می خواهند در اين گروه با بازی گرفتن رنگ وحرکت مردم به هدف خود و ارضا کردن تمایلات درونى و
آرزوهای دست نيافته شان برسند و جالب اينجاست که در عين بيداری در خواب كامل به سر می برند
.

در دنيای امروز ديگر نمی توان کشوری را با قوانين 1400 سال قبل پيش برد،و از چاله به چاه افتاد اين
مسئله را مردم ايران به طور كامل حس کرده و فهميده اند، و سبز را رنگ آزادی برای ايران آزاد می
خواهند، حال آنکه در خارج ايران با مبالغه آميز جلوه دادن رنگ سبز از اصل جريان و حرکت مردم
غافل ماندند اين را می توان به اثبات همان حرفى که می گويند "ايرانيان مردمی افراطی و مبالغه گو
هستند" بيان کرد.

شما می توانيد اين گونه مسائل را در کشورهای ديگر هم در جمع ايرانيان و حرکتهای
سیاسى ببينيد، بطوری که در بعضى مواقع آدم فکر ميکند در ايران است و نمی تواند به راحتى به دنيای
آزاد ارتباط داشته باشد، به ياد حرف يکی از دوستان سبزی می افتم که ميگفت"من تمام فيلم های
يوتيوب رو گشتم فقط تونستم 30 ثانيه فيلم پيدا کنم که سبز در اون نيست"(اين گفته در جلسه ای بعد
از يک راهپيمای گفته شد که در جواب سئوال يک نفر نسبت ويديو های تهيه شده بود) شما می توانيد
با اين گونه صحبتها از اين دوستان به اصل قضايا پی ببريد که در چه صحرای فکری گير کرده اند.

اين را
هم بايد بيان کرد که با توجه به منافع مشترک اين گروه و گروه سبز که در يک مسيرهستند كارها و
همكاری های صورت می گيرد. در فاصله اولين حرکت تا چندی پيش با گروه با تمام مخالفتها و جبهه
گيری ها فعاليت داشتم البته نه بطور فعال.
جمعيت دفاع از حقوق مردم ايران تنها گروه فعال که در وين فعاليت می کند نیست و گروه های ديگری
بودند و هستند که صدای مردم ايران در اين جا می باشند. البته اين گروه با سياست كلی تر به اين
مضموم که تمام گروها در زير يک چتر با هم كار کنند به ميدان آمد ولى خيلى زود ماهيت اصلى خود را
رو کرده و با جهت گيری های مختلف و کوتاه آمدن در مقابل افراطی های مذهبى و سبزی و هر گونه
توهينى از اين افراد چه بطور مستقيم و غير مستقيم برای رسيدن به اهداف خود براي عدم كاهش نفرات
در گروه وهسته فعال آن به خيلى از مسائل تن در دادند.

آدم نبايد به هر وسیله ای برای حرکتى نفر جمع
کند اين اصل را به نظر من فقط می توان در گروه هایی سراغ گرفت که در خواب خرگوشى برای ايران به سر می
برند.

در جواب سئوال شما مبنى بر اينکه تغييری در زمينه شعار مشاهده شد بايد بگويم که
با توجه به اينکه راهپيمايى هایی انجام شد ولى نفرات كمی آمدند گروه به اين فکر افتاد که تغيير جهت داده
و كمی به موضع سرنگون طلبان رژيم بيشتر نزديک شود و اين در حالى بود که می توانستيد عدم تمايلى در آنها
ببينيد. اين را من چندين بار در تظاهرات های مختلف به وضوح ديدم. ولى من نمی توانم بگويم تغيير
چندانى به وجود آمد، در حال حاضر گروه در حال تلاش برای بقای خود می باشد حال به هر قيمتى و
به هر شكلی اگر اين امر با همكاری با همراهان متعادل رژيم همچون موسوي چيان يا با مخالفان نظام به انجام
برسد.

آيا درست است گروهی در راهپيمايى شرکت کند و با توجه به اينکه هيچ كاری مثبتى انجام نداده
برود و راهپيمايى را به نام خود ثبت و ضبط کند؟ اين گونه حرکتها فقط می تواند از افرادی سربزند که
منش سياسى نداشته و از دمکراسى فقط سرابى را می بينند، واقعا فکر می کنند با ضبط برنامه و
راهپيمایی ديگر گروه ها می توانند خود را به اثبات برسانند.

من در حال حاضر از مدتى قبل با اين گروه
هيچ گونه همكاری همانند تعداد زيادی از دوستان ندارم. كاملا واضح و روشن است که به جهت موضع
گيری ها و روشن نبودن مسير مشخص و دوگانگی های فراوان فکری که در اين گروه وجود دارد. با
توسط يکی از دوستان و من در Iransolidarityaustria توجه به تشکيل گروه همبستگی ايران يا
اتريش ، در حال حاضر با اضافه شدن دوستان و همراهان ديگر به اين گروه و بودن مسير مشخص و
درخواستهای كامل روشن و باز (از اين جهت که اين درخواستها بسته نيست و می توان به آن موارد
ديگری را اضافه کرد) اين خلاء ايجاد شده در جبهه مخالفان نظام را می توان گفت پر ميکند.

فعاليت
همبستگی ايران با گروه های چپ و ديگر گروه های اتريشی به خصوص آنها که در فعاليت های دانشجوی
حوادث اخير وين شرکت داشتند نتيجه خوبى داد . نتيجه اين همكاری تازه به راهپيمای 26 نومبر و ميز
در دانشگاه و مطرح بودن مسائل و حرکتهای آزادی خواهانه مردم ايران در flyer اطلاعاتى و پخش
حرکت دانشجويان اتريشی می توان به عنوان نمونه های بيان کرد.

قابل ذکر است که اين گروه يکی از
شاخه های آن در سراسر جهان است که اميدوارم با توجه به روشن بودن مرام نامه اصلى گروه
گروههای مخالف نظام را در کنار همديگر جمع و حرکتهای مثبتى را به انجام برساند، به نظر من اين کمبودی
بود که با اين امر تاحدودی بر طرف شد که با توجه با شروع کوتاه مدت اين گروه می توان به آن
اميدوار بود .

در رابطه با سئوال شما در مورد نقائص بايد بگويم من هم همينطور فکر می کنم که اينگونه
عدم تمايل كار جمعی در همه وجود دارد ولى در ايرانيان مشهود تر می باشد. در اين مدت کوتاه می توانم
بگويم گروه های اتريشی با توجه با تضاد های فکری ، ولى صادق تر و روشن تر با همديگر كار می کنندو
سعی می کنند با هم يک كار را به نحو احسن به انجام برسانند.
به عنوان يکی از دانشجويان و ايرانيان فعال سیاسی فقط از تمام گروه های ديگر می خواهم با روشن
کردن مواضع خود و صادق بودن در مسير سياسى ،برای ساختن ايران آزاد و برتر از شعار كاسته و بر
عمل بيافزاييم وبه دنبال راههای عملى تر باشند.

سخنم را باگفته نيچه به پايان می برم:
ميخواهم پيروزمندی وآزادی ات را شوق فرزانه باشد، بهر پيروزمندی و آزادی خويش می بايد يادمانهای زنده بنا کنی
به امید روزهای خوش در ایرانی ازاد
بهتاش گوهردانی

با سپاس از شما

گزارشگران

www.gozareshgar.com

هیچ نظری موجود نیست: