با دست خود گیریم آزادی در پیکارهای بی امان
22 بهمن در راه است . این روز نه سالگرد پیروزی انقلاب، که سالگرد سرکوب انقلاب ضدّ امپریالیستی- ضدّ شاهی مردم بوسیلة یک ارتجاع سیاه مذهبی است. این روز سالگرد آغاز سلطة جنایتکارانی است به رهبری خمینی، که حاصل انقلاب را به یغما بردند و سپس در نمایشی فریبکارانه به نام رفراندم، با قرار دادن مردم بر سر دو راهی "نه" یا "آری" به جمهوری اسلامی، حقّ انتخاب هر جمهوری دیگری را از آنان سلب نمودند.
امروز پس از 31 سال، دستگاه جمهوری اسلامی ناقوس مرگ خود را میشنود. جناحی از آن دندانها را تیز و تیزتر میکند و وعدة سرکوب و مرگ میدهد. گویا زندان، شکنجه و اعدام روش همیشگی این حکومت نبوده است. جلادان یکی پس از دیگری به صحنه می آیند و همدیگر را برای کشتار هرچه بیشتر و غیر قابل گذشت تر تشویق می کنند.
جناح به اصطلاح اصلاح طلب رژیم، وحشت زده از موج خشم میلیونی مردم وناتوان از درخانه نگه داشتنشان، سعی در حفظ نظام دارد. موسوی که تاریکی مطلق دوران خمینی برایش دوران نور بوده است، بیرون رفتن از قانون اساسی را خطرناک جلوه میدهد (بدون آنکه بگوید خطرناک برای چه کسی؟) وکروبی فریاد وا اسلاما سر میدهد! جدایی دین از دولت، این اولین قدم برای رهایی را زیاده خواهی می خواند و برای خاتمی، آنان که مرگ رژیم را خواهانند " غلطی کرده اند". بیانیه پشت بیانیه صادر میشود و همه با هم با وقاحت یا با خجالت دولتی را که می گفتند برسمیت نمی شناسند امروز به رسمیت می شناسند و دلیلشان نیز "تأیید رهبر" است. همان دولتی که هشت ماه است مردم آنرا دولت کودتا می نامند و همان رهبری که بدرستی اورا قاتل و دیکتاتور دانسته و حکومتش را باطل. یاران ریز ودرشت اصلاح طلب در هیبت های مذهبی، ملی، چپ و ... به یاری "رهبران" می آیند، سعی در توجیه هر چه توجیه نشدنی است می کنند، خاک در چشم مردم می پاشند تا نبینند و نشوند که این به اصطلاح "رهبران موج سبز" شریک دزدند و همراه قافله و آنچه می جویند نه آزادی و برابری برای مردم که سهم خود از همین نظام جنایت و تجاوز است.
پایه های رژیم بشدت لرزان شده اند. مردمی که در 16 آذر امسال با مقاومت خود نیروهای سرکوب را به وحشت انداخته و بفرار واداشتند، امروز با تجمع قهرمانانه در جلوی زندانهای مخوف جمهوری اسلامی، قادر شده اند ده ها تن از فرزندان شجاع و مبارزشان را آزاد کنند و اکنون بر آزادی بقیة زندانیان سیاسی و جلوگیری از اعدام ها پا می فشارند. شکاف روز افزون در میان نیروهای رژیم بر دلهای پاک مبارزان نور امید می افشاند و همکاران دیروز او، از ترس یا از پشیمانی به صف مردم می پیوندند. این همه نشان از اوج گیری انقلابی دیگر دارد. چه بخواهند و چه نخواهند!
باید ادامه بدهیم! باید تنها بر نیروی خودمان متکی باشیم. تظاهرات گسترده لازم است ولی کافی نیست. فراموش نکنیم که رژیم شاه را اعتصابات سراسری در کارخانه ها، پالایشگاهها، ادارات، مدارس و دانشگاهها به زانو در آورد. تظاهرات سراسری و اعتصابات گسترده را تبلیغ کنیم و مبدع آن باشیم.
ماندن در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی به معنی پایمال کردن حقوق همۀ کسانی است که از ابتدای این حکومت تا بحال برای آزادی، برابری و عدالت اجتماعی جان باخته اند. به بازی گرفتن باور انسانهایی است که امروز در ایران و در سراسر جهان برای این خواسته ها مبارزه می کنند. آزادی بیان، اجتماعات، تظاهرات و مطبوعاتی که کروبی، موسوی، خاتمی و ... طلب می کنند، همگی شرط ماندن در چهارچوب اسلام را دارد ( اصل 27 قانون اساسی جمهور ی اسلامی). آزادی و حقوق در چهارچوب یک دین هر چه باشد، اسلام یا غیر آن، آزادی نیست، عین اسارت است. حقوق نیست، کمال بی حقوقی است. به هیچ چیز کمتر از جدایی دین از دولت، از آموزش و پرورش و از تمامی نهادهای سیاسی و اجتماعی رضایت ندهیم. دین باید به عرصۀ خصوصی باز گردد و قوانین از بند آن آزاد شوند. یعنی آنکه هرکس حق داشته باشد به اعتقادات خود عمل کند بدون آنکه آنرا به کسی تحمیل کند یا بر او تحمیل شود.
در محله ها، کارخانه ها، ادارات، مدارس، دانشگاهها و ... کمیته ها و شوراهای خودمان را بوجود بیاوریم. برقراری حکومتی موقت از نمایندگان این کمیته ها و شورا ها را تدارک ببینیم که بتواند فضائی آزاد را برای فعالیت همۀ سازمان ها، احزاب سیاسی، انجمن های دموکراتیک، فرهنگی، هنری... فراهم کند. حکومت آینده را توازن نیروها تعیین می کند. سرنوشت خودمان را خود به دست بگیریم و اجازه ندهیم دشمنان خارجی ویا داخلی و آنانکه بجای سعادت انسانها، خواب قدرت و بهره کشی از مردم را می بینند، بر ما مسلّط شوند و برای ما تصمیم بگیرند. هیچکس نمیتواند به اندازة خود ما منافع ما را تشخیص دهد. با تکیه بر تجربیات تاریخی کشور خودمان و دیگر کشورها و با ابتکارات جدید هر چه مستقیم تر در تعیین سرنوشت خودمان در همة زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شرکت کنیم.
کمیتۀ دفاع از مبارزات مردم ایران - پاریس هفتم فوریه 2010
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر