۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه

جنبش سرخ ها٬ «جنبش سبزه»"

سياوش دانشور

اينروزها کارگران براى عده اى ضد کارگر مهم شده اند. اصلاح طلبان حکومتى که اينبار با پرچم سبز اسلام محمدى براى بقاى حکومت شان بميدان آمدند٬ بعد از شکست استراتژى "اجراى بدون تنازل قانون اساسى"٬ دنبال نيروى موثر ميگردند. از ماههاى گذشته اين بحث مطرح بود که گسترش افقى "جنبش سبز" و "تعميق" آن در گرو چيست؟ يک بحث در ميان اصلاح طلبان حکومتى اينبود که با سياست "مطالبه محورى" و وعده تحقق برخى مطالبات کارگران٬ "جنبش سبز" را ميان کارگران و مردم زحمتکش گسترش داد. منظور اين عاليجنابان از "جنبش"٬ البته اعتراض توده اى مردم عليه جمهورى اسلامى و نظام مبتنى بر فقر و اختناق نبود. آنها از وحشت راديکاليسم پائينى ها به سر آقا و موقعيت شخص شخيص ايشان در قانون اساسى قسم خوردند و عليه "شعارهاى ساختار شکنانه" - يعنى سرنگونى طلبانه - و عمل راديکال پائينى ها اعلام نفرت و انزجار کردند. بلکه منظورشان همان جنبشى است که رهبرانش موسوى و کروبى و خاتمى است٬ هدفش گسترش پايه حکومت و برسميت شناختن سهم جناح مغضوب براى نجات نظام است٬ هدفى که خود را اينبار در زرورق "جنبش سبز" و اجراى قانون اساسى پيچاند. اين پلاتفرم شکست خورد. نه خامنه ايها و سرداران آدمکش و متجاوزش زير بار اين توهمات رفتند و نه مردم در پائين به اين ترهات سياسى وقعى نهادند.



کارگران و ناسيوناليسم

در اين بن بست ناگهان ياد "کارگران ميهن" افتادند. از حزب توده که براى هر کلام اين و آن آخوند آدمکش غش ميکند تا سازمان اکثريت و خيل نيروهاى هميشه طرفدار جمهورى اسلامى٬ از کارچاق کن هاى دستگاههاى پليسى در ميان کارگران مانند خانه کارگر و شوراهاى اسلامى تا مهندس و دکتر و استادهاى طرفدار حاج آقا موسوى و کروبى٬ يادشان افتاد که کارگران را بنوعى وسيله اعمال فشار خود در جنگ جناحى کنند. کسانى که از انحصار واردات و معامله هاى کلان سپاهى ها ناله ميکردند و منافع خود را تحت عنوان "منافع ملى" و "دفاع از توليدات داخلى" و اعتراض به "وارادات بى رويه" پيچانده بودند٬ حتى يکبار نگفتند که حقوق معوق ميليونها کارگر را چرا نميدهيد؟ چون خودشان بخشى از اين سرمايه داران بودند که با استثمار و چپاول کارگران کسى شده بودند! کسى از اينها نشنيد چرا کارگرانى که قصد تجمع در پارک لاله در روز جهانى کارگر را داشتند با چماق و باتوم گرفتيد و شکنجه و زندانى کرديد؟ يکى شان خواهان آزادى کارگران زندانى نشد و يکى شان دفاعى ولو فرمال از آزادى زندانيان سياسى "غير خودى" نکرد. حال با اين پرونده٬ سراغ "کارگران ميهن" آمدند. کارگرانى که قرار است اينبار صرفا با طرح "مطالبات صنفى" شان زير پرچم "الله و اکبر و يا خسين مير حسين" به ستون پنجم و سياهى لشکر مشتى مرتجع مسلمان تبديل شوند!



خير آقايان٬ کور خوانده ايد! جنبش کارگرى جنبش سرخ است و با هزار من سريش به جنبش اسلامى سبز نمى چسپد. بين جنبش سرخ و "جنبش سبز" دره اى عميق وجود دارد که بازتاب منافع متمايز طبقاتى و فقر و ثروتى است که سرمايه دارى اسلامى در ايران ببار آورده است. اين شکاف را تاريخا بورژواها با ناسيوناليسم پر کرده اند. با انکار واقعيات مادى و تضاد منافع طبقاتى٬ با سرکوب مستمر کارگران و سازمانهاى توده اى و حزبى شان٬ با قوانين مشت آهنين و "امنيت ملى"٬ با انکار موجوديت اجتماعى و طبقاتى کارگر. "کارگران ميهن"٬ "کارگران ما"٬ "کارگران مسلمان" و ترهاتى از اين دست قرار است همين مرزها و شکافهاى واقعى و تفاوتهاى طبقاتى و موقعيت هاى اقتصادى متضاد را رنگ کند. قرار است با پرچم اسلام و ناسيوناليسم کارگر را پشت پرچم جمهورى خون و جنايت اسلامى ببرد. اين ناسيوناليسم که تاريخا دشمن خونى طبقه کارگر است٬ در ارکسترى وسيع و گوشخراش مانند سمى مهلک در جامعه پخش ميشود. از دکتر اقتصاد دانها تا دکتر ژورناليستها و دکتر استراتژيسين ها و دکتر نظريه پردازها و عناصر کليدى ارتجاع اسلامى هدفشان از اين تبليغات اينست که نيروى کارگران را پشت سرمايه داران و حکومت شان بسيج کنند. جناح چپ اين جريان نيز همين رسالت را دارد و با همين ادبيات و همين خط با کارگران حرف ميزند. حال که اول مه روز کارگر فرا ميرسد٬ هوس کردند کارگران را اينبار با سبز رنگ کنند. بعد از نمايش توهم و شارلاتانيسم "٨ مارس سبز" حال نوبت "اول مه سبز" رسيده است!



مشکل اين جماعت و اردوى رنگارنگ ضد کارگر که انجيل شان نسخه هاى بانک جهانى و "عظمت ايران" و سرى در ميان سرها درآوردن است٬ اينست که حتى نميتوانند سازمانهاى اتحاديه اى کارگران را با تمام محدوديتها و صافيهاى امنيتى هم تحمل کنند. در اين حکومت حتى تشکيل سازمان پليسى شوراى اسلامى در صنايع کليدى ممنوع است. دراين حکومت که بازاريها و اتاق بازرگانى و بورژواها و باندهاى متفرقه حکومتى انواع نهاد و موسسه و حزب و سازمان و دستجات علنى و غير علنى دارند٬ ايجاد يک سازمان مستقل کارگران با قشون کشى چماقداران سرمايه روبرو ميشود. حالا با چه روئى ميخواهيد "کارگران ميهن" برايتان "جاويد شاه" اسلامى بگويند؟ حکومتى که در اشاعه فحشا و فقر و خيابان خوابى و سرکوب رکورد دار است٬ حکومتى که تعادلش را روى دوش فلاکت و گرسنگى و سرکوب خونين و مستمر کارگران حفظ ميکند٬ بيخود انتظار دارد که کارگران پشت اين يا آن جناح اش سينه بزنند. کارگران يادشان نرفته است که خمينى از ترسش "خدا را هم کارگر خواند" اما دو ماه بعد به سينه شان در اصفهان شليک کرد. کارگران يادشان نرفته که بدستور خمينى و توسط اولين رئيس جمهور اسلامى جناب بنى صدر با شعار "شورا پورا ماليده" سرکوب کارگران را شروع کرد. کارگران يادشان نرفته که چگونه رهبران کارگرى٬ نمايندگان شوراها٬ فعالين قديمى را دسته دسته يا کشتند و يا زندان و اخراج کردند. کارگران يادشان نرفته که هم طبقه اى هاى گرسنه شان را در خاتون آباد از زمين و هوا به گلوله بستيد. کارگران حمله به سنديکاى واحد توسط لمپن چاقوکشان خانه کارگر و امثال صادقى و محجوب "سبز"٬ پرونده سازى و زندانى کردن نمايندگان سنديکاى هفت تپه٬ دستگيرى دهها و صدها فعال کارگرى و به شلاق بستن کارگران را بخاطر شرکت در مراسم اول مه را فراموش نکرده اند. اين تبليغات پوک و شنيع را جمع کنيد و چهار چشمى به صندلى و موقعيت و حسابهاى بانکى و سرمايه هايتان در داخل و خارج بچسپيد. کارگران به اين عوامفريبى آخوندى يک نه محکم ميگويند.

وحشت از شبح سرخ

اما پشت همه اين جست و خيزها واقعيت بنيادى ترى نهفته است. در ايران سرمايه دارى با عظيم ترين شکاف طبقاتى و بالاترين نرخ تورم و اختناق در قياس با کشورهائى با امکانات و ثروت بسيار کمتر٬ در کشورى که کارگران با مبارزه شان کمر حکومت ژاندارم منطقه را شکسته اند٬ در کشورى که سنت مبارزه کمونيستى و سازمانهاى شورائى کارگرى قوى بوده است٬ در کشورى که اگر يک ذره فضا باز شود چپ از سر و کول جامعه بالا ميرود٬ اين تحرکات بورژواها و جريانات طرفدار حکومت معنى سياسى روشنى دارد. حکومتى که راسا به استقبال خطر "شورش يقه آبى ها" رفته است٬ حکومتى که رسما "مانور ضد تظاهرات کارگرى" برگزار ميکند٬ حکومتى که کارگر را براى اعتارض به دستمزد پرداخت نشده اش ميکشد و بطرف کودک معصومش شليک ميکند و زير باتوم ميگيرد٬ حکومتى که از خمينى و بنى صدر و موسوى و خامنه اى و رفسنجانى تا خاتمى و احمدى نژاد يک زبان واحد را با کارگران بکار برده است٬ اين حکومت دشمن طبقاتى خود را خوب ميشناسد حتى اگر توده کارگران خود به قدرت واقعى و اجتماعى خود آگاه نباشند. فراخوان و تلاش جبونانه "سبز" کردن کارگران و ضميمه کردنشان به جنبش اسلامى قبل از هر چيز اعلام اين واقعيت است که با پايان سبز نوبت موج سرخ است. اينها توهم ندارند که در ايران کارگر پشت اسلام نميرود. تلاش ميکنند نگذارند روى پاى خودش بايستد و پرچم طبقاتى اش را برافرازد. در مملکتى که کارگر زندانى هر روز در زندان مورد حمله و تهديد چاقوکشان دستگاه امنيتى است٬ تلاش براى بسيج کارگران پشت ارتجاع اسلامى يک عمل جنايتکارانه است. و همه کسانى که ميدانند بورژوازى در آن مملکت چه به روز کارگر و خانواده هاى کارگرى آورده و مى آورد و فراخوان به بسيج کارگران پشت موسوى و يا جناحى از حکومت اسلامى ميدهند٬ آگاهانه در جنايت سرمايه عليه کارگران شريک اند.

پيش بسوى اول مه

اول مه امسال حکومت اسلامى تلاش ميکند بيشترين تهديد و فشار و فضاى امنيتى را ايجاد کند. اين اقدام نه به اين دليل که گويا ممکن است کارگران در دفاع از شرکاى متحجر مسلمان کارى بکنند بلکه دقيقا به اين دليل است که فشار فقر و گرسنگى طبقه کارگر و مردم زحمتکش را به ستوه آورده است. سرمايه دارى در ايران همراه حکومت جنايتکارش با نسخه شوک اقتصادى و حذف سوبسيدها براى جنگ عليه طبقه کارگر دورخيز کرده است. هر اجتماع اول مه بدون ترديد حمله به اين تعرض با خواست آزادى و رفاه و برخوردارى از يک زندگى شايسته انسان٬ آزادى کارگران زندانى و کليه زندانيان سياسى٬ و دفاع از مبارزه برحق توده هاى مردم براى آزادى و برابرى و نفى اختناق خواهد بود. حکومت اسلامى نميتواند تعادل خود را روى اين انبار باروت حفظ کند. دير يا زود اين آتشفشان با جرقه هاى سوزان و سرخ اش زبانه خواهد کشيد. جنبش سرخ در راه است و هدفش را بزير کشيدن حکومت سرمايه و قانون و قدرت سرمايه قرار داده است. اول مه در هر قامتى که برگزار شود بايد اين جهت را ميان توده هاى طبقه کارگر و مردم زحمتکش همگانى کند که تنها راه انقلاب عليه سرمايه است. يک شرط پيشروى دراين مسير حفظ استقلال طبقاتى و بميدان آمدن با پرچم سوسياليستى بعنوان راه حل آزادى جامعه است.

اول مه را به کارگران و مردم آزاديخواه در ايران و به طبقه کارگر جهانى و جنبش سوسياليستى اش تبريک ميگوئيم. زنده باد اول مه٬ زنده باد انترناسيوناليسم کارگرى٬ زنده باد انقلاب کارگرى! *

٧ آوريل ٢٠١٠

منبع: سايت ديدگاه

هیچ نظری موجود نیست: