۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم



باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم

وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم

هفت اختر بی آب را کین خاکیان را میخورند

هم آب بر آتش زنم، هم باد شاهان بشکنم

چرخ ار نگردد گرد دل از بیخ و اصلش بر کنم

گردون اگر دونی کند گردون گردان بشکنم

هیچ نظری موجود نیست: