با دعوت از جنبش سبز برای شرکت در تظاهرات به نفع بنیانگذار نظام اسلامی و دفاع از پیشوا و بانی و مسّبب استبداد سیاه سی سالهء دینی و تطهیر وی به بهانهء سوزاندن یک عکس ،به نظر می رسد که می خواهند دستاورد های شش ماههء جنبش آزادیبخش ملت ایران را که به اعتبار حضور نمادین رنگ سبز به جنبش شهرت یافته، در محرا ب خمینیسم قربانی و به نفع نظام ، مصادره کنند. ـ
پیداست که خواست های این جنبش بسی فراتر ازهدف های برخی کارگزاران پیشین نظام است که هم اکنون به عنوان اصلاح طلب در جایگاه رهبری جنبش سبز از رسمیت حکومتی و« مشروعیت قانونی» برخوردارند. ـ
این جنبش ، در این شش ماه گذشته از خون جوانان آزادیخواه ایرانی بارور شده و، بیش از صد کشته تقدیم آزادی ملت ایران کرده ،هزاران سر و دست و پای شکسته و مجروح و هزاران زندانی با وی همراه و همدل اند ، از داغ دل و اشگ روان ِ مادران و پدران فراونی در میان ملت ایران برخوردار شده و جانفشانی وهمت و رنج دهها هزار جوان و پیر ایرانی در داخل و خارج از ایران پشتوان و بدرغهء راه اوست. ـ
رهبران رسمی و فعلی جنبش سبز حق ندارند به نام دفاع از «تصویر امام خمینی» و به پیشنهاد ملایانی که در همهء مصائب سی ساله نقش و شرکت فعال داشته اند ، اعتبار و حیثیت این جنبش را نثار نعلین خونین «پیشوا»یی کنند که منشاء و مبداء این نظم ویرانگر استبدادی بوده و زنجیر اسارت ملت ایران بافتهء پیمان شکنی ها و خدعه ها و خیانتهای اوست. ـ
خمینی مسئول اصلی همهء رنج ها و مرارت های سی سالهء ملت ایران است. او فرمان کشتار داده است و بی گناهان بسیاری را به قربانگاه فرستاده است. او مسئول گروگان گیری و هتک حیثیت و اعتبار ملی ایرانیان در جهان بوده است. او در خاک کشور ما تروریسم پروری و ایجاد ناامنی در کشورهای همسایه را زمینه سازی کرده و به خرج ملت ایران و به نام ایرانیان صدور نا امنی و توحش تروریستی را سازماندهی کرده است. او هشت سال تمام ، یک جنگ اجتناب پذیر را به واسطهء حقد ذاتی و کینه توزی جبلی خود بر ملت ایران تحمیل کرده و ملیونها جان جوان و پیر را قربانی آز قدرت طلبی و سماجت غیر عقلانی خود کرده ، ایران را ویران ساخته ، اقتصاد را به نابودی سوق داده و همهء توانمندی های مالی و جانی این ملت را در مسیر جنگ پایان ناپذیر و شوم و بی سرانجام به کار بسته است. او زنان ایران را خوار و حقوق آنان را پایمال کرده است جوانان و کودکان را دقمرگ و ناشکفته پرپر کرده است. او ملیونها ایرانی را از کشورشان آواره ساخته وملت ایران را از هوشمند ترین و کاردانترین و آگاه ترین فرزندانش بی نصیب ساخته است. ـ
اکنون پس از اینهمه جانفشانی و مرارت و رنج چرا باید جنبش سبز اعتبار و حیثیت خود را در دفاع و تطهیر وی به کار بَرَد؟ ـ
اینها افکاری ست که این روز ها به بسیاری از ذهن ها خطور می کنند و این رباعی نیز در نتیجهء اندیشیدن به همین سئوال سروده شد! ـ
امید است که کوشندگان راه سبز آزادی ، گذرگاه تنگ عافیت را نیک بازشناسند و به راهی نروند که یکبار دیگر ازجماران سردربیاورند و خطایی نکنند که جامعهء داغدار و مجروح و منکوب ایران ، که بیش از شش ماه به دشواری می کوشد تا سرانجام ، روی پاهای پر آبله و مجروح خود بایستد سر از گرداب سی سالهء استبداد دینی بیرون آورد و کشور ما ایران به سالهای سیاه شست یعنی به نقطهء آغازین مصیبت ها و دربدری های خود بازگردد و روی بامها به ماه خیره شود و غرقه در یک هذیان سراسری و توهم خفت بار ملی، بار دیگر تصویر قصاب خویش را جستجوکند، که در این صورت به قول ملک الشعرا بهار می باید گفت : ـ
چه زحمتها کشید این ملت زار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هرگز چنین مباد! ـ
م.س
پیداست که خواست های این جنبش بسی فراتر ازهدف های برخی کارگزاران پیشین نظام است که هم اکنون به عنوان اصلاح طلب در جایگاه رهبری جنبش سبز از رسمیت حکومتی و« مشروعیت قانونی» برخوردارند. ـ
این جنبش ، در این شش ماه گذشته از خون جوانان آزادیخواه ایرانی بارور شده و، بیش از صد کشته تقدیم آزادی ملت ایران کرده ،هزاران سر و دست و پای شکسته و مجروح و هزاران زندانی با وی همراه و همدل اند ، از داغ دل و اشگ روان ِ مادران و پدران فراونی در میان ملت ایران برخوردار شده و جانفشانی وهمت و رنج دهها هزار جوان و پیر ایرانی در داخل و خارج از ایران پشتوان و بدرغهء راه اوست. ـ
رهبران رسمی و فعلی جنبش سبز حق ندارند به نام دفاع از «تصویر امام خمینی» و به پیشنهاد ملایانی که در همهء مصائب سی ساله نقش و شرکت فعال داشته اند ، اعتبار و حیثیت این جنبش را نثار نعلین خونین «پیشوا»یی کنند که منشاء و مبداء این نظم ویرانگر استبدادی بوده و زنجیر اسارت ملت ایران بافتهء پیمان شکنی ها و خدعه ها و خیانتهای اوست. ـ
خمینی مسئول اصلی همهء رنج ها و مرارت های سی سالهء ملت ایران است. او فرمان کشتار داده است و بی گناهان بسیاری را به قربانگاه فرستاده است. او مسئول گروگان گیری و هتک حیثیت و اعتبار ملی ایرانیان در جهان بوده است. او در خاک کشور ما تروریسم پروری و ایجاد ناامنی در کشورهای همسایه را زمینه سازی کرده و به خرج ملت ایران و به نام ایرانیان صدور نا امنی و توحش تروریستی را سازماندهی کرده است. او هشت سال تمام ، یک جنگ اجتناب پذیر را به واسطهء حقد ذاتی و کینه توزی جبلی خود بر ملت ایران تحمیل کرده و ملیونها جان جوان و پیر را قربانی آز قدرت طلبی و سماجت غیر عقلانی خود کرده ، ایران را ویران ساخته ، اقتصاد را به نابودی سوق داده و همهء توانمندی های مالی و جانی این ملت را در مسیر جنگ پایان ناپذیر و شوم و بی سرانجام به کار بسته است. او زنان ایران را خوار و حقوق آنان را پایمال کرده است جوانان و کودکان را دقمرگ و ناشکفته پرپر کرده است. او ملیونها ایرانی را از کشورشان آواره ساخته وملت ایران را از هوشمند ترین و کاردانترین و آگاه ترین فرزندانش بی نصیب ساخته است. ـ
اکنون پس از اینهمه جانفشانی و مرارت و رنج چرا باید جنبش سبز اعتبار و حیثیت خود را در دفاع و تطهیر وی به کار بَرَد؟ ـ
اینها افکاری ست که این روز ها به بسیاری از ذهن ها خطور می کنند و این رباعی نیز در نتیجهء اندیشیدن به همین سئوال سروده شد! ـ
امید است که کوشندگان راه سبز آزادی ، گذرگاه تنگ عافیت را نیک بازشناسند و به راهی نروند که یکبار دیگر ازجماران سردربیاورند و خطایی نکنند که جامعهء داغدار و مجروح و منکوب ایران ، که بیش از شش ماه به دشواری می کوشد تا سرانجام ، روی پاهای پر آبله و مجروح خود بایستد سر از گرداب سی سالهء استبداد دینی بیرون آورد و کشور ما ایران به سالهای سیاه شست یعنی به نقطهء آغازین مصیبت ها و دربدری های خود بازگردد و روی بامها به ماه خیره شود و غرقه در یک هذیان سراسری و توهم خفت بار ملی، بار دیگر تصویر قصاب خویش را جستجوکند، که در این صورت به قول ملک الشعرا بهار می باید گفت : ـ
چه زحمتها کشید این ملت زار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هرگز چنین مباد! ـ
م.س
...........................
......................
ای سبز ، ندا دیده به راهت دارد
.
امّید به گام ِ دادخواهت دارد
.
راهی که تو می روی ز چاه آکنده ست
.
بادا که نگاه او نگاهت دارد
..................
..................................
م.سحر
پاریس ، 17.12.2009
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر