۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه

چنديادداشت کوتاه از توفان



آذر ماه 1388 برابر با دسامبر 2009
آذر، ماه آتش وخون

شصت و سه سال از نبرد حماسه آفرين خلق ترک و کشتار وحشيانه رژيم منفور پهلوی در آذربايجان ميگذرد. خلق آذربايجان قهرمانانه عليه رژيم سرسپرده شاه، عليه امپرياليبسم، عليه قتل وغارت، عليه زور و ستم ملي، سلاح برکف بپاخاست و پرچم آزادی و آزادگی را بر فراز پاره ای ازخاک خونبار ايران به اهتزازدر آورد. اين خلق، به رهبری فرقه دمکرات آذربايجان اراضی و املاکی را که زير چنگال سيری ناپذير فئودالها بود، رها ساخته و بين دهقانان تقسيم کرد. کارخانه ها را بدست گرفته و بکارانداخت، بيکاری را برانداخت، ارتش ملی را بنياد نهاد و به آبادانی شهرها دست يازيد. دانشگاه را پی ريخت و زبان مادری را به رسميت شناخت. برای فراهم آوردن بهداشت ودرمان عمومی به توسعه مراکز بهداشتی ودرمانی دست زد و به تنظيم روابط بازار و بازرگانی پرداخت. برای رهائی زنان ازقيد ستم مضاعف، حق تساوی حقوق زنان با مردان را نتنها به رسميت شناخت بلکه برای نخستين بار درتاريخ اين مرز و بوم آنرا جامه عمل پوشاند.
امپرياليستها و مرتجعين در هرنقطه ای ازجهان که پرچم آزادی و آزاديخواهی به اهتزاز در آيد با چنگ و دندان و دسيسه های مختلف به آن هجوم می برند تا آن را درنطفه خفه نمايند. اين است که خلق آذربايجان نيز ازاين تهاجم فاشيستی درامام نماند. رژيم گماشته پهلوی به سرزمين قهرمان پرور ستارها و باقرها هجوم برد، بکشتار وحشيانه ای دست يازيد که برگهای تاريخ از آن خونبار است. اين تهاجم فاشيستی به خطه آذربايجان محدود نگرديد، بلکه به کردستان ايران نيز کشيده شد. خلق رزمنده کرد قهرمانانه دربرابر رژيم جلاد شاه ايستاد و درعرصه نبرد روياروی بسی فرزندان آزاده اش جان باختند که از آن جمله نام رهبران محبوب خلق کرد تا جاودانه جاويد درقلب آزادگان ايران زنده خواهد ماند. رژيم جنايتکار پهلوی هر ساله کشتار وحشيانه خلقهای آذربايجان وکردستان را در21 آذر ماه تحت عنوان" روز نجات آذربايجان" جش ميگرفت، ارتش پوشالی اش درخيابانها رژه ميرفت ،وطن فروشی و سرسپردگی خويش را بنام ميهندوستی و استقلال به خورد مردم ميداد. تبليغات مزورانه ای را بعنوان اينکه گويا خلقهای ترک وکرد ميخواسته اند سر را از تن ايران جدا کنند تداريک می ديد. ليکن جشن آن جنايتکارديری نپائيد و بدست پرتوان خلقهای سختکوش ايران بمزبله تاريخ سرنگون گشت. چه بيشرمانه است که نوه رضا خان قلدر که اين روزها برای مردم ايران اشک ميريزد و از دمکراسی و حقوق ملت ايران سخن می گويد کوچکترين اشاره ای به کشتار فاشيستی بيش از بيست هزار نفر از خلق آذربايجان و خروج هفده هزار نفر از کشور ندارد، درمورد کودتای 28 مرداد و سرکوب خونين کمونيتسها و نيروهای ملی و مترقی تحت عنوان اينکه" نمی خواهد به گذشته برگردد" وقيحانه سکوت ميکند و با پرروئی تمام به مردم ايران وعده دمکراسی و حقوق بشر ميدهد؟!
رژيم ارتجاعی جمهوری اسلامی نيز پس ازغصب قدرت سياسی با دست يازيدن به جناياتی هولناک در کردستان و سراسر ايران نشان داد که در بيرحمی و کشتار وقتل عام مردم از رژيم خائن پهلوی سبقت گرفته و سرکوب و اعدام ازاديخواهان را به حدی رسانده است که حتا بقايای رژيم گذشته را طلبکار کرده است. مزدوران پهلوی چی سالهاست دم گرفته اند که" شاه عادل بوده کمتراز رژيم اسلامی کشته است" بنابراين ملت ايران نمی بايست دست به انقلاب ميزد و رژيم پوسيده پهلوی را سرنگون ميساخت!؟ اما با اين ترفند ها و اشاره به فجايع جاری درايران نمی توان کشتار رژيم سرسپرده شاه را تطهير و مجددا رژيم فاسد سلطنتی و عروسک دست امپرياليسم را به مردم ايران حقنه کرد. کشتار خلقهای آذربايجان و کردستان در شصت وسه سال پيش کشتار عليه بشريت است و در تاريخ سياه رژيم پهلوی ثبت گرديده است .
اما شعله مبارزات کارگران و زحمتکشان و خلقهای سراسر ايران خاموش شدنی نيست. چهره های درخشان تاريخ ايران نظير ستارخان، باقر خان، حيدر عمواغلي، تقی اراني، اميرخيزي، فريدون ابراهيمي، قاضی محمد، شريف زاده، معيني، فواد سلطاني، دکتر مصدق، حسين فاطمي، سيامک، مبشري، مختاري، وزيريان، انوشه، کوچک شوشتري، وارطان سالاخانيان، آرسن آوانسيان و نظايرآنها ،فرزندان مشترک اين آب و خاک که مورد احترام و افتخار هر يک از آحاد مردم ايران هستند مبارزه مشترکشان الهام بخش مبارزات انقلابی مردم ايران بوده و نشان ميدهد که خون اين مردمان در نهر مشترک آزادی و استقلال ايران جاری شده و مظهر مجسم يگانگی آنها بوده و خواهد بود. با الهام از اين مبارزره مشترک است که می توان درنهايت پيروزی و سعادت و خوشبختی را برای ايران به ارمغان آورد.

حزب ما ايقان دارد که رژيم فاشيستی جمهوری اسلامی نيز همانند رژيم منفور پهلوی به همت اتحاد تنگاتنگ همه خلقهای ايران سرنگون خواهد شد وبرويرانی کاخ ظلم زوررژيم پس مانده اسلامي، ايرانی آباد و آزاد و شکوفان بنا خواهد گشت. در ايرانی که تساوی حقوق همه خلقهای ايران، تساوی حقوق زن و مرد، تحقق حقوق کارگران و زحمتکشان تامين خواهد گشت و اين امراز سرپنجه پولادين زحمتکشان به رهبری گردان واحد و سراسری پرولتاريا ، حزب واحد طبقه کارگر سرخواهد کشيد.
ننگ و نفرت بر بقايای رژيم جنايتکار پهلوی!
سرنگون باد رژيم جمهوری اسلامی!
ياد و خاطره تمامی جانباختاگان راه آزادی و استقلال ايران گرامی باد!


...............
طرح هدفمند کردن يارانه ها:
فربه ترکردن سرمايه داران وخالی ترکردن سفره زحمتکشان

هدفمند سازی يارانه ها برخلاف ادعاهای کذب مقامات جمهوری اسلامی نه در جهت کمک به طبقات و اقشار کم درآمد جامعه بلکه در جهت اجرای شرايط لازم برای عضويت رسمی در سازمان تجارت جهانی است که فقط سرمايه داران گردن کلفت از اين عضويت سود می برند و در راستای تخريب و ورشکستگی صنايع و توليدات کشاورزی داخلی و گسترش بيکاری و تعميق شکاف طبقاتی است.
در پنجم خرداد ماه سال 1384 بعد از بيست و سه بار تقاضای دولت ايران برای عضويت در سازمان تجارت جهانی بالاخره اين سازمان ايران را به عنوان عضو ناظر پذيرفت؛ که البته هنوز تا پذيرش عضويت رسمی آن راهی طولانی و پر درد سر در پيش است . البته اين راهی است که همه جناحهای حاکميت در طی کردن آن وحدت نظر و عمل داشته اند . در طی دوران هشت ساله کابينه رفسنجانی و سياست های نئوليبراليستی" تعديل اقتصادی" او و دوران هشت ساله کابينه خاتمی وتداوم سياستهای اقتصادی دوره قبل تحت عنوان" طرح ساماندهی اقتصادی" و همچنين در دوران پنج ساله اخير کابينه احمدی نژاد بطور پی گير در زمينه ايجاد زمينه های مناسب در جهت" آزاد سازی اقتصادی"که يکی از معيارهای مهم از نظر سازمان تجارت جهانی در سنجش آمادگی کشورها برای پيوستن به اين سازمان است تحت عنوان " طرح تحول اقتصادی " اقدام کنند. اين سازمان در بررسی که سال 2005 از نظر ميزان آزادی اقتصادی 155 کشور جهان به عمل آورده بود ايران را در رده صد و چهل و هشتمين و به بيان ديگر هشتمين اقتصاد بسته جهان معرفی می کند . اينکه کابينه احمدی نژاد چهار نعله در جهت هر چه بيشتر خصوصی سازی و حذف و تعديل تعرفه های گمرکی و حذف يارانه هاست و اين را از افتخارات کابينه خود می داند که نسبت به دوران رفسنجانی و خاتمی با جديت و پيگيری بيشتری در اين راه اقدام کرده است را بايد در راستای اجرای دقيق رهنمودهای بانک جهانی و صندوق بين المللی پول و" آزاد سازی اقتصادی" مورد نظر سازمان تجارت جهانی ديد. آن هدفمندی که آقای احمدی نژاد در مورد حذف يارانه ها ( سوبسيد ها ) با پيگيری دنبال می کند در واقع اجرای دستورات سازمان تجارت جهانی است .
افزايش قيمت نفت و گازوئيل و بنزين و گاز و برق و آب و بذر و کود ونهال از طرفی باعث فشار مضاعف به توليد کنندگان صنعتی و کشاورزی داخلی و سوق دادن آنها به سمت ورشکستگی به دليل عدم قدرت رقابت با وارد کنندگان کالاهای مشابه خارجی و از طرف ديگر باعث گسترش بيکاری و افزايش تورم و کاهش قدرت خريد زحمتکشان و به فلاکت کشاندن هر چه بيشتر آنها می شود.
مشاور وزير صنايع و معادن سيد رضا فاطمی به خبرنگار مهر در خرم آباد می گويد :" با اجرای طرح هدفمند کردن يارانه ها بيش از 20 رشته از صنايع کشور از جمله صنايع حوزه نساجی ، سيمان ، فولاد ، قند و شکر و زير مجموعه آنها دچار مشکل می شوند.."
خبرگزاری ايلنا در گزارشی تحت عنوان صنعت ورشکسته ايران می نويسد : " در حال حاضر صنايعی مانند نساجی ، سيم و کابل ، فولاد ، لاستيک ، پلاستيک ، سرب و روی ، لوله و پروفيل ، لوازم خانگی و صنايع پايين دستی پتروشيمی با 30 تا 40 در صد ظرفيت خود فعال هستند... بيش از 6700 واحد صنعتی با بدهی 2500 ميليارد تومان به نظام بانکی کشور وجود دارد... واحدهای نيمه تعطيل و دارای بحران بيش از 1400 واحد را شامل می شود... شرکت های بزرگی مثل ايران خودرو ، ايرالکو ، صدرا و ... در آستانه ورشکستگی قرار دارند. "
ايلنا در همين گزارش از قول رئيس خانه صنعت و معدن استان زنجان می نويسد : " بيش از 90 در صد واحدهای صنعتی در حال فعاليت و يا متوقف استان ، دارای مشکل نقدينگی برای تامين سرمايه در گردش هستند که اين معضل ، سبب رکود صنعت در استان شده است. "
عباس وطن پرور يکی از سرمايه داران بخش صنعتی در مصاحبه با ايلنا می گويد: " حذف يارانه ها باعث يکدست شدن بازار مصرف ايران خواهد شد زيرا در حال حاضر به دليل همين يارانه ها ميان توليد کنندگان داخلی و وارد کنندگان محصولات خارجی بر سر تصاحب بازار ، اندک رقابتی وجود دارد که پس از حذف يارانه ها به دليل نابودی توليد کنندگان ، بازار ايران يکدست خواهد شد. در حال حاضر آمارهای گمرک کشور حاکی از آن است که از مجموع واردات انجام شده تنها 12 در صد آن به کالاهای سرمايه ای اختصاص دارد و مابقی آمار واردات به کالاهای مصرفی ضد توليد اختصاص دارد. "
در بخش توليدات کشاورزی همانطور که شاهد ورشکستگی کارخانجات چای سازی و شکر و نابودی مزارع چغندر قند و شاليزارهای برنج و نابودی باغهای ميوه بوديم با حذف يارانه های بذر و کود و نهال ، شاهد گسترش اين روند در آينده نزديک خواهيم بود.
طبق ماده 4 لايحۀ هدفمند کردن يارانه ها دولت موظف است به تدريج و حداکثر تا پايان برنامه پنج ساله نسبت به حذف يارانه های گندم ، برنج ، روغن ، شير ، شکر ، دارو ، خدمات پستی ، خدمات ريلی ( مسافری ) و نهاد های کشاورزی ( بذر و کود و نهال ) اقدام نمايد.
سيد عبدالله عمادی عضو کار گروه طرح تحول اقتصادی در مصاحبه با خبرگزاری مهر می گويد : " 50 ميليون نفر از جمعيت کشور از مزايای طرح هدفمند کردن يارانه ها بهره مند می شوند...مجلس 10 هزار تا 20 هزار ميليارد تومان به عنوان در آمد طرح پيش بينی کرده است. بر اساس مصوبه مجلس 50 در صد از مبلغ ياد شده مستقيم و غير مستقيم به مردم اختصاص می يابد و از مبلغ باقی مانده نيز 30 در صد به نهادهای توليدی و صنعتی ( بخوان نيروهای خودی ) و 20 در صد نيز به هزينه های دولتی تعلق خواهد گرفت.
بر اساس محاسبات صورت گرفته توسط آينده نيوز، در صورتی که قيمت بنزين از 100 تومان به 250 تومان ، گازوئيل از 16 تومان به 100 تومان و برق از هر کيلو وات 17 تومان به 35 تومان برسد و قيمت نان هم سه برابر شود ، در آمدی در حد 14 هزار ميليارد تومان برای دولت به وجود می آيد که نصف اين مبلغ يعنی هفت هزار ميليارد تومان در سال قابل پرداخت به دريافت کنندگان يارانه نقدی ( 50 ميليون نفر ) خواهد بود که متوسط سرانه هر نفر حدود 11 هزار تومان می باشد. حال اگر سهم يک خانواده چهار نفره ، ماهانه 44 هزار تومان کمک نقدی باشد در مقابل حذف يارانه ها ، هزينه گاز و برق آنها دو برابر و هزينه بنزين و نان آنها سه برابر می شود که مجموعه اين هزينه ها بسيار بيشتر از 45 هزار تومان در ماه می باشد و البته به دليل 6 برابر شدن قيمت گازوئيل ، کرايه های اتوبوس و مينی بوس ، قيمت تمام شده محصولات کشاورزی و هزينه حمل و توزيع کليه کالاها نيز بشدت افزايش می يابد.
هادی غنيمی فرد رئيس خانه های صنعت و معدن کشور در مصاحبه با ايلنا می گويد: " اگر قرار است کالاها بر اساس قيمت جهانی و واقعی به مصرف کنندگان داده شود بنابراين بايد دستمزدها نيز به نرخ جهانی داده شود ." و اين در حالی است که طبق ماده 13 لايحه هدفمند کردن يارانه ها که موقتا مسکوت گذاشته شده بر توقف افزايش حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان شاغل و باز نشسته تاکيد شده است.
افزايش تورم حاصله از اجرای اين لايحه که طبق پيش بينی های مختلف بين 50 تا 60 در صد خواهد بود باعث گسترش فقر و فلاکت بين کارگران و زحمتکشان و حقوق بگيران که حتی در حال حاضر نيز در زير خط فقر زندگی می کنند خواهد شد و به دنبال آن با گسترش ورشکستگی صنايع داخلی و توليدات کشاورزی شاهد گسترش بيکاری و بحرانها و شورشهای اجتماعی خواهيم بود. بی دليل نيست که در چنين شرايطی نظام سرمايه داری جمهوری اسلامی به کابينه ای نظامی و اطلاعاتی و امنيتی برای سرکوب مبارزات مردمی نياز دارد.
راه برون رفت از اين معضل جز اتحاد و همبستگی کارگران و زحمتکشان و پيکار مشترک و سازمان يافته نيست!
.................................


ددمنشی رژيم اسلامی نشانه ثبات وی نيست، نشانه ترس مرگ آنست

پس از کودتای انتخاباتی وتشديد اختلافات جناحهای درون حکومتي، پيکارعمومی مردم ايران عليه نظام فاسد و ارتجاعی جمهوری اسلامی اوج بيشتری يافته است. فرياد اعتراض مردم درسراسر ايران بگوش ميرسد. فرياد مرگ بر ديکتاتور وشعار "خامنه ای قاتله ولايتش باطله" و..... در تظاهراتهای چند ماه اخير منحصر به يک شهر و دوشهر نيست و اين تظاهراتهای شکوهمند به يک قشر و دوقشر از مردم جامعه ما محدود نميشود. دانشجو، کارمند، کارگر و دانش آموز، مادران و پدران داغدار و کسانيکه فرزندانشان در زندانها بسر ميبرند... از کرد و آذري، فارس و بلوچ و عرب و ارمنی ... در آن شرکت دارند. نقش جوانان و بويژه حضور گسترده زنان در تظاهراتهای خيابانی برجسته و قابل تحسين است. رژيم امنيتی- نظامی خامنه ای با تمام وسائل اختناق و سانسور خويش ديگر نمی تواند بر روی آنچه درسراسر ايران ميگذرد سرپوش بگذارد، افسانه ثبات رژم مهرورز اسلامي، افسانه ای است که سرايندگانش هم به آن باور ندارند.
نارضايتی در بين مردم هر روز گسترده تر ميگردد و درهر کوی برزنی از جنايت و دزدی و فساد نظام اسلامی سخن ميرود. هرروز خبری از مبارزات جوانان و اعتصاب کارگران بگوش ميرسد. روزی از شيراز خبر ميرسد که دانشجويان دختر و پسر دوشادوش هم درحيات دانشگاه اين سنگر آزادي، فرياد مرگ بر ديکتاتور و مرگ براين دولت مردم فريب سردادند. روز ديگر خبراز تجمع مادران داغدار در پارک لاله تهران بگوش ميرسد. روزی از اعتصاب کارگران لوله سازی اهواز و اعتراضات کارگران هفت تپه و روز ديگر خبر اعتصاب غذای دانشجويان علم وصنعت و شعار "ما بچه های جنگيم بجنگ تا بجنگيم و مرگ بر ديکتاتور" از طريق فيلم وديدئوو يوتوپ به سراسر جهان گزارش ميشود. رژيم سرمايه داری اسلامی ازاين همه اعتراض و عمومی شدن شعا مرگ بر ديکتاتور و مرگ بر خامنه ای به هراس مرگ افتاده و به همه جا قشون فاشيستی لباس شخصی ميفرستد، برای هرکسی قداره ميکشد، زبان مردم را ميبرد، دستهای آنها را می بندد، دست به تجاوز جنسی می زند، جوانان را درملاء عام اعدام ميکند، حتا به ياران نزديک خود و معتقدين به نظام جمهوری اسلامی نيز رحم نمی کند، قتل محسن روح الا مينی فرزند دکتر روح الامينى درزندان کهريزک و دهها تن ديگر نمونه ای از اين دست است. اخيرا نيز برای پاک کردن آثار جنايت در زندان کهريزک ،جوان26ساله ،رامين پور اندرجانی پزشک وظيفه بازداشتگاه کهريزک را وحشيانه به قتل رساند و ناشيانه علت مرگ اين جانباخته را خودکشی اعلام داشت. اما همه ميدانند که کارگردانان پشت پرده آدمکشانی نظير سردار احمدی مقدم- فرمانده نيروی انتظامی-، سردار رادان- جانشين وی- و سعيد مرتضوی دادستان وقت کل کشور هستند که به صورت مستقيم در حوادث کهريزک دخالت داشتند. لذا هيچ يک ازاين تلاشها قادر به حفظ آرامش و امنيت رژيم آدمخوار اسلامی نيست. سراسيمگی جلادان رژيم درهمه جا به چشم می خورد. همه می بينند که بگير وببند های بی سابقه ای درکاراست. بر تعداد قربانيان هرروز افزوده ميگردد. تعداد بازداشت شدگان چند ماه اخير سر به چند هزار نفر زده است.. توده های مردم اين درندگيها را می بينند ولی عليرغم آنچه گراز های اسلامی می خواهند، دچار ترس وواهمه نمی گردند، افزايش درندگيهای جمهوری اسلامی را با تشديد مبارزات خويش پاسخ می گويند. باند تبهکار احمدی نژاد- خامنه ای تمام تلاش خويش را بکار گرفت و ازهمه وسائل ترور و خفقان استفاده کرد تا دستش برای هر کار که ميخواهد بازبماند. هزاران هزار دروغ گفت و برای حقانيت کشتارهای وحشيانه مردم پس از 22 خرداد، دادگاهها و شوهای نمايشی برگزار کرد و از توطئه " انقلاب نرم و مخملی" سخن گفت. ليکن مردم ايران اين دروغها را شنيدند و هرگز باورنکردند. حتا جناحی ازرژيم نيز که امروز برای حفظ نظام و جلوگيری از فروپاشی آن دراپوزيسيون قرارگرفته است به دروغهای باند حاکم می خندد و بدان باور ندارد. به جرئت می توان گفت که نفرت مردم نسبت به رژيم امنيتی- نظامی احمدی نژاد- خامنه ای ، بد بينی آنها نسبت به آنچه گفته ميشود و تبليغ ميگردد هيچگاه به اندازه امروز نبوده است. پيکار قهرمانانه مردم ايران رژيم جمهوری اسلامی را به سراسيمگی انداخته است و حلقوم وی را ميفشارد. موج مبارزات مردم ايران به خارج از کشور هم سرايت کرده و عرصه را بر رژيم و مزدورانش تنگ کرده است.عربده کشيهای رژيم وتهديد و ترور مخالفين ديگر کارساز نيست و نيروهای مترقی و ميهندوست با عزمی راسخ وهمسو با مبارزات مردم ايران به افشای جنايات رژيم جمهوری اسلامی می پردازند.
مبارزات مردم ايران عليه رژيم جمهوری اسلامی بسيار اميد بخش است. بايد اميد داشت که اين مبارزات به مرحله نويني، مرحله اعتصابات عمومی و سرانجام مقاومت قهرآميز عليه ارتجاع داخلی بيانجامد. بايد عليه توهمات سياسی و منحرفين رفرميست که به اصلاح رژيم چشم دوخته اند مبارزه کرد و برپاکيزگی جنبش دمکراتيک مردم و تفکيک ناپذير بودن آن از پيکار ضد امپرياليستی و ضد استعماری و سرنگونی تماميت نظام سرمايه داری و ضد بشری جمهوری اسلامی تاکيد ورزيد.
مبارزات مردم ايران بايد به مرحله نويني، به مرحله رهبری واحد و فرماندهی سياسی نظامی واحد و به رهبری حزب واحد طبقه کارگر بيانجامد. بايد با تفکر پوسيده خرده بورژوايی وآنارشيستی که بر طبل سياست غير واحد و تصميمات غيرواحد ميکوبد ايستاد و به افشای بی امان اين تز انحرافی که تاريخ بارها بی اساس بودن و باطل بودن آن را به اثبات رسانده است پرداخت و جنبش را ازگزند دشمنان رنگارنگ انقلاب رهانيد. تنها دراين صورت است که می توان به پيروزی نهايی دست يافت و جامعه راازظلمت رژيم سرمايه داری اسلامي، از بيکاری ، فقر، گراني، فسادو دزدي، تروروشکنجه و قتل و جنايت وتمامی مظاهر نظام کهن رهانيد.

برگرفته از توفان الکترونيکی شماره 41 آذر 88 نشريه الکترونيکی حزب کارايران

هیچ نظری موجود نیست: