۱۳۹۲ دی ۲۶, پنجشنبه

قتل فجیع پاتریس لومومبا

شیرین مرادی 
 
 
 
 
موج جنبش ها و انقلاب های رهائیبخش و استقلال طلبانه در قرن گذشته کشورهای آفریقایی را فرا گرفت. جنبش ضد نژاد پرستانه افریقای جنوبی که مشهور ترین پرچمدار آن نلسون ماندلا بود نیز بخشی از همین جنبش ها و انقلاب های رهائیبخش در افریقا بود. ماندلا یگانه قربانی و تنها قهرمان این جنبش ها وانقلاب ها نبود و آنها که پس از در گذشت او در افریقای جنوبی جمع شدند تا در ستایش ماندلا سخنرانی کنند، از آنچه سخن نگفتند همین جنبش ها و انقلاب ها و قهرمانان ملی افریقا بود.
دوران انقلاب خونین کنگو فاصله زیادی با جنبش ضد نژاد پرستی و استقلال طلبانه افریقای جنوبی ندارد. اگر ماندلا را به جرم برابری خواهی نژاد و استقلال کشور به زندان افکندند در کنگو انقلاب این کشور را به خون کشیدند و رهبر آن را کشتند. قتل فجیع پاتریس لومبا رهبر مردم و دولت کنگو یکی از تراژدی های قرن گذشته است.
او توانسته بود مردم کشورش را متحد کند. لومومبا پس از استقلال کنگو، در سال 1960 به عنوان اولین نخست وزیر این کشور برگزیده شد؛ اما  غرب که سرگرم جنگ سرد جهانی با اتحاد شوروی و هر جنبش انقلابی و استقلال طلبانه ای بود او را کمونیستی اعلام کرد که باید نابود شود.
سرانجام در ژانویه 1961 به دست شورشیان مخالفش که مستقیما از امریکا و انگلستان هدایت می شدند و همکاری مستقیم دولت وقت بلژیک که سالها کنگو مستعمره آن بود به قتل رسید.
پاتریس لومومبا که از محبوب ترین قهرمانان ملی افریقاست، در سال 1958 رهبری جنبش ملی کنگو را بدست گرفت و توانست جلوی اختلافات قومی و قبیله ای را گرفته و بزرگترین وحدت ملی را در کشورش سازمان بدهد و آنها را در یک جنبش انقلابی برای استقلال کشور هدایت کند.
در سال 1960، درحالی که تازه از زندان بلژیکی ها رها شده بود، به دنبال برنده شدن حزبش در انتخابات پارلمانی، نخست وزیر قانونی کنگو شد. او در سخنرانی هایش بر رشد اقتصاد ملی و عدم وابستگی کشور تأکید داشت و اعتقاد داشت کنگو از حضور افرادی که بدون سوء نیت قصد کمک به این کشور را دارند استقبال می کند، اما حضور و دخالت هیچ فرد یا قدرتی با اهداف امپریالیستی را تحمل نخواهد کرد. او می گفت: "ما آزادی همراه با فقر را به غنای در استبداد ترجیح می دهیم".
لومومبا، از آغاز رهبری کشورش با کارشکنی سازمان یافته جدایی طلبان کاتانگا (ایالتی با معادن مس، اورانیوم و طلا و از منابع درآمد و ثروت پادشاهی بلژیک و تأمین کننده اورانیوم برای برنامه های اتمی واشنگتن) مواجه شد. از سازمان ملل متحد درخواست کمک کرد. اما به نقل از ژنرال ایندارجیت رایکه، فرمانده وقت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در کنگو، با وجود اعزام او و نیروهایش به کنگو بلژیکی ها عملاً اجازه هیچگونه دخالتی به آنها ندادند. بلژیک که از انقلاب کنگو زخم خورده بود با واشنگتن همگام شد که تلاش های پاتریس لومومبا برای رسیدن به "عدالت اجتماعی" موجب رشد کمونیسم در این کشور خواهد شد. تقریبا همان بهانه ای که انگلستان و امریکا را علیه دولت محمد مصدق در ایران متحد کرد.
 این تبلیغات توسط شرکت های بلژیکی (که هنوز بر استخراج و صادرات منابع معدنی سرشار کنگو از استان کاتانگا نظارت می کردند) و شرکت هایی بین المللی به صورت سیستماتیک و در جهت تفرقه افکنی میان مردم کنگو و به عرصه عمل و کودتا کشاندن امریکا راه انداخته شد و هزینه آن تامین شد.
لومومبا دست یاری به سوی اتحاد شوروی وقت دراز کرد اما پیش از آن که اتحادی استوار بین دو کشور برقرار شود آمریکا و بریتانیا وحشت زده به یاری بلژیکی ها شتافتند.
ژنرال آیزنهاور، رئیس جمهوری وقت آمریکا، فرمان "حذف" رهبر کنگو را صادر کرد. تصمیم به قتل لومومبا تنها  در واشنگتن گرفته نشد بلکه در وزارت خارجه بریتانیا نیز حذف لومومبا بعنوان ساده ترین راه حل تائید شد و طرح مشترک قتل او ریخته شد و شورشیان جدائی طلب کنگو تحت حمایت امریکا و انگلیس و بلژیک مامور اجرای این طرح شدند.
اگر آلنده را پس از کودتا در شیلی در کاخ ریاست جمهوری کشتند و قتل و اعدام کمونیست های این کشور آغاز شد، اگر مصدق را پس از کودتا زندانی و سپس حبس خانگی کردند و قتل و اعدام و زندان توده ایها آغاز شد، در کنگو لومومبا را قطعه قطعه کردند.
"ژرار سئورت"، مامور نظامی بلژیک بعدها گفت: من و همکارنم "پس از قطعه قطعه کردن جسد پاتریس لومومبا و دو وزیر وفادارش، آنها را در اسید سولفوریک انداخته و بقایای اجساد را هم در آتش سوزاندند".
 پس از قتل فجیع لومومبا دستگیری و کشتار کمونیست ها و چپ های این کشور و باصطلاح لومبویست ها آغاز شد و تا مرز پاکسازی کشور از آنها پیش رفت. جنایتی شبیه آنچه در اندونزی پس از کودتا علیه دولت ملی سوکارنو انجام شد و صدها هزار چپ و کمونیست در خیابان ها و زندان ها به قتل رسیدند. آمار این جنایت را تا یک میلیون تن ذکر کرده اند.
قتل فجیع لومومبا بخشی از دفتر سیاه دشمنی سرمایه داری جهانی با سوسیالیسم و جنبش های آزادی بخش در جهان سوم است.
در دهه های میانی قرن بیستم و در جریان جنگ جهانی دوم و سالهای جنگ سرد، اورانیوم کنگو برای آمریکا جنبه حیاتی داشت. سلاح هسته ای که با اورانیوم استخراج شده از استان کاتانگا تولید شد بر سر مردم هیروشیما و ناکازاکی فرود آمد و لومومبا قربانی شد تا "کاتانگا" از چنگ امریکا بیرون نرود. فاجعه ای که اکنون نیز به گونه ای دیگر در افریقای مرکزی در جریان است و بشریت از عمق کشتار و فاجعه بی خبر نگاه داشته است.
قتل لومومبا، نه تنها جنبش چپ، ملی و دمکراتیک ایران را بشدت خشمگین و متاثر کرد، بلکه این خشم و نفرت ناشی از جنایت در آثار هنرمندان ایران نیز بازتاب یافت. از جمله در شعر ایران که نمونه ای از را که شعری است از "سایه" برایتان ارسال می کنم تا منتشر کنید.
-----------------------------------
 
منابع:

هیچ نظری موجود نیست: