http://1.bp.blogspot.com/-
شاهرخ زمانی کیست؟ وازمنافع چه کسانی دفاع می کند؟----------------------------
فعال کارگری در زندان نیز با تلفیق خلاق و دیالکتیکی کار علنی و غیرعلنیْ ارتباطات خودرا در سطوح گوناگون میگستراند، سازمانیابی طبقاتی را در همهی ابعاد لازم و ضروری تدارک میبیند، با استفاده از ناچیزترین امکاناتْ سطح دانش و معلومات خود و مناسبات پیرامونیاش را بالا میبرد، و از همه مهمتر اینکه از هرگونه قهرمانگرائی و ماجراجوئی که او را زیر ذرهبین پلیس قرار میدهد، پرهیز میکندایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟نگارش : عباس فرد
بهجای مقدمه
سرانجام اعتصاب غذای آقای شاهرخ زمانی پس از 47 روز در سوم اردیبهشت 1393 بهپایان رسید و وبلاگ «کمیته حمایت از شاهرخ زمانی» چنین خبر داد که مسئولین زندان متعهد شدند تا یکیـدو روز «شاهرخ را بهسالن ۱۲ بند ۴ که مخصوص زندانیان سیاسی است، منتقل کنند». اغلب سایتهائیکه خودرا بهنحوی سرنگونیطلب معرفی میکنند، پایان این اعتصاب غذا را نوعی پیروزی اپوزیسیون یا دستکمْ گونهای عقبنشینیِ جمهوری اسلامی در اثر فشارهائی برآورد میکنند که از خارج بهرژیم وارد شده است. منهای میزان دقت یا اساساً درستی یا نادرستی اینگونه برآوردها، اما آنچه در این رابطه قابل بررسی است، خواست خودِ شاهرخ زمانی از نهادهای بینالمللی و حقوقبشریاست. شاهرخ زمانی در دو پیامیکه برای احمد شهید (گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل) و خانم ناوی پیلای (کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل) فرستاد؛ و همچنین در پیامش بهسازمان جهانی کار خواهان اعمال فشارهای بینالمللی برجمهوری اسلامی شده است. عین عبارات او چنین است:
پیام اول بهاحمد شهید و ناوی پیلای: «... من ضمن اینکه مسولیت هرگونه عواقب و لطمات روحی، جسمی و جانی اعتصاب غذا را متوجه مسولین میدانم از آن جنابان میخواهم با فرستادن کمیتهی حقیقتیاب بهاین قتلگاه و فشارهای جهانی بر حکومت جمهوری اسلامی آن را وادار کنند، حداقل بهقوانین مصوب خود در رعایت حقوق شهروندی و صنفی زندانیان مخصوصا تفکیک جرایم پایبند بوده و مرا بهبند سیاسی بازگردانند؛ با تشکر از زحمات بیشائبهی شما»[تأکیدها از من است].
پیام بهسازمان جهانیکار: «... من با ۴۴ روز اعتصاب غذا و ۲۱ کیلو لاغری در اعتراض بهاین مساله در وضع وخیم و پریشانی قرار دارم. از جناب عالی و سازمان جهانی کار میخواهم در راستای وظایف قانونی و انسانی خود با فشار بر جمهوری اسلامی جلوی این همه قانونشکنی، خفقان و سرکوب را گرفته...».
پیام دوم بهاحمد شهید و خانم ناوی پیلای: «بهجمهوری اسلامی فشار آورید تا دست از این همه آزار و اذیت فعالان کارگری حتی در داخل زندانها برداشته و مرا بهبند سیاسی برگردانند...».
در این پیامها که دادخواهی از نهادهائی را القا میکنند که ماورای وضعیت تهاجمی بلوکبندی سرمایههای غربی و جامعهی طبقاتی ایستادهاند، آقای زمانی براین باور استکه «گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل» و «کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل» ضمن اینکه بَری از هرگونه «شانبه»ای هستند، اساساً وظیفه و کرداری هم جز حقیقتیابی ندارند. با همهی این احوال، درخواست از نهادهای«بینالمللی» که بهجمهوری اسلامی «فشار» بیاورند تا از حقوق بهاصطلاح جهانشمول بشری و آزادی بیان دفاع کنند، درست همانطور که در جاهای دیگر (مثلا در یوگوسلاوی، عراق، افعانستان، لیبی، سوریه و اوکراین) دفاع کردند، فقط بهشاهرخ زمانی محدود نمیشود. اینگونه درخواستها بهویژه پس از فروکش جنبش پروغربی و ارتجاعی سبز بهیک نُرم سیاسی تبدیل شده استکه برای زینت خویش از عنوان «کارگر»ی هم استفاده میکنند. برای مثال، وبلاگ «کمیته حمایت از شاهرخ زمانی» در اطلاعیهای که پایان اعتصاب غذای آقای زمانی را اعلام میکند، شعارهائی را پیش میکشد که علیرغم کارگرنمائی ضمنیاش؛ اما نمونهی بارزی از سیاستگرائی خردهبورژوازی پروغرب را بهنمایش میگذارد: «پیش بهسوی اتحاد بیشتر برای فشار بیشتر»؛ «پیش بهسوی اعتراضات گستردهتر با شعار کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد»!؟
هرنوجوانی که آشنائی مختصری با امور سیاسی و طبقاتی داشته باشد، میداند که «پیش بهسوی اتحاد بیشتر برای فشار بیشتر» ـدر واقعـ خواهان بیشترین فشار ممکن و متصور از هر سوئی است؛ و همهی کسانی که حتی سرگرمیشان سرک کشیدن بهاخبار سیاسی جهان است، میدانند که فشار بیشترِ بلوکبندی سرمایههای غربی از تحریم شروع میشود تا بهبمباران و تهاجم نظامی بشردوستانه ختم شود. بازهم هرروزنامهخوان بیغرضی میداند که نهادهای حقوقبشری توسط بلوکبندی سرمایهداری غرب شاخته شدهاند تا فشار و بیشتری فشار را بهنهادها و دولتهایی وارد کنند که منافعشان با منافع این بلوکبندی کمابیش مغایر باشد. بههرروی، بدینترتیب است که همه و خصوصاً همهچیز تخریب و نابود میگردد تا جادهی انباشت دوبارهی سرمایه «تسطیح» شود. منهای استدلال عقلی، تجربه نیز نشان میدهد که چگونگی این تخریب در درجهی چندم اهمیت قرار دارد: نمونهی لیبی، سوریه، اکراین (و حمایت از فاشیستها)، یا نمونهی دیگری که برای ایران باید ابداع شود؟
حقیقت این استکه تعداد زندانیانی که هماینک بهخاطر فعالیتهای طبقاتی و کارگری زندانی شدهاند، حتی یکدهم زندانیانی هم نیستند که یا دولتیهای از قدرت رانده شدهاند ویا از اعوان و انصار جنبش ارتجاعی و ضدکارگری سبز. براین اساس، چرا با تمرکز روی «شعار کارگر زندانی» باید آزادی «زندانی سیاسی» بهطورکلی (یعنی: دولتیها و اعوان و انصار جنبش سبر) را مطالبه کرد؟ چرا کارگران باید خودرا درگیر آزادی کسانی بکنند که درصورزگشت بهقدرت ـدر بهترین صورت ممکنـ همین بساط موجود را ادامه خواهند داد؟
نه در اینجا (یعنی: در طرح این شعار) اشتباهی صورت نگرفته است. شعار دهندگان ضدرژیم هستند و همهی مخالفین ریز و درشت رژیم را متحدین خود میدانند. دامنهی این اتحاد ـحتیـ بدانجا نیز میرسد که همهی عواقب احتمالی شعار و عملکرد «پیش بهسوی اتحاد بیشتر برای فشار بیشتر» را نیز میپذیرند. این حرکت از زاویه منافع اجتماعی و تاریخی طبقهی کارگر ارتجاعی و همسو با بلوکبندیسرمایههای غربی است.
متن کامل را درلینک ذیل جستجو کنید
تصور نخبهگرایانه و قهرمانپرورانهی آقای شاهرخ زمانی از حزبِ کمونیستیِ طبقهی کارگر، انقلاب اجتماعی و بهویژه از خودش بهطور دینامیک و بدون اطلاع او، این رهبر خودگمارهی کارگری را بهسوی ایدآلیسمی فوقالعاده مبتذل و خشن میکشاند تا در محدودهی نگاه نیمه روستائیاش، انسان و هستی بیکران را در یک جعبهی مقوائی بگنجاند و خدایی «تازه» را برفراز آن بگمارد. همین شامورتیبازی نیمهسوسیال دمکراتیکـنیمهمجاهدینی است که ماورائیتِ تکان اولیه را که خودِ او باشد، بهعنصر بیرونی تبدیل میکند تا در پس این خارجیت، بلوکبندی سرمایههای غربی سخن بگوید: «مرکز هدایت و ارتباطات این ساختار [یعنی: حزب کمونیستی طبقهی کارگر] باید بهعلت عدم دسترسی دشمن خارج از ایران باشد».
http://omied.de/index.php/
------------------------------
چه کسانی برای قهرمانان پوشالیِ جنبش کارگری ایران هورا می کشند؟
-----------------------
درخواست پایان اعتصاب از شاهرخ زمانی
رفیق شاهرخ زنده بمان که این خود وجهی از مبارزۀ تو علیه سرمایه داری حاکم است
علیرضا بیانی
http://www.azadi-b.com/J/2014/-----------------
دفاع از شاهرخ زمانی، دفاع از جنبش کارگری ایران است - Komalah
حسن رحمان پناهhttp://komalah.org/Farsi/
شاهرخ زمانی شایسته بیشترین حمایتها استخالد حاج محمدی
http://www.hekmatist.com/2014/
اعلامیه سازمان کارگران انقلابی ایران - راه کارگر ما نگران وضعیت جسما نی شاهرخ زمانی هستیم
http://www.rahekargar.org/
------------------------------
با همه توان ازجان وهستی شاهرخ زمانی کارگرزندانی پشتیبانی نماییم
امیرجواهری لنگرودی
http://www.rahekargar.net/
------------------------------
«بیانیه بینالمللی پانصد و پنجاه نفر در حمایت از شاهرخ زمانی»
http://www.rahekargar.org/
امضا کنندگان عبارتنداز؛
منصوراسانلو- محمد اشرفی- بهرام رحمانی- سوسن شهباز- آرش کمانگر- روبن مارکاریان
امیرجواهری لنگرودی- محمدرضا {شال}گونی. بقیه اسامی رادرلینک بالا جستجوکنید
------------------------------
درذیل اطلاعیه کمیته حمایت ازشاهرخ زمانی را بخوانید تا دریابید رفرمیست ها
چگونه برای انتقال"رفیق"شان اززندانی به زندان دیگر دست به دامن دژخیمانش شده اند
کمیته حمایت از شاهرخ زمانی
۱۳/۱/۱۳۹۳
هر کدام از دوستان و رفقا می توانند به شماره تلفن های زیر زنگ بزنند و ضمن اعتراض اعلام کنند، که ما می خواهیم شاهرخ زمانی به گوهر دشت بر گردانده شود.
۱- شماره تلفنهای رئیس اندرزگاه:
09332685518
09397855831
۲- شماره تلفن های حفاظت اطلاعات قزلحصار:
21 - 02633265020
32 - 31 - 09397855834
۳- حفاظت اطلاعات کل تهران:
02122124909
09376580471
۴- شماره تلفن گویا حفاظت اطلاعات کل تهران:
02122606077
http://chzamani.blogspot.com/ 2014/04/blog-post_7804.html
ازجمله اعضای کمیته حمایت ازشاهرخ زمانی؛
محمد اشرفی، سوسن شهبازی، علی افشاری، بهروز خباز، رفعت لنگرودی، امیرجواهری لنگرود
02122606077
http://chzamani.blogspot.com/
ازجمله اعضای کمیته حمایت ازشاهرخ زمانی؛
محمد اشرفی، سوسن شهبازی، علی افشاری، بهروز خباز، رفعت لنگرودی، امیرجواهری لنگرود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر