امروز ششم خرداد است ...
سعید جمالی
سعید جمالی
امروز ششم خرداد است، دو روز بعد از چهارم خرداد!
در آن سالهای دور که نوجوانی بیش نبودم و به عشق "آنان" ترک خانه و کاشانه کرده بودم، گویی که غم عالم بر وجود نحیفم فرو باریده و دنیا را برایم تاریک و ظلمانی کرده بود. در اعماق وجودم احساس میکردم که میخواهند ما را "بربایند" و خود را در لبه پرتگاه بود و نبود احساس میکردم و.... آنگاه با تکرار آیات الهی و یادآوری آن اندکی که در چنته داشتم نوری در دلم می افروختم و شعله عشق ام بر افروخته تر می گشت. احساس زلالی بود که تنها سرمایه؛ بودن، ماندن و هستی ام بود. اگر چه هیچ بود اما همه چیز بود، عامل حیات و نیروی زندگی و حرکتم بود. نمیدانم چه بود اما هر چه بود زلال بود، پاک و رها بود. آنی بود که ذرهّ ای از آن را با دنیایی نمی توانی قیاس کرد... آری یک احساس بود، احساس بر آمده از شور و عشق به مردم، به سرزمینم و به ارمغان آوردن آزادی برای آنان. به هیچ ننگ و نجاستی آلوده نبود، فدای محض بود...
و امروز این "عفونتهای بر آمده" همه همّ و غمّ شان تلاش برای زدودن آن "احساس پاک" از حافظه تاریخ و مردم و هواداران است. چه دردناک است، و چقدر وقیحانه در پی آنند.
روشن است سخن بر سر تحلیل و جزئیات و واکاوی گذشته نیست، سخن بر سر "دردی" است که تا بن استخوان تیر میکشد و تمام وجودم را ذوب میکند. سخن بر سر آب حیاتی است که اگر قطره ای در وجودت چکیده باشد، نمی توانی که به هر ننگ و ذلتّ درونی و بیرونی تن دهی.
یادشان گرامی و باشد تا در روزگاری پاک تر نامشان را بر زبان آوریم!
ششم خرداد 93
سعید جمالی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر