در افغانستان
“President Obama has admitted that ‘we tortured’ people in the past—but this is not the Bush administration, this is torture happening under Obama,” said Joanne Mariner, the author of the report
http://dl.booloor.com/Akhbar/0 1/afghan/Farkhondeh_Girl_kille d_in_Afghanistan_[www.booloor. com]-1.jpg
درد من تنهایی نیست؛درد من جهالتِ بنیادگرایانی ست؛
که گدایی را قناعت،بی عرضگی را صبر،و با تبسمی برلب،
این حماقت را حکمتِ "خدا " می نامند
-------------------
نگارش : شباهنگ راد
خبرها تکاندهندهاند و تصاویر دردآور و وحشیگری انسانها تنفر بر انگیز. همهی اینها دارد بهموازات رشد تکنولوژی، صنعت و افکار بشریت و آنهم در قرن بیستویکم اتفاق میافتد. در چنین عصرُ و وضعیتی، هر «دعانویس» و «رمال»ی، قانونگذار شده است و هر اُملی مجری.
بیراهه نیست که در چنین عصری، جهان، شاهدِ جنایات بیشمار و اعمال شنیع از جانب حامیان سرمایه و تاریک اندیشان، در حق محرومان و مخالفینِ مناسبات کنونیست. اعمال شنیعای که قابل هضمُ و قابل تصور نیست. براستی که بانی چنین فجایعی دردناکی چه کسانیاند و دلیل اینهمه نابسامانیها، و تعرض, بیرحمانه به پایهایترین حقوق انسانی و آنهم در دُوران به اصطلاح دمکراسی و آزاداندیشی در چیست؟ قرار و مدارهای قدرتمداران بینالمللی و انتظارات و توقعات مردمِ دربند و ندارِ کشورهای تحت سلطه، چه بوده است و امروزه، محرومترین اقشار جامعه، شاهد چه اعمال و کارکردی از جانب دولتمردانِ، جایگزیناند؟
قطعاً قصهی فرخنده در افغانستان، قصهی یگانه زنان این مرز و بوم نیست، بلکه قصهی نیمی از انسانهای دردمندیست، که دارند در زیر چکمهی جانیان بشریت و حامیان سرمایه له و لورده میشوند. با این اوصاف و با حیات حاکمان افغانستان، تصوری در پایانی و در بستن پروندهی تحقیر و بیحرمتی به زنان و کُشت و کِشتار و بُریدن بینیُ و سوزندان زنان در این جامعه نیست و قرار هم بر آن – نبوده و – نیست، تا بساط وحشیگریها و آنهم به بهانهی توهین به دین و مکتبُ و قرآن و قوانینِ اسلامی، بر چیده شود. فرخنده را زدند و سر آخر سوزاندند و به گودالی انداختند، تا آزادی را به اسارت هر چه بیشتری کشند. این چه قانون و مملکتیست که پلیس آن و آنهم بهعنوان حامی و مدافعی حقوق انسانی، نظارهگر «قانونشکنان»اند؟! این چه مملکت، دولت و سیاستمداریست که قادر به تضمینِ جان و مال مردم و امنیتِ انسانهایی همچون فرخنده نیست؟
حقیقتاً که نه میخواهند و نه گوشهای شنوائی از جانب سیاستمداران و دولتمردان، در مقابل اعتراضات و دادخواهیِ زنان و شعارهائی همچون «جهالت، جهالت، دشمن انسانیت»، «ما همه فرخندهایم»، وجود دارد. زن و انسانی را بنابه ادعای «دعانویسی»، به جرم سوزاندن قرآن و آنهم در مرکز کابل، آتش میزنند و در رودخانهی خشکی، رها میکنند تا مبادا قانون جهل, از ذهن و از افکار جامعه فاصله گیرد؛ قانونی که، بر گرفته و متضمنِ منافعی ظالمان و سودجویان است و قانونی که؛ در ابعادی دهشتناک، دامان زنان افغانستان را گرفته است.
سئوالات کلیدی و اساسی آن استکه آیا میتوان در پرتو چنین مناسبات و فرهنگی، از تکرار چنین وقایع و فجایعی دردناکی، بدور ماند و آزادی، دمکراسی و همچنین حقوق پایهای انسانها را تضمین نمود؟ آیا و علیرغم اشک تمساح ریختنهای دولتمردان افغانی، بروز جنایاتِ از نوعِ فرخنده، ناممکن بوده و آزادی زنان این مرز و بوم، تضمین خواهد گردید؟
متن کامل را درلینک ذیل جستجوکنید
پسرک و سنگسار- صحنه هایی ازسنگسار فرخنده درکابل
فیلم و متن کامل را درلینکهای ذیل ملاحظه کنید
منبع:وبلاگ رُزا
خورشید آزادی / طلوع کن در سیاهی
سرودی از جمعیت انقلابی زنان افغانستان
دررابطه با جنایت اخیر(تحقیرِانسانیت)درافغانستان جریانی بنام"حزب حکمتیست-خط رسمی"
سنگسارِ فرخنده را محکوم اما رویِ عباراتِ بنیادگرایان اسلامی و"اسلام سیاسی"؛
بسیاربزرگنمایی کرد و با این عوامفریبی توانست نقشِ امپریالیسم آمریکا دراین
جنایت را محو کند.نیروهای سیاسی دیگری هم چون حزب توده،توفان حزب کارایران،
سازمان فداییان اکثریت وبرخی جداشدگان از"حزب کمونیست کارگری"دربرابراین جنایت
سکوت کردند. پرسش اینست؛
آیا بینِ کسانی که فرخنده را سنگسارکردند،با کسانی که دربرابراین جنایت سکوت کردند،تفاوتی وجود دارد؟
آیا تمام کاسه کوزه ها را برسرِبنیادگرایانِ اسلامی و"اسلام سیاسی" کوبیدن وامپریالیسم آمریکا را اززیرِ
ضرب خارج کردن،هیچ معنایی جز عوامفریبی دارد؟
آیا هرجنایت علیه بشریت که دراین کره خاکی رُخ می دهد،ردِ پایِ امپریالیسم را نمی توان دید؟
آیا دین افیون توده ها نیست؟آیا ادیان درطول تاریخ همواره ازصاحبانِ زَر و زور حمایت نکرده اند؟
و ختم کلام اینکه؛
کارگران،زحمتکشان،آزادیخواهان وعدالتجویانِ جهان،خلقِ ستمدیده افغانستان را تنها نگذارید
تکثیراز جهانگیر محبی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر