۱۳۹۴ تیر ۴, پنجشنبه


 
**رشوه ای که شاه برای جدایی ایران از بحرین طلب کرد
محمد قائد درباره قضیه جدایی بحرین از ایران نکات جالب توجهی را مطرح میکند [۱]. وی در این زمینه می گوید: «در گير و دار بحث بر سر استقلال بحرین و معاوضۀ آن با سه جزیره در خليج فارس، شاه به علم مأموریت می دهد از سفير انگليس بخواهد برای وامی حدود "صد ميليون ليره" و با بهره‌ی کم از کویت مداخله کند. علم به سفير هشدار می دهد که "جز شاه و من کسی از قضيه‌ی وام از کویت خبر ندارد و این ارقام در هيچ یک از آمارهای رسمی وام‌های کشور مندرج نخواهد شد"
محمد قائد درباه این اقدام محمدرضا پهلوی می گوید: «نام این کار شاه چیزی جز تقاضای رشوه نیست. همه آن طعن و لعن ها درباره رشوه گیری حکومت قاجار از شرکت ها و دولت های خارجی انگار باد هوا بود و گربه سرانجام روی چهار دست و پا فرود می آید.»
تصمیم بی‌مقدمه و ناگهانی شاه بر اتمام حاکمیت ایران بر بحرین بدون مراجعه به آرای عمومی همه‌ی ایرانیان (از جمله اهالی بحرین) و بدون کسب مشورت از قوای مقننه و قضاییه و حتی وزارت امور خارجه و با تقاضای دریافت چنین رشوه هایی، انجام شد.
در چنین شرایطی چگونه می توان از جدایی بحرین از ایران، به عنوان یک خیانت یاد نکرد؟
**14 آگوست، جدایی بحرین و تبریک دولت شاهنشاهی!
41 سال پیش در چنین روزی، بحرین استقلال خود را از ایران، در ۱۴ اوت ۱۹۷۱ اعلام کرد و شگفت انگیزترین موضوع اینکه، ایران پهلوی اولین کشوری بود که آن را به سادگی به رسمیت شناخت!

قبل از جدایی بحرین از ایران، در طی تلاش های دولت انگلستان برای جدایی بحرين از ايران، (Sir Dennis Wright)، سفیر اسبق انگلستان در ایران طی گزارش تلگرافی شماره‌ی 592، در تاریخ دوم آپریل 1968، خود به دولت متبوع‌اش تصریح کرده بود که شاه، تمایلی به استفاده از نیروی نظامی برای «اشغال بحرین» ندارد، ولی به ملاحظه‌ی افکار عمومی مردم ایران نمی‌تواند از «ادعای مالکیت بحرین» بدون دست‌یابی به امتیاز دیگری دست بردارد.
سرانجام، تحت فشار انگلیس، شاه در سفری به هند در چهاردهم دی 1347/ ژانویه‌ 1969 در دهلی‌نو اعلام کرد که دولت شاهنشاهی نمی‌خواهد با «اعمال زور» بحرین را تصاحب کند، بلکه حاکمیت بحرین را به دلخواه اکثریت مردم در یک همه‌پرسی آزاد زیر نظر سازمان ملل متحد وامی‌گذارد تا اگر اکثریت مردم بحرین علاقه به ملحق ‌شدن به ایران داشتند، بحرین در حاکمیت ایران بماند و اگر خواستند از ایران تجزیه شوند، کشوری مستقل گردند. [1]
در همین رابطه امیرخسرو افشار قاسملو، نماینده ویژه ایران در مذاکرات جدایی بحرین میگوید که شاه به ایشان گفته بود که چون بحرین فقیر است و نفت ندارد، برای ایران اهمیتی ندارد اما وقتی افشار درباره افکار عمومی و ننگ تاریخی جدایی بحرین از ایران به شاه یادآور می شود، شاه به فکر فرو می رود و وقتی که افشار پیشنهاد می کند که این مساله را به گردن سازمان ملل بیندازیم، گل از روی شاه می شکفد و انگار که راهی برای خروج از این بن بست پیدا کرده باشد، موکدا خواستار این می شود که جدایی بحرین از ایران از طریق سازمان ملل انجام شود. [2]
لذا محمد رضا پهلوی در اقدامی از پیش تعیین شده اعلام کرد که نظر نمایندگان سازمان ملل را در صورتی که با تایید شورای امنیت سازمان ملل همراه باشد خواهد پذیرفت. بریتانیا نیز از پیشنهاد استقبال کرده و «اوتانت» دبیرکل سازمان ملل هیئتی را به ریاست «ویتوریا گیچاردی» را مأمور انجام این کار کرد. هیئت سازمان ملل بدون درنظر گرفتن خواست عمومی مردم، با دستور انگلیس و امریکا اعلام کرد که تقریبا تمام مردم بحرین خواهان یک حکومت کاملا مستقل هستند و اکثریت بزرگی از آن‌ها آن را یک کشور عربی می‌دانند. این تصمیم بدون همه پرسی از مردم در شورای امنیت نیز به سادگی تایید شد و بحرین استقلال خود را از ایران، در ۱۴ اوت ۱۹۷۱ اعلام کرد و ایران پهلوی نیز اولین کشوری بود که آن را به سادگی به رسمیت شناخت. [3]
[1] بحرین، چگونه از ایران جدا شد؟،فصل‌ نامه فروزش شماره سومتابستان 1388 - رویه 48 تا 58،سیدحسنامین
 
[2]دانشنامه ایرانیکا
[3]تاریخ شفاهی هاروارد،مصاحبه امیرخسرو افشار قاسملو با دکترحبیب لاجوردی سرپرست پروژه تاریخ شفاهی هاروارد

هیچ نظری موجود نیست: