۱۳۸۶ آبان ۱۸, جمعه

المیرا مرادی تکلمه ای بر صلح

المیرا مرادی تکلمه ای بر صلحتصوری در میان عامه رایج است که «صلح» را فاصله و وقفه ای میان درگیری ها به حساب می آورند. بنظر می رسد که این تصور عمومی از «صلح»، در ضمیر ناخودآگاه بشر بعنوان یک اصل نقش بسته است. بنا بر این دیدگاه، "صلح" نتیجه پایان تعارض میان نیروهای مخالف و قطبی میان جوامع و ملل است. اما در واقع این باور رایج از"صلح"، سیکل مکرری از آغاز و پایان بلایای خشونت بار و سرکوبگرانه است. در این صلح ،« ترس» کلید اصلی است. این صلح ِ ناکارآمد، در ذات خود ترس از نابودی دارد و این ترس بیشترین بخش تاریخ بشر را می سازد. طبعا چنین صلح مجعولی به کار کسانی که در اندیشه صلح واقعی هستند، نمی آید. در واقع صلح واقعی، گزاره ای تسلیم پذیر و بی اراده و یا منفعل نیست که وابسته به چیز و کسی باشد. صلح واقعی پویاست، ضمن آنکه در لفاف پویندگی و دینامیسم نیز محدود نمی شود. بعبارتی ، صلح واقعی، قدرت واقعی در مقابله با بی عدالتی ها، نابرابریها و ایستادگی در برابر تجاوزات به حقوق ملت هاست. زمانی از فیلسوفی خواستند تا از میان پرده های متعدد نقاشی که با موضوع «صلح» ترسیم شده بودند، بهترین پرده که معرف صلح باشد را انتخاب کند. از میان تمامی پرده ها، دو نقاشی نظر فیلسوف را به خود جلب کرد. در یک پرده، نقاش دریاچه بی نهایت آرامی را به تصویر کشیده بود، آنچنان آرام که تصویر کوههای رفیع اطراف به وضوح در آب منعکس شده بود. بر فراز دریاچه، آسمان آبی با ابرهای اسفنجی درخشش داشت. بنظر می آمد حتی نسیم هم از میان درختان اطراف دریاچه عبور نمی کند. با دیدن آن شکی باقی نمی ماند که عالیترین وجه تسمیه صلح؛ همین آرامش است. پرده دوم نیز، کوهها را ترسیم کرده بود. اما کوههایی پر از پستی و بلندی و صخره های ناهموار و زمخت. بر فراز کوهها نیز، همچون پرده اولی، آسمان به تصویر کشیده شده بود. اما آسمانی با بارش شدید باران، بهمراه رعدو برق. در اطراف کوه هم آبشاری غلتان، کف برآمده، آب خود را شلاقی درون حوضچه ای در دامنه کوه می ریخت. اصلا تصویر آرام و بی دغدغه ای نبود. درون این تلاطم، ناگهان چشم فیلسوف به بوته زار کوچکی در شکاف یک تخته سنگ بزرگ، در پشت آبشار افتاد. در این بوته زار پرنده مادری لانه خود را بنا کرده بود. در آنجا، در قلب آبشار خروشان و آسمان توفنده و بارانی، پرنده مادر با جوجه های خود درون لانه اش نشسته بود.فیلسوف پرده دوم را انتخاب کرد و اینگونه توضیح داد که " صلح واقعی بدان معنا نیست که در مکانی همهمه نباشد، مشکلات و سختی ها و یا سخت کوشی ها نباشد. صلح واقعی بدان معناست که اگردر میان همه ی آن سختی ها قرار بگیری، بایستی و همچنان توان مقابله با دشواری ها را داشته باشی. این معنای صلح واقعی و منصفانه است."

هیچ نظری موجود نیست: