روزهايي است كه بيخبريم از او.روزهايي كه پرالتهاب ميگذرد براي دانشجوياني كه به دنبال حق شان بودند. يا به دنبال برابري حقوق زنان. تلاشي كه هيچگاه از آن پاي پس نكشيد
---------------------------------------------------------------------------------------------خبر قبولي بچه ها در كارشناسي ارشد و رتبه هاي خوب يكي دو رقمي شان هميشه شادم ميكند. براي سميه بيش از ديگران شاد بودم. رتبه 16 در كنكور مطالعات زنان برايش چند كاركرد عمده داشت. تحصيل در رشته اي كه دغدغه اش را داشت. آينده شغلي و زندگي شخصي بهترو افزودن دانش در حوزه اي كه هنوز در كشور ما بسيار جوان است.
خبر خوش را كه شنيدم براي اينكه ميتواند بيدغدغه هميشه در تهران بماند و به درس و مشقاش برسد بسيار خوشحال شدم. اما خيلي طول نكشيد كه دوستان ستارهها را از جيب شان بيرون آوردند و براي هر دانشجويي كه شايد روحيه منتقدي داشت ستاره باران كردند. نمي دانم شمارگان ستاره هاي او به چند رسيد و چطور شد اما به هر صورت گفتند كه محروم از حق تحصيل است. دلم گرفت. تازه داشتيم همسايه ميشديم. تازه دلم خوش بود كه يكي ديگر از دوستانم ميخواهد كارشناس ارشد مملكت مان شود، كه او را و خيلي هاي ديگر را ستاره دار كردند و من هنوز كه هنوز است نفهميدهام وقتي كامران دانشجوي وزير علوم با صداي بلند از نبود دانشجوي ستاره دار سخن مي گويد چرا بايد همشهري جوان بنده در همين چند قدميمان محروم از ادامه تحصيل شود و روزنامه ها تيتر كنند كه ما دانشجوي ستارهدار نداريم و از اين قبيل اخبار صادقه!
خانم كارشناس ارشد ناكام مانده از تحصيل رفت پي حقش. كاري كه از همان بچگي پدر و مادرهاي انقلابيمان ياد ما دادند. رفت و با جمعي ديگر از بچهها جمعي شدند براي دفاع از حق و حقوقشان. يا در مجلس بود يا در جايي كه بشود حرفش را به مسئولي بزند. اما نهايت ماجرا خبر دار شدم كه راهي اوين شده. روزهايي است كه بيخبريم از او.روزهايي كه پرالتهاب ميگذرد براي دانشجوياني كه به دنبال حق شان بودند. يا به دنبال برابري حقوق زنان. تلاشي كه هيچگاه از آن پاي پس نكشيد.
منبع: تغییر برای برابری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر