۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

رئیس دولت اصلاحات و مصالح جهان اسلام / چرا خاتمی جایزه صلح نوبل شیرین عبادی را کم اهمیت می دانست؟!

رئیس دولت اصلاحات و مصالح جهان اسلام / چرا خاتمی جایزه صلح نوبل شیرین عبادی را کم اهمیت می دانست؟!


وقتی هاشم آقاجری بخاطر سخنانی که در همدان پیرامون «پروتستانیزم اسلامی» ایراد کرده بود، بازداشت، محاکمه و به اعدام محکوم شد، نامش در بسیاری از محافل داخلی و خارجی، به عنوان یکی از نامزدهای جدی کسب جایزه ی صلح نوبل مطرح شد. اما در مهرماه 1382، آکادمی نوبل ایرانیان را شگفت زده کرد. انتخاب یک ایرانی به عنوان برنده ی جایزه ی صلح نوبل. اما این برگزیده، هاشم آقاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس نبود؛ بل بانوی حقوقدانی بود که گرچه شهرت عالمگیری نداشت، اما قریب به سه دهه علیه نقض حقوق بشر در ایران مبارزه کرده بود. وقتی این خبر در رسانه های جهان اعلام می شد، شیرین عبادی در پاریس بود. او خود در بازگشت به ایران و در جمعی خصوصی از غافلگیری اش به هنگام شنیدن خبر می گوید: « من برای شرکت در جشنواره ی فیلم سیمای شهر تهران، برای یک هفته به پاریس رفته بودم، روز جمعه آخرین روز اقامت من در پاریس بود. چمدان هایم را بسته بودم و داشتم راهی فرودگاه می شدم که تلفن زنگ زد. خانمی پشت تلفن بود و به انگلیسی از من می خواست که از هتل خارج نشوم چون خبر مهمی برایم دارد. من انگلیسی خوب بلد نیستم، خیلی دست و پا شکسته صحبت می کنم. اول فکر کردم کسی سر به سرم می گذارد و نگران بودم که هواپیما را از دست دهم. ولی تلفن دوباره زنگ زد و این بار کسی که صحبت می کرد گفت از طرف کمیته ی صلح نوبل است و منتظر خبر بعدی بمانم. باز هم زیاد موضوع را زیاد جدی نگرفتم، چون من اصلا از کاندیداتوری خودم خبر نداشتم. داستان آقاجری بود، البته معتقدم که از من لایق تر است. بار سوم که تلفن زنگ زد و باز هم از من خواستند که منتظر بمانم. وقتی ناباوری مرا دیدند، برای قانع کردنم گفتند: «می دانی اگر برنده ی جایزه ی صلح باشی چقدر پول گیرت می آید!!» در صورتی که من اصلا از آن بخش قضیه هم خبر نداشتم. یکی از دوستان نروژی با تلفن کنندگان تماس گرفت و به من گفت که بهتر است منتظر بمانم»
شیرین عبادی ادامه داد: «پس از اعلام خبر تصمیم گیری کمیته ی صلح نوبل که از تلویزیون پخش می شد، وقتی اسم خودم را شنیدم، جای شما خالی باشد یا بهتر است بگویم نباشد، خبرنگاران هجوم آوردند. همان موقع فدراسیون بین المللی حقوق بشر که مقر آن در پاریس است با من تماس گرفت و اعلام کرد که ترتیب مصاحبه ای مطبوعاتی را برایم داده است تا از هجوم خبرنگاران به هتل کاسته شود و از آن موقع به بعد داستان همین است که می بینید!»

عبادی در آن کنفرانس خبری، خود را زنی مسلمان و ایرانی دانست. اشاره به مسلمان بودن عبادی در بیانیه ی کمیته ی صلح نوبل نیز مورد توجه مطبوعات و رسانه های جهان قرار گرفته بود. با این حال در ایران، واکنش ها متفاوت و گاه متعارض با یکدیگر بودند. روشنفکران، دگراندیشان و 179 نماینده ی اصلاح طلب مجلس این انتخاب را تبریک گفتند. جالب آنکه عبادی در آن کنفرانس خبری، به گونه ای سخن گفته بود که انتظار می رفت رضایت روشنفکران دینی و اصلاح طلبان حکومتی را نیز برآورده سازد. او از عدم تعارض میان اسلام و حقوق بشر سخن به میان آورده بود و به نقض حقوق بشر در منازعه ی اسرائیل و فلسطینیان اعتراض کرده بود. اما این صحبت ها مانع از آن نشد که موضع گیری هایی علیه عبادی در میان سیاست مداران ایرانی اتخاذ نشود. این موضع گیری ها را شاید بشود به دو دسته ی عمده تقسیم کرد. دسته ی اول محافظه کاران و دست راستی هایی بودند که ابراز مخالفتشان جای تعجب و شگفتی نداشت. به طور مثال جواد اردشیر لاریجانی به ایرنا گفته بود: «من فکر می کنم اختصاص این جایزه به وی، به خاطر سیاسی کاری های زیاد صورت گرفته است»
اما دسته ی دوم کسانی بودند که موضعی کج دار و مریز اتخاذ کردند سعی کردند با مغالطه و کم اهمیت جلوه دادن جایزه ی صلح نوبل، از کنار آن به سادگی بگذرند.
صبح روز سه شنبه 23 مهر 1382، محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران به مجلس می رفت تا گزارش 20 صفحه ای سال سوم عملکرد برنامه ی سوم توسعه ی کشور را در مجلس قرائت کند. اما برای خبرنگارانی که بی صبرانه منتظر حضور خاتمی بودند، تنها یک سوال اهمیت داشت: «چرا با گذشت بیش از 4 روز از انتخاب شیرین عبادی به عنوان برنده ی جایزه ی صلح نوبل، سکوت کرده اید؟» این سکوت در نظر روشنفکران، روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر توجیه ناپذیر می آمد. چه آنکه این سکوت از جانب کسی بود که در اغلب سخنرانی هایش بر دموکراسی، صلح و آزادی اندیشه تاکید می ورزید. پاسخ های خاتمی به پرسش های مکرر خبرنگاران درباره ی شیرین عبادی، چیزی جز ابراز تاسف و شگفتی بر جای ننهاد. گرچه این شگفتی دیگر در گذر سالها رنگ باخته است، اما برای فعالان سیاسی آن روزها که هنوز امید نیم بندی به کامیابی اصلاحات دولت خاتمی داشتند، این پاسخ ها سرد، غیردوستانه و متخاصمانه ارزیابی می شد. بد نیست شرح کاملی از این پرسش و پاسخ را در گزارش ایرج جمشیدی، خبرنگار پارلمانی روزنامه ی شرق بازخوانیم:

به محض اینکه خاتمی در راهروی مجلس حاضر شد، تعداد زیادی از خبرنگاران از خاتمی پرسیدند چرا در مورد انتخاب شیرین عبادی به عنوان برنده ی جایزه ی صلح نوبل تاکنون هیچ واکنشی نشان نداده است؟ خاتمی نیز در پاسخ به این سوال، با اشاره به اینکه هر ایرانی از موفقیت هموطن خود خوشحال خواهد شد، افزود: من هم از موفقیت خانم عبادی خوشحال هستم و امیدوارم این موفقیت در مسیر منافع ملی و منافع کلی ملت و در راستای اعتلای صلح جهانی و مصلحت بشر به کار رود. خاتمی با اشاره به اینکه فضای کنونی ایران یک فضای احساساتی است، تصریح کرد: متاسفانه برخوردها به سمتی پیش رفته است که همه چیز را سیاه یا سفید مطلق نشان دهیم. رئیس جمهوری آنگاه به سوابق تاریخی جوایز نوبل اشاره کرد و گفت: نوبل که مخترع دینامیت است و این اختراع خود را در خدمت صلح قرار داد و حتی برای رفاه بشری جایزه ای را تعیین کرد. خاتمی تصریح کرد برندگان جایزه ی علمی نوبل از دانشمندان برجسته ی جهانی هستند و برای اعطای جوایز ادبی هم ملاک های منطقی در نظر گرفته می شود. اما جایزه ی صلح نوبل، سیاسی ترین بخش جایزه ی نوبل است.
وی در توضیح سخنان خود با اشاره به اینکه ملاک های سیاسی در تعیین جایزه ی صلح نوبل مورد نظر قرار می گیرد، افزود: اصحاب مطبوعات باید سوابق چهل سال گذشته را بررسی کنند و ببینند این جوایز به چه کسانی اعطا شده است. خاتمی افزود اگرچه به این مسائل کاری ندارم اما امیدوارم خانم عبادی که از یک خانواده ی مذهبی هستند و در مصاحبه ی خویش نیز بر مسلمان بودن خود تاکید کرده است، منافع جهان اسلام را مورد توجه قرار دهد و اجازه ندهند از این موقعیتی که بدست آمده، سواستفاده ای بشود.
رئیس جمهور به اطلاعیه ی نوبل اشاره کرد و گفت: در این اطلاعیه خانم عبادی به عنوان یک زن ایرانی و مسلمان توصیف شد بنابراین باید مصالح جهان اسلام هم در نظر گرفته شود و همگان باید بدانند دنیای اسلام هم توقعاتی دارند.

وی کسانی که صلح جهانی را به خطر انداخته اند مخاطب قرار داد و گفت: باید ببینیم در فلسطین چه می گذرد و چه تهدیداتی علیه ایران می شود. خاتمی افزود: آیا واقعا با این مسائل به صورت عادلانه و صلح خواهانه برخورد می شود؟ خاتمی تصریح کرد: قدرت هایی مانند اسرائیل و آمریکا صلح را با خطر مواجه کرده اند و امیدوارم برندگان جایزه ی صلح نوبل این مسائل را مدنظر قرار دهند. خاتمی با اشاره به اینکه ملت ایران اولویت هایی را برای خود دارد، تصریح کرد: قطعا ملت مسلمان ایران، راه آزادی، سربلندی و مردمسالاری دینی را با همه ی وجود ادامه می دهد و تمام توطئه ها را خنثی می کند.
در این هنگام یکی از خبرنگاران مجددا سوال کرد که چرا برای خانم عبادی پیام نفرستادید؟
خاتمی نیز در پاسخ گفت: مگر ما برای هر حادثه ای که اتفاق می افتد پیام می فرستیم؟
خبرنگار باز هم سوال کرد: اما اعطای جایزه ی صلح نوبل به خانم عبادی حادثه ای مهم بود؟
خاتمی متقابلا جواب داد: خیلی مهم نبود و اساسا صلح نوبل خیلی مهم نیست.
وی افزود: جوایز علمی و ادبی نوبل مهم است و به هر حال امیدواریم این خانم بتواند در مسیر منافع ایران و آنچه صلاح ملت مسلمان ایران است، استفاده کند.

در این هنگام محمد خاتمی قصد خروج از ساختمان مجلس را داشت که خبرنگار پارلمانی شرق از او پرسید: چرا فکر می کنید اعطای جایزه ی صلح نوبل به خانم عبادی مهم نیست؟ خبری را که شما آنرا غیرمهم ارزیابی می کنید، خبر اول رسانه های مهم بین المللی بود.
خاتمی باز هم پاسخ داد: انتشار خبر هم سیاسی بود و براساس ملاک های سیاسی، آنرا خبر اول دنیا کردند.
موضعگیری غیرمنتظره ی خاتمی، با واکنش ناراحت گونه ی بسیاری از نمایندگان دوم خردادی و خبرنگاران مواجه شد، چنان که ساعتی بعد از دفنر ریاست جمهوری به اداره ی اخبار مجلس پیامی رسید. در این پیام از خبرنگاران خواسته شده بود بخش های مربوط به سیاسی بودن اعطای جایزه ی صلح نوبل به خانم عبادی کار نشود.

این سخنان محمد خاتمی با استقبال محافل محافظه کاران روبرو شد. حمیدرضا ترقی، عضو جمعیت موتلفه ی اسلامی به ایلنا گفت: «در مورد اعطای جایزه ی صلح نوبل به خانم عبادی، با نظر رئیس جمهوری محترم موافق هستم.» ترقی ادامه داد: «من هم در این خصوص با نظر آقای خاتمی رئیس جمهوری موافق هستم و معتقدم این کار در عین این که یک حرکت کاملا سیاسی است، خیلی مورد مهمی هم نیست»

اما روشنفکران و اصلاح طلبان یکسره به شماتت خاتمی پرداختند. عزت الله سحابی در این باره گفت: «به نظر لازم بود آقای خاتمی در تبریک به خانم عبادی پیشگام می شدند به خصوص اینکه آقای خاتمی خود منادی جامعه ی مدنی و فضای باز سیاسی-اجتماعی در ایران هستند. چنین جایزه ای تاکنون به یک ایرانی و یک مسلمان تعلق نگرفته است و خوب بود آقای رئیس جمهور در مقابل این افتخار ملی واکنش نشان دهند.»
داوود سلیمانی نماینده ی تهران و عضو فعال فراکسیون مشارکت نیز نسبت به اظهارات خاتمی انتقاد کرد و عنوان داشت: «از آقای خاتمی توقع بیشتری می رفت که در خصوص اعطای جایزه ی صلح نوبل به یک زن ایرانی، مواضع صریح تری اتخاذ می کرد»
و شاید آن 15 هزار نفری که خبر بازگشت عبادی را سینه به سینه شنیده بوده و برای استقبال از او راهی فرودگاه مهرآباد شده بودند، پیرامون اهمیت این خبر، نظر دیگری می داشتند. جمعیت پرشماری که در میانشان افرادی چون: جعفر پناهی، رخشان بنی اعتماد، سیمین بهبهانی، احمد صدر حاج سید جوادی، علی اشرف درویشیان، صدیق تعریف، غلامعباس توسلی و… نیز حضور داشتند.
————————————————————————————————————————-
به نظر می رسد حواشی مربوط به دریافت جایزه ی صلح نوبل توسط عبادی و واکنش خاتمی به آن فراموش شده باشد، اما درباره ی دلایل اتخاذ این موضع توسط خاتمی، کمتر بحثی درگرفت.
خاتمی این جایزه را کم اهمیت شمرد و اهدای آن را با اهداف سیاسی عنوان کرد. اما به تعبیر فریبرز رئیس دانا مسئول ستاد استقبال از عبادی، معلوم نیست اگر خود برنده ی این جایزه معرفی می شد، چه واکنشی نشان می داد؟ آیا جایزه را رد می کرد، یا همچون جوایز بسیاری که از سوی نهادها و دانشگاه های مختلف پذیرفته است، به این عنوان نیز روی خوش نشان می داد. از این روی احتمال آنکه نه نفس این جایزه، بل شخص برنده ی آن او را آزرده باشد وجود دارد. به نظر می رسد روایت خاتمی از مفاهیم عام مدرن همچون دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشر، روایتی بشدت ایدئولوژیک باشد که در مواقعی خاص، سازش ناپذیری و اصولگرایی متصلبانه ی خود را نشان می دهد. عبادی گرچه خود را مسلمان می داند، اما روایت او از دینداری اش، مورد پذیرش شخصی چون خاتمی نمی تواند باشد. عبادی در بازگشت به ایران و در پاسخ به پرسش ابراهیم مختاری مستندساز معروف ایرانی چنین می گوید: «من مسلمانم، من خودم را مسلمان می دانم. مهم نیست کسی دیگر مسلمان بود مرا تائید کند. این یک رابطه ی قلبی و عقیدتی است که شخص با خدا دارد. نباید که معطل این باشیم که همه ی دنیا این ارتباط معنوی را قبول کنند»
گرچه عبادی تاکید می کند مسلمان است، اما آنچه این جایزه را مهم می کرد، تلاش های انسانی و مدنی او در پاسداشت حقوق بشر بوده است. اما در ایران اصلاح طلبان دینی سعی کردند مسلمان بودن عبادی را پررنگ تر از سایر وجوه او ببینند. اما چرا؟ چرا وقتی که نوبت به خویشتن می رسد، دفاع از حقوق بشر جای خود را به اصول گرایی دینی می دهد؟ چرا خاتمی برای فرار از پرسش خبرنگاران، به مساله ی فلسطین و اسرائیل متوسل می شود؟!
این پرسشی است که این روزها دیگر می شود پاسخش را به راحتی پیدا کرد. رجوع به مصاحبه ی محمد خاتمی با خبرگزاری فارس در آستانه ی روز قدس سال 1389 شاید راهگشا باشد؛ اینکه او همچنان حقوق بشر را به قرائتی می خواند که آموزه های ایدئولوژیک اش را برآورد، گرچه با واژگان شکیل و فریبنده!

هیچ نظری موجود نیست: