به توصيه غلامحسين اژه ای
روشنگری. بنا بر گزارش رسانه های جمهوری اسلامي، غلامحسين اژه ای دادستان کل رژيم در همايش يا نمايش تحت عنوان «نشستهمانديشى مديران روابط عمومى تشکيلات قضايى» توصيه کرد:«در دستگاه قضايى جذابيتهاى قابل قبول براى مردم فراوان است که لازم است آنها را استخراج و از طرق مختلف اطلاعرسانى کنيم»
عکس های زير نمايشی از «جذابيت» های «دستگاه قضايی» جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون است. حتی دستگاه قضايی چين بعيد است بتواند با کلکسيون «رنگارنگ» دستگاه قضايی جمهوری اسلامی از اعدام ها رقابت کند: از اعدام کودک و نوجوان گرفته تا اعدام انسان های پابه سن، زن و مرد، سياسی و غيرسياسي، شيعه و سنی و ارمنی و بهايی و بی دين، مجرم يا بيگناه، دسته جمعی يا انفرادی و هرکدام آنها در ملاء عام يا مخفيانه، اعدام از طريق قتل های زنجيره ای يا قتل فردي، با طناب، روی جرثقيل، با شليک گلوله، با پرتاب از پل يا زير ماشين گرفتن... واين آخری اعدام گريلايی.يعنی وعده توقف يک اعدام را دادن و بعد غافلگيرانه دو زندانی اسير را در گوشه ای ديگر اعدام کردن که اوج دنائت اين دستگاه قضايی را به نمايش گذاشته است. آنها در جنگ گريلايی با مردم، «اعدام کردن» را نجات ميدهند. آنها خود پديده ی اعدام و سرکوب را مثل بتی بغل کرده و در جنگ و گريز با مردم آنها را به اجرا ميگذارند. زيرا اعدام و سرکوب را آخرين پناهگاه برای حفظ خود ميدانند.
«جذابيت» چنين دستگاهی در آن است که ميتواند رذل ترين و دنی ترين آدم ها را به خود«جذب» کند. دوپايانی که بطور کامل از انسان تهی شده اند. نمونه اش خود اژه ای که جرم «لطيف» اش گاز گرفتن سحرخيز است که اکنون شاکی به جای او در زندان است و جرم «وزين» اش دست داشتن در قتل های زنجيره ای.
هر دستگاهی نه تنها نيروی همرنگ خود را جذب ميکند بلکه نيروهای موجود را نيز به رنگ خود در می آورد. نمونه اش صادق لاريجانی که برخی از اصلاح طلبان با اين گمان باطل که او ممکن است حرمت آيت الله وحيد خراسانی را نگهدارد، آنقدر روی او حساب باز کرده بودند که نوشتن نامه ای حاکی از نارضايی از انبوه متراکم ظلم در دستگاه جمهوری اسلامی را به او نسبت دادند. گويا اين امکان وجود دارد که رئيس قوه قضايی جمهوری اسلامی حتی اندکی هم ظلم گريز باشد، و بدتر از آن سر مويی شهامت آن را داشته باشد که حتی اندکی هم شده به ظلم اعتراض کند. رواج مجدد اعدام های سياسی و بر سر دار بردن جوانان بيگناه مردم و زندانيان اسير همزمان با جاری کردن انواع احکام قصابی در دوره صادق لاريجانی پوچی چنين توهماتی را نشان ميدهد.
رشد مبارزات مردم دستگاه قصابی رژيم اسلامی را فعال تر کرده است.افزايش اعدام ها و وفور اتهام امنيتی برای طبيعی ترين اشکال دفاع از حقوق شهروندی و صدور احکام عجيب و غريب و شداد و غلاظ اگرچه به قصد ارعاب بيشتر است، اما بيش از هرچيز ضعف و زبونی و درماندگی رژيم اسلامی ايران را به نمايش ميگذارد.
«جذابيت» های دستگاه قضايی برای جلادان با کلکسيون رنگارنگ اعدام و شکنجه و سرکوب، تنها قوه ی دافعه عليه اين نظام را در درون جامعه تقويت ميکند. به همين جهت به توصيه اژه ای بايد عمل کرد و آنچه را اين ناانسان ها «جذاب» ميخوانند مکرر و مکرر به نمايش گذاشت.
عکس های زير نمايشی از «جذابيت» های «دستگاه قضايی» جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون است. حتی دستگاه قضايی چين بعيد است بتواند با کلکسيون «رنگارنگ» دستگاه قضايی جمهوری اسلامی از اعدام ها رقابت کند: از اعدام کودک و نوجوان گرفته تا اعدام انسان های پابه سن، زن و مرد، سياسی و غيرسياسي، شيعه و سنی و ارمنی و بهايی و بی دين، مجرم يا بيگناه، دسته جمعی يا انفرادی و هرکدام آنها در ملاء عام يا مخفيانه، اعدام از طريق قتل های زنجيره ای يا قتل فردي، با طناب، روی جرثقيل، با شليک گلوله، با پرتاب از پل يا زير ماشين گرفتن... واين آخری اعدام گريلايی.يعنی وعده توقف يک اعدام را دادن و بعد غافلگيرانه دو زندانی اسير را در گوشه ای ديگر اعدام کردن که اوج دنائت اين دستگاه قضايی را به نمايش گذاشته است. آنها در جنگ گريلايی با مردم، «اعدام کردن» را نجات ميدهند. آنها خود پديده ی اعدام و سرکوب را مثل بتی بغل کرده و در جنگ و گريز با مردم آنها را به اجرا ميگذارند. زيرا اعدام و سرکوب را آخرين پناهگاه برای حفظ خود ميدانند.
«جذابيت» چنين دستگاهی در آن است که ميتواند رذل ترين و دنی ترين آدم ها را به خود«جذب» کند. دوپايانی که بطور کامل از انسان تهی شده اند. نمونه اش خود اژه ای که جرم «لطيف» اش گاز گرفتن سحرخيز است که اکنون شاکی به جای او در زندان است و جرم «وزين» اش دست داشتن در قتل های زنجيره ای.
هر دستگاهی نه تنها نيروی همرنگ خود را جذب ميکند بلکه نيروهای موجود را نيز به رنگ خود در می آورد. نمونه اش صادق لاريجانی که برخی از اصلاح طلبان با اين گمان باطل که او ممکن است حرمت آيت الله وحيد خراسانی را نگهدارد، آنقدر روی او حساب باز کرده بودند که نوشتن نامه ای حاکی از نارضايی از انبوه متراکم ظلم در دستگاه جمهوری اسلامی را به او نسبت دادند. گويا اين امکان وجود دارد که رئيس قوه قضايی جمهوری اسلامی حتی اندکی هم ظلم گريز باشد، و بدتر از آن سر مويی شهامت آن را داشته باشد که حتی اندکی هم شده به ظلم اعتراض کند. رواج مجدد اعدام های سياسی و بر سر دار بردن جوانان بيگناه مردم و زندانيان اسير همزمان با جاری کردن انواع احکام قصابی در دوره صادق لاريجانی پوچی چنين توهماتی را نشان ميدهد.
رشد مبارزات مردم دستگاه قصابی رژيم اسلامی را فعال تر کرده است.افزايش اعدام ها و وفور اتهام امنيتی برای طبيعی ترين اشکال دفاع از حقوق شهروندی و صدور احکام عجيب و غريب و شداد و غلاظ اگرچه به قصد ارعاب بيشتر است، اما بيش از هرچيز ضعف و زبونی و درماندگی رژيم اسلامی ايران را به نمايش ميگذارد.
«جذابيت» های دستگاه قضايی برای جلادان با کلکسيون رنگارنگ اعدام و شکنجه و سرکوب، تنها قوه ی دافعه عليه اين نظام را در درون جامعه تقويت ميکند. به همين جهت به توصيه اژه ای بايد عمل کرد و آنچه را اين ناانسان ها «جذاب» ميخوانند مکرر و مکرر به نمايش گذاشت.
8 دی 1389 02:28
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر