۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه

به مناسبت سال روز کشتار سبعانه پروانه و داریوش فروهر و آزادگان دیگر

به مناسبت سال روز کشتار سبعانه پروانه و داریوش فروهر و آزادگان دیگر
«اگرخامنه ورفسنجانی و...ها، کوسه ماهی بودند!؟»
با تکیه به پرسش گونه ی «برشت» ، پرسیدنی است که اگراین جانیان خون ریز درجایگاه کوسه ماهی ها، نشسته بودند، دامن فاجعه های انسانی درسرزمینهایی چون ایران، اگر دریا بودند، به کجا کشیده می شد؟ شمار قربانیان چه اندازه می گشت؟  آیا دامن فاجعه گسترده تر از آن می شد که در ایران شد؟  تنها به ذهن آوریم سرنوشت باشندگان میهن دوست میهن خود را، فرزانگانی را  به یاد آوریم که دارنده ارزشهای مردمی بودند و جرمی نداشتند جزمردم گرا بودن و در سر نداشتند جز مردمی کردن جامعه را که به دست ودستوراین«گله ی گرگان» ازمیان برداشته شدند. گروگانی که برومیوه کارشان ازدوران به قدرت رسیدن سردسته ی آنها«آیت الله خمینی» تا کنون، چند ده هزار کشتار است. این کشتار را، بنابر داده های تاریخی، این وحشیان خون ریزان فرمان داده اند.
چند ده هزار ازجوانان وپیران، زنان ومردان این سرزمین را درخون نشاندند، بی آنکه آزمندی شان به « قدرت» ،  فرو نشیند. بسا این آزمندی فزونی گرفته است. توان جنایت ببارآوردن  که همانند آن را درمیان حیوانات درنده ی زمین ودریا نمی توان یافت، فزونی گرفته است و می گیرد. اینان با خونریزی سیری ناپذیر، زندگی خود را درویرانگری ونابودکردن انسانهای آزاده وجنگ افروزی دیده ومی بینند. دراین پهنه ی شوم، هم پا با همانندان خود در اسرائیل وآنگلیس وآمریکا...، جنگ افروزی را دامن زده ومی زنند. نیزاززمان پای گرفتن قدرتشان، به رهبری آیت الله خمینی وهمه ی همانندان پیشین اینان کاری جز، کشتن و ودستور کشتن وبه بندکشیدن وشکنجه دادن، نداشته اند و ندارند. نمونه های بارزاین جنایات، اعدامهای سعیدسلطانپور وشکرالله پاک نژاد و... و حسین نواب ومنوچهر مسعودی وصادق قطب زاده و افزون بر 2000 اعدام در سال 60 و... دشنه آجین کردن  پروانه وداریوش فروهر، مختاری وپوینده وپیش وپس از این عزیزان، دیگرعزیزانی چون احمد میرعلایی، مجید شریف، احمدتفضلی، سعید سرجانی وبسیارانی همچون اینان که به قتل رسیدند و... و ندا و سهراب و ... را میتوان برشمرد ومیوه ی تلخ درخت بدسرشت استبداد این جانیان دانست. هزاران تن را یا درزندانها به دارآویختند و تیرباران کردند ویا درخیابانها به رگباربستند ویا دردیگر مکانها ازمیان برداشتد!؟
   در جنایت کاری و تجاوز به حقوق انسان، کار را به جائی رسانده اند که حالا دیگر از هر جمع شدنی، حتی اگر دوتن جمع شوند، می ترسند. کار با به آنجا رسانده اند که حتی به عزیزان این فرزانگان اجازه نمیدهند برایشان، درمحل های عمومی ویا حتی درخانه، مراسم یادبود برپا کنند و سوگواری کنند. یادی ازآن جانباختگان نمایند. نمونه آن این که ، بارفتن پرستوفروهر به ایران واعلان مراسم یادبود پروانه و داریوش فروهر درخانه آن دو آزاده، آنهم در حد گرد هم آیی دوستان وبستگانشان، واواک مأمور شد از آن جلوگیری کند. چون سالهای پیشین، واواک او راخواست وتهدید کرد که نبایست برای آنان آیینی برپاشود،ودوست وآشنایی در آن شرکت کند .  نباید نوشته ای دررثای آن پاکان نیک اندیش، نیک منش دشنه آجین گشته، نوشته شود و انتشار یابد.
اما وظیفه هر انسان دارنده ی خوی مردمی است که با تمام وجود، درایران وبرون ازآن، باروشن کردن شمعی وبپاداشتن آیین، از همه این جانبازان راه ارزشهای «ملی ومردمی»، یادآنان رازنده وگرامی دارند. و بدانند که این حد اقل کاری است که باید کرد. ونیز بر هر انسان مردمی خوی است که یاد هر فرزانه آرمانخواهی دیگر که در ایران و کشورهای دیگر، برای استقلال و آزادی و دادگری، قیام کرده و در خاک و خون خفته است،  گرامی بدارد.
«نگرتاچه کاری، همان بدروی!»
احمدرناسی
28آبان 1390برابر19نوامبر2011

هیچ نظری موجود نیست: