ابراهیم یزدی: مذاکره با آمریکاییها نه پنهانی بود و نه چیز تازهای داشت
ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه پیشین ایران در پاسخ به یک گزارش منتشر شده در مجله "اندیشه پویا" نوشته است که مذاکره او و عباس امیرانتظام با دو فرستاده دولت آمریکا در سال ۱۳۵۸ پنهانی نبوده و در آن اطلاعاتی از طرف ایران به آنها داده نشده و اطلاعات تازه ای هم در مورد تدارک عراق برای حمله به ایران از آنها گرفته نشده بود.
آقای یزدی نوشته است: "اطلاعات ما از تدارک دولت عراق برای حمله به ایران [از اخباری که فرستادگان آمریکایی به ما دادند] به مراتب بیشتر بود و آقای خمینی و اعضای شورای انقلاب هم از این اطلاعات آگاه بودند".
او همچنین تأکید کرده که در متن اصلی گزارش مارک گازیوروسکی، که ترجمه فارسی آن در شماره دی ماه "اندیشه پویا" منتشر شده بود (و بیبیسی فارسی هم کلیک مطلبی در مورد آن منتشر کرد)، آمده که در دیدار آقایان یزدی و امیرانتظام (سفیر اکردیته وقت ایران در کشورهای اسکاندیناوی) با فرستادگان آمریکایی "تبادل اطلاعات" صورت نگرفته، اما در ترجمه فارسی به اشتباه از این تعبیر استفاده شده است.
در گزارش "اندیشه پویا" آمده بود که ماموران آمریکایی حدود یک سال پیش از حمله شهریور ۱۳۵۹ عراق به ایران، دولت مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت ایران را از این حمله احتمالی مطلع کرده بودند، اما آقای بازرگان و همکارانش "اطلاعات موجود را به جانشینانشان ندادند" و "مقامات ایران غافل از تهدیدی که از سوی عراق متوجهشان بود، پاکسازی نیروهای مسلح را ادامه دادند. آنها همچنین بهرغم درگیریهای مکرر با نیروهای عراقی طی ماههای پیش از حمله، تلاشی برای تقویت استحکامات دفاعی در مناطق مرزی نکردند".
آقای یزدی در پاسخ به گزارش مجله مذکور نوشته است که مقامات ایران از طریق سفیر وقت خود در عراق و همچنین به واسطه اطلاعاتی که بعضی افسران ارتش عراق به سفیر وقت ایران در کویت داده بودند، از تحرکات نظامی عراق آگاه بود و حتی از یکی دو ماه قبل از حمله عراق، تاریخ این حمله را می دانست، بنابراین اطلاعاتی که مأموران آمریکایی با خود آورده بودند برای مقامات ایران، از جمله رهبر و اعضای شورای انقلاب تازگی نداشت.
او همچنین تأکید کرده است که یکی از فرستادگان آمریکا با محمد بهشتی، عضو شورای انقلاب هم دیدار کرده و احتمالا همان اطلاعات را به او هم داده بود.
دیدار با آمریکایی ها در دفتر نخست وزیر
ابراهیم یزدی می نویسد "تا آن جا که من به یاد دارم، دیدار من با مأمورین آمریکا در ۳۱ مرداد ۱۳۵۸در دفتر آقای مهندس بازرگان و با حضور آقای مهندس امیر انتظام، اولین و تنها دیدارم با این افراد بوده است. حضور من در این جلسه به درخواست آقای مهندس بازرگان بود".
آقای یزدی می نویسد که مقام های آمریکایی دو موضوع را در این جلسه مطرح کردند: "اول نشان دادن عکسهای هوایی از جابجایی نیروهای زرهی عراق از مرزهای غربی عراق و اردن به مرزهای جنوب شرقی نزدیک به ایران بود و نتیجه گرفتند که عراق خود را برای حمله به ایران آماده میکند. دوم اطلاعاتی از فعالیتهای موشکی شوروی در پایگاههای ترکمنستان که نه به ایران مربوط بود و نه مورد علاقه ایران. هیچگونه صحبتی درباره به راهاندازی مجدد پایگاههای شنود در خراسان و مازندران عنوان نشد".
آقای یزدی در ادامه می نویسد که "دو مامور آمریکایی بعد از پایان گزارش، دفتر آقای مهندس [بازرگان] را ترک کردند. آنگاه آقای مهندس [بازرگان]، نظر آقای مهندس امیرانتظام و مرا درباره این گزارش جویا شدند. خلاصه آن چه گفتم این بود که اطلاعات داده شده خیلی حساس و مهم نیست. بر خلاف نظر نویسنده محقق مقاله [مارک گازیوروسکی] اطلاعات در مورد احتمال حمله عراق به ایران، برای ما چندان تازه و جالب نبود. شاید در پاسخ به پیگیریهای آقای مهندس امیر انتظام با ارائه این اطلاعات، خواستهاند واکنش ما را به این نوع روابط ارزیابی کنند".
'خودمان حمله عراق را پیش بینی کرده بودیم'
آقای یزدی می گوید که اطلاعات ایران از تحرکات عراق در مرزها به مراتب بیشتر از چیزی بود که آمریکایی به دولت موقت داده بودند و برخی اعضای دولت موقت هم بر اساس "تجارب سایرانقلاب های جهان" حمله عراق به ایران را خود پیشبینی کرده بود.
"تحریکات عراق علیه ایران در مرزهای غربی کشورمان از همان روزهای بعد از پیروزی انقلاب، شروع شد. در اسفند ۵۷ یا اوائل ۵۸ سفیر عراق در ایران به دفتر نخست وزیر احضار شد و پس از مذاکرات مفصل با او و اقداماتی که او بعد از این دیدار انجام داد، دولت عراق طی یادداشت رسمی به دولت ایران، مسئولیت بمباران دهات مرزی ایران را پذیرفت و ضمن عذرخواهی، آمادگی خود را برای جبران خسارات اعلام کرد. از طرف دولت ایران، آقای دکتر جمشید حقگو استاندار آذربایجان غربی و از طرف دولت عراق، استاندار سلیمانیه مامور شدند و از دهات آسیبدیده بازدید و خسارات وارده را ارزیابی کردند"
به نوشته ابراهیم یزدی، "به رغم نابسامانیها و آشفتگیها، دولت ایران از دو منبع از اقدامات و تدارکات عراق علیه ایران مطلع می شد. آقای [محمود] دعایی سفیر ایران در عراق بسیار فعال و با گروههای مخالف صدام در ارتباط تنگاتنگی بود و از طریق آنها اطلاعاتی به دست می آورد و به تهران گزارش میداد".
گریه سفیر ایران در عراق
"آقای دعایی در چند نوبت به ایران آمدند و از برنامههای صدا و سیمای ایران در رابطه با عراق به سختی گله و آنها را خطرناک توصیف کردند و حتی در یک نوبت، از شدت هیجان گریه کردند. فقط دولت نبود که از تحرکات عراق خبر داشت. هم اعضای شورای انقلاب و هم رهبری اطلاع داشتند"
ابراهیم یزدی
بر اساس نوشته آقای یزدی، در زمان محمدرضا شاه، افسران شیعه عراق با ایران همکاری می کردند. "ساواک برخی از چوپانان محلی را که در مرز ایران و عراق رمهداری میکردند، استخدام کرده بود. این رمهداران برای چرای گوسفندان خود به طور مرتب و تقریباً آزاد بین دو مرز تردد میکردند. افسران عراقی اطلاعات خود را در پاکتی سربسته به این چوپانان میدادند و آنها، آن را در داخل مرز ایران به اولین پاسگاه ساواک تحویل میدادند و مسئول ایستگاه، آن را به تهران میفرستاد".
اطلاعات آمریکایی ها 'برایمان تازگی نداشت'
آقای یزدی می نویسد که "بعد از انقلاب که این نظم بر هم خورد، ترتیبی داده شد که افسران عراقی اطلاعات خود را مستقیما به سفیر ایران در کویت، آقای دکتر شمس اردکانی میدادند. همین افسران بودند که یک یا دو ماه قبل از آغاز جنگ، تاریخ، محل و زمان حمله عراق به ایران را گزارش دادند. آقای دعایی در چند نوبت به ایران آمدند و از برنامههای صدا و سیمای ایران در رابطه با عراق به سختی گله و آنها را خطرناک توصیف کردند و حتی در یک نوبت، از شدت هیجان گریه کردند. فقط دولت نبود که از تحرکات عراق خبر داشت. هم اعضای شورای انقلاب و هم رهبری اطلاع داشتند".
آقای یزدی می نویسد که بر این اساس، اطلاعاتی که آمریکایی ها به اعضای دولت موقت دادند "خبر چندان مهمی که برایمان تازگی داشته باشد و لازم باشد فورا آن را به همه خبر دهیم، تلقی نشد".
بر اساس تحقیق مارک گازیوروسکی، مقام های آمریکایی که در صدد دادن اطلاعاتی از آمادگی عراق برای حمله به ایران به دولت موقت بودند، درصدد فعال کردن رادارها و تأسیسات دیدبانی الکترونیک بودند که فعالیت های نظامی اتحاد جماهیر شوروی را رصد می کرد.
تکسمَن برای رصد آزمایشهای موشکی شوروی طراحی شده بود، آیبِکس را هم برای جمعآوری اطلاعات در مورد تحرکات نیروهای نظامی، ارتباطات رادیویی، و دیگر فعالیتهای نظام متداول همسایههای ایران در کناره مرزها طراحی کرده بودند. اگرچه قسمتهایی از آیبِکس را در جاهای دیگری هم میشد استفاده کرد، اما عمده پیکربندیاش برای رصد فعالیتهای نظامی داخل خاک عراق طراحی شده بود.
ابراهیم یزدی روایت دیگری از دیدار با مقام های آمریکایی دارد. "به یاد ندارم که فعال کردن آن پایگاهها مطرح شده باشد. البته ما میدانستیم که دولت آمریکا با پیروزی انقلاب ایران پایگاههای مهمی را در ایران از دست داده است. به طوری که مذاکرات سالت ۲ با مشکل روبرو شده بود."
دولت آمریکا برای اطمینان از پایبندی دولت شوروی به تعهدات پیمان موسوم به سالت ۱ و ۲ به دیدبانی مستمرآزمایشات موشکی شوروی نیازمند بود.
با موافقت محمدرضا شاه، آمریکا دو پایگاه شنود الکترونیک قوی و پیشرفته یکی در کبکان در شمال خراسان و دیگری در بهشهر مازندران تاسیس کرده بود.
'آمریکا وسائل پیشرفته رادارها را از ایران به اسرائیل و عمان منتقل کرد'
آقای یزدی می نویسد که بر اساس "اخبار منتشر شده در رسانههای زمان انقلاب و گزارشاتی که نیروهای داوطلب مردمی به هنگام ورود به این پایگاهها برای نخستوزیری فرستادند، آمریکاییها در هفتههای قبل از پیروزی انقلاب، بسیاری از وسائل پیشرفته در این دو مرکز را از ایران خارج و به اسرائیل و عمان منتقل کرده بودند و آنچه را که نمی توانستند و امکان نداشت در محل از بین برده بودند".
کوتاه مدتی بعد با اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ اعضای دولت موقت به همراه مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت به نشانه اعتراض به شرایط کشور، کناره گیری کردند.
در سه دهه ای که از عمر انقلاب بهمن ۵۷ می گذرد، مخالفان و رقبای سیاسی، اعضای دولت موقت ایران را با عباراتی همچون "واداده در برابر غرب" خطاب قرار داده اند.
فوری ترین پیامد اشغال سفارت آمریکا در تهران و برآورد شتاب زده اشغال کنندگان از اسناد به دست آمده از سفارت، بازداشت عباس امیرانتظام سفیر وقت ایران در کشورهای اسکاندیناوی و معاون پیشین آقای بازرگان به اتهام جاسوسی بود.
دادگاه، آقای امیرانتظام را محاکمه و به اعدام محکوم کرد، اما ظاهرا با پادرمیانی اشخاصی همچون مهدی بازرگان نزد آیت الله خمینی، حکم اعدام به حبس ابد تغییر کرد.
دادگاه امیرانتظام و قضاوت بر اساس ترجمه تحت اللفظی یک کلمه
یکی از شواهد دادگاه در اثبات آنچه که خیانت آقای امیرانتظام خوانده شد، نامه ای از سفارت آمریکا خطاب به او بود که با عبارت (Dear Amir Entezam) آغاز می شد.
ترجمه تحت اللفظی کلمه dear "عزیز" است و این واژه در نامه های رسمی به زبان انگلیسی برای خطاب قرار دادن افراد مرسوم است.
درباره عباس امیرانتظام
"آیا زمان آن نرسیده است که با ارائه یک تحلیل واقعبینانه و اخلاقی هم از ستمی که به فردی مظلوم رفت و هفده سال را به اتهامی واهی در دشوارترین شرایط گذراند، به رسم متدینین متمدن عذرخواه شد و هم از پیامدهای اجتماعی این رویداد تحمیلی بر جامعه، ملت و دولت نوپای انقلاب سخنی گفت"
ابراهیم یزدی
اشغال کنندگان سفارت آمریکا، این نامه را به عنوان یکی از شواهد رابطه آقای امیرانتظام با بیگانگان در رسانه ها منتشر کردند و به نوشته آقای یزدی به اسناد دیگری که بر "شرافت اخلاقی و میهمن دوستی مقام های دولت موقت به ویژه آقای مهندس امیرانتظام" توجه داشت، اشاره ای نشد.
آقای یزدی در یادداشت خود نوشته است که "پرسش بنیادین آنکه با وجود این اسناد در سفارت آمریکا، دانشجویان خط امام و به ویژه آقای مهندس عباس عبدی که هنوز هم جزء معدود افرادی هستند که از این رویداد دفاع میکنند... و تردیدی نمیتوان داشت که در آن روزگار نیز در جریان این اسناد قرار داشتهاند، جا دارد توضیح دهند که چرا در حالی که در دادگاه آقای امیر انتظام به ارائه ترجمه تحت اللفظی برخی مکاتبات معمول اداری اقدام شد و مثلا عبارت (Dear Amir Entezam) به عنوان دلیلی بر روابط صمیمانه ایشان با مقامات آمریکایی مورد استناد قرار گرفت، به این سند مهم اشاره نشد تا پاکدامنی سیاسی ایشان نیز گواهی یابد".
وزیر امور خارجه دولت موقت مهدی بازرگان می گوید که "آیا زمان آن نرسیده است که با ارائه یک تحلیل واقعبینانه و اخلاقی هم از ستمی که به فردی مظلوم رفت و هفده سال را به اتهامی واهی در دشوارترین شرایط گذراند، به رسم متدینین متمدن عذرخواه شد و هم از پیامدهای اجتماعی این رویداد تحمیلی بر جامعه، ملت و دولت نوپای انقلاب سخنی گفت".
منبع: بی بی سی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر