۱۳۹۲ دی ۲۸, شنبه

خبر کوتاه بود .کوتاه ، مثل آه


پدری از تبارِ پیکارگران پاک ، چون شاخه ای تابناک ، بر خاک فرو افتاد.
اما در پس ِ پشت ِاین خبر کوتاه ، اندوهی بلند وُ سیاه، خانه کرده است.
اندوهی که با تاریخ ِ خونسرشته ی سالهای سیاه ِ سرزمین ِ ما پیوندی
دیرینه دارد وجان ِ آزادی خواهان را پیوسته می آزارد.

فرخان پرناک پدر عزیز ارجمند ما "فریدون پرناک" است که در اردیبهشت
سال 61 توسط آخوند علی موحدی به اعدام محکوم شد ودر شامگاه سه
شنبه 5مرداد ماه 61 به جوخه ی اعدام سپرده می شود.

در این سالهای سیاه ِ حکومت جانیان ِ اسلامی ایران ، مادران وپدران بیشماری ، پس از به خاک وُ خون غلتیدن ِعزیزانشان، به دست جنایتکاران، هیچگاه زیستنی به سامان را تجربه نکرده اند وداغ فرزندانشان، سینه ی سوزانشان را چونان آتشفشانی از درد ، همواره شعله بار نگاهداشته است.
کدام کلام ِ تابنا کی می تواند اندوه ِ طاقت سوز ِ فرخان پرناک را در پیش چشمان ِ غمناک ما به تماشا بگذارد وراز ِ خاکستر شدن این جان ِ سوزان را با ما در میان نهد؟
بی گمان آنکه گفت:" آنجا که تاریخ، از سخن گفتن باز می مانَد ، موسیقی آغاز می شود" راست گفته است. چرا که پاره ای از دردها در کلام ، خانه نمی کند. در سوز ِ سازی سوگوار ، معنا می یابد.

اندوهِ هستی سوز ِ فرخان پرناک ها را تنها در سوز ِسازی سوگوار باید شنید ویاد ِ ارجمندشان را بر سینه ی روزگار باید نوشت، تا آیندگان بدانند بر ما چه رفته است.
جمعی از هواداران سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر ،دوستان و دوستدارانش

هیچ نظری موجود نیست: