چهره
زشت بورژوازی!
با رشد
نیروهای
مولده و گسترش
تولید در
جوامع ماقبل
سرمایه داری،
سیستم جدیدی
از تولید بر
جامعه حاکم شد
و سرمایهداران
که به قول
مارکس همان
سرمایه شخصیت یافته
هستند بر تمام
عرصههای
جامعه حاکم
گشتند. این
طبقه از همان
آغاز نشان داد
که برای
انباشت سرمایه
و سود اندوزی
از توسل به هیچ
جنایتی در حق
کارگران و دیگر
تودههای
مردم دریغ نمی
ورزد. در جریان
رشد روز افزون
این شیوه تولید
و ورود سرمایه
داری به فاز
امپریالیسم
هم دیدیم که
بورژوازی چه سیاه
کاری هائی که
نکرد.
نگاهی به تاریخ
این طبقه خود
موید این واقعیت
می باشد.
1ــ در
قرن شانزدهم
اروپائیان در
پی کسب تجارت
سودآور مواد
پر ارزش در
قاره جدید
(آمریکا)، 90
درصد بومیان
آمریکای لاتین
و 97 درصد بومیان
آمریکای شمالی
را نابود
کردند که در
تاریخ،
بزرگترین نسل
کشی به شمار می
رود.
2ــ بین
سال های 1815 تا 1914
در نتیجه تلاش
سرمایهداران
برای سود هرچه
بیشتر، یکصد میلیون
انسان کشته می
شوند تا سرمایه
داری گسترش بیشتری
پیدا کند.
3ــ بین
سال های 1914 تا 2004
در پی تلاش
هرچه سود بیشتر
سرمایهدارن،
میلیون ها
انسان در نتیجه
جنگ، قحطی و بیماری
درگذشتهاند که
آمار آن به
ترتیب زیر
است:
جنگ
اول جهانی 22 میلیون
حمله
14 کشور به
اتحاد جماهیر
شوروی در بین
سال های 1918 ــ 1922 14 میلیون
سلطه
ژاپن بر چین 1935 ــ 1945 22 میلیون
اردوگاه
های مرگ آلمان
نازی 10 میلیون
غیرنظامیان
شوروی در جنگ
جهانی دوم 18 میلیون
جنگ
جهانی دوم (به
جز ارقام
بالا) 34 میلیون
جنگ
کره 1950 ـ
1953 2 میلیون
جنگ
ویتنام،
لائوس و
کامبوج 3 میلیون
جنگ
در اندونزی 1965 ـ
1966 2
میلیون
عراق
در نتیجه
بمباران و تحریم
ها 1992 ـ 1999
2 میلیون
عراق
جنگ 2003 1
میلیون
قحطی
1970 ـ 1990 (24هزار نفر
در روز) 185 میلیون
کودکان
زیر 5 سال، به
دلیل کمبود
دارو 280 میلیون
قحطی
بین سال های 1990 -
2007 (سی میلیون
در سال) 540 میلیون
مجموع یک میلیارد
و 135 میلیون (1)
این یک
میلیارد و 135 میلیون
نفر جان خود
را از دست
دادند تا نظام
سرمایه داری
رشد کند و باقی
مانده و حفظ
شود. و تجربه
نشان داد که
در راستای حفظ
این سیستم ،
انسان ها و در
حقیقت
کارگران و
زحمتکشان
کالایی بیش نیستند
که فقط در تولید
و جنگ مورد
استفاده قرار می
گیرند و دیگر
هیچ. اما با این
همه بورژوازی
باید
زحمتکشان را
به پذیرش این
وضعیت قانع
کند و این
جاست که
هزاران
کارشناس و
محقق و سیاستمدار
و ... به میدان میآیند
تا ناچاری پذیرش
این وضعیت و
ابدی بودن
موقعیت موجود
را توضیح
دهند. همان
طور که معلم
کبیر پرولتاریا
گفت "طبقهای
که وسائل تولید
مادی را در
اختیار دارد
وسائل تولید
ذهنی را کنترل
میکند" (2) و در
همین راستاست
که آن ها می
کوشند
و به هر وسیلهای
متوسل میشوند
تا جو ناامیدی
را بر جوامع
بگسترانند و از
انقلاب جلوگیری
کنند. در حالی
که مبارزه با
سازمان های
کمونیستی در
سراسر دنیا و
محدود کردن
آنان از گرفتن
رابطه با طبقه
کارگر را پیش
می برند در
همان حال با هجوم
همه جانبه به کمونیست
هایی که قدرت
دولتی را بدست
گرفته بودند و
مراکز الهام
دهنده توده های
ستمدیده
هستند را مورد
آماج حملات
خود قرار میدهند.
و از سوی دیگر،
این مشاطه
گران بورژوازی
سعی می کنند
تا چهره
بورژوازی را
با فرهنگ و
تولیدات خود
مترقی و زیبا
جلوه دهند. ولی
چهره این
بورژوازی را
در جنوب هر
شهری در سراسر
این دنیای
بزرگ میتوان دید.
در فقر و
فلاکت و در فحشاء و
اعتیاد و بیکاری
ای که بیداد میکند.
فحشاء را انتخاب
خود زنان جلوه
میدهند و از
تجارت میلیونی
دختران جوان و
فروش آن ها
سخنی نمی گویند،
اعتیاد را
انتخاب
معتادان تبلیغ
کرده و از دست
داشتن حتی
دولت ها در این
جنایت سخنی نمی
گویند و بیکاری
را نیز نتیجه
تنبلی و بیکارگی
کارگران جلوه
داده و از نظر
اخلاقی آن را
بد جلوه میدهند.
ولی
کمونیست ها حقیقت
را میدانند،
آن ها میدانند
که تمام زشتی
های جوامع
کنونی نتیجه
سلطه سیستم
بورژوازی است.
بورژوازی برای
بقا و حفظ این
سیستم دست به
هر جنایتی می
زند، میلیون
ها انسان که
در اثر گرسنگی
میمیرند، میلیون
ها انسان که
در اثر جنایات
جنگی میمیرند
و هزاران جنایت
دیگر نتیجه این
سیستم است که
به جز به
سودآوری و
انباشت سرمایه
به چیزی کار
ندارد . این
است که کمونیست
ها خواهان برچیدن
و برکندن ریشه
این همه ظلم
که منشاء آن
مالکیت خصوصی
است میباشند.
تفاوت
بزرگ بورژوازی
و کمونیست ها
در این است که
بورژوازی برای
خواستههای
خود،
زحمتکشان را می
کشد و کمونیست
های انقلابی
برای خواستههای
زحمتکشان است
که خود را به
کشتن می دهند.
مارس 2014
زیرنویس
ها:
1ـ منبع Encyclopedia
Brittanica و
نوشته سوزان
جورج با عنوان
"چگونه نیمه دیگر
میمیرد"
2ـ کارل
مارکس "ایدئولوژی
آلمانی"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر