چین؛ جمهوری خلق فراموشی؟
حبیب حسینیفرد
کارشناس مسایل بینالملل
۲۵ سال پس از سرکوب جنبش مدنی و آزادیخواهی در میدان تیانآنمن(میدان صلح آسمانی) پکن بیشتر مردم این کشور یا اصلا در این باره بیاطلاعند یا اطلاع محدودی دارند یا اگر هم بدانند اغلب وانمود میکنند که بیخبرند. سیاست "فراموشسازی" دولت بر بستر برخی عوامل تا حدود زیادی موفق بوده است، ولی مخالفان هم آرام ننشستهاند.
جنبش میدان تیانآنمن از جمله به دلیل حضور گورباچف در پکن در بحبوبه آن، به سرعت ابعادی گسترده یافت و صدها هزار نفر را به خود کشید. این گونه بود که دستهجات بزرگی از مردم پکن و خارج از آن روزها و هفتهها در این میدان زیر تصویر بزرگ مائو یا در شهرهایی مانند شانگهای تجمع کردند، دست به اعتصاب غذا زدند و راهپیمایی کردند تا بر مطالبات یادشده تاکید گذارند.جنبشی که از نیمه آوریل ۱۹۸۹ بر شانه اعتراضات و تظاهرات سالهای پیش و با الهامگیری از تحولات شوروی در دوران گورباچف شروع شد عمدتاً از سوی دانشجویان رهبری میشد که بعدا بخشهایی از کارگران و اقشار متوسط و روشنفکران و هنرمندان چین هم به آن پیوستند. در این جنبش گرچه گرایشهای رادیکالی که خواهان برکناری سریع حزب کمونیست از قدرت هم وجود داشت، ولی میانگین خواستها مبارزه با فساد و تورم، امکان ایجاد تشکلهای مستقل دانشجویی و کارگری و صنفی و در مجموع تامین بیشتر مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خودشان بود.
گستردهشدن تظاهرات و اعتصابها به بروز شکاف هر چه بیشتر در درون رهبری حزب کمونیست راه برد که نهایتا به خلع ید از ژائو زیانگ، رهبر وقت حزب منجر شد.
او از سوی دنگ شیائو پینگ، رهبر معنوی حزب که معمار اصلاحات اقتصادی و لیبرالیزهکردن اقتصاد چین به شمار میرفت و نیز از سوی لی پنگ، نخستوزیر، متهم بود که در در آزادسازی قیمتها شتاب کرده، به تجربه "براندازانه" تشکیل و گسترش اتحادیه همبستگی در لهستان که "دشمنان" قصد تکرارش را در چین دارند بیتوجه مانده، در برابر جنبش معترضان به اندازه کافی سختگیر نبوده و با سیاستهای و مواضع خود عملا به اشاعه و گسترش "افکار غربی" میدان داده است.
شکافها در دو سو
با برکناری ژائو زیانگ، دولت در روز ۲۵ آوریل با اعلام حالت فوقالعاده، تجمعکنندگان در میدان تیانآنمن را تهدید به استفاده از خشونت سنگین کرد. این تهدیدها به علاوه خستگی و ناامیدی در میان بخشی از تظاهرکنندگان و نیز مشکلات ناشی از تامین غذایی و بهداشتی جمعیت بزرگ در این میدان، شکافی را در میان رهبران جنبش به وجود آورد.
بخشی از تظاهرکنندگان روز ۳۰ مه با اقدامی نمادین، یعنی گذاشتن مجسمه "الهه آزادی" در مقابل عکس مائو به شرکت خود در تجمع پایان دادند. مجسمه را دانشجویان دانشگاه هنر پکن در همان روزهای تظاهرات ساختند که ده متر بلندی داشت.
به رغم مقاومتها و درگیریهای مردم با نیروهای دولتی در مناطق مختلف پکن، آنها راه خود را سرکوب و خشونت به سوی میدان تیانآنمن باز کردند. روز سوم ژوئن که اولین خودروهای ارتش به میدان رسیدند هنوز هزاران نفر در میدان به اعتراض ادامه میدادند. در شب منتهی به روز ۴ ژوئن با وساطت یک خواننده جاز معروف چینی ارتش قبول کرد که تظاهرکنندگان میدان را ترک کنند، ولی درگیریها و سرکوب همچنان در بخشهای دیگر پکن ادامه یافت.
آمار ارتش همچنان بر کشتهشدن دویست نفر در کل این درگیریها حکایت دارد، از جمله شماری از سربازها و نیز ۳۶ دانشجو. اما آمارهای غیررسمی صلیب سرخ چین از ۲ تا سه هزار نفر قربانی این سرکوبها و کشتهشدن تعدادی از نیروهای دولتی خبر میدهد.
دست کم نام ۴۹ نفر از بازداشتشدگانی که بعدا اعدام شدند تا کنون انتشار یافته است. از هزاران نفری که بعد از سرکوب تظاهرات میدان تیانآنمن بازداشت شدند بسیاری به حبسهای کوتاه مدت و بلندمدت و محدودیت در گرفتن مشاغل دولتی محکوم شدند.
۲۵ سال 'فراموشسازی'
از ۲۵ سال پیش اما ماجرای قیام بخشهایی از مردم چین که تجمع میدان تیانآنمن به نماد آن بدل شد و سرکوبهای بعد از آن به "اسرار مگو" بدل شده است. در واقع آن جمله معروف مائو که "قدرت از لوله تفنگ بیرون میآید" در تمامی ربع قرن اخیر این گونه بازنویسی شده است: "قدرت از لوله تفنگ بیرون میآید و با سانسور و ارعاب حفظ میشود."
به اعتبار همین جو و فضای سنگین، نه در دانشگاهها و مدارس حرفزدن از آن رویداد بیخطر و بدون پیامد است و نه خود دولت قصد بازنگری و احیانا معذرتخواهی از بابت آن سرکوب را دارد.
دولت هر چه که در اینترنت در باره ماجرای ۴ ژوئن سال ۱۹۸۹ منتشر میشود یا اشارهای به آن دارد را سانسور میکند. در هفتههای اخیر حتی کلماتی مانند "آن سال" یا "آن روز" و "سوگ و اندوه" هم در اینترنت سانسور میشود. در "بایدو بایکه"، ویکیپدیای چینی، نیز سالی به نام سال ۱۹۸۹ وجود ندارد.
افرادی که همچنان در زندهنگهداشتن آن ماجرا و افشاگری و روشنگری پیرامون آن اصرار دارند ترفندها و شیوههای جدیدی مییابند. از جمله این که گزارش و خبر و اطلاعرسانی در این باره به صورت تصویر به اینترنت میفرستند تا فیلترینگ نتواند کلمات مربوطه را شناسایی کند. نام ۴ ژوئن را هم گذاشتهاند سی و پنجم مه! این تدابیر البته یافتن اسناد و مدارک و گزارش در باره اعتراضات گسترده سال ۱۹۸۹ را دشوار میکند، ولی دستکم مقابلهای حداقلی با تلاش دولت برای مسکوتگذاشتن کامل آن ماجرا تلقی میشود.
دولت همه فعالان سیاسی و اجتماعی و آنهایی را که در فضای مجازی به کار روشنگری و اعتراض و انتقاد مشغولند را زیر نظر دارد. از چند هفته پیش از ۴ ژوئن ۵۰ نفر از این افراد بازداشت شدهاند و احتمالا تا چند روز پس از این تاریخ در حبس میمانند تا فعالیت روشنگرانهای نداشته باشند.
انجمن "مادران میدان تیانآنمن" که فرزندان یا عضوی از خانواده خود را در سرکوبهای سال ۱۹۸۹ از دست دادهاند نیز کارشان آسان نیست. آنها تا کنون با تهیه یک فهرست ۲۰۰ نفره از قربانیان، بر معذرتخواهی دولت، پرداخت غرامت و روشنگری در باره چگونگی کشتهشدن فرزندانشان تاکید دارند.
این مادران در حالی به فعالیت ادامه میدهند که سیاست و سرمایهگذاریهای دولت در "فراموشسازی" ماجرای سال ۱۹۸۹ بربخشهایی بزرگ از جامعه بیتاثیر نمانده است و عملا "فراموشی" مسری و واگیر شده است. دینگ زیلین، چهره برجسته این مادران نیز حالا جز آن ۵۰ نفری است که همزمان با بیستوپنجمین سالگرد برآمد میدان صلح آسمانی به حبس افتادهاند.
'مرفه شوید و دهان خود را ببندید'
سال گذشته خبرنگاری به نام لویزا لیم برای نوشتن کتابی به نام "جمهوری خلق فراموشی" عکس معروف و نمادین سال ۱۹۸۹ در چین را به ۱۰۰ دانشجو نشان داد و از آنها خواست بگویند که این عکس به چه رویدادی مربوط است.
عکس مردی را نشان میدهد که به تنهایی در برابر صف تانکهای روان به سوی میدان تیانآنمن ایستاده است و میکوشد مانع حرکت آنها شود. تنها ۱۵ دانشجو توانسته بودند پاسخ درست بدهند. بقیه آن را به حوادث کوزوو و کره جنوبی و ... ربط داده بودند.
لیم در مقالهای که در باره دشواریهای نوشتن کتابش منتشر کرده مینویسد که دستکم بخش بزرگی از سه، چهار میلیون شهروند پکن که شخصا شاهد آن روزها بودهاند نیز خود را به فراموشی و بیاطلاعی میزنند.
این رفتار در چین البته بیسابقه نیست. جامعه چین در باره مواردی مانند "جهش بزرگ" و "انقلاب فرهنگی" دوران مائو که با قتل و سرکوبهای بسیار همراه بود نیز چندان علاقهای به گفتوگو نشان نداده و نمیدهد.
فرهنگ دیرین جامعه چین که نوعی دمسازی با قدرت مسلط از شاخصههای آن بوده در همه این موارد نقشی قابل اعتنا داشته. برای والدین چینی که در وجه غالب اجازه داشتن بیشتر از یک فرزند ندارند نیز این نگرانی که آن تک فرزند با آگاهی از آنچه که بر کشور و هموطنانش گذشته سر به اعتراض و مقاومت بردارد و آماج سرکوب یا نابودی توسط دولت شود نیز، مانعی بوده که چندان تمایلی به انتقال مشهودات و اطلاعات خود به نسل بعد نداشته باشند.
منتهی آنچه که سال ۱۹۸۹ را با دوران قبل متمایز میکند پیمان نانوشتهای است که بخشی از جامعه با دولت بسته است. دنگ شیائو پینگ با اصلاحات اقتصادیاش که از دهه ۸۰ قرن گذشته شروع شد عملا به بخشهای وسیعی از جامعه شهری چین این پیام را رساند که "مرفه شوید و دهان خود را ببندید."
از آن زمان تا کنون اقتصاد بیش از پیش لیبرالیزه شده، ولی سیاست همچنان در تیول حزب کمونیست و قدرت انحصاری آن باقی مانده. البته نام کمونیسم هم بر حزب در این سالها نام بیمسمایی شده است. به جای ایدهها و تبلیغات کمونیستی حالا شعارها و ایدههای ملیگرایانه و ناسیونالیستی است که فضای تبلیغاتی و رسانهای چین را پر کرده است. اشاعه فرهنگ ستیز با دموکراسی غربی و نیز تبدیل چالشهای منطقهای با همسایگان به مسئلهای برای تحریک افراطی حس ملیگرایی مردم هم سیاستی جاری و ساری در سالهای اخیر بوده است.
چین به اعتبار اصلاحات اقتصادی ۳۰ سال گذشته برآمدی بیسابقه در بسیاری از عرصهها، از جمله پیشرفتهای صنعتی و فائقآمدن بر فقر داشته است. با این همه حزب کمونیست چین نیز توانسته بر بستر این موفقیتها "موقعیت خداگونه" خود را تحکیم کند و چتر انحصار، اقتدار و سرکوب خود را همچنان بر سر جامعه تدوام بخشد.
این حزب حالا ثروتمندترین حزب جهان است، به خصوص خاندان و اطرافیان چهرههایی از آن، مثل لی پنگ که در سال ۱۹۸۹ در مقام نخستوزیر حالت فوقالعاده اعلام کرد و دستور سرکوب داد، حالا ثروتی انبوه اندوختهاند.
"رفاهبخشی" به جامعه نیز بر بستر استبداد دیرین و بدون آموزشهای درست در باره مسئولیتهای اجتماعی هم، به نوعی "فردگرایی" لجامگسیخته در شهرهای چین دامن زده که تنزل اخلاق اجتماعی، سوءظن همه به همه و همه به دولت از شاخصههای آن است. پیامد این انحطاط روح جمعی و تنزل اخلاقی بیش از همه در فساد گسترده، فقدان حساسیت در مورد تخریب گسترده محیط زیست و بیاعتنایی به منافع و مصالح عمومی نمایان است.
آزمونی دشوار برای مخالفان و منتقدان
با این همه، ترس دولت از بیثباتیها و ناآرامیهای اجتماعی کم نیست.
در سه سال گذشته بودجه امنیت داخلی بیشتر از امور دفاعی بوده است. این ترس اتفاقا از آنجا ناشی میشود که به رغم کارکرد نسبی سیاست "فراموشسازی"، قیام سال ۱۹۸۹ شماری قابل اعتنا از فعالان مدنی، حقوقدانان، وکیل، روشنفکر و نویسنده را هم وارد عرصه کرده که خود آن رویداد انگیزه فعالیتهایشان شده.
اینها با جسارت مدنی بعضا کمنظیری به کار روشنگری و گسترش مرزهای آزادی مشغولند و خنثیسازی سیاست "فراموشسازی" و تلنگرزدن به وجدان و اخلاق اجتماعی را به وظیفه مدنی و اصلی خود بدل کردهاند، کاری که در جامعه بزرگی مانند چین و با سلطه تبلیغانی حزب و دولت آسان نیست، ولی ذره ذره در حال تاثیرکردن است.
اقدام حزب کمونیست در اصلاحات حقوقی و قضایی و اتخاذ تدابیری بیسابقه در مبارزه با فساد و و تخریب محیط زیست در یکی دو سال اخیر گرچه در عرصه عملی به کندی پیش میرود ولی در نبود فشار و روشنگری این فعالان و گروههای آنها حتی تصویبشان هم شاید کمتر جنبه عملی به خود میگرفت.
از جمله به دلیل همین فشارها و روشنگریهاست است که دستکم مباحث مربوط به جنایات مرتبط با "جهش بزرگ" و "انقلاب فرهنگی" تا حدود زیادی از حالت تابو خارج شدهاند و در رسانهها پرداختن به آنها رو به گسترش است. ادامه این تلاشها و بیداری عمومیتر وجدان جامعه دیر یا زود بازخوانی قیام سال ۱۹۸۹ و سرکوبها و جنایات پس از آن را هم احتمالا در دستور کار قرار خواهد داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر