۱۳۹۳ بهمن ۱۸, شنبه

کریمپور شیرازی را، به جرم داشتن زبان سرخ، خاندان پهلوی با شکنجه و پالان بر او گذاشتن و بعد به آتش کشیدن، به قتل رساندند



دو دوازده سال پیش بود که با چند نفر از دوستان  برای شرکت در کنفرانسی به آکسفورد رفته بودم و بعد از پایان کنفرانس اطلاع دادند که برای افتتاح کتابخانه ای/مرکز تحقیقی ایرانیان به آنجا برویم و رفتیم که دیدم یکی از اساتید ایرانی با لهجه سوپر آکسفوردی! شروع کرد به سخنرانی و تشکر از خانم اشرف پهلوی! که قسمتی از نیاز مالی مرکز را تامین نموده اند.  بشدت خشمگین شدم که بدون اطلاع قبلی به جایی برده شده بودم که در آن نام این خانم که مترادف با جنایت و فساد است با احترام و تجلیل برده شود و بسرعت و قبل از اینکه سپاس های بیکران  از ایشان به پایان برسد محل را ترک کردم.

در راه با خود فکر می کردم که چقدر انسان باید حقیر و بی پرنسیب باشد  که به خود اجازه بدهد از چنین افرادی تجلیل کند.  متاسفانه ما همیشه دریوزه گان علم و دین فروش و سلاخی کردن آن مقامات را در مسلخ قدرت داشته ایم.  کسانی که شخصیت حقیر خود را در پشت القاب و مقامات پنهان کرده اند.  البته این اصلا مختص به بعضی از ایرانیان نیست، هر قدر نظام سیاسی-فرهنگی جامعه ای استبدادی تر باشد، اینگونه افراد سفله را بیشتر تولید می کند.

اول بار که در کودکی اسم خانم اشرف را شنیدم در رابطه با کریمپور شیرازی بود.  پدر سخت مصدقی ام  در گارد شاهنشاهی  خدمت می کرد و وقتی بعضی از دوستان نظامی اش برای دیدار می آمدند، سخن از خاطرات می شد و یکی از این خاطرات که در ذهنم مانده این بود که بعد از دستگیری کریمپور شیرازی و آن بلاها را بر سرش آوردن، وقتی او را به آتش کشیدند، کبریت را خود خانم اشرف زده است(روایت دیگری را که بعدها شنیدم این بود که خود کبریت را نکشیده ولی آنجا بوده و تشویق می کرده است.)  بهر حال کریمپور شیرازی را، به جرم داشتن زبان سرخ، خاندان پهلوی با شکنجه و پالان بر او گذاشتن و بعد به آتش کشیدن، به قتل رساندند.  چرا؟  برای اینکه افتضاحات و فسادهای دربار را افشا می کرد.  چرا؟ برای اینکه می سرود: «هزارمرتبه جای دریغ و آوخ نیست / که شاه حامی چاقوکشان بی مخ» باشد؟ که یاد آور چاقو کشان و آزادی کشان آقای خمینی و خامنه ای می باشد چرا که مستبد برای استقرار و استمرار ناچار است از روشهای مشابه استفاده کند.

بعدها در خاطرات علم و فردوست می خوانیم که این خانم   قمار باز از قمارخانه های فرانسه به دربار زنگ می زند که فلان مبلغ کلان را باخته و آن را به حسابش ریخته و بیشتر تا دوباره به قمار بنشیند و چه کسی می توانست مخالفت کند زمانی که برادرش بر تخت استبدادی نشسته بود و نه به خواهر نمی گفت.  چگونه می توانست از مال مردم به خواهر نبخشد وقتی خود نیز ثروت ملی را در بانکهای خارج پنهان می کرد؟

از آخرین شاهکارهای این خانم، بنا بر تحقیقات پژوهشگران معتبری مانند رابرت پاری، همراه شدن با طرح کیسینجر و راکفلر برای اشغال سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری می باشد.

هیچ نظری موجود نیست: