۱۳۹۴ آبان ۱۵, جمعه

زن سر به نیست شده، منم
در کشوری که ظلمت زیاد می شود
ساکت از ترس سگ دانی های بی خاطره
آیا مرا نمی بینی؟
آیا هنوز 
صدای مرا نمی شنوی در آن سفر قندهار
از میان غبار، وحشت؟
نگاهم کن
شب ها و روزها و فردا های بی صدا،
مرا بخوان
تا هیچ کس نترساندم،
صدایم نزند،
بر نگرداند به من،
نام و صدایم را
و پوستی که نامم را یدک می کشد
با فراموشی مساز
بشکن سکوت را
می خواهم پیدا شوم از میان هزار توها
برگردم
صدا کنم خودم را
جاری کنم نام خود را بر زبان...
«مار خوری آگوسین »
عکس:
رخشانه دختر نوزده ساله افغان در ولایت غور توسط جنایتکاران اسلامی به شکل فجیعی به قتل رسید . او عاشق یک مرد جوان دیگر بود اما او را به زور به یک مرد مسن شوهر داده بودند .

هیچ نظری موجود نیست: