«داعشیها از حدود 30 ملیت در این جا حضور دارند. بریتانیاییها بیشترین افراد را تشکیل میدهند، بعد آلمانیها، بعد فرانسویها، سعودیها و الجزایریها. این جا ییشتر از هر شهر دیگری در سوریه، اروپایی دارد.»
بریتانیاییهای داعش
هفته گذشته، یکی از جوانترین ساکنان بریتانیایی شهر، نقش اول یک ویدیوی تبلیغاتی داعش را ایفاء کرد که در آن اعدام 5 مرد سوری به اتهام جاسوسی نشان داده میشود. «عیسی داره»، کودک 4 ساله که توسط مادرش خدیجه از لِویشام لندن به منبیج آورده شد، در این ویدیو کافران غربی را تهدید میکند. او یکی از کودکانی است که در منبیج آموزش داده و شستشوی مغزی میشوند.
عیسی داره؛ بازیگر 4 ساله ویدیوهای داعش
«خدیجه داره»، یک مسیحی تغییر آیین داده، در اواخر 2012 به منبیج آمد و با شوهر سوئدیاش «ابوبکر» و پسرش عیسی در آپارتمانی در این شهر ساکن شد. تروریستهای جوان غربی، به همراه خانوادههایشان، به جای رقّه، پایتخت خودخوانده داعش، در 80 مایلی غرب آن یعنی منبیج اسکان داده میشوند تا از حملات هوایی ارتش سوریه و نیروهای خارجی در امان بمانند.
«خدیجه داره» و همسرش ابوبکر در سوریه
داعش اکنون سلطهای بیخدشه بر این شهر 150000 نفری دارد که جمعیتی به اندازه شهر «اکسِتر» انگلستان دارد. زنان باید سر و صورت خود را بپوشانند و به هیچ وجه در ملاء عام با مردان اختلاط نکنند. لباسهای غربی، موسیقی و سیگار کشیدن در این شهر ممنوع است. یکی از ساکنان سابق منبیج، با نام مستعار «علی الخطیب» به تلگراف میگوید «منبیج سابقا آزادترین شهر سوریه بود. اما اکنون آزادی در کار نیست. خارجیها به شهر من هجوم میآورند و به ما میگویند چه بگوییم، چه بشنویم و چه بپوشیم. قبلا زنها در این جا چنین حجابی نداشتند، ولی آنها با خشونت زنان را به این کار وادار میکنند. بریتانیاییها از همه بیرحمترند.»
سلما و زهرا؛ عروسان جهادی
ازدواج آنها توسط «اقصی محمود»، زن 20 ساله بریتانیایی اهل گلاسکو هماهنگ شد. این زن در فهرست تحریمهای سازمان ملل قرار دارد. شوهران این دو خواهر در عملیات تروریستی کشته شدهاند.
اقصی محمود
«خدیجه داره»، که همسر او هم در درگیری با سایر گروههای تروریستی به هلاکت رسیده است، در 18 ماه گذشته با پسرش عیسی و پسر کوچکترش، در کنار خانواده یک زن بریتانیایی دیگر به نام «عایشه» زندگی میکند که او هم یک بیوه داعشی است. خدیجه در شبکههای اجتماعی پستهایی درباره سبک زندگی داعشی به اشتراک میگذارد. او از این که نمیتواند «حُمُص» تازه بخورد گله دارد و دلش برای خوردن فستفودهای محل زندگیش در لندن تنگ شده است. به گفته او، حقوقی که از داعش میگیرد کفاف زندگیش را نمیدهد.
پسر خدیجه، عیسی به ستاره ویدیوهای داعش تبدیل شده است. او با لهجه انگلیسی کودکانهاش، خندان و خوشحال در حال بازی با کلاشنیکف، قرار است دل مخاطبان غربی را برای پیوستن به این گروه ببرد.
خدیجه در پستهایش با بیتفاوتی و سردی تکاندهندهای مشاهدات خود را از از جنایات داعش شرح میدهد. مثلا مصلوبشدن یک جوان سوری توسط داعش را اینگونه نقل میکند:
«توی راه برگشت از فروشگاه، جنازه یه مرد جوان رو دیدم که از دماغش خون میومد... به یه درخت بسته بودنش.»
در یک توئیت دیگر، بعد از تعریفکردن تجاوز یک مرد داعشی به زنی 70 ساله چنین نظر تهوعآوری میدهد:
«دست کم این سوریها بالاخره ترسیدن از الله رو یاد میگیرن.»
عبدالحمید اباعود
جان جهادی
همین که کنترل شهر به دست داعش افتاد، کار عوض کردن نام اماکن شهری و روستاهای اطراف آغاز شد و این گروه اداره پلیس و محکمه خود را به راه انداخت. به جنگجویان خارجی در حاشیه منبیج، آپارتمانهای کوچکی داده شد تا چندان با اهالی شهر درآمیختگی نداشته باشند.
ابزار دیگر داعش برای سربازگیری، سیستم آموزشی (در واقع مغزشویی) است. کودکان از 4 سالگی در کلاسهای مجزای دخترانه و پسرانه شرکت میکنند و زبان عربی و شریعت میآموزند و این که چگونه یک شهروند خوب برای دولت اسلامی عراق و شام باشند. اسناد درز کرده از این گروه نشان میدهد که مغزشویی کودکان و استفاده از آنها به عنوان سرباز، ابزارهای کلیدی در راهبرد داعش هستند.
این کودکان در سن 10 سالگی وارد اردوگاه آموزشی موسوم به «شیربچههای خلیفه» میشوند تا به آنها جنگیدن، کاربرد سلاحها، سر بریدن اسراء و زندانبانی آموخته میشود. در 15 سالگی نقشها و ماموریتهای آنان به ایشان ابلاغ میشود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر