۱۳۹۴ اسفند ۲۹, شنبه

نوروز

همراهِ به‌درکوبی‌ مردانی

سنگینی‌ بارِ سال‌هاشان بر دوش:


تا لاله‌ی سوخته به یاد آرد باز

نامِ ممنوع‌اش را

و تاقچه‌ی گناه

دیگر بار

با احساسِ کتاب‌های ممنوع

تقدیس شود.

در معبرِ قتلِ عام

شمع‌های خاطره افروخته خواهد شد.

دروازه‌های بسته

به‌ناگاه

فراز خواهد شد

دستانِ اشتیاق

از دریچه‌ها دراز خواهد شد

لبانِ فراموشی

به خنده باز خواهد شد

و بهار

در معبری از غریو

تا شهرِ خسته

پیش‌باز خواهد شد.

سالی

آری

بی‌گاهان

نوروز

چنین

آغاز خواهد شد.

«احمد شاملو»

هیچ نظری موجود نیست: