۱۳۹۵ مرداد ۵, سه‌شنبه

روی من خم می شود
با قلبی بی خبر
برای آنکه ببیند آیا دوست اش می دارم
او اعتماد دارد او از یاد می برد
زیر ابرهای پلک هایش 
سرش میان دست های من بخواب می رود
کجا هستیم ما
این اجتماع نا گسستنی
این سرخوشان سرخوشان
من سرخوش تو سرخوش
و سرم که در خواب های تو در چرخش است...
«پل الوار»
برگردان:غزال صحرائی

عکس ‏شعرخلاف جریان‏

هیچ نظری موجود نیست: