مسئولیت هاشمی رفسنجانی در طولانی شدن جنگ ایران و عراق
محافظهکاران ایران، هاشمیرفسنجانی را مسئول اصلی پایان جنگ ایران و عراق و "خوراندن جام زهر" به آیتالله خمینی میدانند. اما بیشک، سالها قبل از مسئولیت در پایان جنگ، هاشمی رفسنجانی مسئولیت ادامه آن را نیز بر عهده گرفته بود.
علیاکبر هاشمی رفسنجانی را باید مهمترین چهره سیاسی تاثیرگذار در فرایند جنگ ایران و عراق دانست. نقش او، خصوصا بعد از حذف کامل نیروهای سیاسی رقیب و برکناری ابوالحسن بنیصدر از ریاستجمهوری ایران، برجستهتر شد. رفسنجانی بلافاصله پس از پایان جنگ قدرت خونین در خرداد سال ۱۳۶۰ و از تاریخ ۲۱ مهرماه همان سال به نمایندگی از طرف آیتالله خمینی در شورای عالی دفاع منصوب شد. او پس از آن و به آرامی، تاثیرگذارترین چهره سیاسی در جنگ شد و از اواسط جنگ نیز فرماندهی آن را بر عهده گرفت.
چند سال پیش متن مذاکرات سری او با گروهی از فرماندهان سپاه پاسداران منتشر شد که در آستانه عملیات کربلای پنج صورت گرفته است. متن این مذاکرات مشخص میکند که هاشمیرفسنجانی، نقش فرماندهی جنگ را بر عهده دارد.
در آن زمان و بعد از شکست فاجعهبار عملیات کربلای چهار، طرح نظامی جدیدی جهت اجرای بلافاصله عملیات دوم (کربلای پنج) مطرح شد که هاشمیرفسنجانی از جمله هواداران این طرح بود. بر اساس اسناد منتشر شده، جلسات هاشمی رفسنجانی و فرماندهان نظامی چند روز ادامه داشته است. در این جلسات او "میکوشید تا نظر مثبت فرماندهان سپاه دربارة عملیات تعجیلی در شملچه" را بدست آورد. در ساعتهای پایانی، محسن رضایی از مشکلات انجام عملیات سخن میگوید و هاشمی پاسخ میدهد: "بروید حل کنید. مشکلات اینجا لاینحل نیست." رضایی میگوید: "برادرها میگفتند که اگر اینجا تکلیف است، ما میرویم دنبال حلش" و هاشمی پاسخ میدهد: "بله تکلیف است." پس از آن رضایی میگوید: "این را شما تعیین کنید." و هاشمی پاسخ میدهد: "من الان دارم تعیین میکنم." [مجله نگین ایران- دوره ۱۲، شماره ۴۷، زمستان ۱۳۹۲،ص۶۳]
عملیات کربلای پنج، با فاصله دو هفته پس از عملیات شکست خورده کربلای چهار انجام شد و در نهایت به نتایج خونبار دیگری منجر گردید. تنها بر اساس آمارهای رسمی، بیش ازیازده هزار نفر در عملیات کربلای پنج، کشته یا مفقودالاثر شدهاند.
هاشمیرفسنجانی بارها از اینکه نقش فرماندهی جنگ را برعهده داشت سخن گفته بود، اما معمولا فرماندهان نظامی دراین باره سکوت میکردند و نقش او را تنها به عنوان یکی از افراد تاثیرگذار تلقی میکردند. اما انتشار این اسناد، نشان داد که نقش هاشمیرفسنجانی حداقل در سالهای پایانی جنگ، فرماندهی کامل عملیاتهای نظامی بوده است.
اما هاشمی رفسنجانی پیش از آنکه فرماندهی کامل جنگ را برای پایان دادن به آن برعهده گیرد، نقشی اساسی در ادامه جنگ داشت. حتی او متهم است که علیرغم نظر آیتالله خمینی بر پایان جنگ پس از فتح خرمشهر، از پیشنهاد ورود به خاک عراق حمایت کرده و نظر رهبر فقید جمهوری اسلامی را به همراه گروهی دیگر از همراهانش تغییر میدهد.
سی و یکم شهریور ماه ۱۳۷۰، سه سال پس از پایان جنگ، احمد خمینی در گفت وگویی اختصاصی با مسئولان انتشارات سپاه پاسداران، برای اولین بار فاش کرد که آیتالله خمینی با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر موافق نبوده است. این گفتگو چهار سال بعد و پس از درگذشت احمد خمینی در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد. [جمهوری اسلامی-۴ فروردین ۱۳۷۴]
بیشتر بخوانید:
در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی که فضای مطبوعات ایران بازتر شده بود، مساله جنگ و علل طولانی شدن آن هم مورد توجه قرار داشت. در همان زمان بود که مسئولیت هاشمیرفسنجانی نیز در این باره مطرح شد. سیام آذر ماه ۱۳۷۸، اکبر هاشمی رفسنجانی، در یک کنفرانس مطبوعاتی، که از نامزدی خود در انتخابات مجلس خبر میداد، در پاسخ به سئوالی که مسئولیت ادامه جنگ بعد از بازپس گرفتن خرمشهر را به عهده وی میدانست، گفت: "دروغ گفتن و تبلیغات غلط از درون مثل خوره آدم را میخورد و به جریان توسعه سیاسی آسیب میزند. [...] اولا من مسئول جنگ نبودم و نماینده امام در شورای عالی دفاع بودم، امام میفرمودند ما موافق نیستیم که نیروهای ما وارد خاک عراق شوند و این مسئله بسیار مهمی بود و نظر امام مورد توجه بود، ولی توقف اصل جنگ و یا آتش بس را اجازه نمیدادند و یک لحظه اجازه ندادند، جنگ متوقف شود." [انتخاب - ۱/۱۰/۱۳۷۸]
او در همین رابطه و در خاطرات روزنامه خود نوشته است: "امام در مورد ادامه جنگ قاطعاند و اجازه نمیدهند حتی به گونهای بحث شود که کوچکترین تردیدی در جامعه و نیروها بروز کند و اهداف جنگ را به گونهای اعلام میکنند که همگی خودشان را برای مدت طولانی آماده کنند و ضمنا توافقی برای ورود به خاک عراق هم نداشتند. در جلسه عصر هم خدمت امام، فرماندهان نظامی با حضور ما با امام بحث کردند و کارشناسانه ثابت کردند که ادامه جنگ با منع ورود به خاک عراق سازگار نیست. دشمن در جاهای زیادی در خاک ما است و اگر مطمئن بشود که نظام ما به خاک او وارد نمیشود یا ورود جزیی خواهد داشت، نه امتیازی خواهد داد و نه از نقاط حساس بیرون خواهد رفت و هر وقت آمادگی پیدا کرد در خاک ما پیشروی میکند و با این استدلال امام را قانع کردند که با ورود به خاک عراق در جاهایی که مردم نیستند یا کماند و آسیب نمیبینند، موافقت کنند." [پس از بحران - ص ۱۳۷]
با این همه در سالهای بعد دیگرانی هم بودند که تاکید داشتند آیتالله خمینی مخالف ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بوده است. برای نمونه محسن رشید، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در طول جنگ و رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گفته بود: "در جریان ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، شواهد و قرائن موجود حکایت از آن دارد که امام، به ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر تمایلی نداشته است، اما دلایل کارشناسان، حضرت امام را متقاعد میکند که به گونه دیگری عمل کند." [نوروز - ۱۶/۷/۱۳۸۰] حمید انصاری، قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار آیتالله خمینی هم بعدها این سخنان را تایید کرد. [ایسنا - ۱۹/۱۱/۱۳۸۱]
آیتالله منتظری نیز در خاطرات خود تاکید میکند که "پس از فتح خرمشهر بسیاری از افراد و از جمله خود من مخالف ادامه جنگ بودیم و مطالبه خسارتهای جنگ نیز میسر بود و این معنا را تذکر میدادیم؛ ولی با ذهنیتی که برای مرحوم امام درست کرده بودند جنگ ادامه یافت و بیشترین خسارتها مربوط به این قسمت از جنگ است -البته من شنیده ام خود امام هم مخالف جنگ بوده اند ولی دیگران مصر بر ادامه آن بوده اند- و همان گونه که گفتم خسارتهای انسانی جنگ مهمتر از خسارتهای ابزاری و مالی آن بود."
هاشمیرفسنجانی اما هیچگاه حاضر به پذیرش این مساله نشد. آیا مسئولیت مستقیم او در این اشتباه تاریخی نبود که موجب انکار چنین چیزی میشد؟ او حتی یک بار در سال ۱۳۹۳، ضمن دفاع از جنگ و مدیریت آن،گفته بود: "اگرچه در جنگ ما تلفات دادهایم اما اگر بخواهیم تلفات هشت سال جنگ تحمیلی را با تلفاتی که در همین هشت سال گذشته بر اثر تصادفات جادهای مقایسه کنیم متوجه میشویم که تعدادش بسیار کم است چرا که سالانه ۳۰ هزار کشته جادهای و خیابانی داریم. بنابراین ما میدانیم که در جنگ تلفات دادهایم و بهترین انسانها بودهاند اما یک ارتش عظیم تبلیغاتی برای کشورمان به راه انداختیم که پس از این در هر جا که نیاز باشد حضورشان کم نخواهد شد. شهدا، جانبازان و رزمندگان همواره برای کشور الهامبخش هستند." [ایسنا- ۶ مهر ۱۳۹۳]
به این ترتیب، هاشمیرفسنجانی حتی به دنبال راهی برای توجیه هزاران کشته جنگ هم بوده است. اما این تنها در فرصت فتح خرمشهر نیست که مسئولان جمهوری اسلامی و از جمله هاشمیرفسنجانی، با پایان یافتن جنگ مخالفت میکنند. پس از آن هم در فرصتهایی که امکان پایان جنگ وجود داشت، هاشمیرفسنجانی، از جمله مخالفان آن بود. پنجاه روز پس از فتح خرمشهر، شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه ۵۱۴ را به پیشنهاد آمریکا به تصویب رساند. این قطعنامه خواستار آتشبس بین طرفین و عقبنشینی نیروهای نظامی به مرزهای بینالمللی شده و تأکید داشت که گروهی از ناظران بینالمللی بر این مسئله نظارت خواهند کرد. ایران که خواستار چیزی فراتر بود، این قطعنامه را نپذیرفت.
بیشتر بخوانید:
در این میان و در فاصله فتح خرمشهر و عملیات رمضان، اسرائیل یکی از حملات نظامی خود به جنوب لبنان را آغاز کرده بود. در هفدهم خرداد ۱۳۶۱، در واکنش به این حوادث، هاشمیرفسنجانی رئیس وقت مجلس ایران، طی نطق قبل از دستور خود تأکید کرد: "ما با همه وجودمان، هم برای حقمان در کشور خودمان میجنگیم و دفاع میکنیم و هم نیروی آن را داریم که در منطقه و در کنار برادران عرب و مسلمان با اسرائیل رسما وارد جنگ شویم." همان روز گروهی از نمایندگان مجلس با انتشار بیانیهای از پیشنهاد اعزام نیرو جهت جنگیدن با "اشغالگران فلسطین" حمایت کردند. بیستم خرداد گفته شد که عراق به صورتی یک طرفه اعلام آتش بس کرده و اعلام کرده است که تا دو هفته دیگر نیروهایش را از ایران خارج میکند. عراق با پیشنهاد صلح اعلام آمادگی کرده بود که راه را برای عبور نیروهای کمکی ایران به لبنان باز کند. اما این پیشنهاد نیز از طرف ایران رد شد.
هاشمیرفسنجانی در آن روزها، طی سخنانی در مجلس گفته بود: "شورای عالی دفاع تصمیم گرفت که یک شرط به شرایط آتشبس یا صلح اضافه کند و آن این است که راهی از خاک عراق در اختیار جمهوری اسلامی برای انتقال نیروهای رزمنده به قدس باید داده شود. متأسفانه بعث عفلقی عراق با فرصتطلبی با این پیشنهاد سازنده برخورد کرد و در دنیا اعلام کرد که ما این راه را میدهیم به شرط اینکه ایران آتشبس را قبول کند، چون در غیر شرایط آتشبس، نمیشود راهی در اختیار کشور متخاصم گذاشت. این فرصتطلبی برای تحمیل مطالبی که ما بیش از بیست ماه است که داریم روی آن مقاومت میکنیم، برای ما غیر قابل قبول است." [پس از بحران - ص۱۳۸]
بر اساس اطلاعاتی که سرلشکر علی صیاد شیرازی در خاطرات خود فاش کرده، در آن روزها بخشی از نیروهای نظامی ایران با صلاحدید مسئولان سیاسی-از جمله هاشمیرفسنجانی- به سوریه فرستاده شدند اما در نهایت این اقدامات با مخالفت آیتالله خمینی روبرو شد. صیاد شیرازی میگوید: "رفتیم سراغ حضرت امام، به گزارش گوش دادند و بعد یک باره فرمودند: این نیروهایی که بردید آنجا، اگر خون از دماغشان بیاید، من مسئولیتش را قبول نمیکنم، بگویید سریع برگردند… بلافاصله با سوریه تماس گرفتیم و گفتیم: گردان سریع آماده حرکت شود و برگردد". [ناگفته های جنگ - علی صیاد شیرازی-چاپ پنجم-صفحه ۳۱۷]
در آن زمان، مسئولان جنگ نه تنها به دنبال پایان جنگ نبودند، بلکه حتی زمینه گسترش بینالمللی آن را نیز فراهم میکردند. اما با گذشت زمان، تصورات اولیه که پیروزی سریع بر عراق را انتظار داشت، نادرست از آب درآمد و از اسفند ۱۳۶۲ که هاشمیرفسنجانی فرماندهی جنگ را به طور کامل بر عهده گرفت، سیاست او دستیابی به یک پیروزی مقطعی در خاک عراق بود تا زمینه پایان جنگ فراهم شود. بنابراین حداقل تا اواخر سال ۱۳۶۲، سیاست ایران همچنان ادامه جنگ تا پیروزی کامل بود اما پس از آن تغییر کرد.
هاشمیرفسنجانی یک بار گفته بود: "امام هم براساس مسائلی که در ذهن مبارکشان بود، فکر میکردند حال که صدام حسین تجاوز را آغاز کرده است، هم باید دفع تجاوز کرد و هم برای ملت عراق آزادی آورد… امام فکر کردند میتوانیم با استفاده از این فرصت مشکل مردم عراق را حل و کاری کنیم که دیگر صدام نباشد." [مجله نگین ایران-تابستان ۱۳۸۲- شماره۵- ص۱۰۷]
این سخنان در واقع رویکرد شخص هاشمی رفسنجانی هم هست. چنانچه او در اواخر سال ۱۳۶۰ در گفتگویی با هفته نامه موقف عربی اعلام کرد: "ما نمیخواهیم در سایه رژیم فعلی عراق، به هیچ توافقی با بغداد برسیم... و این سری نیست که آن را فاش کنم که صدام حسین توسط میانجیها موافقت کرد طبق مواد و شرایط قرارداد الجزایر و بدون قید و شرط، عقبنشینی کند... ولی ما این پیشنهاد را رد کردیم و با هرگونه توافقی مخالفت خواهیم کرد." رفسنجانی اضافه کرده بود: "این توافق باید با ملت عراق و پس از پیروزی امضا گردد. ما حاضر نیستیم دست از حمایت از سازمان های مخالف رژیم عراق برداریم." [روزنامه جمهوری اسلامی- ۲۷ اسفند ۱۳۶۰]
با اینحال از اواخر سال ۱۳۶۲ و در آستانه عملیات خیبر، دیگر مشخص بود که ایران ناچار است که با "رژیم بعث عفلقی عراق" توافق کند. بعد از آن به گفته هاشمی رفسنجانی، او سیاست "جنگ جنگ تا یک پیروزی" را در پیش گرفت تا پس از بدست آوردن یک موفقیت بزرگ در جنگ برای مذاکره صلح آماده شوند. البته این "پیروزی بزرگ" نیز هیچگاه بدست نیامد و صلح تبدیل به "جام زهر" شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر