۱۳۹۷ خرداد ۱۸, جمعه

گفتگوی کانال "بذرهای ماندگار" با فریبرز سنجری در باره "حزب چپ ایران" (فداییان خلق)


گفتگوئی در باره حزب سازی اکثریتی ها

متن مصاحبه کانال "بذرهای ماندگار" با رفیق فریبرز سنجری
 در باره "حزب چپ ایران" (فداییان خلق)
                                        
پرسشگر کانال بذر های ماندگار: با درود به شنوندگان کانال بذر های ماندگار. اخیرا یعنی در روزهای دهم تا دوازدهم فروردین ماه 1397 از سوی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) همراه باسازمان اتحاد فدائیان خلق ایران (طرفدار وحدت) و کنشگران چپ، کنگره مُشترکی در شهر کُلن آلمان برگزار شد و متعاقب آن اعلام شد که حزب چپ ایران (فداییان خلق) بنیان گذاشته شد. با توجه به سیاستهای شناخته شده اکثریتی ها در حمایت از رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی و بد نامی غیر قابل انکارشان در میان مردم ، برای خیلی ها پرسش هائی در باره چرائی شکل گیری این جریان و این که چه الزاماتی راست ها را واداشته تا خودشون را چپ بنامند مطرح شد که این پرسش ها در رسانه های مجازی بطور وسیعی طرح شدند. به همین دلیل ما از رفیق فریبرز سنجری از مسئولین چریکهای فدائی خلق خواستیم که پاسخگوی پرسش های ما در این زمینه باشند.

پرسشگر: رفیق سنجری با تشکر از شما که پاسخ به پرسش های ما در رابطه با حزب جدید را تقبل کردید. بگذارید اولین پرسش خودمان را در این باره مطرح کنیم که با توجه به مواضع شناخته شده سازمان اکثریت و همپالگی هایش ، ادعای چپ بودن حزب جدید را تا چه حد میشه جدی گرفت و یا اینکه اصلا باید جدی گرفت یا نه؟ بفرمائید رفیق.

فریبرز سنجری: با تشکر از مسئولین کانال بذر های ماندگار که این فرصت را فراهم کردند تا در باره این موضوع با شنوندگان این کانال به گفتگو بپردازم. در رابطه با پرسش شما قبل از هر چیز باید تاکید کنم که همه آنهائی که این به اصطلاح حزب چپ جدید را جدی نگرفتند ، کاملا محق بودند. چون تشکل جدیدی که از سوی کنگره مشترکی که اکثریت شرکت کنندگانش اعضای سازمان اکثریت بودند ، اعلام شد در واقعیت نه چپ است و نه حزب.  بلکه تلاشی تبلیغاتیه برای اینکه به سازمان بد نام اکثریت شکل و شمایل جدیدی داده بشه. اما از آنجا که کرکس را نمیشه با رنگ کردن به جای بلبل به مردم غالب کرد، اکثریتی ها هم نمی توانند یار گیری جدیدشان را که اتفاقا هم بیشتر از میان جدا شدگان سابق خودشان می باشه را به عنوان موجودی جدید به دیگران غالب کنند. آنهم جریانی چپ.

این جریان چپ نیست چون چپ اگر به معنای نقد رادیکال نظم ظالمانه موجود در نظر گرفته بشه ، اکثریتی ها همواره و در عمل نشان داده اند که علیه نظام سرمایه داری و خواهان نابودی این نظم ظالمانه که مبتنی بر استثمار فرد از فرد است نبوده و نیستند. در همین منشور ادعائی هم که تازه قرار شده بعدا تصویب بشود ، منظورم منشور همین کنگره مشترکشانه ، آنها از مبارزه برای نابودی نظام سرمایه داری سخن نمی گویند ، بلکه به مقابله با تعرض سرمایه تاکید دارند. یعنی مخالف زیاده خواهی های سرمایه داران هستند و نه نفس وجود این نظم ظالمانه.  بنابراین اینها زمانی می توانند خودشون را چپ بنامند که معنای چپ را عوض کرده باشند و در این صورت هم خوب با تعریف من درآوردی از معنای چپ ، هر جریان راست شناخته شده ای هم می تواند ادعا کند که نسبت به فلان جریان راست که از وی راست تره، چپ است.  برای نمونه ، احزاب جمهوری خواه و دمکرات ایالات متحده آمریکا که کسی در راست بودنشان شک ندارده و من هم به همین خاطر به آنها اشاره می کنم هم با استناد به چنین تعاریفی می توانند ادعا کنند که جناح چپ دارند و یا در چپ آن دیگری قرار گرفته اند. اما در جریان زندگی واقعی این بازی با کلماته ، در جریان مبارزه سیاسی مردم جریانات سیاسی را با مواضعی که در مقابل نظام حاکم و قدرت دولتی و جهت رهائی مردم از شر ظلم و ستم اعمال شده از سوی قدرتمندان اتخاذ می کنند می شناسند. و به همین اعتبار هم جریان اکثریت را شناخته و از آن نفرت دارند.  از سوی دیگر این جریان حزب هم نیست. چون با تشکیل حزب مورد بحث سازمان اکثریت رسما اعلام  کرد که سازمان خودش را حفظ کرده و فعلا یعنی حداقل تا کنگره بعدی اکثریت، قصد منحل کردن آن را ندارد. یعنی در عمل سازمان اکثریت ، ضمن حفظ موجودیت خودش با کسان دیگری دست به تشکیل تشکل جدیدی زده که هر چه باشد حزبی نیست که قرار بوده با انحلال نیروهای تشکیل دهنده این کنگره شکل بگیرد. برخورد اکثریتی ها بیشتر نشان دهنده جبهه سازی آنهاست تا حزبی جدید و آنهم چپ.

پرسش: رفیق سنجری بر اساس آنچه شما گفتید پس اعلام حزب با نام جدید و اساسنامه و منشور ، آن هم با توجه به اینکه بیشتر نیرو های تشکیل دهنده آنرا اعضای سازمان اکثریت دارند تشکیل می دهند به منزله انحلال سازمان اکثریت نیست؟

پاسخ: به هیچ وجه. اکثریتی ها تشکل جدیدی را علم کرده اند اما با توجه به اینکه در این کنگره حتی نتوانستند به یک برنامه واحد هم دست پیدا کنند و تصویب منشور مورد توافقشان را به دومین کنگره حزب اکثریت ساخته ، موکول کرده اند مصلحت را در این دیدند که فعلا سازمان خودشون را حفظ کنند تا اگر در جریان عمل خطوط مورد نظرشان با مخالفت روبرو شد ، تشکلی را که با همه تناقضاتش در هر صورت فعلا دارند را از دست نداده باشند. به خصوص که باید در نظر داشت کهاین جریان سازمان به مفهوم شناخته شده اش نیست. خطوط سیاسی کاملا گوناگون و مختلفی در آن در کنار هم به "همزیستی مسالمت آمیز" که شاید از گذشته که دو آتشه طرفدار شوروی سابق بودند برایشان باقی مانده، مشغولند. دسته هائی که وجه مشترک شان ضد مردمی بودنشان می باشد. از حامیان همکاری با سلطنت طلبان تا مدافعین کنفرانس هائی که غربی ها جهت آلترناتیو سازی شکل می دادند و یا می دهند. در کنار آنهائی که برای خامنه ای نامه می نویسند و در بی بی سی از وی بیشرمانه دفاع می کنند. پشتیبانی از اصلاح طلبان حکومتی هم که همه گیر است. خوب در صورتی که کار تشکل جدید با موانعی مواجه بشه ، جمع کردن چنین معجونی پس از انحلال ، کاری نشدنی است. امری که مسئولین اکثریت به خوبی بر آن واقفند. برای همین هم هست که با اینکه مدعی اند دهسال است برای این وحدت تلاش می کنند ، اما امر انحلال خودشون را در کنگره مشترک به کنگره سازمانی بعدیشان موکول کرده اند ، تا عاقبت اندیشی شان زیاد توی ذوق همکارانشان در حزب جدید اکثریت ساخته نخورد.

پرسش: رفیق، اگر سازمان اکثریت خودش را منحل نکرده و بخش بزرگی از نیروهای تشکیل دهنده این حزب جدید را هم همان اکثریتی ها تشکیل می دهند پس چه نیازی به این حزب سازی بوده؟

پاسخ: ببینید سازمان اکثریت به دلیل همه مواضعی که در حدود چهل سال گذشته اتخاذ کرده ، به جریانی بد نام و بی اعتبار بدل شده که کمتر کسی حاضره با آنها دست همکاری بده و یا با آنها سر یک میز بنشیند. به جز کسانی که خوب خودشان هم مثل اکثریتی ها در جریان فعالیت های سیاسی شون پرونده سیاهی پیدا کردند و به قول معروف آب از سرشان گذشته. خوب اعلام حزب جدید یکی از کارکردهایش به حاشیه راندن و پرده پوشی همین بی اعتباری عمومی است که با نام اکثریت عجین شده. از سوی دیگر این جریان هم مثل همه همپالگی های دیگرش به فیل هوا کردن احتیاج دارد تا به مخاطبین خود پیام دهد که ما چپ را متحد و منسجم کرده و آمادگی ایفای نقش در برنامه های پیش رو را داریم. از سوی دیگر با اینکه این پروسه از چند سال پیش شروع شده اما تحولات داخل کشور که خودش را در خیزش پر شکوه دی ماه 96 نشان داد و مواضع تندی که دولت ایالات متحده آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی گرفته برخی ها را به صرافت این اتحاد حتی قبل از روشن شدن قطعی منشور اتحاد واداشته است. بیخود نبوده که برخی از شرکت کنندگان در این کنگره مدعی بودند مهم وحدته و نه منشور وحدت و روشن شدن بنیانهای نظری چنین وحدتی.

پرسش: شما از گذشته خائنانه اکثریت صحبت کردید اما این روز ها در فضا های مجازی تا کسی به خیانت های اکثریتی ها مثل همکاری با نهاد های سرکوب جمهوری اسلامی برای دستگیری آزادیخواهان و مبارزین اشاره می کند ، فورا طرفداران این جریان مدعی می شوند که سازمانها و احزاب را باید با برنامه آنها مورد سنجش قرار داد و نه گذشته شان. در این مورد شما چه فکر می کنید؟

پاسخ: در این شکی نیست که بررسی برنامه هر تشکلی گام اول برای شناخت آن می باشد. اما اگر در این پروسه فقط به حرف ها و ادعا ها اکتفا کنیم ، بدون شک به شناخت درستی دست نخواهیم یافت. به همین دلیل هم بررسی برنامه ، باید با کنکاش در عملکرد تکمیل شود تا ما را به شناخت درستی رهنمون بکنه.  به خصوص که تجربه زندگی نشان داده که برخی از جریان های سیاسی عملکردشان هیچ انطباقی با برنامه ای که اعلام کرده اند ندارد!  به همین دلیل هم برای شناخت جریانات سیاسی باید عملکرد آنها را دقیقا در نظر گرفت و فراموش نکرد که همانطور که انسانها را از روی عملشان باید شناخت و نه حرفهایشان ، برای قضاوت در باره جریانات سیاسی هم باید به عملکردشان نگاه کرد تا متوجه شد که چقدر عملشان با برنامه و ادعاهایشان انطباق دارد.  اگر این روش را که تنها روش علمی و درسته ، راهنمای عمل خودمون قرار بدهیم خوب روشنه که در این بحث کسانی که فقط روی برنامه انگشت می گذارند احتمالا خودشان هم می دانند که در عملکردشان نقاط منفی و سیاهی وجود دارد که مایل به یاد آوری آن نیستند. البته قابل فهمه که چرا اکثریتی ها از یاد آوری همکاری شان با جمهوری اسلامی در سرکوب انقلاب و کشتار انقلابیون که یکی از وجوه مشخص هویتی شان می باشد متشنج می شوند.  برای همین هم هست که آنها به هر وسیله ای متوسل می شوند تا این گذشته را لاپوشانی کنند. که تلاش مذبوحانه ایست که هرگز هم به نتیجه مورد نظر آنها منجر نمی شود. به خصوص که عملکرد ضد مردمی این جریان فقط به سالهای دفاع تمام قدش از خمینی و ولایت فقیه این جنایتکار محدود نمی شه، ما در چهل سال گذشته در هر بزنگاهی شاهد حمایت این جریان از ضد انقلاب حاکم بوده ایم.  برای همین هم باید تاکید کرد که مشکل این سازمان رسوا نه صرفا در گذشته سیاهش در دهه 60 که خواهان "شکوفائی جمهوری اسلامی ایران" بود بلکه در کل تاریخ حیات وی و در مواضع ضد مردمی کنونیش هم نهفته است و  می باشد. سازمانی که جهت حرکتش را همسوئی با جناح های درونی جمهوری اسلامی شکل داده و به همین دلیل هم باید وی را به عنوان زائده ای از همین جناح ها شناخت و معرفی کرد.

پرسش: رفیق سنجری اکثریتی ها در حالیکه برای لاپوشانی عملکرد خائنانه شان روی برنامه تکیه می کنند اما در کنگره حزب جدیدشان ، منشور وحدت را قطعی نکردند تا معیاری برای سنجش در اختیار دیگران قرار بدهند. این برخورد را شما چگونه ارزیابی می کنید؟

پاسخ: همانطور که قبلا اشاره کردم از قرار جذب نیرو های جدید و اعلام موجودیت حزب جدید  برایشان مهمتر از روشن کردن بنیانهای نظری و برنامه ای این یکی شدن بوده است. عجله داشتند که حزب جدید را اعلام کنند برایشان هم مهم نبوده که موجود ناقص الخلقه ای باشد که نام و اساسنامه دارد اما منشور و برنامه ندارد. وقتی اکثریتی ها می خواهند فیل هوا کنند جز این هم نباید انتظار داشت.
ببینید خودشان می گویند که حدود دهسال است دارند برای تشکیل این حزب کار می کنند. برای شکل گیری این وحدت کار می کنند . اما در این دهسال نتوانسته اند منشور واحدی را برای کنگره موسس مورد نظرشون سر هم کنند و سرانجام هم مجبور شدند آنرا به کنگره بعدی همین حزب موکول کنند. معلوم نیست که اگر در طول دهسال چانه زنی به یک هم نظری و یک هماهنگی نظری نرسیده اند ، چگونه قرار است در کنگره بعدی به منشور واحد برسند و اگر نتوانستند به یک منشور واحد برسند ، چه بر سر این حزب جدید خواهد آمد!

پرسش: رفیق به دنبال اعلام تشکیل حزب جدید ، اکثریتی ها تلاش آگاهانه ای کردند تا جلوه دهند که به قول فرخ نگهدار "بدنه اصلی فدائی" در این حزب دو باره به هم رسیده اند. از اقلیتی تا اکثریتی. آیا به واقع این وحدت بیانگر پایان جدائی های قبلی هست؟

پاسخ: اتفاقا یکی از دروغ هائی که در جریان این فیل هوا کردن اکثریتی ها زیاد شنیده می شد همین اعلام پایان انشعاب ها و آغاز وحدت آنهم در طیف نیرو هائی بود که به هر حال تحت نام فدائی فعالیت می کردند و یا می کنند. این دروغگو ها که البته در طول سالهای طولانی اکثریتی بودنشون ، دروغگوئی به یکی از ویژگی هایشان بدل شده ، آنقدر روحیه شان بالاست که حتی به روی خودشون نمی آورند که اتفاقا در همین پروسه وحدت که بین سه جریان شروع شده بود ، دو جریان دیگر دچار انشعاب شدند. می دانیم که سازمان اکثریت با سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و شورای موقت سوسیالستها ، این پروسه را شروع کردند. اما شورای موقت سوسیالستها از این پروسه که باعث تنش هائی در صفوف آنها شده بود ، خارج شد و بعد ها کنشگران چپ جایگزین آنها شدند. همچنین سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران درست به خاطر همین پروسه دو تکه شد و آن قسمتی که در این کنگره شرکت کرده در مقابل اسمشان در داخل پرانتز اضافه کرده اند طرفداران وحدت. یعنی بخش بزرگی از همین جریان به این حزب نو ظهور نپیوسته اند.  از سوی دیگر بر کسی پوشیده نیست که بیشتر تشکل هائی که تحت نام فدائی فعالیت می کنند ، هیچگاه و از همان ابتدا وارد چنین پروسه ای نشده بودند ، چرا که اساسا اکثریت را جریانی در درون صف مردم و انقلاب مردم نمی شناسند. اما اکثریتی ها مساله شان نه این حقایق بلکه دروغی است که آگاهانه اشاعه می دهند. آنها بعد از اینکه بخش بزرگی از سازمان فدائی را به پابوسی رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی بردند و بعد از اینکه این سازمان بزرگ کمونیستی را با تحمیل اخراج ها و انشعابها از درون متلاشی کردند و بعد از اینکه سالها علیه ارزشها و آرمانهائی که چریکهای فدائی خلق برایش جنگیده و جان داده بودند ، به هر دسیسه ای متوسل شدند ، حالا یادشان افتاده که در نقش متحد کننده و وحدت بخش ، وارد صحنه بشوند و از همگان هم بخواهند که همه آن کار ها را به حساب کودکی آنها بگذارند و اجازه بدهند که سر پیری ، برغم همه رسوائی های گذشته کمی آرامش پیدا کنند و آن گذشته ننگین را از خاطره ها بزدایند. بگذارید در پایان این پاسخ تاکید کنم که ایجاد حزب جدید هیچ نقشی در جنبش انقلابی مردم ما نخواهد داشت ، چرا که این حزب اکثریتی اساسا خارج از این جنبش قرار داره.

پرسش: رفیق سنجری با توجه به اینکه شما حزب جدید را خارج از جنبش انقلابی ارزیابی می کنید چه آینده ای برای آن تصور می کنید؟

پاسخ: با نگاهی به همین مواضع اعلام شده و یا صحبتهائی که اعضاء و طرفداران حزب جدید در جریان کنگره مشترک مطرح کردند ، روشن می شه که ما با جریانی مواجه ایم که در شرایطی که مردم در مقیاس توده ای نابودی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را در خیابانها فریاد می زنند حتی حاضر نیستند سرنگونی جمهوری اسلامی را با صراحت اعلام کنند و با کلمات دو پهلو چون ضرورت گذار از جمهوری اسلامی به دمکراسی ، آنهم با حداقل هزينه گریبان خودشون را از این امر خلاص می کنند. همچنین در شرایطی که کارگران و ستمدیدگان در جریان خیزش دی ماه سال 1396 ، پاسخ آتش نیروهای سرکوب دیکتاتوری حاکم را با آتش می دادند ، ما با جریانی مواجه ایم که قصد داره با تکیه بر قضاوت صندوق رایسردمداران جمهوری اسلامی را راضی به ترک قدرت کنه. آنهم در شرایطی که خودشون اذعان می کنند بلوک قدرت به رهبری خامنه ای همچنان با مشت آهنين با مردم مواجه می شود.  صندوق رای در مقابل مشت آهنین ، این همه راهی است که این جریان برای رسیدن به دمکراسی مورد نظرش مقابل مردم قرار می دهد که نتیجه اش را در چهل سال گذشته دیده ایم و می دانیم که نتیجه عملیش تحکیم سلطه سرکوبگران حاکم می باشد. بیراهه ای که در واقع  خواب و خیالی بیش نیست. از سوی دیگر در شرایطی که مردم کلیت جمهوری اسلامی را با صراحت نفی می کنند و با سر دادن شعار "اصلاح طلب ، اصول گرا ، دیگه تمامه ماجرا" ورشکستگی اصلاح طلبان را به نمایش گذاشته اند. اما این جریان باز هم با روحیه تمام اصلاح طلبان را متحد خودش قلمداد کرده و خواهان حرکت آنها به سمت تحول خواهی ادعائیش می باشد.  تمرکز بر همین چند مورد خودش بروشنی نشان می دهد که آینده این جریان از گذشته اش جدا نیست و انتظار هیچ معجزه ای از این امام زاده تازه تاسیس نباید داشت. در نتیجه نیازی هم نیست که از اینها پرسید که وحدت کرده اید که چه کار بکنید؟ چون کاری جز همان کارهائی که تاکنون کرده اند از آنها نخواهیم دید و هیچ انتظاری هم جز این از آنها نباید داشت.

پرسشگر: با تشکر از شما رفیق عزیز در پایان اگر هر صحبت دیگری دارید لطفا بفرمائید.

پاسخ: ممنون از وقتی که به من دادید. فکر کنم که تا جائی که این گفتگو اجازه می داد به مساله تشکیل تشکل جدید از سوی اکثریتی ها پرداختیم. تشکلی که نه حزب است و نه چپ ، بلکه بازی جدیدی است که اکثریتی های رسوا و بی اعتبار راه انداخته اند تا در شرایطی که به قول خودشان کشور وارد فرآيند بحران سياسی شده و جمهوری اسلامی را بحران های متعددی باز هم به قول خود این جماعت "بحران مشروعيت"، "بحران کارآمدی"، "بحران ايدئولوژيک و رهبری" و "چالش جريان های درون خود" رژیم فرا گرفته راه امکان مانور در آینده را برای خودشون هموار کنند. که البته با توجه به برخورد کارگران و ستمدیدگان با اصلاح طلبان حکومتی و توجه به رادیکالیزمی که مبارزات مردم را فرا گرفته ، بعید است جوانان و ستمدیدگان ما این جریان را اصلا به حساب آورند . آنها با حزب جدید همان برخوردی را خواهند کرد که با سازمان بد نام اکثریت تاکنون کرده و در آینده هم خواهند کرد.  مردم ما در جریان انقلاب سال 57 وقتی مزدوران رژیم سلطنت ، روی شعار های انقلابی رنگ می پاشیدند ، در زیر همان شعار می نوشتند که ننگ با رنگ پاک نمی شه.  امروز هم به اکثریتی ها خواهند گفت رسوائی مواضع ضدانقلابی آنها در چهل سال گذشته ، هرگز با تغییر نام فراموش نخواهد شد. پیروز باشید.

پرسشگر: با تشکر مجدد از شما رفیق فریبرز عزیز از وقتی که در اختیار کانال تلگرام بذر های ماندگار چریکهای فدائی خلق گذاشتید.  با ایمان به پیروزی راهمان.  شاد و پیروز باشید.

هیچ نظری موجود نیست: