۱۳۹۸ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

بیماری‌های عفونی پس لرزه های سیل 
نیره انصاری
 
از دست دادن زندگی و ثروت، از دست دادن وسائل معاش، کاهش قدرت خریدوتولید، مهاجرت انبوه، آثار روانی، پیامدهای سیاسی، ممانعت از رشد و توسعه اقتصادی، آسیب های اقتصادی و اجتماعی محصول سیل است.
از برجسته‌ترین تبعات رخداد طبیعی سیل در بسیاری از شهرهای ایران در روزهای نوروزی بیماری‌های عفونی است.
که این تبعات می‌تواند تا ماه‌ های آینده گریبان‌گیر این مناطق باشد.
 بر‌اساس آنچه سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده، بیماری‌هایی مانند تب تیفوئید یا حصبه، وبا، لپتوسپیروز وهپاتیت(آ)  که منشأ آبی دارند؛ از‌جمله بیماری ‌هایی است که پس از وقوع سیل در این مناطق شیوع پیدا می‌کند.
در ‌عین ‌حال پس از وقوع سیل احتمال بروز بیماری‌های انگلی و باکتریایی نیز وجود دارد که می‌توانند مواردی مانند مالاریا، تب دنگی و تب هموراژیک دنگی،‌ تب زرد و تب نیل غربی باشند.
یکی از این موارد بروز و شیوع بیماری‌های شایع پس از این حادثه طبیعی است که موجب شد وزیر بهداشت نیزگفت:«بیماری‌های واگیردار معمولا چند روز پس از وقوع سیل و بلایای طبیعی در مناطق ایجاد می‌شود و بروز بسیاری از این بیماری‌ها به دلیل نبود دسترسی آسیب‌دیدگان به آب آشامیدنی پاکیزه و مواد غذایی سالم است.پس از وقوع سیل میان افراد آسیب‌دیده بیماری‌های حاد عفونی از‌جمله عفونت‌ های روده‌ای، انگلی و بیماری وبا شیوع پیدا می‌کند.
یکی از مهم‌ترین نکاتی که در این شرایط برای جلوگیری از ایجاد این نوع بیماری‌‌ها باید در نظر گرفت، در دسترس قرار‌دادن آب آشامیدنی سالم در اختیار مردم آسیب ‌دیده است که با توزیع آب‌های بسته ‌بندی ‌شده و قراردادن دستگاه‌های تصفیه آب ممکن است که بتوان از شیوع این بیماری‌ها پیشگیری شود.
بیماری‌های عفونی از جمله تهدیدهای پس از وقوع بحران‌های طبیعی است که می‌تواند مسبب اپیدمی‌های بزرگ شود. سیل نیز با تغییر ساختاری که به صورت حاد در اکوسیستم منطقه ایجاد می‌کند و همچنین از بین بردن زیرساخت‌های سلامتی، شرایط مناسبی برای رشد میکروارگانیسم ها ایجاد می‌کند.
به گزارش سازمان بهداشت جهانی خطر بروز بیماری‌های ناشی از آلودگی آب و غذا در مناطق سیل زده وجود دارد، به طوری که پس از وقوع سیل، احتمال ابتلاء به تب تیفوئید یا حصبه، وبا، هپاتیت A، لپتوسپیروزیس، مالاریا و تب دنگی وجود دارد. به دنبال سیل اخیر در اقصی نقاط کشور و آب گرفتگی‌ها و آب مانده‌ای ایجاد شده در نقاط مختلف، به رغم اینکه گزارشی مبنی بر بروز بیماری‌های عفونی تاکنون گزارش نشده است، اما امکان ایجاد اپیدمی بیماری‌ها هنوز وجود دارد و باید به شدت نظام مراقبت بیماری‌های کشور فعال باشد.
 
 
 
 
 
نیازهای به ظاهر کم‌اهمیت
ترس و اضطراب تنها خود را در بلوغ زودرس دختران نشان نداده. گزارش‌ ماماها و متخصصان زنان و زایمان مستقر در اردوگاه‌ها از بر هم خوردن سیکل ماهانه، فشار زیاد بر زنان باردار یا خونریزی‌ در نتیجه قطع مصرف قرص‌های ضد بارداری و مشکلات عفونی در میان زنان هم خبر می‌دهد. همه این موارد نیاز به بسته‌های بهداشتی را در این مناطق دوچندان کرده است.
آمارها نشان می‌دهد مهم‌ترین شیوه جلوگیری از بارداری در میان زنان این منطقه مصرف قرص است؛‌ تخلیه یک‌باره روستاها و اولویت نجات جان موجب شده است بسیاری از زنان وسایل مورد نیاز خود را همراه نداشته باشند و این بار هم به دلیل همان احساس شرم یا ظاهر بی‌اهمیت موضوع، از امدادگران درخواستی نداشته باشند.
اضطراب زنان باردار
ترس، اضطراب زنان باردار و نگرانی مهم‌ترین موضوعی است که برای زنان وجود دارد ونیزوجود هراس از نامعلوم بودن روزهای آینده ی زندگی‌ برای زنان و کودکان.
 
کمبود وسایل بهداشتی و پزشکی در روستاها
یک کارشناس بهداشت که با تیمی پزشکی در حال امدادرسانی به مناطق سیل‌زده است با تایید همه این مشکلات از مسئولان گلایه کرده و می‌گوید: « گویا مسئولان مردم سیل‌زده را فراموش کرده‌اند. ما گاهی به روستاهایی می‌رویم که از هیچ نهادی کمک دریافت نکرده‌اند و وضعشان خیلی بد است.» او البته از کمک‌های مردمی بسیاری می‌گوید که به مناطق سیل‌زده می‌رسد، اما از آنجا که بدون اطلاع و فرهنگ‌سازی است اولویت‌های بهداشتی و پزشکی را در نظر نگرفته‌اند.
 
وی می‌افزاید: «بیماری‌های عفونی و خونریزی‌های نامنظم در میان زنان، حساسیت‌های پوستی، عقرب، مار و پشه‌گزیدگی در میان کودکان مهم‌ترین مشکلات بهداشتی هستند که در روستاها مشاهده می‌کنیم.» او ادامه می‌دهد: «روز گذشته به همراه تیم پزشکی، بعد از40 دقیقه و با قایق، به یکی از روستاهای‌ سوسنگرد رسیدیم که تقریبا به جز اندکی کمک‌های مردمی، کمکی دریافت نکرده بود.

آنچه نیاز است...
گویا در روزهای گذشته در لرستان با ورود سازمان‌های مردم‌نهاد و دفتر امور بانوان استانداری، توزیع بسته‌های بهداشتی برای بانوان با نظم بهتری انجام می‌شود و اوضاع در این استان مانند خوزستان بحرانی نیست.
 
بسیاری از امدادرسان‌های حاضر در خوزستان لباس زیر یک‌بار مصرف، پدهای بهداشتی،‌ ژل ضدعفونی‌کننده به‌ویژه برای بانوان، دستمال مرطوب، قرص‌های ضد بارداری، پوشک بچه و پمادهای ضد حساسیت پوستی را از مهم‌ترین اقلام مورد نیاز برای مناطق سیل‌زده استان می‌دانند.
نیازهایی که در روزهای بحرانی گذشته کمتر مورد توجه قرار گرفته و در صورت ادامه بی‌توجهی، تبعات جبران‌ناپذیری خواهدداشت.
و این در حالی است که رئیس مرکز بیماری‌های واگیردار وزارت بهداشت، درمان وعلوم پزشکی کشور به همشهری می‌گوید: گزارشی مبنی بر شیوع بیماری واگیردار در هیچ یک از مناطق سیل‌زده دریافت نکرده‌ایم. همه اقدامات پیشگیرانه در حال انجام است و وزارتخانه و دانشگاه‌های علوم پزشکی مناطق سیل‌زده، به دلیل فیزیک بدنی آسیب‌پذیر، تمرکز ویژه‌ای بر زنان و کودکان دارند!
 آب آشامیدنی ناسالم، مواد خوراکی فاسد یا آلوده، زباله‌های موجود در محل‌های اسکان، حضور افرادی که ممکن است از پیش مبتلا به بیماری بوده باشند، آب آلوده به لاشه احشام، ورود آب فاضلاب به آب سیلاب و همچنین دسترسی اندک به حمام را از مواردی می‌داند که ممکن است بهداشت مناطق سیل‌زده را با خطر مواجه کند.
مدیریت بحران یا بحران مدیریت؛ این گزاره انتقادی حالا سال‌هاست که در مقاطع بروز بحران‌ها تکرار می‌شود. گزاره‌ای که ناظر به نبود توان لازم در جمع کردن بحران‌هاست. چیزی که خیلی‌ها معتقدند ناشی از نبود امکانات و منابع نیست بلکه تعدد مراکز تصمیم‌گیری عامل ایجاد آن است.
چگونه تعدد مراکز تصمیم‌گیری  باعث فرسایش سرمایه اجتماعی می‌شود؟.  فرسایش سرمایه اجتماعی می‌تواند خطرناک‌ترین و مهم‌ترین پیامد سیل اخیر تلقی شود. و حتا آثار مخرب آن به مراتب بیشتر از هزینه‌های مادی این سیل است.
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌ها و خصایص سیستم‌های حکمرانی کارآمد این است که در مواجهه با مسائل مختلف و بخصوص در حوادث ناگهانی نظیر بلایای طبیعی پیرامون یک مرکز و محور سامان می‌گیرند.
نظم گرفتن آنها در این مراکز باعث می‌شود که ظرفیت سیستم برای تصمیم‌گیری بهتر و مدیریت بهینه هزینه‌های مادی و زمانی افزایش پیدا کند. از این منظر دولت ج.ا در ایران نه دچار ضعف بل، دچار یک خلأ بسیار بزرگ است، یعنی کار مشغولان حکومت از ضعف گذشته و به جایی رسیده که تقریباً مرکز تصمیم‌گیری واحدی را نمی‌توان پیدا کرد.
مسأله در ایران تنها محدود به مدیریت بحران نیست بل، این مدیریت بحران یک نمود کوچک از یک وضعیت کلی‌تری است که در کشور آن را مشاهده می‌کنیم. نمودهای این آسیب تقریباً در همه امور دیده می‌شود که آنها با مسائل چندپاره برخورد می‌کنند؛ از بحث مدیریت تورم و اداره منابع آب و محیط زیست گرفته تا موضوعاتی مثل برجام و FATF این تعدد مراکز تصمیم‌گیری را می‌بینیم.
این موجب می‌شود که هم فرآیند تصمیم‌گیری ها بسیار کند شود یعنی تصمیم خود را در موعد مقتضی نگیرند. همچنین موجب می‌شود تصمیم هایشان نه حاصل برآیندهای کارشناسی و فنی بل، محصول نزاع‌های غالباً سیاسی باشد. طبیعی است که در چنین وضعیتی هم هزینه‌ای که پرداخته شده بیشتر و هم نتیجه‌ای  حاصل نشود. در خصوص سیل همین چارچوب مشغول به وجود آوردن مسأله دیگری است؛
- نخست: اینکه هزینه‌ها بالا می‌ رود زیرا منابع به‌صورت پراکنده توسط مراکزغیر متمرکز و پراکنده هزینه می‌شوند.-
- دیگر اینکه زمان مناسب برای اقدام را هم از میان میرود، برای نمونه ساختار حکومت بر موضوع سر ریز شدن سدهای خوزستان به‌عنوان یک احتمال تهدیدکننده حداقل از اسفندماه اشراف داشته، اما تعدد مراکز تصمیم‌گیری، موازی‌کاری و تداخل وظایف باعث می‌شود آن وسط یک توپی باقی بماند که کسی سراغش نرود.
 در همین موضوع سدها همین امروز وقتی تعدد بازدید مقامات دستگاه‌های مختلف را می‌بینید ، باز هم تمرکز مدیریت وجود ندارد. که اگر داشت نیاز نبود هر چند ساعت مشغولان از نهادهای مختلف در صف بازدید باشند.
زیرا در مدیریت متمرکز توزیع مشخص مسئولیت و سلسله‌مراتب وجود دارد تا این صف‌ها تشکیل نشود و کارویژه هر شخص حقیقی یا حقوقی روشن باشد.
در شرایط از دست دادن زمان، سیستم در یک بلاتکلیفی باقی می‌ماند تا درنهایت اتفاقی بیفتد. وهنگامی حادثه روی داد آن رخداد با مسأله دیگری مواجه خواهد شد؛ که در آن شرایط هزینه‌های پراکنده شده، زمان را از دست داده‌ایم وافراد از نظامات و نهادهای مختلف می‌آیند و قرار است برای یک مدیریت بحران ایفای نقش کنند. این یعنی آشفتگی داخل صحنه مدیریت بحران پس از وقوع حادثه!
این موجب می‌شود هم کیفیت خدمات کاهش پیدا کند، هم تمرکز خدمات‌رسانی کاهش می‌یابد و اولویت‌ها رعایت نمی‌شوند. فارغ از این موارد چندپارگی ساختار، خودش را در چنین موضوعی بیشتر ازپیش به رخ می‌کشد و نتیجه این می‌شود که کار را با سختی و دردسر و هزینه بیشتر انجام می‌دهند اما با رضایت کمتری از جامعه به سوی خود مواجه می شوند.برخی البته برخی باور دارند که یک مرحله جلوتر از تعدد مراکز تصمیم‌گیری منجر به تداخل فعالیت‌ها و موازی‌کاری می‌شود، ما دچار یک رقابت بین نهادی هم در صحنه هستیم که در مدیریت بحران خودش را بیشتر جلوه می‌دهد. گو اینکه اولویت اصلی بسیاری از فعالیت‌ها موضوع جلوه‌گری عمومی است. در حقیقت
این گزاره، حاصل همان تعدد مراکز تصمیم‌گیری است
اما نبود تمرکز تصمیم‌گیری خودش عامل وجود چنین رقابت بین نهادی در ساختار اداری و سیاسی است. یعنی نهادها چون بین خود احساس رقابت دارند از تجمیع یک محور و مرکز تصمیم‌گیری گریزان هستند و تمایل به رقابت بین آنها قوی‌تر از تمایل به‌همکاری است.
هنگامی که ما نظمی را در داخل یک سامانه و نظام حکمرانی نداشته باشیم، نتیجه‌اش این می‌شود که هر رخداد و رویدادی تبدیل به صحنه‌ای برای رقابت سیاسی می‌شود.  این صحنه‌ها در شرایطی نظیر موقعیت مدیریت بحران سیل به دو قسمت تبدیل می‌شود؛ یک قسمت سعی می‌کنند نهاد یا تعداد افراد رقیب را با هدف افزایش شانس اقبال عمومی و سیاسی از سوی مردم بزنند. از سوی دیگر هم تلاش می‌شود از این صحنه برای تبلیغ و معرفی مثبت خودشان بهره ببرند. البته باز در مقیاس بزرگتر مشکلات نظام انتخاباتی و احزاب موجب شده تا هر صحنه‌ای در کشوردر بالاترین حد، ظرفیت تبدیل شدن به یک میدان رقابت سیاسی، آن هم با ایفای نقش نهادهای ملی را داشته باشد.
اما مسأله این است که در پایان این رقابت کسی برنده بازی نیست زیرا در نهایت باید یک سرمایه اجتماعی تولید شود که این سرمایه توسط مردمی تولید می‌شود که بخشی از آنها از دریچه رسانه مشغول دیدن این صحنه هستند و بخشی هم کسانی هستند که دچار آسیب شده‌اند. وقتی کیفیت خدمات و سرعت واکنش کاهش پیدا می‌کند، اینجا در واقع تمام بازیگرانی که مشغول یا درصدد استفاده از این میدان برای کسب اعتبار سیاسی هستند، چون بواسطه کیفیت کم مدیریت پایه‌های لرزان سرمایه اجتماعی را تخریب می‌کنند، نتیجه‌‌اش یک شکست جمعی است.
اکنون؛ فارغ از هزینه‌های مادی مدیریت این بحران در مقام مقایسه نقش هزینه‌های اجتماعی و سیاسی آن را چه میزان برخوردار از اهمیت است؟
در این سیل اخیر جدای از آسیب‌های انسانی و مادی وارده، بزرگترین بحرانی که مشاهده می کنیم، کاهش جدی سرمایه اجتماعی است. آن هم سرمایه اجتماعی که در حالت عادی پیش از این سیل هم وضعیت مناسبی نداشت و بدتر و تأسف‌بارتر اینکه به نظر می‌رسد این مهم از دید سیاستگذاران عمومی کشور پنهان مانده و توجهی به آن نمی‌شود. این ما را در موقعیتی خطرناک قرار می‌دهد ایضاً اینکه قسمت‌های جدی آسیب را در یکی از استراتژیک‌ترین استان‌های کشور یعنی خوزستان تجربه می‌کنیم.
از نابختیاری دچار یک بحران شده‌ایم و آن هم بحران جدال بر سر منابع قدرت و ثروت است.
 در این جدال هر کدام از طرفین منازعه احساس می‌کنند در صورت پا پس کشیدن برای ایجاد مدیریت متمرکز و کاستن از تعدد مراکز تصمیم‌گیری، سهمی را از قدرت سیاسی از دست می‌دهند.
بنابراین همین موضوع موجب شده تا هیچ‌کدام از طرفین پا پس نکشند و در عین حال ادامه این روند به باخت و شکست جمعی همه  تبدیل می‌شود. رویدادی که باید رخ دهد این است که سامانه حکمرانی کشور در کلیت خودش باید به این نتیجه برسد که خروجی فعلی که شاهد آن هستیم و یک نمونه آن در ماجرای سیل است، اینها خروجی‌های یک سامانه و سیستم است و اگر این خروجی را قبول نداریم و نقد جدی به آن وارد می‌دانیم باید بپذیریم آن سامانه به‌صورت درست و مطلوب کار نمی‌کند و نیازمند تغییر است. زیرا چهار دهه فرصت برای بازنگری و اصلاح مسائل جدی برای مشغولان نظام وجود داشته است.به دیگر سخن  در داخل این چارچوب فعلی هر اقدام و رفتاری منتهی به فرسایش و کاهش سرمایه اجتماعی می‌شود.

زیرا به‌دلیل مسأله تعدد مراکز تصمیم‌گیری و رقابت بین نهادی در کشور دچار یک مدیریت غیر ملی شده‌ایم. چون ساختاری که مشغولان در حال فعالیت در آن هستند یک ساختار غیرملی است. مدیریتی که بخشی‌نگر است؛هم در حوزه اجتماعی، هم سیاسی و هم جغرافیایی. مدیریتی که هر بخش آن تعریف و تصویر متفاوتی از جامعه دارد و آن را آن‌طور که خودش می‌خواهد تصویر می‌کند و بنابراین بر اساس همان تصویری که خودش ساخته به نیازهایش پاسخ می‌دهد.
 
 طبیعی است که چنین روندی نه تنها نمی‌تواند منجر به ایجاد رضایت عمومی شود بلکه به‌دلیل هدر دادن منابع و زمان و کج کارکردی‌های ناشی از تقابل مدیریتی، نتایج آن سبب فرسایش سرمایه اجتماعی می‌شود. زیرا که جامعه امروز به هر دلیلی در موضع پرسشگری  ناراضی بوده  یا مستعد نارضایتی است.این است که انجام آن تغییر برای حل تناقضات ساختاری که بحران‌هایی را به وجود می‌آورد به معنای تغییرات اساسی در منافع ذینفعان داخل این بازی است. به نظر می‌رسد هر بخشی نگران این است که در پا پس کشیدن از منافع خودش برای نیل به این منظور، بقیه بخش‌ها این کار را نکنند و او تبدیل به تنها نیروی هزینه داده در این ماجرا شود.
ماکس وبر جامعه‌شناس آلمانی یک جمله کلیدی دارد مبنی بر اینکه سخت‌ترین شرایط برای یک جامعه شرایطی است که طبقه‌ِ در حال حذف یک جامعه، طبقه حاضر در قدرت همان جامعه هم باشد. این شرایط را بسیار سخت می‌کند. [این نشانه‌ها خیلی پیشتر از این سیل نمود یافته‌اند. ] یکی از قابل بحث‌ترین آنها اقبالی بود که مردم از جمع‌آوری کمک توسط برخی اشخاص خاص نشان دادند. این نشانه بسیار خطرناکی از کاهش اعتماد عمومی است نشانگر بی‌اعتمادی به نظام های رسمی آنها در جامعه است.هر یک از بی‌شمار کلیپ‌هایی که از سیل اشاره مستقیم به وجود شکاف دولت - ملت یا شکاف بین نهادی دارند.
 
 از دیگر فراز، از بختیاری اتحادیه اروپا افزون بر دیگر وسائل مورد نیاز سیل زدگان وچند دستگاه تصفیه آب بیش از یک میلیون یورو برای کمک به سیل زدگان ایران اختصاص داد.  در بیانیه اتحادیه اروپا آمده؛« در پی سیلاب‌های شدید در ایران با هدف پشتیبانی اضطراری، مقدار اولیه 1.2 میلیون یورو را برای کمک به آسیب‌پذیرترین جوامع در ایران در نظر گرفته‌اند. ما در این زمان سخت با همبستگی کامل در کنار مردم ایران ایستاده‌ایم.»
    سفارت آلمان در ایران اعلام کرد که وزارت خارجه این کشور مبلغ سیصد هزار یورو برای کمک به سیل‌زدگان ایرانی اختصاص داده است. همچنین سفارت آلمان در ایران در مطلبی در سایت خود در این ارتباط نوشت: «وزارت خارجه دولت فدرال آلمان، کمک‌های انسان‌دوستانه خود به مبلغ سیصد هزار یورو جهت تأمین قایق‌های نجات، البسه و تجهیزات مخصوص ناجیان در آب را در اختیار صلیب سرخ آلمان قرار داده است.»هلال احمر ایران با استفاده از این کمک‌های بشردوستانه قادر خواهد بود به کسانی که در مناطق دوردست گرفتار سیل شده‌اند دسترسی پیدا کرده و آنها را به نقاط امن هدایت کند بر اساس این گزارش، چند روز پیش، سفیر آلمان در ایران نیز در توئیتر خود با انتشار تصاویری نوشت: هواپیمای چارتر حامل کمک‌های بشر دوستانه دولت آلمان برای کمک به سیل زدگان کشورمان، وارد ایران شده است.
 
فرجام سخن
بر اساس آنچه پیش گفته در خصوص ممانعت سیل از رشدوتوسعه اقتصادی می‌توان بیان داشت که هزینه‌های گزاف تسکین و بازسازی ممکن است که بر سرمایه‌گذاری در زیرساخت ها و فعالیت‌های توسعه منطقه ای تاثیربگذارد و در برخی موارد ممکن است اقتصاد ضعیف را فلج کند. سیلِ دوباره در یک منطقه ممکن است سرمایه‌گذاری های دولت وبخش خصوصی را بطور کامل متوقف کند. فقدان وسایل معیشت همراه با مهاجرت اجباری کارگران ماهر و تورم کالا می‌تواند بر رشد اقتصاد منطقه تأثیر منفی جدی داشته باشد. از دست دادن منابع می‌تواند به هزینه بالای کالاها و خدمات منجر شود و برنامه‌های توسعه را به تاخیراندازد.
فراتر از موارد بیان شده، روز شنبه 13،4،2019فرمانده سپاه امیرالمؤمنین استان ایلام، از ورود «کاروانی بزرگ» از شبه‌نظامیان مسلح شیعه عراقی [هم‌پیمان جمهوری اسلامی] به خاک ایران و حضور آنان در برخی مناطق سیل‌زده ایران خبر داد.
حشد الشعبی زیر نظر نیروی قدس سپاه پاسداران تأسیس شده و روزنامه کیهان، چاپ تهران نیز نوشته‌است که ورود آنها به ایران به دعوت قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، انجام شده‌است.
این روزنامه از ورود افرادی از گروه شبه‌نظامی شیعه موسوم به «لشکر فاطمیون» افغانستان به مناطق سیل‌زده ایران نیز خبر می‌دهد.
خبر ورود نیروهای حشد الشعبی عراق و گروه‌های فاطمیون به داخل ایران با اعتراض ها و انتقادهای گسترده در شبکه‌های اجتماعیروبه‌رو شده و برخی از کاربران آن را با مسئله سرکوب شهروندان ایرانی معترض به جمهوری اسلامی مرتبط می‌دانند.
در حقیقت با توجه به اینکه نیروهای حشدالشعبی، فاطمیون، حزب الله واز سازمانهای تروریستی بوده که توسط جمهوری اسلامی مورد حمایت مستقیم مالی و نیروهای انسانی قرار می گرفته است و به ویژه نیروهای حشدالشعبی نیز از سوی دولت آمریکا به عنوان سازمان تروریستی در لیستای سازمانها و گروه‌های تروریستی درج شده، ورود شبه‌نظامیان مسلح از عراق را با مسئله «سرکوب» سیل‌زدگان معترض می‌توان مرتبط دانست.
 
نیره انصاری، حقوق دان، نویسنده و پژوهشگر حقوق بشر
16،4،2019
26،1،1398

هیچ نظری موجود نیست: