حرمسرای ناصرالدین شاه، آخرین حرمسرای رسمی و بزرگ پادشاهی ایران بود. فضای تقابل کهنه و نو، سنت و تجدد. سفرهای شاه به فرنگ و آشناییاش با آزادیهای عمومی بیرون از ایران، برگهای بیشتری برای بازی در عرصههای سیاسی به دست زنان حرمسرا و دربار داده بود و در رأس همه، مهد علیا مادر شاه، که در همنشینی با مشاور و ندیمهاش، مادام حاجی عباس گلساز که زنی فرانسوی بود، در سیاست دربار نقشی عمده یافته بود.
مادام حاجی عباس گلساز برای مهدعلیا از نقش زنان فرنگ در سیاست حرفها میزد و او را به دخالت در کارها تشویق میکرد. زنان دیگر، شاید به پیروی از مهدعلیا که چهرهای مؤثر بود، راه به شفاعتهای سیاسی و دخالتهای زیرمیزی یافته بودند. هرچه زنان در دربار فتحعلی شاه به شعر و شاعری و خط خوش گرایش داشتند، در دربار ناصرالدین شاهی علاقهها به سیاست معطوف بود. درست است که زندگی زنان حرمسرا همچنان به ازدیاد نسل شاهی و چشم و هم چشمیهای مربوط به لباس و مهمانی و چای و قلیان میگذشت، اما اتفاق مهمی بود که زنان بر اثر تساهل بیشتر ناصرالدین شاه در مقایسه با شاهان سابق، آزادیهای بیشتر یافته بودند و درست در همین فضای دربار بود که زنی چون عزت ملک خانم امکان یافت نامش را به عنوان نخستین عکاس و روزنامهنگار زن ایرانی در تاریخ ایران ثبت کند.
عزت ملک خانم زادهی ۱۲۸۸ هجری قمری در کرمانشاه بود. در آن دوره، پدرش امام قلی میرزا عمادالدولهی دولتشاهی در آن دیار حکمرانی داشت. عزت ملک خانم پس از ازدواج با اعتمادالسلطنه به تهران آمد و مقیم دربار شد. اعتمادالسلطنه از نخستین فارغالتحصیلان مدرسهی دارالفنون در رشتهی پیاده نظام بود. از همراهان همیشگی ناصرالدین شاه و مورد اطمینان او بود، تا بدانجا که ظهرها هنگام ناهار برای شاه روزنامههای فرانسوی میخواند. مدتی در سفارت ایران در پاریس خدمت کرده بود و دانشآموختهی لوی گراند پاریس بود و زبان فرانسه را به خوبی میدانست. عزت ملک خانم از او بود که زبان فرانسه را آموخت. از آنجا که اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات بود، عزت ملک خانم در انتشار نشریات و همراهی با همسرش بسیار کوشا بود و نقشی انکارناشدنی در انتشار جراید داشت.
امروز حدود ۱۸۰ سال از ورود عکاسی به ایران میگذرد. اولین بار یک دیپلمات روسیهی تزاری بود که در سال ۱۲۲۱ شمسی، عکسی به سبک داگرئوتیپ از محمد شاه و خاندان سلطنت و جمعی از درباریان گرفت. آن زمان فقط سه سال از اعلام رسمی ابداع عکاسی در فرانسه گذشته بود. اما ناصرالدین شاه که شیفتهی این فن جدید و خود از حامیان ساعی گسترشاش در ایران بود، عکاسی را از فرانسیس کارلهیان فرانسوی آموخت و دستور داد فضایی در کاخ گلستان تدارک ببینند برای فعالیت جدی و مستمر آقا رضا عکاسباشی که دانشآموختهی عکاسی بود. ناصرالدین شاه آموزش عکاسی را در مدرسهی دارالفنون راه انداخت و مسیو کارلهیان را گمارد تا به علاقهمندان عکاسی بیاموزد.
در فضایی که عکاسی کاری مردانه تلقی میشد، چند زن در دربار بودند که به عکاسی علاقه نشان دادند و یکی از نامآورترینهایشان عزت ملک خانم بود که به نوشتهی همسرش اعتمادالسلطنه در روزنامهی خاطرات، « عکسهای قشنگ» میگرفت.
بیپروایی در رفتار عزت ملک خانم مشهود بود و او این اعتماد به نفس را از مطالعهی بسیار به دست آورده بود. از آنجا که فرزندی نداشت، عمدهی زمان زندگیاش را صرف مطالعه میکرد و کتاب بسیار خوانده بود. زنی بود در تمام جوانب رشد کرده و بالغ. در هنرهای رایج زمان چون طباخی و خیاطی سرآمد بود و به تاریخ و طب علاقه داشت. به دلیل زندگی مشترک با اعتمادالسلطنه در جریان سیاستهای دربار و اتفاقات روز بود و همین آگاهی موجب میشد در انتشار روزنامهها مؤثر باشد. عکاسی را از یکی از بستگانش یادگرفت و آنقدر پیشرفت کرد که یکی از مشهورترین عکسهایی که از ناصرالدین شاه گرفته شده، منسوب به اوست. در این عکس، شاه بر صندلی تکیه زده و گوشهی پایین سمت راست را مینگرد. شاه با گل و بوته تزیین شده و دستهایش را بر زانوانش گذاشته. در میان عکسهایی که از شاه گرفته شده عکس بدیع کمنظیری است. انگار که عکاس بر خلاف عکاسان دیگر، مرعوب جلال و جبروت شاه نیست و او را سوژهی تماشا و ثبت کرده، همچون باقی سوژهها.
حیات روزمره برای عزت ملک خانم چندان رضایتبخش نبود. او بارها سفر کرد. شرح سفرش به عتبات عالیات که جمع زیادی را با خود همراه برد و قریب به دو هزار تومان خرج کرد، نقل معروفیست. زمانی که بسیاری زنان دربار و اعیان و اشراف، به گواهی سفرنامههای فراوانی که از آن زمان به جا مانده، روزهای خود را صرف پیروی از مد لباس میکردند و یا در اندرونی و بیرونی به مهمانی گرفتن میپرداختند، عزت ملک خانم زندگی دیگری برای خود برگزیده بود. سفر میکرد و کتاب میخواند و عکاسی میکرد. یک بار حتی از راه استامبول به مکه رفت.
همسر او، اعتمادالسلطنه وقایع سیاسی و اتفاقات دربار را در پانزده سال آخر عمرش روزانه مینوشت. متن کامل خاطرات او را ایرج افشار در سال ۱۳۴۵ بر اساس نسخهی آستان قدس رضوی منتشر کرد. کتاب زبانی جذاب و پرکشش دارد و حاوی اتفاقات بین سالهای ۱۲۹۸ تا ۱۳۱۳ است، یعنی آخرین سال حیات اعتمادالسلطنه. قسمت اعظم این کتاب مهم را اما نه شخص اعتمادالسلطنه که همسرش عزت ملک خانم نوشت. هیچ بعید نیست در آینده کشف شود که عزت ملک خانم در نوشتن سایر کتابهایی که از اعتمادالسلطنه برجای مانده هم نقش پررنگ داشته است. در همین کتاب بارها و بارها از دوران عکاسی عزت ملک خانم نوشته شده است. از «عکسهای قشنگی» که میگرفت.
پس از مرگ اعتمادالسلطنه، در سال ۱۳۱۳، عزت ملک خانم از تهران رفت. اعتمادالسلطنه در وصیتی تمام داراییهایش را به ناصرالدین شاه بخشیده بود. در تاریخ آمده که ناصرالدین شاه بخشی از داراییهای او را طبق وصیت برداشت و باقی را به عزت ملک خانم داد. عزت ملک خانم راهی مشهد شد. ارث همسرش را که کتابهای خطی بود به کتابخانهی آستان قدس رضوی اهدا کرد. به عقد حاج سید حسین، نایبالتولیهی آستان قدس درآمد و پس از مدتی زندگی با او در سن ۵۳ سالگی از دنیا رفت. او را در دارالسیاده دفن کردند. از او چند عکس باقی ماند و بخش عظیمی از کتاب خاطرات اعتمادالسلطنه و شهرتی که در بازی نَرد و شطرنج داشت و نامش به عنوان اولین عکاس و روزنامهنگار زن ایرانی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر