سرویس :مقا له ایران مهر-کاوه بیات:
«طرح تاريخ بين الملل جنگ سرد1 مستقر در مرکز بين المللي وودرو ويلسون براي پژوهشگران, واقع در واشنگتن که پيش از اين نيز يکي بررسي هايش را باب چگونگي شکل گيري بحران آذربايجان در سال هاي پاياني جنگ دوم جهاني در فصلنامه گفتگو منتشر کرديم 2 در ادامة بررسي هايش در اين زمينه, نشست هايي ديگر برگزار و اسنادي جديد فراهم آورده است.
در دور جديدي از اين نشست ها که در فاصلة سالهاي 2002-2000 در گرجستان برگزار شد گروهي از پژوهشگران غربي و همچنين تعدادي از پژوهشگران جمهوري آذربايجان, ارمنستان و گرجستان در باب «جنگ سرد در قفقاز» مقالات و اسنادي را ارائه کردند.
همانگونه که در ترجمة بخش هايي از گزارش اين کنفرانس ها – (در ادامة اين يادداشت) – ملاحظه خواهد شد.3 بحران آذربايجان و به ويژه توضيح انگيزه هاي استالين در تاسيس و سپس انحلال يک حرکت جدايي طلب در شمال ايران محور اصلي بحث را تشکيل مي دهد, ولي در کنار اين واقعه مهم به تحولات مشابهي که در ديگر نقاط قفقاز نيز جريان يافت اشاره شده است؛ از جمله طرح ادعاي ارضي نسبت به خاک ترکيه و تاثير آن بر ناسيوناليسم گرجي و ارمني که ابعاد کلي تر سياست «شرقي» دولت شوروي را در همان ايام روشنتر مي سازد.
انتشار اسناد جديدي در اين زمينه نيز از ديگر دستاوردهاي اين کنفرانس بوده است؛ از جمله سه سند مهم دربارة جواب عملي تر برنامة شوروي در قبال نفت شمال ايران که زمينه ساز بروز بحران آذربايجان بود و دستورالعمل هايي ريز و دقيق درباره کم و کيف تاسيس و سازماندهي فرقة دموکرات آذربايجان که از لحاظ آشنايي با ماهيت فرمايشي و خاستگاه تصنعي فرقه, اسناد مهم در خور توجهي به شمار مي آيند.4 ترجمه فارسي اين اسناد در انتهاي گزارش آمده است.
-----
در تابستان 1999 آرشيو امنيت ملي (National Security Archives) با همکاري «طرح تاريخ بين الملل جنگ سرد» برنامة تحقيقاتي جديدي را تحت عنوان «گرجستان, ارمنستان و آذربايجان در جنگ سرد» بر پا داشت.
برآوردي از حد و حدود اسناد موجود در آرشيوهاي تفليس, ايروان و باکو دربارة جنگ سرد – از جمله نمونه هايي از مجموعه اسنادي که در مسکو در دسترس نيستند – از اهداف اصلي اين برنامه بود. گردهم آوردن گروهي از پژوهشگران اين سه جمهوري در چارچوب همکاري هاي گسترده تر طيفي از پژوهشگران بين المللي جنگ سرد و بهره برداري از دانسته هاي آنها در تاريخ نگاري جنگ سرد و اتحاد شوروي نيز از ديگر اهداف اين برنامه بود. نخستين ملاقات پژوهشگران ارمني, آذربايجاني, گرجي و آمريکايي در اکتبر 2000 در تفليس صورت گرفت.5 اين جلسه که يکي از نخستين جلسات ديدار مورخان ارمني و آذربايجاني پس از سال ها جنگ و دوري در پي تحولات ناشي از فروپاشي شوروي بود. از ملي و علاقة برخي از محققين اين سه کشور بر تبادل آراء و دانسته هايشان با يکديگر و همچنين با پژوهشگران غربي حکايت داشت. پس از گفتگوهايي چند, شرکت کنندگان اين جلسه در مورد دستور کار يک کنفرانس بعدي به تفاهم رسيدند.
اين کنفرانس در 8-9 ژوئيه 2002 در تسيناندلالي واقع در کاختي گرجستان برگزار شد. در اين کنفرانس هفده پژوهشگر شرکت کردند, از جمله لارا عباسوا(دانشگاه دولتي باکو), لوان آواليشويلي (دانشگاه دولتي تفليس), جميل حسنلي (دانشگاه دولتي باکو), گئورگي ماموليو (دانشگاه درياي سياه) ادوارد ملکو نيان (موسسه تاريخي عمومي ارمنستان), کارن خاچاطريان (موسسه تاريخ عمومي ارمنستان) کتوان روستياشويلي (دانشگاه تفليس). رونالد گريگور ساني (دانشگاه شيکاگو) فرانسواز توم (دانشگاه سوربن). آماتون ويرابيان (بخش آرشيو جمهوي ارمنستان) و آندره اي زوبوف (موسسه روابط بين المللي مسکو)
ارتباط ميان آمال ناسيوناليستي محلي و طرح هاي ژوزف استالين در مراحل پاياني جنگ دوم جهاني, يکي از مهمترين مضاميني بود که بخش چشمگيري از بررسي هاي مستند ارايه شده در اين کنفرانس رابه خود اختصاص داد. جميل حسنلي براساس پژوهش هاي گسترده اش در باب سياست شوروي در قبال آذربايجان ايران در سال هاي 46-1945 مقاله اي ارايه کرد. آرشيو کميتة مرکزي حزب کمونيست آذربايجان در مورد نحوة اعمال برنامه هاي استالين براي توسعة نفوذ شوروي کسب امتياز نفت شمال ايران, مجموعه اي مفصل و ظاهراً کامل از اسناد را در خود جاي داده است. اين اسناد بيانگر آن است که چگونه استالين سعي کرد از طريق دامن زدن به احساسات ناسيوناليستي در ميان آذري هاي هر دو سوي مرز ايران و شوروي به اهداف توسعه طلبانة خود دست يابد.
در خلال دورة اشغال ايران در فاصله سال هاي 46-1941 همانگونه که بررسي هاي حسنلي نشان مي دهد. ميان اهداف استراتژيک استالين در ايران و برنامه هاي ناسيوناليست هاي آذري نوعي ابهام – يا حتي تنش – حل نشده وجود داشت. آذربايجا ميرجعفر باقروف دبير اول حزب کمونيست آذربايجان در خلال ابلاغ دستورالعمل هايش به گروهي از مقامات شوروي که در سال 1941 عازم ايران بودند. چنين گفت: «شما با انجام وظايفتان, خدمت بزرگي به خلق خواهيد کرد. با اجراي اين وظيفه غرور آفرين, خواسته هاي برادراني را برآورده خواهيد ساخت که قرن ها است جدا مانده اند»
بسياري از مقامات شوروي [در جمهوري آذربايجان؟ ] بر اين باور بودند که حمايت از اقليت آذري ايران بايد در راس سياست هاي شوروي قرار گيرد ولي استالين در اين باب ترديد داشت در سال هاي 42-1941 به جاي 2500 تا 3000 مامور, فقط 600 نفر از جمهوري آذربايجان به ايران مامور شدند. علاوه بر اين مقامات شوروي در بخش اشغالي ايران احتمالا براي خنثي کردن نفوذ آذري ها براي جلب حمايت اقليت هاي کوچکتر ايران مانند کردها و ارمني ها و گرجي ها نيز اقدام کردند.
استالين پس از اعلان وحدت اوکراين و بلاروس در مه 1945 ارديبهشت 1324 بر آن شد که نسبت به آمال و خواسته هاي ناسيوناليستي در جنوب قفقاز رويه مساعدتري را اتخاذ کند. مسکو به صورتي عامي از کميسار امور خارجة جمهوري شوروي آذربايجان خواست که در باب آذربايجان شمالي (شوروي) و جنوبي (ايران) يادداشتي تهيه کند که در آن يگانگي تاريخي و فرهنگي آن دو نشان داده شده باشد. به علاوه در اين يادداشت مي بايست بر اين نکته تاکيد مي شد که لحظه مناسب براي «رهايي» آذربايجان جنوبي فرارسيده است. در 21 ژوئن و 6 ژوئيه 1945/31 خرداد و 16 تير 1324 پوليت بورو [دفتر سياسي حزب کمونيست] استالين به صورتي محرمانه دستور داد در حوزه هاي نفتي شمالي ايران عمليات اکتشافي آغاز شود و هم زمان, اين اقدام بر اساس حرکت هاي ملي آذري و کردي, حکومت هاي جدايي طلبي در آن حوزه تاسيس گردند در مسکو گروه سه گانه مولوتوف, بريا و مالنکوف مامور اعمال اين برنامه ها شدند. استالين, باقروف – دوست و برکشيدة بريا – را به حضور خواست و شخصا دستورالعمل هاي لازم را جهت اجراي اين دو طرح ابلاغ کرد.7 در دسامبر1945 /آذر 1324 فرقة تازه تاسيس دموکرات آذربايجان کنترل بخشي هاي آذري نشين شمال ايران را بر عهده گرفت. اين اقدام. همراه با امتناع استالين از فراخواني نيروهايش از ايران, نخستين بحران بين المللي جنگ سرد را پيش آورد. استالين در مقابل فشارهاي ايالات متحده و سازمان ملل نيروهايش را در سال 1946/1325 از ايران فراخواند. تحولات بعدي نشان داد که استالين در قرباني کردن سران فرقة دموکرات آذربايجان, جدايي طلبان کرد و ديگر فعالان ناسيوناليستي که سرنوشت خو را به دست او سپرده بودند. کوچکترين ملاحظه اي نداشت. در اين بررسي حسنلي در عين تاکيد بر ماهيت اهداف شوروي در ايران که بر ترکيبي از خواسته هاي اقتصادي (نفت) و نگراني هاي امنيتي استوار بود. گرايش هاي ناسيوناليستي محلي در اين واقعه را نيز يادآور مي شود. حتي امروز نيز پاره اي از پژوهشگران در جمهوري آذربايجان, ما حصل بحران ايران را شکستي براي جمهوري خود تلقي مي کنند.
لارا عباسوا در مقاله اي که ارايه کرد. يکي ديگر از بحران هايي را که به شکل گيري جنگ سرد کمک کرد. مورد بررسي قرار داده است. ادعاهاي ارضي شوروي در قبال قلمرو ترکيه در همان ايام – سال هاي 46- 1945/ 25- 1324 که در نهايت واشنگتن را وادار به اقدام کرد.
عباسوا با بهره برداري از اسناد آرشيوهاي باکو و همچنين اسنادي که از سوي ديگر شرکت کنندگان در نشست اکتبر 2000 ارايه شد. به اين نتيجة جالب توجه دست يافت که در آن سوي روبناي به ظاهر يکپارچه و منسجم سياست خارجي شوروي, «جنگ سرد» ديگري ميان رهبري هاي سياسي جماهير شوروي آذربايجان, ارمنستان و گرجستان جريان داشت. خواسته هاي ارضي شوروي در قبال ترکيه موجب احياي خواسته ها و آمال ارمني ها شد که هنوز کوچ اجباري از سرزمين هايي را که اينک در محدودة ترکيه قرار داشت و قرن ها موطن آنان بود. فراموش نکرده بودند, ولي اين ادعاهاي ارضي شوروي با خواسته هاي رهبري گرجستان که خواهان «اعادة قلمرو تاريخي» لارها در طرابوزان (واقع در کرانه هاي جنوب شرقي درياي سياه) بودند. نيز گره خورد. جاناشيا و برجنيشويلي, دو تن از مورخان گرجي با کسب اجازه از مقامات مسکو (که گرجي ها در سطح رهبري آن حوزه نفوذ چشمگيري داشتند) طي انتشار مقاله اي در دسامبر 1945 درصدد توجيه زمينه هاي سياسي و فرهنگي الحاق طرابوزان برآمدند.
رقيب عمدة آنها در عرصه ارمني ها بودند که مي گفتند از کل مساحت 26000 کيلومتر مربع حوزه اي که قرار بود از خاک ترکيه جدا شود, 500/20کيلومتر مربع مي بايست به خاک جمهوير ارمنستان منضم گردد. در واکنش به اين درخواست کيکنادزه کميسار امور خارجة جمهوري گرجستان ضمن ارسال يادداشتي به مسکو پيشنهاد کرد که ارمنستان فقط 12760 کيلومتر مربع و گرجستان نيز 13190 کيلومتر مربع از آن را دريافت دارد. پرسشي که در اين مقاله مطرح شد آن بود که اصولاً در «نظام توتاليتر» استاليني تا حد امکان بروز يک چنين خواسته هاي متعارضي وجود داشت و آنها تا حد حاصل گرايش هاي ناسيوناليستي محلي بودند و تا چه حد محصول تشيوق و ترغيب مسکو؟
کارن خاچاطريان براساس اسناد موجود بحران 46-1945 ترکيه را از ديدگاه ارمنستان روايت کرد. وي در اين مقاله ضمن تاکيد بر بي توجهي پيشين مقامات شوروي نسبت به آمال ارمني ها ارمنه و امتيازاتي که آنها با ناديده گرفتن مصالح ملي ارمني ها به دولت ترکيه و نيروهاي بلشويک مستقر در جمهوري آذربايجان اعطا کردند, خاطر نشان ساخت که انتقادات دولت شوروي در 19 مارس 1945 / 28 اسفند 1323 از معاهدة ترکيه و شوروي اشتياق و شور خاصي را در ميان ارامنة سراسر جهان به وجود آورد. در پرونده هاي آرشيو وزارت ارجة جمهوري شوروي ارمنستان در ايران, نامه ها و در خواست هاي بسياري از سوي مجامع مهاجر ارمني – حتي از جوامع مستقر در آمريکا – ديده مي شود که در آنها از «استالين کبير» در خواست «عدالت» شده بود. رهبري ارمنستان شوروي در مقام واسطه اي ميان ارمنة مهاجر و مسکو عمل مي کرد. گرگوري آروتيوقرييان دبير حزب کمونيست ارمنستان طي نامه هاي متعددي که به مولوتوف و استالين نوشت از آنها خواست که در مذاکرات خود با متفقين در باب جهان بعد از جنگ مسئلة اعادة «سرزمين هاي تاريخي ارمنستان» را نبز منظور دارند. به نظر مي آيد که استالين با اين فکر همراهي داشته و به همين دليل در ارتباط با برنامه هايش براي ترکيه, اجازه داد که يک برنامة جهاني براي تشويق بازگشت ارامنة مهاجر به جمهوير ارمنستان آغاز شود. طولي نکشيد که تعداد ارمني هايي که ارمنستان شوروي مهاجرت گردند به مراتب بيش از انتظار مقامات شوروي و امکانات محدود جمهوري رسيد, صدها هزار ارمني دراقصي نقاط جمهوري پراکنده شدند و مقامات محلي براي «بازپروري» و تامين معاش و مسکن آنها در مضيقه قرار گرفتند.
به گونه اي که خاچاطريان در بررسي خود آورده است تازه در سال 1948 بود که استالين به ابعاد اين ماجرا توجه کرد. فشارهاي شوروي بر ترکيه نه فقط به اعطاي يک امتياز ارضي منجر نشد بلکه دولت آنکارا را به کسب حمايت آمريکا واداشت. بسياري از ارمني هايي که به جمهوري ارمنستان آمده بودند از وضعيت دشوار آن سامان در عذاب بوده و مي خواستند به موطن پيشين خود باز گردند. به تدريج حضور ارمني هاي مهاجر از آنچه که قرار بود به مثابه يک حربة ديپلماتيک در اين بازي استالين عمل کند. به يک بارگران اقتصادي و خطر امنيتي تبديل شد. علاوه بر اين هم رهبران جمهوري آذربايجان و هم رهبران جمهوري گرجستان به استالين هشدار دادند که ارمني ها «قابل اطمينان» نيستند و امکان دارد که «يک ارمنستان بزرگ» در جهت جدايي حرکت کند. اندکي بعد مهاجران در نقاطي دور از مرزها اسکان داده شدند.
در 14 سپتامبر 1948/ 23 شهريور 1327 استالين که در آن موقع در استراحتگاه خود در کرانة درياي سياه بود طي يک پيام تلگرافي از گئورگي مالنکوف خواست که موضوع بروز آتش سوزي در يک کشتي شوروي را که گروهي از مهاجران ارمني را به بندر باطوم مي آورد مورد بررسي قرار دهد. سوء ظن استالين مبني بر امکان وجود عوامل آمريکايي – انگليسي در ميان مهاجران ارمني به تحقيقات و سرکوب هاي گسترده اي تبديل شد. که در نهايت به متوقف ساختن برنامة بازگشت ارمني ها و تبعيد هزاران ارمني مراجعت کرده به اردوگاه هايي در قزاقستان گشت.
ادوارد ملکونيان در مقاله اي که در اين کنفرانس ارايه داد موضوع خواسته ها و بازگشت ارامنه را در سال هاي 48-1945 از سوي ديگر اين ماجرا, يعني از ديد ارمني هاي مقيم خارج بيان کرد. در اين مقاله که بيشتر بر منابع آرشيوي غرب استوار است ملکونيان ريشه هاي بروز اختلاف نظر ميان حزب ضد کمونيست داشناکتسوتيون و حزب رامکاوار را مورد بررسي قرار داده است. حزب رامکاوار که ادغام جمهوري ارمنستان در چارچوب شوروي را پذيرفته بود دو موسسات خيريه تابع آن – از جمله يکي از آنها که تحت سرپرستي گالوست گلبنديان قرار داشت – به ارمنستان شووري کمک مي کردند ولي اين کمک ها در خلال سرکوب هاي دهة 1930 پايان گرفت. در پي خاتمه جنگ دوم جهاني جامعة ارمني آمريکا براي احياي معاهدة 8 (1920) که براساس آن بخش چشمگيري از آناتولي به ارمنه واگذار شده بود به سعي و تلاش برخاستند. از آنجايي که ترومن در جهت مهار شوروي وارد کار شده بود اين خواسته هاي جامعة ارمني آمريکا با منافع استراتژيک آمريکا در تعارض قرار گرفت.
در يکي از مقالات هاي مهمي که ميان نمايندگان جامعة ارمني و دين آچسون وزير امور خارجة آمريکاصورت گرفت. او از آنها پرسيد که آيا متوجه هستند که عملا از الحاق اراضي قلمرو ترکيه توسط اتحاد شووري حمايت مي کنند. ارمني ها نيز مايوس و سرخورده در حالي که آرزوهاي خود را برباد رفته مي ديدند. جلسه را ترک کردند. با افزايش رقابت روسيه و آمريکا هر دو قدرت بر آن شدند که از جامعه ارمني مهاجر به عنوان حربه اي در جهت افزايش نفوذ خود در خاورميانه استفاده کنند.
گئورگي ماموليا در مقاله خود از اسناد و ديدگاه هاي گرجستان در باب مسئله حساس خواسته هاي ارضي و سياست هاي قومي نهفته در پشت نماي بحران هاي ايران و ترکيه سخن گفت. وي نشان داد که چگونه يک اقليت کوچک گرجي در فريدون [از توابع استان اصفهان] در تنش هاي برآمده از جنگ سرد گرفتار آمد و در سال 1945, گرجي هاي فريدن نيز همانند پاره اي از ديگر اقليت هاي قومي ايران از نقطه نظر ابرازي متحمل جهت ايجاد آشوب و اغتشاش در ايران مورد توجه مسکو واقع شدند. ظاهرا در اين زمينه ميان مقامات مسکو و تفليس اختلاف نظرهايي بيش آمده بود, در حالي که مقامات گرجي خواهان بازگرداندن گرجي هاي فريدن به گرجستان بودند, مقامات مسکو ميل داشتند که آنها در ايران بمانند. اين ماجرا نيز در پي ناکامي تلاش هاي استالين براي توسعة نفوذ شووري در شمال ايران, در برابر سرسختي هاي ايران و فشار آمريکا به دست فراموشي سپرده شد.
در اين مقاله در باب ديگر قرباني هاي تنش برآمده از جنگ سرد نيز بحث شده است, از جمله ترک هاي مسخطي و ديگر اقليت هايي که پس از فروپاشي امپراتوري عثماني در گرجستان مستقر شده بودند. گرايش ترکيه به سمت غرب باعث آن شد که بر ضد [اقوامي که] «عوامل» بالقوة ترکيه [محسوب مي شدند] سياست هاي سرکوبگرانه آغاز شود و بخش وسيعي از اقليت هاي ترک تبار ساکن در نواحي مرزي شوروي مورد پاکسازي قومي قرار گيرند. در سال 1949 مقامات وزارت کشور بنا به دستور استالين در عملياتي مرسوم به ولنا (موج) گروهي مشتمل بر 36705 ترک مسخطي, يوناني و ارمني هايي که به تازگي برگشته بودند را به قزاقستان و ديگر جمهوري هاي آسياي ميانه تبعيد کردند.
الدار اسماعيلوف در مقالة خود از ميرجعفر باقروف, يکي از بازيگران اصلي تحولات حوزة جنوب قفقاز در اين سال ها و نقش اساسي او در تحولات سال هاي 49- 1945 تصويري ارايه داد. چگونگي جان به دربردن او از شکست قمار استالين در شمال ايران, يکي از جنبه هاي جالب اين مقاله بود. گذشته از دوستي باقروف با بريا, اين که وي نخستين آذربايجاني بود که به مقام دبير اولي حزب کمونيست آذربايجان رسيده بود نيز در اين امر موثر بوده است. جمعيت جمهوري آذربايجان از نظر تاريخي و فرهنگي از ترکيب قوي بالقوه ملتهب و آماده انفجاري برخوردار است. علاوه بر اين دليل دارا بودن ذخاير نفتي اهميت استراتژيک خاصي نيز دارد.
باقروف فرد تحصيلکرده اي نبود ولي شم و زيرکي سياسي در خور توجهي داشت. بروز تنش هاي جديد در مناسبات شوروي با ايران و ترکيه مي توانست موقعيت او را در خطر اندازد. با تبديل ترکيه بدانجا که به پايگاه رخنه به درون آذربايجان مي مانست. نگرش دائما مشکوک و توطئه نگر استالين مي توانست دامنگير رهبران سياسي ترک تبار گردد و باقروف که به خوبي به چنين خطري آگاه بود در مقام پيشدستي برآمده و مبارزة گسترده اي را برضد گرايشات پان ترکي آغاز نمود. او در سال 1949 مبارزه اي را بر ضد امام شامل, رهبر مقاومت استقلال طلبانه و ضد روس مردم قفقاز در سال هاي دو دهة 1840 و 1850 آغاز کرد. براساس اسنادي که اسماعيلوف در آرشيو هاي باکو يافته است باقروف در خلال ديداري که با استالين داشت پييشنهاد کرد که کل تاريخ مسلمان هاي قلمرو شوروي از نو نوشته شود. او در مرحلة بعدي بر آن شد صمن تلاش براي محو علقه هاي فرهنگي ترکي در ميان نخبگان تحصيلکردة آذربايجاني, آنها را در جهت عکس هرگونه گرايش پان ترکي, به سوي نوعي هويت خاص «آذري» هدايت کند. با توجه به تهيه و تدارک تبليغاتي شوروي در آن سال هاي نخست جنگ سرد, ارزش تلاش هاي باقرووف براي دامن زدن به گرايش هاي ضد ترک در جمهوري آذربايجان, موضوعي نبود که از نظر استالين دور بماند.
علاوه بر اين باقروف براي پيشگيري از بروز هرگونه سوء ظن از جانب استالين, سرکوب گسترده اي را نيز بر ضد آن گروه از اعضا حزب کمونيست آذربايجان آغاز کرد که به نوعي با ايران و ترکيه مربوط بودند, صرف داشتن خويشاونداني در آن کشورها و يا حتي ديدار آنها کافي بود که شخص را به تبعيد و جابجايي دچار کند و در پايان باقروف به استالين پيشنهاد کرد که بازماندگان فرقه دموکرات آذربايجان و ديگر افرادي که در نهضت جدايي طلبانة آن سامان خدمت کرده بودند به سيبري يا قزاقستان تبعيد شوند.
در مباحث مطرح شده در اين کنفرانس و در خلال مطالب که در باب مقالات ارايه شد. شرکت کنندگان توانستند – براي پاره اي نيز براي نخستين بار – از مرزهاي محدود «پروژه هاي ملي» که ده ها سال است بر تاريخ نگاري گرجستان و ارمنستان و آذربايجان حکمفرماست. فراتر روند.
رونالد ساني در نکاتي که در حاشيه اين مباحث مطرح کرد خاطرنشان ساخت که از نقطه نظر تاريخي خواسته هاي ارضي مطرح شده از سوي ارمني ها در مقايسه با خواسته هاي مشابهي که از سوي آذربايجاني ها و گرجي ها مطرح شد, از ابعاد جدي تر و گسترده تري برخوردار بود. چرا که خواسته هاي مطرح شده از طرف گرجي ها و آذربايجاني ها بيشتر برانگيخته مسکو و نخبگان تحصيلکردة محلي به نظر مي آمد. از نظر او موضوع معاودت ارمني ها نيز در عين حال که مي توانست به حربة بالقوه موثري در دست شوروي ها تبديل گردد. متضمن خطراتي براي نظام نيز بود.
در ديگر مباحث مطرح شده در اين کنفرانس از اسناد موجود در آرشيوهاي پليس مخفي شوروي در گرجستان و آذربايجان و ارمنستان سخن به ميان آمد که هر يک به روشني مبين بروز تعارضات قومي در قفقاز سال هاي پاياني جنگ دوم مي باشند, تعارضات و تنش هايي که دامنة آنها به سال هاي بعد نيز کشيد. برخلاف افسانه اي رايج آن دوره در باب «يک ملت واحد شوروي» اين اسناد و گزارش ها هم از بروز گاه به گاه کينه و دشمني ميان نيروهاي ناحيه نظامي ماوراء قفقاز و ساکنين محلي حکايت دارد و هم از بروز حرکت هاي ضد روسي و ضد شوروي در آن سامان. به گفتة فرانسواز توم سياست هاي توسعه طلبانة استالين در دامن زدن به احساسات و رقابت هاي قومي نقش موثري داشت و در نتيجه رهبري شوروي در تلاش خود براي بسط نفوذ مسکو به نواحي همسايه با دشواري هاي داخلي فراواني روبرو گرديد.
سند شماره 1
فرمان کميته دفاع دولتي [اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي] شماره 9168 اس. اس, در مورد اقدامات اکتشافي زمين براي نفت شمال ايران.
21 ژوئن 1945/ 31 خرداد 1324
رونوشت
فوق محرمانه
کميتة دفاع دولتي
فر مان GOKO [کميتة دفاع دولتي] شمارة 9168 اس.اس, مورخ 21 ژوئن 1945
مسکو, کرملين
عمليات اکتشافي زمين شناسي براي نفت در شمال ايران
با هدف بررسي هاي زمين شناسي و اقدامات حفاري براي نفت در شمال ايران, کميته دفاع دولتي فرمان مي دهد:
1- در چارچوب[بخش] «آذنفت» [نفت آذربايجان] مجموعة نارکوم نفت [کميسارياي خلق براي نفت] يک مديريت هيدروژئولوژيک تشکيل داده و وظيفه نظارت بر بررسي هاي زمين شناختي براي حوضه هاي نفتي در شمال ايران را به آن واگذار کنيد
2- براي اجراي اين کار شناسايي در شمال ايران نارکوم نفت (رفيق بايباکوف) و آذنفت (رقيق وزيروف) را از جهت تامين تعداد کارگران لازم از صنعت نفت براي حفاري و گروه هاي بررسي و اعزام آنها به حوزه هاي کاري به صورت واحدهاي هيدروزئولوژيک وابسته به ستاد نيروهاي شوروي در ايران (قزوين), مسئول بدانيد.
3- براي واحد هيدروژئولوژيک جهت اجراي اقدامات ذيل در شمال ايران, هياتي را مستقر سازيد:
الف) حفاري
ده تلمبه در هفت ناحيه, از جمله سه تلمبة ثابت (حفاري عميق براي جستجوي ساختاري) در نواحي بندر شاه, شاهي, بابلسر و بندر [پهلوي]
ب) بررسي هاي زمين شناختي: هيئتي مرکب از ده گروه در مناطق دشت گرگان, اشرف, شاهي, آمل, خرم آباد, بلگار چاي [؟] جلفا, زنجان, تبريز, اردبيل و سياه کوه
پ) بررسي هاي زمين شناختي, هيئتي مرکب از سه گروه
در مناطق دشت گرگان, ارضي پست مازندران و رشت و در کل کرانه جنوبي درياي خزر از مرز جمهوير شوروي ترکمنستان تا مرز جمهوري شوروي آذربايجان
براي انتقال ابراز لازم حفاري و اکتشاف از اول سپتامبر 1945 جهت شروع کار حفاري و اکتشاف در سپتامبر 1945 نارکوم نفت (رفيق با بياکوف) و آذنفت (رفيق وزيروف) را مسئول تلقي کنيد.
4- براي سازماندهي و اعزام يک هيئت اکتشافي مرکب از ده گروه, يک گروه حفاري چاه و الکترومتر, يک هيئت ژئوفيزيک بر کسب از سه گروه (نقل سنجي و Variometric از طريق انتقال از باکو [گروه] Variometric از شعبة ولگاي ميانة نارکوم نفت [گروه] مقاومت سنجي از منطقه کراسنودار, تا اول اوت 1945 نارکوم نفت (رفيق بايباکوف) را مسئول بدانيد)
5- با هدف تجزيه واحد هيدرولوژيک به تدارکات, وسايل و ابزارهاي لازم [ارگان هاي ذيل] را مسئول بدانيد:
الف) نارکوم نفت (رفيق با يباکوف) بايد در اوت 1945 [اقدام ذيل] را در اختيار مديريت هيدرولوژيک قرار دهد, پنج دستگاه تلمبه, وسايل حفاري, و يک دستگاه حفاري گردان, چهار دستگاه چارچوب ZV-750 وسايل حفاري و ملزمات آنها, سه ميلة حفاري (1200 متر) و ابزار لازم جهت تلمبه هاي Ka-300 و ديگر وسايل و تجهيزات لازم براي اقدامات واحد هيدرولوژيک.
ب) نارکوم ونستورگ [کميسارياي خلق براي تجارت خارجي] (رفيق ميکويان) موظف است که در ژوئن – ژوئيه 1945 پانزده تراکتور و صد و بيست کاميون از واردات [خودروهاي ؟] سوار نشده از ايران را به واحد هيدرولوژيک تحويل دهد.
پ) ژنرال فرمانده جهت ماورا قفقاز رفيق تيولنف موظف است که فضاي اداري و اقامتي لازم را در قزوين و مناطق عملياتي در اختيار واحد هيدرولوژيک قرار داده و همچنين با استفاده از افراد واحدهاي نظامي براي سوار کردن صد و بيست کاميوني که به واحد هيدرولوژيک اختصاصي يافته مساعدت نمايد.
ت) کميسارياي خلق براي امور دفاعي اتحاد جماهير شوروي (رفيق وربويف [مارشال فرمانده نيروهاي مهندسي, سرپرست نيروهاي مهندسي ارتش شوروي] )موظف است که تا اول اوت 1945 دو واحد کامل و آماده به کار حفاري سيار 100-2-AVBيک دستگاه حفاري AVB-2-100يا تانکر آب ZIS -5 و يک کاميون 5/1 تن با وسايل لازم و يک چارچوب 125-UA با سه گروه حفار را در اختيار واحد هيدرولوژيک در ايران قرار دهد.
ت) کميسارياي خلق براي امور دفاعي اتحاد جماهير شوروي ([ژنرال ارتش, فرمانده پشت جبهة ارتش شوروي] رفيق خرولف) موظف است از کارگاه هاي تعميرات فرماندهي حمل و [ارتش] شوروي در ايران پنج دستگاه کاميون 12 تن ماک, 7 دستگاه تريلر الوار بري و پانزده دستگاه [جيپ] ويليز را که در شرايط مناسب کاري باشند در اختيار واحد هيدرولوژيک قرار داده و در کارگاه هاي بخش تعميرات فرماندهي حمل و نقل [ارتش] شوروي در ايران, تسهيلات لازم را جهت تعمير وسايل حفاري و خودروهاي [هيئت] را فراهم سازد.
6- ژنرال فرمانده جبهه قفقاز (رفيق تيولنف) را از نظر فراهم آوردن نيروي محافظ, يک گروه اسکورت براي هيئت هاي اعزامي, ارايه نقشه هاي لازم و همچنين تامين لباس و مدارک مورد نياز واحد هيدرولوژيک, براي ارايه همراهي هاي لازم با واحد هيدرولوژيک جهت اقدامات حفاري و اکتشافي مسئول بدانيد.
7- نارکوم فين [کميسارياي خلق براي امور مالي] (رفيق زورف) را براي سپردن هشت ميليون روبل, به علاوه 2400000 ريال به مديريت هيدرولوژيک مجمع آذنفت براي تامين مواد و تجهيزات حمل و نقل و نگهداري از کارکنان, در محصول سوم و چهارم سال 1945 مسئول بدانيد
8- به کميساري خلق براي امور داخلي (NKVD) جمهوري شوروي آذربايجان اجازه داده شود که براي کارکنان اعزامي نارکوم نفت و مجمع آذنفت جهت امور مديريت هيدرولوژيک جواز ورود به ايران را صادر کنند.
9- رفيق مليک پاشايف به عنوان رئيس مديريت هيدرولوژيک, رفيق گيلواروف به عنوان رئيس مديريت هيدرولوژيک به عنوان رئيس مديريت هيدرولوژيک در نهاد فرماندهي نيروهاي شوروي در ايران و رفيق کورنف به عنوان معاونت مديريت هيدرولوژيک تاييد شوند.
10- نارکوم نفت (رفيق بايباکوف) و آذنفت (رفيق وزيروف) شخصا مسئول نظارت بر تامين خدمة و متخصصان مهندس و فني واحد هيدرولوژيک و فراهم آوردن ابزار و تجهيزات لازم جهت اقدامات حفاري و زمين شناختي در شمال ايران, تلقي مي شوند.
11- دبير کميته مرکزي حزب کمونيست آذربايجان, رفيق باقروف را از جهت هرگونه کمک و همراهي با اقدامات بررسي زمين شناختي در شمال ايران مسئول بدانيد.
صدر کميتة دفاع ملي اي. استالين
گواهي [امضا ندارد]
[ماخذ]
[ماخذ آرشيو دولتي براي احزاب سياسي و جنبش هاي اجتماعي جمهوري آذربايجان, باکو GAPPOD AZR) F1,OP89D104)
سند شماره 2
فرمان دفتر سياسي کميتة مرکزي حزب کمونيست اتحاد شوروي به مير (جعفر) باقروف صدر کميتة مرکزي حزب کمونيست آذربايجان در مورد «اقداماتي جهت سازماندهي يک جنبش جدايي طلب در آذربايجان جنوبي و ديگر ايالات شمالي ايران» 6 ژوئيه 1945/ 15 تيز 1324
فوق محرمانه
به رفيق باقروف
اقداماتي جهت سازماندهي يک جنبش جدايي طلب در آذربايجان جنوبي و ديگر ايالات شمال ايران.
شروع اقدامات تدارکاتي در جهت تشکيل يک ناحيه [OBLAST ] خود مختار ملي آذربايجاني با اختيارات گسترده در چارچوب دولت ايران توصيه مي شود.
يک حزب دموکراتيک در آذربايجان جنوبي به نام »حزب دموکراتيک آذربايجان« [از اين پس فرقه دموکرات آذربايجان] با هدف رهبري جنبش جدايي طلب در آذربايجان جنوبي تاسيس کنيد.
تاسيس حزب دموکرات آذربايجان جنوبي بايد بايد با يک تجديد سازمان توامان بخش آذربايجاني حزب تودة ايران و جذب هواداران جنبش جدايي طلب از تمامي اقشار مردم بدان صورت گيرد.
در ميان کردهاي ساکن شمال ايران براي جذب آنها در يک جنبش جدايي طلب که يک ناحيه خود مختار ملي کرد را تشکيل دهد. اقدامات مناسب صورت دهيد.
يک گروه از فعالان مسئول را در تبريز که به هماهنگي فعاليت هايشان با سرکنسولگري اتحاد جماهير شوروي در تبريز موظف باشند. براي هدايت جنبش جدايي طلب تشکيل دهيد. سرپرستي کلي اين گروه به باقروف و يعقوبف واگذار مي شود.
تهيه و تدارک اقدامات اوليه براي برگزاري انتخابات دوره پانزدهم مجلس ايران [با هدف] تضمين انتخاب هوادارن جنبش جدايي طلب براساس شعارهاي ذيل به کميتة مرکزي (باقروف و ابراهيموف) حزب کمونيست آذربايجان سپرده شود.
الف) واگذاري زمين از اراضي خالصه و املاک بزرگ اربابي به دهقانان و اعطاي اعتبارهاي درازمدت مالي به دهقانان.
ب) از ميان بردن بيکاري از طريق اعاده و توسعة کار در موسسات و همچنين برنامه هاي احداث راه و ديگر طرح هاي فوائد عامه.
پ)بهبود موسسات رفاه عمومي در شهرها و آبرساني عمومي
ت) بهبود بهداشت عمومي
ث) اختصاص حداقل 50% از ماليات هاي دولتي به حوايج محلي
ج) حقوق برابر براي اقليت هاي ملي و عشاير, افتتاح مدارس و انتشار کتب و روزنامه به زبان هاي آذربايجاني, کردي, ارمني و آشوري, سير مراحل دادرسي و مکاتبات رسمي در نهادهاي محلي به زبان هاي بومي, تاسيس نظام اداري محلي – از جمله ژاندارمري و پليس با استفاده از عناصر محلي, تشکيل انجمن هاي منطقه اي محلي و شهري [و] نهادهاي خودگردان محلي
چ) بهبود اساسي در رابط ايران و شوروي
6- تاسيس «گروه هاي رزمي مسلح» به سلاح هاي ساخت خارج جهت حوايج دفاعي اهالي هوادار شوروي [و] فعالين تشکيلات دموکراتيک و حزبي جنبش جدايي طلب
اعمال اين مورد به رفيق [نيکولاي] بولگانين همراه با رفيق باقروف احاله شود.
7- يک انجمن براي مناسبات فرهنگي ميان ايران و جمهوري شوروي آذربايجان با هدف تقويت اقدامات فرهنگي و تبليغاتي در آذربايجان جنوبي تاسيس کنيد .
8- براي جذب توده ها به جنبش جدايي طلب تاسيس يک «انجمن دوستان آذربايجان شوروي» را در تبريز با شعباني در تمام مناطق آذربايجان جنوبي و گيلان لازم مي دانيم.
9- تدارک انتشار يک نشريه مصور در باکو براي توزيع در ايران و همچنين سه نشريه جديد در آذربايجان جنوبي به کميتة مرکزي حزب کمونيست آذربايجان شوروي محول گردد.
10- از OGIZ (بنگاه انتشارات دولتي) (يودين) خواسته شود تا سه دستگاه چاپ مسطح براي بهره برداري کمتية مرکزي حزب کمونيست آذربايجان شوروي جهت فراهم آوردن امکانات چاپي (Tipografskaya baza ) براي فرقة دموکرات آذربايجان جنوبي, ارايه کند.
11- نارکوم ونشتورگ [کميسارياي خلق براي نجات تجارت خارجي] (رفيق آناستاز ميکويان) به تامين کاغذ خوب جهت چاپ نشريه مصور در باکو و همچنين سه روزنامه جديد در آذربايجان جنوبي – با حداقل تيراژ 30000 نسخه – متهد گردد.
12- به کميسارياي خلق براي امور داخلي [NKVD ] جمهوري شوروي آذربايجان اجازه داده شود که تحت نظارت رفيق باقروف براي تردد افرادي که جهت به اجرا در آوردن اين اقدامات بايد به ايران اعزام شوند, مجوز لازم صادر شود.
13- براي تامين مالي نهضت جدايي طلب در آذربايجان جنوبي و همچنين [تدارک شرکت] در انتخابات دوره پانزدهم مجلس ايران, يک صندوق ويژه به اعتبار يک ميليون روبل ارز خارجي – براي تبديل به تومان – در کميته مرکزي حزب کمونيست شوروي تاسيس شود.
6 ژوئيه 1945
دفتر سياسي حزب کمونيتس اتحاد شوروي
[ماخذ آرشيو دولتي براي احزاب سياسي و جنبش هاي اجتماعي جمهوري آذربايجان, باکو ]GAPPOD, AZR F1) OP 89.D114-5)
سند شماره 3
دستورالعمل هاي محرمانة شوروي در مورد اقداماتي که بايد جهت اجراي ماموريت ويژه در سراسر آذربايجان جنوبي و ايالات شمالي ايران اعمال شود. 14 ژوئيه 1945 / 23 تير 1345
کاملا محرمانه
اقداماتي براي اجراي ماموريت ويژه در سراسر آذربايجان جنوبي و ايالات شمال ايران
الف. موضوع تاسيس فرقه دموکرات آذربايجان
1- وسايل سفر پيشه وري و کامبخش به باکو براي مذاکره فوراً سازماندهي شود. با توجه به نتايج اين مذاکرات تامين وسايل سفر پادگان, صدر کميتة ايالتي حزب توده در آذربايجان, به باکو در نظر گرفته شود.
2- براي تاسيس کميته هاي موسس در مرکز (تبريز)و ديگر نقاط (Na Mestakh) در عرض يک ماه کانديداهايي را از ميان عناصر واقعي دموکرات از ميان روشنفکران, تجار, طبقة متوسط, زمينداران کوچک و متوسط و روحانيون در احزاب دموکراتيک مختلف و همچنين از ميان غير حزبي ها انتخاب کرده و به کميته هاي موسس فرقة دموکرات آذربايجان وارد کنيد. تشکيل يک کميته موسس در تبريز که از طريق انتشار يک فراخوان از طريق نشريات دموکراتيک موجود (مانند) خاورنو, آژير, جودت و غيره. خواهان تاسيس يک حزب دموکراتيک آذربايجانشده و به نشر جزواتي اقدام خواهد کرد. در اولويت نخست قرار دارد.
3- با انتشار فراخوان گروه هاي آغازگر در ديگر نقاط به حمايت از آن در جرايد سخن گفته و از ميان فعال ترين سازمان هاي حزب توده و ديگر سازمان ها و عوامل دموکراتيک کميته هاي فرقة دموکرات آذربايجان را تشکيل خواهند داد.
4- پس از استقرار کمتيه هاي موسس فرقه دموکرات آذربايجان در تبريز, تاسيس کميته هاي محلي فرقه دموکرات آذربايجان در شهرهاي ذيل از اولويت نخست خواهد بود. اردبيل , رضاييه . خوي, ميانه, زنجان, مراعه, مرند, مهاباد, ماکو, قزوين, رشت, پهلوي, ساري, (شاهي؟) گرگان, مشهد براي سازماندهي کميته هاي اين شهرها نمايندگاني را از کميتة موسس مرکزي اعزام داريد. به صورتي منظم واکنش هاي مثبت و دعوت به عضويت در فرقه دموکرات آذربايجان را در جرايد دموکراتيک منتشر کنيد.
5- تحت عنوان صداي آذربايجان يك نمايندگي مطبوعاتي در كميته موسس فرقه دموكرات آذربايجان در تبريز تاسيس كنيد.
6- تدوين پيش نويس برنامه و منشور كميته موسس تبريز را سازماندهي كنيد.
ب. تضمين انتخاب نمايندگان انتخابات دوره پانزدهم مجلس
1- با نمايندگاني كه آنها را در انتخابات اين دوره از مجلس حمايت مي كنيم براي مذاكره در باب معرفي آنها براي شركت در مجلس پانزدهم, به شرط حمايت از شعارهاي فرقه دموكرات آذربايجان, وارد مذاكره شويد.
2- براي معرفي نامزدهاي نمايندگي مجلس از ميان عناصر دموكراتيكي كه براي اجراي شعارهاي فرقه دموكرات آذربايجان مبارزه خواهند كرد, اقدام كنيد.
3- بررسي مجدد فهرست نمايندگان پيشنهاد شده از سوي سفارت با توجه به (اين) وظايف جديد.
4- سازماندهي تبليغ گسترده كانديداهاي منتخب براي مجلس در جرايد و تماس و ملاقات آنها با راي دهندگان.
5- حمايت از گردهم آيي ها, تظاهرات, اعتصاب ها, و انحلال ( razgon ) كميسيون هاي انتخاباتي اي كه با ما منافات دارند با هدف تضمين منافع ما در انتخابات.
6- در خلال تداركات انتخاباتي, كانديدهاي معرفي شده از سوي محافل ارتجاعي را كه به نحوي فعالانه بر ضد كانديداهاي جنبش دموكراتيك فعاليت مي كنند, از حوزه هاي انتخاباتي شمال ايران حذف و اخراج كنيد.
7- خواست جايگزيني روساي مرتجع از نهادهاي محلي ( Viasti ) طرح شود.
پ.تاسيس «انجمن دوستان آذربجان شوروي»
1- در مورد سازماندهي انجمن دوستان آذربايجان شوروي از نمايندگاني كه درجشن يادبود بيست و پنجمين سال تاسيس جمهوري شوروي آذربايجان شركت كردند, استفاده شود.
2- از كارمندان كنسولگري هاي ما, فرماندهي نظامي و اعضا فعال حزبي براي تشكيل انجمن استفاده شود.
3- گروه موسس انجمن دوستان آذربايجان شوروي در تبريز بايد تدوين منشور انجمن را عهده دار گردد.
4-براي جلب هر چه گسترده تر مردم به انجمن دوستان آذربايجان شوروي به صورتي منظم از جرايد براي بيان دستاوردهاي اقتصادي, فرهنگي و هنري آذربايجان شوروي و دوستي تاريخي خلق هاي آذربايجان جنوبي و خلق هاي آذربايجان شوروي بهره برداري شود.
ت. سازماندهي جنبش جدايي طلب
1- براي شكل دادن به يك جنبش جدابي طلب در جهت تاسيس يك منطقه خودمختار آذربايجاني و يك منطقه خودمختار كرد با اختيارات گسترده اقدام شود.
در يالات گرگان, گيلان, مازندران و خراسان بر اساس مسائل محلي و به ويژه (موارد ذيل), جنبش هاي جدايي طلب ايجاد شود:
در ايالت گيلان: فراهم آوردن خدمات رفاهي و اجتماعي و در شهرهاي رشت (و) پهلوي, اختصاص حداقل 5 % از كل ماليات هاي مأخوذه در محل براي اين منظور.
در ايالت گرگان: آموزش زبان بومي تركمني در مدارس, جايگزيني تركمن ها دروسسات محلي, ژاندارمري و پليس, اختصاص حداقل 50% از كل ماليات هاي ماخوذه در محل براي خدمات رفاهي و آسايشي و بهداشتي درگنبد كاووس, گرگان و بندر شاه.
در ايالات مازندران و خراسان:
1- اعاده املاكي كه رضاه شاه گرفته بود به مالكان جزء و متوسط.
2- اختصاص حداقل 50% از ماليات هاي ماخوذه در محل براي خدمات عمومي و رفاهي و بهداشت شهرهاي ساري, شاهي, مشهد و قوچان نو.
به علاوه براي شكل دادن به يك جنبش جدايي طلب در ايالات فوق به انعكاس چنين خواسته هايي در سطوح محلي اقدام شود.
خواست اصلاحات ارضي نه فقط در آذربايجان جنوبي كه در نواحي شمال ايالات ايران نيز مطرح گردد.
ث: تشكيل انجمن ها
پس از استقرار كميته هاي موسس فرقه دموكرات آذربايجان هم زمان با اقدامات لازم جهت انتخاب نمايندگان دوره پانزدهم مجلس, با استفاده از شوق انتخاباتي مردم, اقداماتي براي تشكيل انجمن ها صورت گيرد.
ج. سازماندهي ارگان هاي مطبوعاتي
براي سازماندهي اقدامات تبليغاتي از طريق مطبوعات, علاوه بر روزنامه هاي موجود چاپخانه هايي در شهر هاي رشت, رضائيه و مهاباد براي نشريات جديد تاسيس شود.
(امضاهاي ناخوانا)
يادداشت ها:
1- cold war international History Project (CWIP)
2- ناتاليايگوروا «بحرين آذربايجان از ديدگاه اسناد نويافتة شوروي»
3- Cold War in the Caucasus: Notes and Documents from a Conference from a Conference By Svetana
Savranskaya and Vladistav Zubok in C.WIHP Bulletin issue 14/15 Winter 2003 – Sprung 2004 pp 399-403
(در ترجمه اين گزارش از دو پارگراف که به پاره اي از تحولات گرجستان در سال هاي 53-1951 و دهة 1960 اشاره داشت. صرفنظر شد)
4- New Evidence on the Iran Crisis 1945-46 From Baku Archives
CWIHP Bulletin Issue12/13, Fall /Winter 2001 pp309-314
5- sww bulletin 12/13 (Fall / Winter2001) CWIHP, p309
6- براي ترجمة انگليسي اين اسناد که توسط جميل حسنلي در اختيار طول تاريخ جنگ گرفتة است بنگريد بهCWIHP Bulletin 12/13 pp 370-314
7- بنگريد به اسناد ضميمه سندهاي 1تا3
8- در اصل Trianon که احتمالا اشتباه است و بايد «سور» باشد
9- کذافي اصل Blogar Chai
10- در الصل Shakh
11- کذافي اصل New Quchan
پایان.
در دور جديدي از اين نشست ها که در فاصلة سالهاي 2002-2000 در گرجستان برگزار شد گروهي از پژوهشگران غربي و همچنين تعدادي از پژوهشگران جمهوري آذربايجان, ارمنستان و گرجستان در باب «جنگ سرد در قفقاز» مقالات و اسنادي را ارائه کردند.
همانگونه که در ترجمة بخش هايي از گزارش اين کنفرانس ها – (در ادامة اين يادداشت) – ملاحظه خواهد شد.3 بحران آذربايجان و به ويژه توضيح انگيزه هاي استالين در تاسيس و سپس انحلال يک حرکت جدايي طلب در شمال ايران محور اصلي بحث را تشکيل مي دهد, ولي در کنار اين واقعه مهم به تحولات مشابهي که در ديگر نقاط قفقاز نيز جريان يافت اشاره شده است؛ از جمله طرح ادعاي ارضي نسبت به خاک ترکيه و تاثير آن بر ناسيوناليسم گرجي و ارمني که ابعاد کلي تر سياست «شرقي» دولت شوروي را در همان ايام روشنتر مي سازد.
انتشار اسناد جديدي در اين زمينه نيز از ديگر دستاوردهاي اين کنفرانس بوده است؛ از جمله سه سند مهم دربارة جواب عملي تر برنامة شوروي در قبال نفت شمال ايران که زمينه ساز بروز بحران آذربايجان بود و دستورالعمل هايي ريز و دقيق درباره کم و کيف تاسيس و سازماندهي فرقة دموکرات آذربايجان که از لحاظ آشنايي با ماهيت فرمايشي و خاستگاه تصنعي فرقه, اسناد مهم در خور توجهي به شمار مي آيند.4 ترجمه فارسي اين اسناد در انتهاي گزارش آمده است.
-----
در تابستان 1999 آرشيو امنيت ملي (National Security Archives) با همکاري «طرح تاريخ بين الملل جنگ سرد» برنامة تحقيقاتي جديدي را تحت عنوان «گرجستان, ارمنستان و آذربايجان در جنگ سرد» بر پا داشت.
برآوردي از حد و حدود اسناد موجود در آرشيوهاي تفليس, ايروان و باکو دربارة جنگ سرد – از جمله نمونه هايي از مجموعه اسنادي که در مسکو در دسترس نيستند – از اهداف اصلي اين برنامه بود. گردهم آوردن گروهي از پژوهشگران اين سه جمهوري در چارچوب همکاري هاي گسترده تر طيفي از پژوهشگران بين المللي جنگ سرد و بهره برداري از دانسته هاي آنها در تاريخ نگاري جنگ سرد و اتحاد شوروي نيز از ديگر اهداف اين برنامه بود. نخستين ملاقات پژوهشگران ارمني, آذربايجاني, گرجي و آمريکايي در اکتبر 2000 در تفليس صورت گرفت.5 اين جلسه که يکي از نخستين جلسات ديدار مورخان ارمني و آذربايجاني پس از سال ها جنگ و دوري در پي تحولات ناشي از فروپاشي شوروي بود. از ملي و علاقة برخي از محققين اين سه کشور بر تبادل آراء و دانسته هايشان با يکديگر و همچنين با پژوهشگران غربي حکايت داشت. پس از گفتگوهايي چند, شرکت کنندگان اين جلسه در مورد دستور کار يک کنفرانس بعدي به تفاهم رسيدند.
اين کنفرانس در 8-9 ژوئيه 2002 در تسيناندلالي واقع در کاختي گرجستان برگزار شد. در اين کنفرانس هفده پژوهشگر شرکت کردند, از جمله لارا عباسوا(دانشگاه دولتي باکو), لوان آواليشويلي (دانشگاه دولتي تفليس), جميل حسنلي (دانشگاه دولتي باکو), گئورگي ماموليو (دانشگاه درياي سياه) ادوارد ملکو نيان (موسسه تاريخي عمومي ارمنستان), کارن خاچاطريان (موسسه تاريخ عمومي ارمنستان) کتوان روستياشويلي (دانشگاه تفليس). رونالد گريگور ساني (دانشگاه شيکاگو) فرانسواز توم (دانشگاه سوربن). آماتون ويرابيان (بخش آرشيو جمهوي ارمنستان) و آندره اي زوبوف (موسسه روابط بين المللي مسکو)
ارتباط ميان آمال ناسيوناليستي محلي و طرح هاي ژوزف استالين در مراحل پاياني جنگ دوم جهاني, يکي از مهمترين مضاميني بود که بخش چشمگيري از بررسي هاي مستند ارايه شده در اين کنفرانس رابه خود اختصاص داد. جميل حسنلي براساس پژوهش هاي گسترده اش در باب سياست شوروي در قبال آذربايجان ايران در سال هاي 46-1945 مقاله اي ارايه کرد. آرشيو کميتة مرکزي حزب کمونيست آذربايجان در مورد نحوة اعمال برنامه هاي استالين براي توسعة نفوذ شوروي کسب امتياز نفت شمال ايران, مجموعه اي مفصل و ظاهراً کامل از اسناد را در خود جاي داده است. اين اسناد بيانگر آن است که چگونه استالين سعي کرد از طريق دامن زدن به احساسات ناسيوناليستي در ميان آذري هاي هر دو سوي مرز ايران و شوروي به اهداف توسعه طلبانة خود دست يابد.
در خلال دورة اشغال ايران در فاصله سال هاي 46-1941 همانگونه که بررسي هاي حسنلي نشان مي دهد. ميان اهداف استراتژيک استالين در ايران و برنامه هاي ناسيوناليست هاي آذري نوعي ابهام – يا حتي تنش – حل نشده وجود داشت. آذربايجا ميرجعفر باقروف دبير اول حزب کمونيست آذربايجان در خلال ابلاغ دستورالعمل هايش به گروهي از مقامات شوروي که در سال 1941 عازم ايران بودند. چنين گفت: «شما با انجام وظايفتان, خدمت بزرگي به خلق خواهيد کرد. با اجراي اين وظيفه غرور آفرين, خواسته هاي برادراني را برآورده خواهيد ساخت که قرن ها است جدا مانده اند»
بسياري از مقامات شوروي [در جمهوري آذربايجان؟ ] بر اين باور بودند که حمايت از اقليت آذري ايران بايد در راس سياست هاي شوروي قرار گيرد ولي استالين در اين باب ترديد داشت در سال هاي 42-1941 به جاي 2500 تا 3000 مامور, فقط 600 نفر از جمهوري آذربايجان به ايران مامور شدند. علاوه بر اين مقامات شوروي در بخش اشغالي ايران احتمالا براي خنثي کردن نفوذ آذري ها براي جلب حمايت اقليت هاي کوچکتر ايران مانند کردها و ارمني ها و گرجي ها نيز اقدام کردند.
استالين پس از اعلان وحدت اوکراين و بلاروس در مه 1945 ارديبهشت 1324 بر آن شد که نسبت به آمال و خواسته هاي ناسيوناليستي در جنوب قفقاز رويه مساعدتري را اتخاذ کند. مسکو به صورتي عامي از کميسار امور خارجة جمهوري شوروي آذربايجان خواست که در باب آذربايجان شمالي (شوروي) و جنوبي (ايران) يادداشتي تهيه کند که در آن يگانگي تاريخي و فرهنگي آن دو نشان داده شده باشد. به علاوه در اين يادداشت مي بايست بر اين نکته تاکيد مي شد که لحظه مناسب براي «رهايي» آذربايجان جنوبي فرارسيده است. در 21 ژوئن و 6 ژوئيه 1945/31 خرداد و 16 تير 1324 پوليت بورو [دفتر سياسي حزب کمونيست] استالين به صورتي محرمانه دستور داد در حوزه هاي نفتي شمالي ايران عمليات اکتشافي آغاز شود و هم زمان, اين اقدام بر اساس حرکت هاي ملي آذري و کردي, حکومت هاي جدايي طلبي در آن حوزه تاسيس گردند در مسکو گروه سه گانه مولوتوف, بريا و مالنکوف مامور اعمال اين برنامه ها شدند. استالين, باقروف – دوست و برکشيدة بريا – را به حضور خواست و شخصا دستورالعمل هاي لازم را جهت اجراي اين دو طرح ابلاغ کرد.7 در دسامبر1945 /آذر 1324 فرقة تازه تاسيس دموکرات آذربايجان کنترل بخشي هاي آذري نشين شمال ايران را بر عهده گرفت. اين اقدام. همراه با امتناع استالين از فراخواني نيروهايش از ايران, نخستين بحران بين المللي جنگ سرد را پيش آورد. استالين در مقابل فشارهاي ايالات متحده و سازمان ملل نيروهايش را در سال 1946/1325 از ايران فراخواند. تحولات بعدي نشان داد که استالين در قرباني کردن سران فرقة دموکرات آذربايجان, جدايي طلبان کرد و ديگر فعالان ناسيوناليستي که سرنوشت خو را به دست او سپرده بودند. کوچکترين ملاحظه اي نداشت. در اين بررسي حسنلي در عين تاکيد بر ماهيت اهداف شوروي در ايران که بر ترکيبي از خواسته هاي اقتصادي (نفت) و نگراني هاي امنيتي استوار بود. گرايش هاي ناسيوناليستي محلي در اين واقعه را نيز يادآور مي شود. حتي امروز نيز پاره اي از پژوهشگران در جمهوري آذربايجان, ما حصل بحران ايران را شکستي براي جمهوري خود تلقي مي کنند.
لارا عباسوا در مقاله اي که ارايه کرد. يکي ديگر از بحران هايي را که به شکل گيري جنگ سرد کمک کرد. مورد بررسي قرار داده است. ادعاهاي ارضي شوروي در قبال قلمرو ترکيه در همان ايام – سال هاي 46- 1945/ 25- 1324 که در نهايت واشنگتن را وادار به اقدام کرد.
عباسوا با بهره برداري از اسناد آرشيوهاي باکو و همچنين اسنادي که از سوي ديگر شرکت کنندگان در نشست اکتبر 2000 ارايه شد. به اين نتيجة جالب توجه دست يافت که در آن سوي روبناي به ظاهر يکپارچه و منسجم سياست خارجي شوروي, «جنگ سرد» ديگري ميان رهبري هاي سياسي جماهير شوروي آذربايجان, ارمنستان و گرجستان جريان داشت. خواسته هاي ارضي شوروي در قبال ترکيه موجب احياي خواسته ها و آمال ارمني ها شد که هنوز کوچ اجباري از سرزمين هايي را که اينک در محدودة ترکيه قرار داشت و قرن ها موطن آنان بود. فراموش نکرده بودند, ولي اين ادعاهاي ارضي شوروي با خواسته هاي رهبري گرجستان که خواهان «اعادة قلمرو تاريخي» لارها در طرابوزان (واقع در کرانه هاي جنوب شرقي درياي سياه) بودند. نيز گره خورد. جاناشيا و برجنيشويلي, دو تن از مورخان گرجي با کسب اجازه از مقامات مسکو (که گرجي ها در سطح رهبري آن حوزه نفوذ چشمگيري داشتند) طي انتشار مقاله اي در دسامبر 1945 درصدد توجيه زمينه هاي سياسي و فرهنگي الحاق طرابوزان برآمدند.
رقيب عمدة آنها در عرصه ارمني ها بودند که مي گفتند از کل مساحت 26000 کيلومتر مربع حوزه اي که قرار بود از خاک ترکيه جدا شود, 500/20کيلومتر مربع مي بايست به خاک جمهوير ارمنستان منضم گردد. در واکنش به اين درخواست کيکنادزه کميسار امور خارجة جمهوري گرجستان ضمن ارسال يادداشتي به مسکو پيشنهاد کرد که ارمنستان فقط 12760 کيلومتر مربع و گرجستان نيز 13190 کيلومتر مربع از آن را دريافت دارد. پرسشي که در اين مقاله مطرح شد آن بود که اصولاً در «نظام توتاليتر» استاليني تا حد امکان بروز يک چنين خواسته هاي متعارضي وجود داشت و آنها تا حد حاصل گرايش هاي ناسيوناليستي محلي بودند و تا چه حد محصول تشيوق و ترغيب مسکو؟
کارن خاچاطريان براساس اسناد موجود بحران 46-1945 ترکيه را از ديدگاه ارمنستان روايت کرد. وي در اين مقاله ضمن تاکيد بر بي توجهي پيشين مقامات شوروي نسبت به آمال ارمني ها ارمنه و امتيازاتي که آنها با ناديده گرفتن مصالح ملي ارمني ها به دولت ترکيه و نيروهاي بلشويک مستقر در جمهوري آذربايجان اعطا کردند, خاطر نشان ساخت که انتقادات دولت شوروي در 19 مارس 1945 / 28 اسفند 1323 از معاهدة ترکيه و شوروي اشتياق و شور خاصي را در ميان ارامنة سراسر جهان به وجود آورد. در پرونده هاي آرشيو وزارت ارجة جمهوري شوروي ارمنستان در ايران, نامه ها و در خواست هاي بسياري از سوي مجامع مهاجر ارمني – حتي از جوامع مستقر در آمريکا – ديده مي شود که در آنها از «استالين کبير» در خواست «عدالت» شده بود. رهبري ارمنستان شوروي در مقام واسطه اي ميان ارمنة مهاجر و مسکو عمل مي کرد. گرگوري آروتيوقرييان دبير حزب کمونيست ارمنستان طي نامه هاي متعددي که به مولوتوف و استالين نوشت از آنها خواست که در مذاکرات خود با متفقين در باب جهان بعد از جنگ مسئلة اعادة «سرزمين هاي تاريخي ارمنستان» را نبز منظور دارند. به نظر مي آيد که استالين با اين فکر همراهي داشته و به همين دليل در ارتباط با برنامه هايش براي ترکيه, اجازه داد که يک برنامة جهاني براي تشويق بازگشت ارامنة مهاجر به جمهوير ارمنستان آغاز شود. طولي نکشيد که تعداد ارمني هايي که ارمنستان شوروي مهاجرت گردند به مراتب بيش از انتظار مقامات شوروي و امکانات محدود جمهوري رسيد, صدها هزار ارمني دراقصي نقاط جمهوري پراکنده شدند و مقامات محلي براي «بازپروري» و تامين معاش و مسکن آنها در مضيقه قرار گرفتند.
به گونه اي که خاچاطريان در بررسي خود آورده است تازه در سال 1948 بود که استالين به ابعاد اين ماجرا توجه کرد. فشارهاي شوروي بر ترکيه نه فقط به اعطاي يک امتياز ارضي منجر نشد بلکه دولت آنکارا را به کسب حمايت آمريکا واداشت. بسياري از ارمني هايي که به جمهوري ارمنستان آمده بودند از وضعيت دشوار آن سامان در عذاب بوده و مي خواستند به موطن پيشين خود باز گردند. به تدريج حضور ارمني هاي مهاجر از آنچه که قرار بود به مثابه يک حربة ديپلماتيک در اين بازي استالين عمل کند. به يک بارگران اقتصادي و خطر امنيتي تبديل شد. علاوه بر اين هم رهبران جمهوري آذربايجان و هم رهبران جمهوري گرجستان به استالين هشدار دادند که ارمني ها «قابل اطمينان» نيستند و امکان دارد که «يک ارمنستان بزرگ» در جهت جدايي حرکت کند. اندکي بعد مهاجران در نقاطي دور از مرزها اسکان داده شدند.
در 14 سپتامبر 1948/ 23 شهريور 1327 استالين که در آن موقع در استراحتگاه خود در کرانة درياي سياه بود طي يک پيام تلگرافي از گئورگي مالنکوف خواست که موضوع بروز آتش سوزي در يک کشتي شوروي را که گروهي از مهاجران ارمني را به بندر باطوم مي آورد مورد بررسي قرار دهد. سوء ظن استالين مبني بر امکان وجود عوامل آمريکايي – انگليسي در ميان مهاجران ارمني به تحقيقات و سرکوب هاي گسترده اي تبديل شد. که در نهايت به متوقف ساختن برنامة بازگشت ارمني ها و تبعيد هزاران ارمني مراجعت کرده به اردوگاه هايي در قزاقستان گشت.
ادوارد ملکونيان در مقاله اي که در اين کنفرانس ارايه داد موضوع خواسته ها و بازگشت ارامنه را در سال هاي 48-1945 از سوي ديگر اين ماجرا, يعني از ديد ارمني هاي مقيم خارج بيان کرد. در اين مقاله که بيشتر بر منابع آرشيوي غرب استوار است ملکونيان ريشه هاي بروز اختلاف نظر ميان حزب ضد کمونيست داشناکتسوتيون و حزب رامکاوار را مورد بررسي قرار داده است. حزب رامکاوار که ادغام جمهوري ارمنستان در چارچوب شوروي را پذيرفته بود دو موسسات خيريه تابع آن – از جمله يکي از آنها که تحت سرپرستي گالوست گلبنديان قرار داشت – به ارمنستان شووري کمک مي کردند ولي اين کمک ها در خلال سرکوب هاي دهة 1930 پايان گرفت. در پي خاتمه جنگ دوم جهاني جامعة ارمني آمريکا براي احياي معاهدة 8 (1920) که براساس آن بخش چشمگيري از آناتولي به ارمنه واگذار شده بود به سعي و تلاش برخاستند. از آنجايي که ترومن در جهت مهار شوروي وارد کار شده بود اين خواسته هاي جامعة ارمني آمريکا با منافع استراتژيک آمريکا در تعارض قرار گرفت.
در يکي از مقالات هاي مهمي که ميان نمايندگان جامعة ارمني و دين آچسون وزير امور خارجة آمريکاصورت گرفت. او از آنها پرسيد که آيا متوجه هستند که عملا از الحاق اراضي قلمرو ترکيه توسط اتحاد شووري حمايت مي کنند. ارمني ها نيز مايوس و سرخورده در حالي که آرزوهاي خود را برباد رفته مي ديدند. جلسه را ترک کردند. با افزايش رقابت روسيه و آمريکا هر دو قدرت بر آن شدند که از جامعه ارمني مهاجر به عنوان حربه اي در جهت افزايش نفوذ خود در خاورميانه استفاده کنند.
گئورگي ماموليا در مقاله خود از اسناد و ديدگاه هاي گرجستان در باب مسئله حساس خواسته هاي ارضي و سياست هاي قومي نهفته در پشت نماي بحران هاي ايران و ترکيه سخن گفت. وي نشان داد که چگونه يک اقليت کوچک گرجي در فريدون [از توابع استان اصفهان] در تنش هاي برآمده از جنگ سرد گرفتار آمد و در سال 1945, گرجي هاي فريدن نيز همانند پاره اي از ديگر اقليت هاي قومي ايران از نقطه نظر ابرازي متحمل جهت ايجاد آشوب و اغتشاش در ايران مورد توجه مسکو واقع شدند. ظاهرا در اين زمينه ميان مقامات مسکو و تفليس اختلاف نظرهايي بيش آمده بود, در حالي که مقامات گرجي خواهان بازگرداندن گرجي هاي فريدن به گرجستان بودند, مقامات مسکو ميل داشتند که آنها در ايران بمانند. اين ماجرا نيز در پي ناکامي تلاش هاي استالين براي توسعة نفوذ شووري در شمال ايران, در برابر سرسختي هاي ايران و فشار آمريکا به دست فراموشي سپرده شد.
در اين مقاله در باب ديگر قرباني هاي تنش برآمده از جنگ سرد نيز بحث شده است, از جمله ترک هاي مسخطي و ديگر اقليت هايي که پس از فروپاشي امپراتوري عثماني در گرجستان مستقر شده بودند. گرايش ترکيه به سمت غرب باعث آن شد که بر ضد [اقوامي که] «عوامل» بالقوة ترکيه [محسوب مي شدند] سياست هاي سرکوبگرانه آغاز شود و بخش وسيعي از اقليت هاي ترک تبار ساکن در نواحي مرزي شوروي مورد پاکسازي قومي قرار گيرند. در سال 1949 مقامات وزارت کشور بنا به دستور استالين در عملياتي مرسوم به ولنا (موج) گروهي مشتمل بر 36705 ترک مسخطي, يوناني و ارمني هايي که به تازگي برگشته بودند را به قزاقستان و ديگر جمهوري هاي آسياي ميانه تبعيد کردند.
الدار اسماعيلوف در مقالة خود از ميرجعفر باقروف, يکي از بازيگران اصلي تحولات حوزة جنوب قفقاز در اين سال ها و نقش اساسي او در تحولات سال هاي 49- 1945 تصويري ارايه داد. چگونگي جان به دربردن او از شکست قمار استالين در شمال ايران, يکي از جنبه هاي جالب اين مقاله بود. گذشته از دوستي باقروف با بريا, اين که وي نخستين آذربايجاني بود که به مقام دبير اولي حزب کمونيست آذربايجان رسيده بود نيز در اين امر موثر بوده است. جمعيت جمهوري آذربايجان از نظر تاريخي و فرهنگي از ترکيب قوي بالقوه ملتهب و آماده انفجاري برخوردار است. علاوه بر اين دليل دارا بودن ذخاير نفتي اهميت استراتژيک خاصي نيز دارد.
باقروف فرد تحصيلکرده اي نبود ولي شم و زيرکي سياسي در خور توجهي داشت. بروز تنش هاي جديد در مناسبات شوروي با ايران و ترکيه مي توانست موقعيت او را در خطر اندازد. با تبديل ترکيه بدانجا که به پايگاه رخنه به درون آذربايجان مي مانست. نگرش دائما مشکوک و توطئه نگر استالين مي توانست دامنگير رهبران سياسي ترک تبار گردد و باقروف که به خوبي به چنين خطري آگاه بود در مقام پيشدستي برآمده و مبارزة گسترده اي را برضد گرايشات پان ترکي آغاز نمود. او در سال 1949 مبارزه اي را بر ضد امام شامل, رهبر مقاومت استقلال طلبانه و ضد روس مردم قفقاز در سال هاي دو دهة 1840 و 1850 آغاز کرد. براساس اسنادي که اسماعيلوف در آرشيو هاي باکو يافته است باقروف در خلال ديداري که با استالين داشت پييشنهاد کرد که کل تاريخ مسلمان هاي قلمرو شوروي از نو نوشته شود. او در مرحلة بعدي بر آن شد صمن تلاش براي محو علقه هاي فرهنگي ترکي در ميان نخبگان تحصيلکردة آذربايجاني, آنها را در جهت عکس هرگونه گرايش پان ترکي, به سوي نوعي هويت خاص «آذري» هدايت کند. با توجه به تهيه و تدارک تبليغاتي شوروي در آن سال هاي نخست جنگ سرد, ارزش تلاش هاي باقرووف براي دامن زدن به گرايش هاي ضد ترک در جمهوري آذربايجان, موضوعي نبود که از نظر استالين دور بماند.
علاوه بر اين باقروف براي پيشگيري از بروز هرگونه سوء ظن از جانب استالين, سرکوب گسترده اي را نيز بر ضد آن گروه از اعضا حزب کمونيست آذربايجان آغاز کرد که به نوعي با ايران و ترکيه مربوط بودند, صرف داشتن خويشاونداني در آن کشورها و يا حتي ديدار آنها کافي بود که شخص را به تبعيد و جابجايي دچار کند و در پايان باقروف به استالين پيشنهاد کرد که بازماندگان فرقه دموکرات آذربايجان و ديگر افرادي که در نهضت جدايي طلبانة آن سامان خدمت کرده بودند به سيبري يا قزاقستان تبعيد شوند.
در مباحث مطرح شده در اين کنفرانس و در خلال مطالب که در باب مقالات ارايه شد. شرکت کنندگان توانستند – براي پاره اي نيز براي نخستين بار – از مرزهاي محدود «پروژه هاي ملي» که ده ها سال است بر تاريخ نگاري گرجستان و ارمنستان و آذربايجان حکمفرماست. فراتر روند.
رونالد ساني در نکاتي که در حاشيه اين مباحث مطرح کرد خاطرنشان ساخت که از نقطه نظر تاريخي خواسته هاي ارضي مطرح شده از سوي ارمني ها در مقايسه با خواسته هاي مشابهي که از سوي آذربايجاني ها و گرجي ها مطرح شد, از ابعاد جدي تر و گسترده تري برخوردار بود. چرا که خواسته هاي مطرح شده از طرف گرجي ها و آذربايجاني ها بيشتر برانگيخته مسکو و نخبگان تحصيلکردة محلي به نظر مي آمد. از نظر او موضوع معاودت ارمني ها نيز در عين حال که مي توانست به حربة بالقوه موثري در دست شوروي ها تبديل گردد. متضمن خطراتي براي نظام نيز بود.
در ديگر مباحث مطرح شده در اين کنفرانس از اسناد موجود در آرشيوهاي پليس مخفي شوروي در گرجستان و آذربايجان و ارمنستان سخن به ميان آمد که هر يک به روشني مبين بروز تعارضات قومي در قفقاز سال هاي پاياني جنگ دوم مي باشند, تعارضات و تنش هايي که دامنة آنها به سال هاي بعد نيز کشيد. برخلاف افسانه اي رايج آن دوره در باب «يک ملت واحد شوروي» اين اسناد و گزارش ها هم از بروز گاه به گاه کينه و دشمني ميان نيروهاي ناحيه نظامي ماوراء قفقاز و ساکنين محلي حکايت دارد و هم از بروز حرکت هاي ضد روسي و ضد شوروي در آن سامان. به گفتة فرانسواز توم سياست هاي توسعه طلبانة استالين در دامن زدن به احساسات و رقابت هاي قومي نقش موثري داشت و در نتيجه رهبري شوروي در تلاش خود براي بسط نفوذ مسکو به نواحي همسايه با دشواري هاي داخلي فراواني روبرو گرديد.
سند شماره 1
فرمان کميته دفاع دولتي [اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي] شماره 9168 اس. اس, در مورد اقدامات اکتشافي زمين براي نفت شمال ايران.
21 ژوئن 1945/ 31 خرداد 1324
رونوشت
فوق محرمانه
کميتة دفاع دولتي
فر مان GOKO [کميتة دفاع دولتي] شمارة 9168 اس.اس, مورخ 21 ژوئن 1945
مسکو, کرملين
عمليات اکتشافي زمين شناسي براي نفت در شمال ايران
با هدف بررسي هاي زمين شناسي و اقدامات حفاري براي نفت در شمال ايران, کميته دفاع دولتي فرمان مي دهد:
1- در چارچوب[بخش] «آذنفت» [نفت آذربايجان] مجموعة نارکوم نفت [کميسارياي خلق براي نفت] يک مديريت هيدروژئولوژيک تشکيل داده و وظيفه نظارت بر بررسي هاي زمين شناختي براي حوضه هاي نفتي در شمال ايران را به آن واگذار کنيد
2- براي اجراي اين کار شناسايي در شمال ايران نارکوم نفت (رفيق بايباکوف) و آذنفت (رقيق وزيروف) را از جهت تامين تعداد کارگران لازم از صنعت نفت براي حفاري و گروه هاي بررسي و اعزام آنها به حوزه هاي کاري به صورت واحدهاي هيدروزئولوژيک وابسته به ستاد نيروهاي شوروي در ايران (قزوين), مسئول بدانيد.
3- براي واحد هيدروژئولوژيک جهت اجراي اقدامات ذيل در شمال ايران, هياتي را مستقر سازيد:
الف) حفاري
ده تلمبه در هفت ناحيه, از جمله سه تلمبة ثابت (حفاري عميق براي جستجوي ساختاري) در نواحي بندر شاه, شاهي, بابلسر و بندر [پهلوي]
ب) بررسي هاي زمين شناختي: هيئتي مرکب از ده گروه در مناطق دشت گرگان, اشرف, شاهي, آمل, خرم آباد, بلگار چاي [؟] جلفا, زنجان, تبريز, اردبيل و سياه کوه
پ) بررسي هاي زمين شناختي, هيئتي مرکب از سه گروه
در مناطق دشت گرگان, ارضي پست مازندران و رشت و در کل کرانه جنوبي درياي خزر از مرز جمهوير شوروي ترکمنستان تا مرز جمهوري شوروي آذربايجان
براي انتقال ابراز لازم حفاري و اکتشاف از اول سپتامبر 1945 جهت شروع کار حفاري و اکتشاف در سپتامبر 1945 نارکوم نفت (رفيق با بياکوف) و آذنفت (رفيق وزيروف) را مسئول تلقي کنيد.
4- براي سازماندهي و اعزام يک هيئت اکتشافي مرکب از ده گروه, يک گروه حفاري چاه و الکترومتر, يک هيئت ژئوفيزيک بر کسب از سه گروه (نقل سنجي و Variometric از طريق انتقال از باکو [گروه] Variometric از شعبة ولگاي ميانة نارکوم نفت [گروه] مقاومت سنجي از منطقه کراسنودار, تا اول اوت 1945 نارکوم نفت (رفيق بايباکوف) را مسئول بدانيد)
5- با هدف تجزيه واحد هيدرولوژيک به تدارکات, وسايل و ابزارهاي لازم [ارگان هاي ذيل] را مسئول بدانيد:
الف) نارکوم نفت (رفيق با يباکوف) بايد در اوت 1945 [اقدام ذيل] را در اختيار مديريت هيدرولوژيک قرار دهد, پنج دستگاه تلمبه, وسايل حفاري, و يک دستگاه حفاري گردان, چهار دستگاه چارچوب ZV-750 وسايل حفاري و ملزمات آنها, سه ميلة حفاري (1200 متر) و ابزار لازم جهت تلمبه هاي Ka-300 و ديگر وسايل و تجهيزات لازم براي اقدامات واحد هيدرولوژيک.
ب) نارکوم ونستورگ [کميسارياي خلق براي تجارت خارجي] (رفيق ميکويان) موظف است که در ژوئن – ژوئيه 1945 پانزده تراکتور و صد و بيست کاميون از واردات [خودروهاي ؟] سوار نشده از ايران را به واحد هيدرولوژيک تحويل دهد.
پ) ژنرال فرمانده جهت ماورا قفقاز رفيق تيولنف موظف است که فضاي اداري و اقامتي لازم را در قزوين و مناطق عملياتي در اختيار واحد هيدرولوژيک قرار داده و همچنين با استفاده از افراد واحدهاي نظامي براي سوار کردن صد و بيست کاميوني که به واحد هيدرولوژيک اختصاصي يافته مساعدت نمايد.
ت) کميسارياي خلق براي امور دفاعي اتحاد جماهير شوروي (رفيق وربويف [مارشال فرمانده نيروهاي مهندسي, سرپرست نيروهاي مهندسي ارتش شوروي] )موظف است که تا اول اوت 1945 دو واحد کامل و آماده به کار حفاري سيار 100-2-AVBيک دستگاه حفاري AVB-2-100يا تانکر آب ZIS -5 و يک کاميون 5/1 تن با وسايل لازم و يک چارچوب 125-UA با سه گروه حفار را در اختيار واحد هيدرولوژيک در ايران قرار دهد.
ت) کميسارياي خلق براي امور دفاعي اتحاد جماهير شوروي ([ژنرال ارتش, فرمانده پشت جبهة ارتش شوروي] رفيق خرولف) موظف است از کارگاه هاي تعميرات فرماندهي حمل و [ارتش] شوروي در ايران پنج دستگاه کاميون 12 تن ماک, 7 دستگاه تريلر الوار بري و پانزده دستگاه [جيپ] ويليز را که در شرايط مناسب کاري باشند در اختيار واحد هيدرولوژيک قرار داده و در کارگاه هاي بخش تعميرات فرماندهي حمل و نقل [ارتش] شوروي در ايران, تسهيلات لازم را جهت تعمير وسايل حفاري و خودروهاي [هيئت] را فراهم سازد.
6- ژنرال فرمانده جبهه قفقاز (رفيق تيولنف) را از نظر فراهم آوردن نيروي محافظ, يک گروه اسکورت براي هيئت هاي اعزامي, ارايه نقشه هاي لازم و همچنين تامين لباس و مدارک مورد نياز واحد هيدرولوژيک, براي ارايه همراهي هاي لازم با واحد هيدرولوژيک جهت اقدامات حفاري و اکتشافي مسئول بدانيد.
7- نارکوم فين [کميسارياي خلق براي امور مالي] (رفيق زورف) را براي سپردن هشت ميليون روبل, به علاوه 2400000 ريال به مديريت هيدرولوژيک مجمع آذنفت براي تامين مواد و تجهيزات حمل و نقل و نگهداري از کارکنان, در محصول سوم و چهارم سال 1945 مسئول بدانيد
8- به کميساري خلق براي امور داخلي (NKVD) جمهوري شوروي آذربايجان اجازه داده شود که براي کارکنان اعزامي نارکوم نفت و مجمع آذنفت جهت امور مديريت هيدرولوژيک جواز ورود به ايران را صادر کنند.
9- رفيق مليک پاشايف به عنوان رئيس مديريت هيدرولوژيک, رفيق گيلواروف به عنوان رئيس مديريت هيدرولوژيک به عنوان رئيس مديريت هيدرولوژيک در نهاد فرماندهي نيروهاي شوروي در ايران و رفيق کورنف به عنوان معاونت مديريت هيدرولوژيک تاييد شوند.
10- نارکوم نفت (رفيق بايباکوف) و آذنفت (رفيق وزيروف) شخصا مسئول نظارت بر تامين خدمة و متخصصان مهندس و فني واحد هيدرولوژيک و فراهم آوردن ابزار و تجهيزات لازم جهت اقدامات حفاري و زمين شناختي در شمال ايران, تلقي مي شوند.
11- دبير کميته مرکزي حزب کمونيست آذربايجان, رفيق باقروف را از جهت هرگونه کمک و همراهي با اقدامات بررسي زمين شناختي در شمال ايران مسئول بدانيد.
صدر کميتة دفاع ملي اي. استالين
گواهي [امضا ندارد]
[ماخذ]
[ماخذ آرشيو دولتي براي احزاب سياسي و جنبش هاي اجتماعي جمهوري آذربايجان, باکو GAPPOD AZR) F1,OP89D104)
سند شماره 2
فرمان دفتر سياسي کميتة مرکزي حزب کمونيست اتحاد شوروي به مير (جعفر) باقروف صدر کميتة مرکزي حزب کمونيست آذربايجان در مورد «اقداماتي جهت سازماندهي يک جنبش جدايي طلب در آذربايجان جنوبي و ديگر ايالات شمالي ايران» 6 ژوئيه 1945/ 15 تيز 1324
فوق محرمانه
به رفيق باقروف
اقداماتي جهت سازماندهي يک جنبش جدايي طلب در آذربايجان جنوبي و ديگر ايالات شمال ايران.
شروع اقدامات تدارکاتي در جهت تشکيل يک ناحيه [OBLAST ] خود مختار ملي آذربايجاني با اختيارات گسترده در چارچوب دولت ايران توصيه مي شود.
يک حزب دموکراتيک در آذربايجان جنوبي به نام »حزب دموکراتيک آذربايجان« [از اين پس فرقه دموکرات آذربايجان] با هدف رهبري جنبش جدايي طلب در آذربايجان جنوبي تاسيس کنيد.
تاسيس حزب دموکرات آذربايجان جنوبي بايد بايد با يک تجديد سازمان توامان بخش آذربايجاني حزب تودة ايران و جذب هواداران جنبش جدايي طلب از تمامي اقشار مردم بدان صورت گيرد.
در ميان کردهاي ساکن شمال ايران براي جذب آنها در يک جنبش جدايي طلب که يک ناحيه خود مختار ملي کرد را تشکيل دهد. اقدامات مناسب صورت دهيد.
يک گروه از فعالان مسئول را در تبريز که به هماهنگي فعاليت هايشان با سرکنسولگري اتحاد جماهير شوروي در تبريز موظف باشند. براي هدايت جنبش جدايي طلب تشکيل دهيد. سرپرستي کلي اين گروه به باقروف و يعقوبف واگذار مي شود.
تهيه و تدارک اقدامات اوليه براي برگزاري انتخابات دوره پانزدهم مجلس ايران [با هدف] تضمين انتخاب هوادارن جنبش جدايي طلب براساس شعارهاي ذيل به کميتة مرکزي (باقروف و ابراهيموف) حزب کمونيست آذربايجان سپرده شود.
الف) واگذاري زمين از اراضي خالصه و املاک بزرگ اربابي به دهقانان و اعطاي اعتبارهاي درازمدت مالي به دهقانان.
ب) از ميان بردن بيکاري از طريق اعاده و توسعة کار در موسسات و همچنين برنامه هاي احداث راه و ديگر طرح هاي فوائد عامه.
پ)بهبود موسسات رفاه عمومي در شهرها و آبرساني عمومي
ت) بهبود بهداشت عمومي
ث) اختصاص حداقل 50% از ماليات هاي دولتي به حوايج محلي
ج) حقوق برابر براي اقليت هاي ملي و عشاير, افتتاح مدارس و انتشار کتب و روزنامه به زبان هاي آذربايجاني, کردي, ارمني و آشوري, سير مراحل دادرسي و مکاتبات رسمي در نهادهاي محلي به زبان هاي بومي, تاسيس نظام اداري محلي – از جمله ژاندارمري و پليس با استفاده از عناصر محلي, تشکيل انجمن هاي منطقه اي محلي و شهري [و] نهادهاي خودگردان محلي
چ) بهبود اساسي در رابط ايران و شوروي
6- تاسيس «گروه هاي رزمي مسلح» به سلاح هاي ساخت خارج جهت حوايج دفاعي اهالي هوادار شوروي [و] فعالين تشکيلات دموکراتيک و حزبي جنبش جدايي طلب
اعمال اين مورد به رفيق [نيکولاي] بولگانين همراه با رفيق باقروف احاله شود.
7- يک انجمن براي مناسبات فرهنگي ميان ايران و جمهوري شوروي آذربايجان با هدف تقويت اقدامات فرهنگي و تبليغاتي در آذربايجان جنوبي تاسيس کنيد .
8- براي جذب توده ها به جنبش جدايي طلب تاسيس يک «انجمن دوستان آذربايجان شوروي» را در تبريز با شعباني در تمام مناطق آذربايجان جنوبي و گيلان لازم مي دانيم.
9- تدارک انتشار يک نشريه مصور در باکو براي توزيع در ايران و همچنين سه نشريه جديد در آذربايجان جنوبي به کميتة مرکزي حزب کمونيست آذربايجان شوروي محول گردد.
10- از OGIZ (بنگاه انتشارات دولتي) (يودين) خواسته شود تا سه دستگاه چاپ مسطح براي بهره برداري کمتية مرکزي حزب کمونيست آذربايجان شوروي جهت فراهم آوردن امکانات چاپي (Tipografskaya baza ) براي فرقة دموکرات آذربايجان جنوبي, ارايه کند.
11- نارکوم ونشتورگ [کميسارياي خلق براي نجات تجارت خارجي] (رفيق آناستاز ميکويان) به تامين کاغذ خوب جهت چاپ نشريه مصور در باکو و همچنين سه روزنامه جديد در آذربايجان جنوبي – با حداقل تيراژ 30000 نسخه – متهد گردد.
12- به کميسارياي خلق براي امور داخلي [NKVD ] جمهوري شوروي آذربايجان اجازه داده شود که تحت نظارت رفيق باقروف براي تردد افرادي که جهت به اجرا در آوردن اين اقدامات بايد به ايران اعزام شوند, مجوز لازم صادر شود.
13- براي تامين مالي نهضت جدايي طلب در آذربايجان جنوبي و همچنين [تدارک شرکت] در انتخابات دوره پانزدهم مجلس ايران, يک صندوق ويژه به اعتبار يک ميليون روبل ارز خارجي – براي تبديل به تومان – در کميته مرکزي حزب کمونيست شوروي تاسيس شود.
6 ژوئيه 1945
دفتر سياسي حزب کمونيتس اتحاد شوروي
[ماخذ آرشيو دولتي براي احزاب سياسي و جنبش هاي اجتماعي جمهوري آذربايجان, باکو ]GAPPOD, AZR F1) OP 89.D114-5)
سند شماره 3
دستورالعمل هاي محرمانة شوروي در مورد اقداماتي که بايد جهت اجراي ماموريت ويژه در سراسر آذربايجان جنوبي و ايالات شمالي ايران اعمال شود. 14 ژوئيه 1945 / 23 تير 1345
کاملا محرمانه
اقداماتي براي اجراي ماموريت ويژه در سراسر آذربايجان جنوبي و ايالات شمال ايران
الف. موضوع تاسيس فرقه دموکرات آذربايجان
1- وسايل سفر پيشه وري و کامبخش به باکو براي مذاکره فوراً سازماندهي شود. با توجه به نتايج اين مذاکرات تامين وسايل سفر پادگان, صدر کميتة ايالتي حزب توده در آذربايجان, به باکو در نظر گرفته شود.
2- براي تاسيس کميته هاي موسس در مرکز (تبريز)و ديگر نقاط (Na Mestakh) در عرض يک ماه کانديداهايي را از ميان عناصر واقعي دموکرات از ميان روشنفکران, تجار, طبقة متوسط, زمينداران کوچک و متوسط و روحانيون در احزاب دموکراتيک مختلف و همچنين از ميان غير حزبي ها انتخاب کرده و به کميته هاي موسس فرقة دموکرات آذربايجان وارد کنيد. تشکيل يک کميته موسس در تبريز که از طريق انتشار يک فراخوان از طريق نشريات دموکراتيک موجود (مانند) خاورنو, آژير, جودت و غيره. خواهان تاسيس يک حزب دموکراتيک آذربايجانشده و به نشر جزواتي اقدام خواهد کرد. در اولويت نخست قرار دارد.
3- با انتشار فراخوان گروه هاي آغازگر در ديگر نقاط به حمايت از آن در جرايد سخن گفته و از ميان فعال ترين سازمان هاي حزب توده و ديگر سازمان ها و عوامل دموکراتيک کميته هاي فرقة دموکرات آذربايجان را تشکيل خواهند داد.
4- پس از استقرار کمتيه هاي موسس فرقه دموکرات آذربايجان در تبريز, تاسيس کميته هاي محلي فرقه دموکرات آذربايجان در شهرهاي ذيل از اولويت نخست خواهد بود. اردبيل , رضاييه . خوي, ميانه, زنجان, مراعه, مرند, مهاباد, ماکو, قزوين, رشت, پهلوي, ساري, (شاهي؟) گرگان, مشهد براي سازماندهي کميته هاي اين شهرها نمايندگاني را از کميتة موسس مرکزي اعزام داريد. به صورتي منظم واکنش هاي مثبت و دعوت به عضويت در فرقه دموکرات آذربايجان را در جرايد دموکراتيک منتشر کنيد.
5- تحت عنوان صداي آذربايجان يك نمايندگي مطبوعاتي در كميته موسس فرقه دموكرات آذربايجان در تبريز تاسيس كنيد.
6- تدوين پيش نويس برنامه و منشور كميته موسس تبريز را سازماندهي كنيد.
ب. تضمين انتخاب نمايندگان انتخابات دوره پانزدهم مجلس
1- با نمايندگاني كه آنها را در انتخابات اين دوره از مجلس حمايت مي كنيم براي مذاكره در باب معرفي آنها براي شركت در مجلس پانزدهم, به شرط حمايت از شعارهاي فرقه دموكرات آذربايجان, وارد مذاكره شويد.
2- براي معرفي نامزدهاي نمايندگي مجلس از ميان عناصر دموكراتيكي كه براي اجراي شعارهاي فرقه دموكرات آذربايجان مبارزه خواهند كرد, اقدام كنيد.
3- بررسي مجدد فهرست نمايندگان پيشنهاد شده از سوي سفارت با توجه به (اين) وظايف جديد.
4- سازماندهي تبليغ گسترده كانديداهاي منتخب براي مجلس در جرايد و تماس و ملاقات آنها با راي دهندگان.
5- حمايت از گردهم آيي ها, تظاهرات, اعتصاب ها, و انحلال ( razgon ) كميسيون هاي انتخاباتي اي كه با ما منافات دارند با هدف تضمين منافع ما در انتخابات.
6- در خلال تداركات انتخاباتي, كانديدهاي معرفي شده از سوي محافل ارتجاعي را كه به نحوي فعالانه بر ضد كانديداهاي جنبش دموكراتيك فعاليت مي كنند, از حوزه هاي انتخاباتي شمال ايران حذف و اخراج كنيد.
7- خواست جايگزيني روساي مرتجع از نهادهاي محلي ( Viasti ) طرح شود.
پ.تاسيس «انجمن دوستان آذربجان شوروي»
1- در مورد سازماندهي انجمن دوستان آذربايجان شوروي از نمايندگاني كه درجشن يادبود بيست و پنجمين سال تاسيس جمهوري شوروي آذربايجان شركت كردند, استفاده شود.
2- از كارمندان كنسولگري هاي ما, فرماندهي نظامي و اعضا فعال حزبي براي تشكيل انجمن استفاده شود.
3- گروه موسس انجمن دوستان آذربايجان شوروي در تبريز بايد تدوين منشور انجمن را عهده دار گردد.
4-براي جلب هر چه گسترده تر مردم به انجمن دوستان آذربايجان شوروي به صورتي منظم از جرايد براي بيان دستاوردهاي اقتصادي, فرهنگي و هنري آذربايجان شوروي و دوستي تاريخي خلق هاي آذربايجان جنوبي و خلق هاي آذربايجان شوروي بهره برداري شود.
ت. سازماندهي جنبش جدايي طلب
1- براي شكل دادن به يك جنبش جدابي طلب در جهت تاسيس يك منطقه خودمختار آذربايجاني و يك منطقه خودمختار كرد با اختيارات گسترده اقدام شود.
در يالات گرگان, گيلان, مازندران و خراسان بر اساس مسائل محلي و به ويژه (موارد ذيل), جنبش هاي جدايي طلب ايجاد شود:
در ايالت گيلان: فراهم آوردن خدمات رفاهي و اجتماعي و در شهرهاي رشت (و) پهلوي, اختصاص حداقل 5 % از كل ماليات هاي مأخوذه در محل براي اين منظور.
در ايالت گرگان: آموزش زبان بومي تركمني در مدارس, جايگزيني تركمن ها دروسسات محلي, ژاندارمري و پليس, اختصاص حداقل 50% از كل ماليات هاي ماخوذه در محل براي خدمات رفاهي و آسايشي و بهداشتي درگنبد كاووس, گرگان و بندر شاه.
در ايالات مازندران و خراسان:
1- اعاده املاكي كه رضاه شاه گرفته بود به مالكان جزء و متوسط.
2- اختصاص حداقل 50% از ماليات هاي ماخوذه در محل براي خدمات عمومي و رفاهي و بهداشت شهرهاي ساري, شاهي, مشهد و قوچان نو.
به علاوه براي شكل دادن به يك جنبش جدايي طلب در ايالات فوق به انعكاس چنين خواسته هايي در سطوح محلي اقدام شود.
خواست اصلاحات ارضي نه فقط در آذربايجان جنوبي كه در نواحي شمال ايالات ايران نيز مطرح گردد.
ث: تشكيل انجمن ها
پس از استقرار كميته هاي موسس فرقه دموكرات آذربايجان هم زمان با اقدامات لازم جهت انتخاب نمايندگان دوره پانزدهم مجلس, با استفاده از شوق انتخاباتي مردم, اقداماتي براي تشكيل انجمن ها صورت گيرد.
ج. سازماندهي ارگان هاي مطبوعاتي
براي سازماندهي اقدامات تبليغاتي از طريق مطبوعات, علاوه بر روزنامه هاي موجود چاپخانه هايي در شهر هاي رشت, رضائيه و مهاباد براي نشريات جديد تاسيس شود.
(امضاهاي ناخوانا)
يادداشت ها:
1- cold war international History Project (CWIP)
2- ناتاليايگوروا «بحرين آذربايجان از ديدگاه اسناد نويافتة شوروي»
3- Cold War in the Caucasus: Notes and Documents from a Conference from a Conference By Svetana
Savranskaya and Vladistav Zubok in C.WIHP Bulletin issue 14/15 Winter 2003 – Sprung 2004 pp 399-403
(در ترجمه اين گزارش از دو پارگراف که به پاره اي از تحولات گرجستان در سال هاي 53-1951 و دهة 1960 اشاره داشت. صرفنظر شد)
4- New Evidence on the Iran Crisis 1945-46 From Baku Archives
CWIHP Bulletin Issue12/13, Fall /Winter 2001 pp309-314
5- sww bulletin 12/13 (Fall / Winter2001) CWIHP, p309
6- براي ترجمة انگليسي اين اسناد که توسط جميل حسنلي در اختيار طول تاريخ جنگ گرفتة است بنگريد بهCWIHP Bulletin 12/13 pp 370-314
7- بنگريد به اسناد ضميمه سندهاي 1تا3
8- در اصل Trianon که احتمالا اشتباه است و بايد «سور» باشد
9- کذافي اصل Blogar Chai
10- در الصل Shakh
11- کذافي اصل New Quchan
پایان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر