تقديم به" آيدا"ی عزيز تازهترين اخبار مسعود خيام(نویسنده) و پرییوش گنجی(نقاش) دربارهی حراج و تاراج یادگارهای شاملو نامهای به آیدا نوشتهاند و نسخهای از آن را در اختیار ما قراردادهاند. متن نامه را بخوانید و تصویر اصل نامه را در اینجا ببینید. آیدای عزیز در پیشگاه اندیشگی جهانی، با خجالت عظیم، به ناگزیر، در موردحراج و تاراج قطب شعر این سرزمین قلم به دست گرفتهایم.برای ما، با آن سابقهی الفت طولانی، همیشه الف.بامداد و آیدای آینه، یکه و یگانه بودهاند. هرگز جدا نبودهاند. با آنکه به خاطر ذکر هدایای ناقابل، عرق شرم بر پیشمانیمان نشسته اما، تکرار کنیم که چهار تابلوی زیر، مادامالحیات متعلق به شما، سپس متعلق به موزهی شماست. ۱- پرترهی آیدا، مداد طراحی روی کاغذ، اثر پرییوش گنجی۲- درختان، رنگ روغن و آکریلیک روی بوم، اثر پرییوش گنجی۳- طبیعت بیجان، گواش روی مقوا، اثر پرییوش گنجی۴- پرترهی جوان، طراحی روی کاغذ، نقاش ناشناس. در مورد آثار هنری طبق قوانین بینالمللی و عرف جهانی، تمامی حقوق مادی و معنوی اثر هنری، مادام که اثر هنری خریداری نشدهباشد، متعلق به صاحب اثر است. ما را از ناگزیری چنین جسارتی، به چشم خونبارمان ببخشایید اما، از آنجا که شما، بامداد شاعر و آیدای آینه هیچگونه وجهی بابت آثار فوقالذکر نپرداختهاید و هیچگونه جبران مادی به قصد تهاتر انجام ندادهاید، اعلام میکنیم که کلیهی حقوق مادی و معنوی این آثار متعلق به ماست.همینجا، مجددا هر چهار تابلو را به آن روان بزرگ و آیدای نازنینمان تقدیم میکنیم تا مادامالعمر در اختیار شما باشد، سپس به موزهی شما، «بامداد و آیدا» منتقل گردد.بدیهیاست هیچ قاضی دلآگاهی اجازهی حراج و تاراج اموال ما را نخواهد داد و اگر چنین خطایی رخ دادهباشد، ضمن اعتراض، تقاضای تجدید نظر داریم. با مهر و اعتذار مسعود خیام (نویسنده) و پرییوش گنجی(نقاش) تازهترين اخبار اتفاقی که برای یادگارهای شاملو رخداده است تلختر از واقعهایست که در این شعر آنا سويير رخ میدهد. سوییر شاعر بزرگ لهستانی شعرهای بسیاری دربارهی پدرش نوشتهاست که نقاش بود. «حالا فقط شعر او را حفظ میکند با بوی کاغذ.» برای آخرینبارپیراهن پدرم را میشویمکه مردهاست.پیراهن، بوی عرق میدهد.بوی عرق را از کودکی به یاد دارم.سالهای بسیارپیراهن و زیرپیراهنش را میشستم،با اتو در کارگاهخشکشان میکردم،گرچه او دلش میخواست آنها را اتو نکشیده بپوشد. از میان همهی تنهای جهانحیوانات و انسانهافقط یک تن، آن بوی عرق را میدادبارها و بارها آنرا بو کشیده بودم.حالا با شستن این پیراهناین بو را برای همیشه از بین میبرم.حالافقط نقاشی او را حفظ میکندبا بوی رنگ روغن.
شعر از آنا سوییر، ترجمهی محسن عمادی گزارش تیم حقوقی
تازهترين اخبار ع.پاشایی یکی از دو سرپرست آثار احمد شاملو اعلام کرد:تیم حقوقی و وکلای خانم آیدا شاملو پس از بررسی دقیق و تطبیق مورد به مورد لیست اموال مورد مزایده با صورت اموال و اسناد تقدیمی خانم آیدا به وکلا دریافتند که ۸۶.۹۵٪ درصد اموال مورد مزایده از لحاظ ارزشی، اموال امانی یا هدایای مشروط و قابل رجوع به آقای احمد شاملو و خانم آیدا شاملو بوده و مهمترین شرط وجودی این اموال به اعتبار شخص خانم آیدا و تبدیل خانهی بامداد به موزه و استقرار اموال امانی در آن مکان میباشد. به همین لحاظ به صورت تفکیکی و مجزا مقرر گردید به هر یک از صاحبان اموال امانی اطلاع داده شود که حق قانونی آنهاست تا بدون هیچ محدودیت زمانی با اقامهی دعوای اعتراض ثالث، راسا ابطال مزایده و استرداد اموال را تقاضا نمایند. این در حالیاست که مابقی اموال مورد مزایده نیز بخش عمدهای از لحاظ حقوقی جهیزیهی خانم آیدا تلقی میشود و تیم حقوقی در حال بررسی این موضوع نیز هستند. فهرست اموال مورد مزایده را در صفحهی۱، صفحهی ۲، صفحهی ۳ و صفحهی ۴ ببینید
. توافقنامهی پیشین که در یادداشت آیدا شاملو به آن اشاره شدهاست را در صفحهی ۱ و صفحهی ۲ ببینید. نسخهی اصلی فهرست اموال که توسط آیدا شاملو تنظیم شدهبود را متعاقبا در سایت قرار خواهیم داد
. حرفهايی از سر ناگزيری تازهترين اخبار مسئله به سالها پيش برميگردد كه تصميم گرفتم آثار شاعر و هر چه را که بويی از آن نازنين در خود داشت، حفظ کنم و خانهام به همان صورت که با شاملو در آن ميزيستيم به يادگار بماند برای مردم و دوستارانش. به جاي سهم فرزندان شاملو از ماترک نيز، مبلغ تعيين شده را به آنها بپردازم. اين امر بارها در جلساتی با حضور فرزندان، دوستان، وکلا و ناشران مطرح شد. آقاي سياوش شاملو اين پيشنهاد را پذيرفتند. بنابراين من طی سال ۷۹ تا ۸۴ در چند نوبت مبالغی به ايشان پرداختم و خرداد ۸۰ نيز ليستی کامل و تفکيک شده تهيه کردم که در آن تمام وسايل شخصی شاملو، آثار او، هدايا و آثار هنرمندان که در خانهی ما امانت بود (با ذکر نام هديه دهندگان) به روشنی مشخص شده بود. کپی اين ليست را به جناب سياوش و سيروس شاملو و چند تن از وکلا دادم. متأسفانه جناب سياوش به رغم دريافت مبلغی حتا بيش از سهم خود، در شهريور ۸۳،برای تقسيم ماترک شکايتی عليه من به دادگاه تسليم کردند و عنوانهای هديه و امانت را از آن ليست حذف کرده، ليستی بدون تفکيک و مشخصه را به عنوان فهرست اموال پدر به دادگاه ارائه دادند. در اين پنج سال بارها برای من احضاريه و اخطاريه آمد اما من که به فرزندان شاملو گفته بودم هرآنچه ميخواهند به يادگار بردارند، در جلسات دادگاه شرکت نکردم و سکوت کردم. تا اين که سال پيش کار به مزايدهی اموال شاعر انجاميد. پيش از مزايده (۲۷ آبان ۸۶) در خانهی سياوش، تفاهمنامهيی امضا کرديم تا خانهـ موزهی بامداد را رسميت بخشيم متأسفانه ايشان حرمت ندانستند و پيش از سالروز ميلاد بامداد
(در ۱۸آذر) ، در گفتگويی با هفتهنامهی شهروند امروز (شمارهی ۵۹؛ سال دوم)
دربارهی من مطالبی اهانتآميز و شبه برانگيز عنوان کردند . گفتهها و نوشتههای ايشان و برادرشان، جناب سيروس، در اين هشت سال در جهت خوارداشت شاملو و من و برای تخريب اذهان عمومي بوده است. باعث شرمساری است که ايشان براي ناشران، هنرمندان و محققينی که در زمينهی ادبيات و شعر شاملو آثار تحليلی نگاشتهاند، ايجاد آزار و مزاحمت کردهاند و به شاملو، من و حتی بسياری افراد معتبر و صاحبنام توهين مستقيم کرده و تهمتها زدهاند. اهانتهايی که به هيچروی قابل گذشت نيست. آن اهانتها و توهينها بس نبود، يادگارهای شاعر را نيز به مزايده گذاشتند و امروز در اذهان و اخبار چنان وانمود میکنند که انگار من قصد فروش آن يادگارها را داشتهام و ايشان به نجات اموال پدرشان برخاستهاند و اموال پدر را خريداری کردهاند تا از پراکندگی آن جلوگيری شود و پس از آن همه آزار داعيهدار راهاندازی موزهی پدر شدهاند ! با شرمندگی از بيان ناگزير مطالبی که در شأن ما و او نبوده و نيست.
. آیدا شاملو مهم ایناست که یادگارهای او حفظ شود. تازهترين اخبار همسر احمد شاملو در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهی به حراج گذاشته شدن وسايل اين شاعر از سوی سياوش شاملو - فرزندش - گفت: توافقنامهای كه دربارهی آن صحبت میشود، چيزی است كه با سياوش شاملو به توافق رسيده بوديم و با وكلایمان اين توافقنامه را نوشتيم؛ ولی حالا اين وسط كسی نبايد برود اعتبار آن را از بين ببرد. وقتی سياوش شاملو با رسانهای مصاحبه و به من و شاملو و ديگران توهين میكند، آيا توقع داشته به آن توافقنامه عمل كنم؟ وقتی او شأن اجتماعی ما را زير پا میگذارد، چرا انتظار دارد به آن توافقنامه عمل شود؟ در حالی که من به آن توافقنامه کاملا پایبندبودم و هستم. ادامه مطالب ... همه نشستند، نگاه کردند و سرانجام... تازهترين اخبار تمام اموال به جای مانده از احمد شاملو شاعر معاصر ایران بعد از چندین سال کشمکش میان آیدا سرکیسیان همسر وی و دوستانش با سیاوش شاملو در دادگستری کرج حراج و به مبلغ 550 میلیون تومان فروخته شد. در این مزایده همه اموال منزل شاعر بلند آوازه ایران از لباس های این شاعر تا چوب سیگار و وسایل خانه تا تابلوهای نقاشی اهدایی از سوی هنرمندان به شاملو توسط سه کارشناس که از سوی دادگاه تعیین شده بودند، قیمت گذاری شد. سیاوش شاملو خریدار این اموال روز پیش از حراجی اظهار امیدواری کرده بود که بتواند این اموال را خودش به منظور راه اندازی موزه شاملو بخرد. ادامه مطالب ... پسر احمد شاملو اموال پدرش را خرید تازهترين اخبار برنامه مزایده لوازم شخصی شاملو صبح دیروز در اجرای احکام دادگستری کرج توسط دادورز شماره 5 با حضور دادستان برگزار شد تا سیاوش شاملو (فرزند ارشد شاملو) تمامی اجناس را با قیمت 550 میلیون تومان بخرد. در این مزایده سیاوش شاملو، مصطفی ظهوری (به وکالت از سوی آیدا) و شخصی دیگر حضور داشتند. مبلغ پایه برای کل لوازم توسط کارشناس های دادگستری 52 میلیون تومان تعیین شده بود. مبلغ های پیشنهادی گاه یک ریال اضافه می شد و گاه تا سقف 70 میلیون تومان اضافه تر می شد اما وقتی مبلغ پیشنهادی سیاوش شاملو به 300 میلیون تومان رسید، وکیل آیدا انصراف خود را اعلام کرد تا مزایده با حضور سیاوش و نفر دوم ادامه یابد. مبلغ با افزایش میلیوی از سوی طرفین افزایش می یافت تا اینکه به 510 میلیون رسید. در این لحظه سیاوش یکباره با اضافه کردن 40 میلیون تومان مزایده را به نفع خود تمام کرد. *******
مزايده بايد باطل شود به گزارش ایسنا: وكيلان آيدا شاملو در حراج وسايل احمد شاملو به اين موضوع اشاره كردند كه به اعتقاد آنها، مزايدهي برگزارشده بايد باطل و تجديد شود. بنابراین گزارش در نشستي كه در منزل احمد شاملو با حضور آيدا شاملو، وكيلانش و ع. پاشايي برگزار شد، جزييات مزايدهي وسايل شاملو مورد بحث و بررسي قرار گرفت. * لطفا توضیح ذیل خبر را بخوانید. در اين نشست، مصطفي ظهوري - وكيل آيدا شاملو در اجراي تقسيم تركهي شاملو - گفت: ورود ما به پروندهي شاملو و وكالت از خانم آيدا كاملا اتفاقي بوده است. روايتهاي متناقض و مبهم، ما را بر آن داشته است كه با درخواست خود موكل، جهت تنوير افكار عمومي در خصوص مزايدهي اموال شخصي احمد شاملو گزارشي را ارائه دهيم. وي افزود: احمد شاملو در تاريخ 3 مرداد 79 درگذشت. به درخواست فرزند ارشدش، در 8 آذر 79، گواهي حصر وراثت صادر ميشود و سياوش، سيروس و سامان (پسران) و ساقي (دختر) و ريتا آتانث سركيسان (آيدا / همسر دائمي) ورثهي شاملو معرفي ميشوند. حسب اسناد تقديمي موكل، خانهاي كه شاملو در آن زندگي ميكرد و اتومبيلش، از ابتدا متعلق به همسرش بود كه با ارثيهي پدري خويش خريداري كرده بود. او ادامه داد: از اين دو كه بگذريم، مابقي اموال موجود در خانهي شمارهي 555 دهكده، بخشي از آن، حسب عرف عمومي جامعهي ما، جهيزيهي همسر تلقي ميشود. مابقي اموال نيز حسب اسناد تقديمي موكل به تيم حقوقي، بر دو دستهاند؛ نخست اموال و وسايل شخصي شاملو همچون: لباس و كتابها و دستنوشتههاست و دوم هدايا و امانات دوستان شاملو به وي و همسرش كه مهمترين آنها، مجسمهي سر شاملو از جنس برنز، كار استاد مددي، تابلوي نقاشي، كار ايران درودي و تابلوي نقاشي، كار عليرضا اسپهبد و چندين اثر و هديهي ديگر است. ظهوري تصريح كرد: حسب اظهارات موكل كه به تأييد دوستان شاملو نيز رسيده است، سالها قبل از درگذشت شاملو، آيدا در فكر تبديل خانهي خود به موزهي بامداد بود. به همين سبب، به گواهي سندي كه به تيم گروهي ارائه داده است، در اول تيرماه 1380، فهرستي كامل و مبسوط از تمام اموال موجود در خانه، به فرزند ارشد شاملو، جهت ثبت تقديم ميكند. طبق سخنان آيدا شاملو، قرار شده بود تا وي معادل ارزشي اموال، به فرزندان پول بدهد و آن اموال در خانه باقي بمانند تا خانهاش با تمامت آن اموال، تبديل به موزه شود و او وجوهي را نيز به ورثه پرداخته است و رسيدهايي در دست دارد. با اين وجود در سال 84، سياوش شاملو، به اصالت از طرف خود و به وكالت از طرف سامان و ساقي شاملو، به طرفيت آيدا شاملو و سيروس شاملو، دادخواست تقسيم تركه تقديم ميكند. اين حقوقدان ادامه داد: وقت رسيدگي به خانم آيدا، ابلاغ واقعي ميشود؛ اما ايشان در جلسات دادرسي شركت نميكند و در زمان ارزيابي كارشناسان از اموال، خود همكاري زيادي ميكند و با دقت هرچه تمامتر، تمام اموال خانه را، حتا آنچه كه بيهيچ ترديدي وسايل و جهيزيهي همسر تلقي ميشود، به عنوان اموال شاملو ليست ميدهد. آنچه از دادنامهي 797 به تاريخ 11 مهر 85 برميآيد، خواهان در تاريخ 10 مهر 85 دعواي خود را نسبت به تقسيم آثار خطي و قلمي احمد شاملو استرداد ميكند و مابقي اموال، در مجموع به مبلغ 512 ميليون و 145هزار ريال، ارزيابي و اعلام ميشود كه پس از ابلاغ به طرفين، مصون از ايراد و اعتراض باقي ميماند و در نهايت، دادگاه حكم به تقسيم و فروش اموال (ماترك احمد شاملو)، به طريق مزايده و تقسيم وجوه آن بين ورثه، صادر به اعلام ميكند. وكيل آيدا شاملو گفت: دادنامهي صادره پس از ابلاغ به طرفين و عدم تجديدنظرخواهي، قطعي ميشود و در تاريخ 10 خرداد 86 اجراييه صادر ميشود. پس از آن، حسب درخواست محكوم له، آگهي مزايده داده ميشود؛ اما تنها چند روز قبل از مزايده در تاريخ 27 آبان 86، موافقتنامهاي بين خانم آيدا و سياوش شاملو به امضا ميرسد كه سه موضوع اساسي داشت؛ اول اينكه طرفين توافق كردند كه كليهي اموال و داراييهاي زندگي شخصي احمد شاملو، به طور تمام و كمال، متعلق به موزهي احمد شاملوست كه به طور شخصي و خانوادگي افتتاح و داير خواهد شد، و هيچيك از وراث احمد شاملو، حق دخل و تصرف شخصي و با مقاصد شخصي نسبت به اموال مذكور نخواهند داشت. توضيح اينكه اموال و اثاثيهي مذكور تا زمان حيات خانم ريتا آتانث سركيسيان و بعد از خانم سركيسيان در محل منزل ايشان مستقر خواهد بود و پس از او نيز از خانهي فعلي، فقط به صورت موزه بايد استفاده شود و مديريت آن با اولاد ذكور نسل به نسل اداره خواهد شد. مورد ديگر اين توافقنامه اين بود كه طرفين توافق كردند پروندهي كلاسهي 86/6/599 مطروحه در شعبهي ششم دادگاه حقوقي كرج و نيز پروندهي اجرايي كلاسهي 86/3757ج مطروحه در اجراي احكام مدني دادگستري كرج مختومه اعلام شود. بند سوم اين توافقنامه هم اين بود كه آيدا شاملو (ريتا آتانث سركيسيان) براي پيگيري امور افتتاح موزهي شخصي آثار احمد شاملو، وكالتي رسمي به سياوش شاملو اعطا خواهد كرد و هزينهها بايد به نسبت ميان وراث تقسيم شود. او در ادامه يادآور شد: سياوش شاملو، شخصا اين موافقتنامه را به دايرهي اجراي احكام مدني كرج تقديم و عمليات اجرايي را متوقف كرد، با اين وجود و عليرغم صراحت بيقيد و شرط بند دوم توافقنامهي 27 آبان 86 ، در تاريخ 17 ارديبهشت 87 به بهانهي عدم اجراي بند سوم توافقنامه، تقاضاي تعقيب عمليات اجرايي و انجام مزايده را ميدهد و با دستور مستقيم شعبهي صادركنندهي دادنامه، آگهي مزايده داده ميشود. ساعت 10 صبح روز 2 تير 87 جهت اين امر تعيين ميشود. خانم شاملو در تاريخ 31 خرداد 87 نسبت به انجام مزايده به علت وجود موافقتنامهي 27 مهر 87 معترض ميشود و اعلام ميكند كه بر فرض عدم اجراي موافقتنامه، سياوش شاملو بايد دادخواست الزام اينجانب به انجام تعهدات مندرج در موافقتنامه را تقديم كند و نميتواند عمليات اجرايي پروندهي مختومه را تعقيب و درخواست كند. با اين توصيف، اعتراض ايشان پذيرفته نميشود و مزايده با حضور و شركت سياوش شاملو، اينجانب به وكالت از خانم آيدا و آقاي سالم انجام شد و در نهايت، سياوش شاملو با پيشنهاد مبلغ 550 ميليون تومان، برندهي مزايده شد. ظهوري متذكر شد: طبق قانون اجراي احكام مدني، عليالاصول برندهي مزايده بايد وجه مزايده را به طور تمام فيالمجلس پرداخت كند؛ اما مادهي 129 قانون به مأمور اجرا اختيار داده است تا پرداخت بهاي اموال را به وعده قرار دهد. در صورت اخير، برندهي مزايده بايد 10درصد بها را فيالمجلس به عنوان سپرده به قسمت اجرا تسليم كند و مابقي را حداكثر ظرف يك ماه پرداخت كند. قانون اجراي احكام مدني بين برندهاي كه خود دينفع در مزايده است (آقاي شاملو و خانم آيدا در مورد ما) و ذينفع نيست (آقاي سالم در مثال ما) تفاوتي قايل نشده است و ادارهي حقوقي قوهي قضاييه نيز در نظريهي 23 بهمن 1380 بر اين امر تأكيد ميكند. بدين ترتيب، مأمور اجراي مزايدهي شاملو ميتوانست مقرر كند تا برندهي مزايده، تمام وجه را نقدا پرداخت كند؛ ولي عليرغم صراحت قانوني، مقرر كرد تا برندهي مزايده به جاي 55 ميليون تومان (10درصد بهاي مزايده)،50 ميليون تومان فيالمجلس پرداخت كند. او در ادامه مدعي شد: با اين وجود، سياوش شاملو تاكنون تنها 37 ميليون تومان به دايرهي اجرا سپرده است و به همين سبب، وكلاي خانم آيدا به دو جهت نسبت به تشريفات مزايده اعتراض داشته و تقاضاي ابطال مزايدهي 2 تير 87 و تجديد آنرا دارند. نخست آنكه مأمور اجرا ميبايستي مقرر ميكرد تا سياوش شاملو 55 ميليون تومان به قسمت اجرا تسليم كند و دوم آنكه عليرغم صورتمجلس تنظيمي، سياوش شاملو به جاي 50 ميليون، تنها 37 ميليون تومان سپرده است. وكيل آيدا شاملو در پايان متذكر شد: آيدا ليستي را به ما ارائه داد كه ليست لوازم شخصي منزل را از هدايا جدا كرده بود. با مقايسهي مورد به مورد ليست مذكور با ليست اموال موجود در مزايده، مشخص شد كه 95/86 درصد آثار از لحاظ ارزشي اموال، اماني و هدايايي هستند كه قابل رجوعاند. حتا اگر اعتراضات ما پذيرفته نشود و اموال را سياوش شاملو ببرد، مالكان اموال ميتوانند جهت استرداد اموال بدون هيچ محدويت زماني اعتراض ثالث كنند. سپس محمد آقاييفر - وكيل ديگر اين پرونده - گفت: سياوش شاملو با آيدا توافقنامهاي را امضا كردند. او نميتواند توافقنامه را به هم بزند و آن را پس بگيرد. اگر او 10درصد را ندهد، مزايده بايد تجديد شود. ع. پاشايي نيز در اين جلسه گفت: اگر سياوش شاملو ميخواهد موزه درست كند، ما 550 ميليون تومان را ميدهيم، خانهي شاملو را موزه كنند؛ اما اين چيزي كه در اين ميان اهميت دارد، اين است كه 86درصد آثار به مزايده گذاشتهشده، اماني است. اين آثار مربوط به اشخاصي است كه آنها را به شاملو يا آيدا هديه داده بودند و حالا آثارشان را ميخواهند؛ زيرا نميخواهند آثارشان فروخته شود. اين آثار جزو ميراث ملي ماست؛ متعلق به آيدا يا افراد ديگري نيست. ضمن اينكه سياوش شاملو تاكنون مقدار قابل توجهي پول دريافت كرده است. او ادامه داد: آيا هيچ ملتي را سراغ داريد كه ميراث ملي خود را به مزايده بگذارد؟ چه چيزهايي در اين وسايل، شاملويي است و چه چيزهايي نيست؟ به نظرم، شعر او بزرگترين دستاوردش است. اينكه روي اين ميز نشسته و نوشته يا روي آن ميز، كه آن را شاملويي نميكند. اگر اينگونه است، پس خانم شاملو خود چه داشته است؟ شاملو معتقد بود كليهي كتابها بايد به نام آيدا باشد و غير از وصيت شفاهي، دهها بار اين را نوشته است. اين مترجم و پژوهشگر متذكر شد: ما با آنكه سرپرست آثار شاملوييم، تا كنون هيچ بار سرپرستي انجام ندادهايم. در سال 68 كه شاملو براي عمل به خارج از كشور رفت، من و آيدا را ناشر آثار خود قرار داد و وقتي برگشت، ناشري را يافتيم و همهي آثار را به آن ناشر داديم. ما در زمان حيات شاملو، سرپرستي ميكرديم، ناشر انتخاب ميكرديم و امضا مي كرديم و در نوشتهها قيد شده است كه ما مادامالعمر سرپرست آثار او هستيم. قانون نيز ما را تأييد ميكند، و اگر هم نكند، امضاي شاملو هست. او ادامه داد: من و آيدا كه 15 امضا از شاملو داريم، هنوز سرپرست نشدهايم. بعضي از رسانهها نيز در اين زمينه بد عمل كردند؛ ما نميخواستيم وارد جنگ رسانهيي شويم؛ اما آنها اين كار را كردند و پسرش دو كتاب شاملو را كه خود او بارها گفته بود اصلا نبايد چاپ شود، چاپ كرد. در اين جلسه همچنين محسن عمادي - مدير سايت شاملو - گفت: كليهي محتواي سايت شاملو كه روي سايت قرار دارد، داراي منبع و اجازه است؛ اما سايت ديگري كه راهاندازي شده، سايتي غيرقانوني است و ما ميتوانيم در مراجع بينالمللي آن را ببنديم. سايت رسمي شاملو اجازهي نشر آثار او را دارد. آيدا شاملو نيز در اين نشست گفت: حتا اگر تكليف شود از اين خانه بروم، ميروم. زماني كه شاملو زنده بود، من صحبت موزه را ميكردم، حتا بحث اين بود كه بنيادي تشكيل شود كه به جوانان مستعد كمك شود. نظر شاملو اين بود كه ما بنياد تشكيل دهيم. من به سهم احتياج ندارم؛ بچه كه نيستيم؛ ميتوانيم كار و زندگي كنيم؛ ورثه بودن، كار بزرگي نيست. همسر شاملو افزود: ما ميخواستيم بنياد كوچه را تشكيل دهيم و جايزههايي را كه شاملو گرفته بود، ميخواستيم براي اين بنياد صرف كنيم؛ ولي تا فهميدند، اين جايزهها وجود دارد، پول را گرفتند. * توضیح: آقای محسن عمادی در خبری که ایسنا از قول من نقل کرده بود و شما هم آن را آنلاین کردهاید یک اشتباهی پیش آمده است. من در آن نشست خبری به شوخی گفتهبودم حالا که آقای سیاوش شاملو دنبال جایی میگردند که آن را موزهی این اموال کنند، وقتی که به سلامتی 550 میلیون تومان را پرداختند و ارث پدری را به خانه بردند، ما هم زحمتشان را کم میکنیم و همین خانه، «خانهی بامداد»، را در اختیارشان میگذاریم که موزه کنند! البته همه میدانیم که ایشان فردای روز مزایده، درگفتگو با روزنامهی دنیای اقتصاد هرچه را که قبلا در مورد موزهکردن اموال شاملو بافته بودند و روز مزایده هم تاکید فرموده بودند، پنبه فرمودند و آب پاکی را روی دست علاقمندان خوشخیالشان ریختند. تازه برای کتابخانه و دستنوشتههای شاملو هم، خوابهایی دیدهاند که خیر باشد. توفیق روزافزون ایشان را از خداوند منان خواهانیم. دوستدار شما ع. پاشایی
*******
اما « چالشی ناگریز» اقای سیروس شاملو که بیشتر «نالشی ناگزیر» است. از شرح «ناگزیر» ش می گذریم. به اورولوگ ها مربوط می شود. ایشان در وبلاگ شان می نویسند « طبق توافقنامه ای عجولانه و از سر عاقبتنشناسی که سال 1380 در دفتر وثوقاحمدی بين آيدا سرکیسیان ، سيروس شاملو و سياوش شاملو (به وکالت از سوی سامان و ساقی) امضا شد، به توافق رسيدیم آثار و يادگارهای احمد شاملو به عنوان موزه در منزل شاملو قرار گيرد و آیدا سرکیسیان تا زنده است در خانهی صرفا دو میلیارد تومانی ِ شهرک خانه سکونت کند و باقی ورثه همچنان در کاهدانی تا مقام اجتماعی شاعرملی حفظ شود!» ا. اقایان همیشه اصرار دارند بنویسند آیدا سرکیسیان و یا ریتا آتانث سرکیسیان ـــ که اخوی بزرگه این طور می گویندـــ نه آیدا شاملو. ۲. این حرف ها و کرد و کار این دو پسر دو ریشه دارد: یکی عقده ی دیرینه به احمد شاملو که می خواهند به خیال خودشان او را لجن مال کنند. که شرحش خواهد آمد و دیگری طمع. یکی از کارهایی که ما بتدریج خواهیم کرد شکافتن این «عقده» و رو کردن دست طمع کاران است. به اشاره می گویم و شرحش را مي گذارم برای بعد. آن عقده چند منبع دارد که یکی اش عشق فراوان احمد شاملو است به آیدا که یک نمونه اش را می توانید در سایت رسمی شاملو بخوانید٬ با آن خط خوش احمد شاملو. و دیگری منبع مادی ـــ که یک چشمه اش قصد محترمانه ی بالا کشیدن خانه ی ا. بامداد است که در مالکیت آیدا است. لطفا دوباره این جمله ها را بخوانید « و آیدا سرکیسیان تا زنده است در خانهی صرفا دو میلیارد تومانی ِ شهرک خانه سکونت کند و باقی ورثه همچنان در کاهدانی تا مقام اجتماعی شاعرملی حفظ شود!» شاید از عبارت «توافقنامه ی عجولانه و از سر عاقبتنشناسی» خواننده ی ناآشنا این طور فکر کند که آن ها کرم فرموده یا عقل شان نرسیده و عاقبت نشناسی کرده اند و منزل پدری شان یا «منزل شاملو» را که دو میلیارد تومان می ارزد بخشیده اند به آیدا و خودشان در «کاهدانی » زندگی می کنند. چه سوزناک ! چه پدر ظالمی . خانه ی دو میلیارد تومنی را داده به زنش (به اضافه ی ثلث در آمد حاصل از فروش کتاب ها، بنا بر وصیت احمد شاملو) و بچه ها را که کوچکترین شان متولد ۱۳۳۵ است رها کرده در کاهدانی تا تا مقام اجتماعی شاعرملی حفظ شود! این یک چشمه از افاضات ایشان بود که به دنباله اش هم می رسیم. راستش را بخواهید من تا دو هفته ی قبل ــــ با آن که توافقنامه دوم آقایان را در سایت شاملو خوانده بودم ـــــ نمی دانستم که این خانه به هیچ وجه مال احمد شاملو نبود و ایشان دیناری بابت آن نپرداخته اند. دو هفته ی قبل که من هم در نشست خبری شهرک خانه در فردیس کرج تماشاچی بودم به این نکته پی بردم. وکلای آیدا توضیح می دادند ـــ که قطعا آن را در گزارش ایسنا و سایت شاملو خوانده اید ـــ که آقای سیاوش شاملو به ادعای واهی وکالت ندادن آیدا به ایشان (که ایشان آن را در مصاحبه ی با شهروند «وکالت بلاعزل» خوانده بودند که در توافقنامه آمده «وکالت رسمی»! ) برای پیگیری کار موزه شدن آن خانه مزایده ای را که با توافق طرفین متوقف شده بود مجددا به جریان انداختند. آن جا بود که من فهمیدم که آقایان دو برادر برای آن خانه دندان تیز کرده اند (که آخ و واخ هر دو شان از این دو میلیارد از کف رفته پیداست!) پیشنهاد موزه شدن آن خانه از خود آیدا بوده است و نه از این آقایان. آن روز در آن خانه فهمیدیم که این خانه در سال ۱۳۶۸ توسط آیدا خریداری شده است و آن هم با پول فروش آپارتمان مسکونی متعلق به آیدا ـــ که یک واحد از چند آپارتمانی بود که پدر مرحوم آیدا ـــ آشوت سرکیسیان ــــــ در تهران برای بچه هایش خریده بود. معلوم شد که همین جلالت مآب آقای سیروس شاملو هم مدت ها در آن خانه زندگی می کردند. آیدا آن آپارتمان را فروخت و خانه ی فعلی را در سال ۱۳۶۸ در کرج خرید. آن هم به این خاطر که احمد شاملو از این جا خوشش آمده بود. گفتند که ده ها تن از دوستان شاملو در جریان فروش آن خانه و خرید این خانه بودند و باز آن طور که آن روز توضیح دادند آن موقع فردیس کرج خیلی ارزان تر از تهران بود. من در آن جلسه مدتی کنار اقای ع. پاشایی نشسته بودم. ایشان گفتند که چند روز پیش آقای سیروس شاملو به ایشان تلفن کرده اند و یکی از ادعاهای همراه با ادب ایشان این بوده که قسط این منزل را پدرمان داده است (نگفته نماند که این خانه نقدی خریداری شده بود) آقای پاشایی گفتند از ایشان پرسیدم این را از کجا می گویی. سیروس گفت از روی نامه ای که در کتاب «نام همه ی شعر های تو » چاپ کرده ای که در آن شاملو به تو نوشته بود «قسط خانه را به آشوت (سرکیسیان) بده.» اقای پاشایی گفت الحق این دو پسر شاملو هیچ چیزی از نبوغ کم ندارند.ــــ آن وقت دل شان می خواست پدرشان آن ها را «سرپرست» چاپ و نشر آثارش بکند! آقای پاشایی گفتند به ایشان گفتم: «بالام جان! خواب دیدی خیر باشد. آن نامه ها همه مال قبل از انقلاب است در حالی که این خانه در سال ۱۳۶۸ خریداری شده است. اما منظور از پرداخت قسط پرداخت قسطی قرضی بود که برای خرید خانه در آمریکا از مرحوم سرکیسیان گرفته بودیم و من مقداری از پول آن خانه را از حق تالیف کتاب های شاملو جمع کرده بودم (۶۵ هزار تومان) و مابقی اش را هم مرحوم سرکیسیان به آیدا قرض داده بود. که البته تماما به ایشان پرداخت شد». بعد اقای پاشایی به ریشخند گفتند: «این همان خانه ای بود که آن موقع این جا چو انداختند که فرح برای شاملو در آمریکا خونه خریده! این جا هم این خبر را در همان رژیم تو بوق کردند و خیلی ها هم زیر این علم سینه زندند.» نوشته شده توسط اکبر معتفد صمیمی در ساعت 20:45 لینک GetBC(3); یک نظر جمعه بیست و یکم تیر 1387 یک روده ی راست تو شکمشان نیست به یکی دو تکه از روز مزایده در اتاق مزایده گوش کنید: دوست خبرنگارم صبح آن روز (۲ تیر ۱۳۷۸) به من زنگ زد که «چه نشستی ماشینت را زین کن بریم دادگستری کرج.» یک سر رفتیم اتاق مزایده دادگستری کرج، که زیرزمین بود. بیرون توی حیاط آقای پاشایی را دیدیم نشسته بودند. اول بگویم که ما تمام ماوقع اتاق مزایده را ضبط شده داریم. این یکی دو چشمه ای را که این جا نقل می کنم از همان محل ضبط است. مزایده که تمام شد و پسر ارشد که به جای ۵۲ میلیون تومن ۵۵۰ میلیون تومن به کاسه اش افتاده بود گیج گیج بود. یکی از همراهان ایشان پرسید پولش را از کجا می آوری؟ ایشان گفتند همان مجسمه ی سر شاملو یک میلیارد تومن می ارزد! بحث در گرفت بین ایشان و عاقل مردی که می گفت این ها میراث ملی است نه دیگ و دیگدان. ایشان فرمودند من می خواهم خانه ام را بفروشم و موزه درست کنم (که البته این را به روزنامه نگارها هم گفتند ــــ که سه نفرشان در همان اتاق بودند. البته ایشان به گواهی «دنیای اقتصاد» فرداش دبه در آوردند که چه کشکی و چه ماستی. موزه بی موزه!). این یک نکته.اما نکته ی دوم.مقدمه: طرف مقابل آقای سیاوش شاملو در مزاید مردی جافتاده ای بود که پیدا بود از دوستداران احمد شاملو است. همان مردی که ۵۵۰ میلیون تومان در طاس آقای سیاوش شاملو گذاشته بود، و خبرنگار اعتماد ملی اسمشان را غلامحسین سالم نوشته بودند (که گویا با غلامحسین سالمی نویسنده اشتباه گرفته بودند. ما هم اسم ایشان را نفهمیدیم. )گفتگو: آقای سیاوش شاملو : «خدا پدر [ احمد] شاملو را بیامرزد که آیدا را آیدا کرد.» (منظورشان این بود که ۶۸ میلیون تومان از این ۵۵۰ میلیون تومان گیر ایشان می آید.)ـــ طرف مقابل: «خدا پدر آیدا را بیامرزد که شاملو را شاملو کرد.» البته این حرف مستند به حرف های خود احمد شاملو ست و پیدا بود که طرف واردست و به خلاف نظر آقای سیاوش شاملو ایشان سمسار نبودند!در همین موقع آقای ع. پاشایی را صدا کردندــــ که توی راهرو بود ــــ که بیا و صورت مجلس مزایده را امضا کن. آمدند تو و با لبخند به آقای سیاوش شاملو گفتند «مبارکتان باشد.» و بعد امضا کردند.از آن جا همه راهی کرج شدیم پیش آیدا. بین راه از آقای پاشایی پرسیدم نظرتان درباره ی موزه درست کردن سیاوش شاملو پرسیدم. گفتند: [به قول مولانا «چون گدایان ذله ها برداشتند...» این بشر دروغ می گوید. با «یاران یامجیر یامجیر» کیسه دوخته اند نه موزه. ناف این دو بیست و سه کرموزومی ها (دو پسر احمد شاملو) را با دروغ زده اند. به قول مازندرانی ها «یک روده ی راست تو شکمشان نیست.»] نوشته شده توسط اکبر معتفد صمیمی در ساعت 9:3 لینک GetBC(2); سه شنبه هجدهم تیر 1387 ظفر اساس؟ • میدانستید Siavash Shamlou اختصاریش میشود SS اس اس؟• میدانستید "پسر ارشد احمد شاملو چند سالش است؟ 61 سال (متولد 26 خرداد 1327) ؟• میدانستید ایشان "نقش" احمد شاملو را فیلم بازی کرده است؟ (لابد به دلیل 23 کروموزوم احمد شاملو)؟• میدانستید آخرین روز مهلت پرداخت 550 میلیون تومان کی است؟ دوم مرداد 1387.• میدانستید سالروز مرگ احمد شاملو کی است؟ دوم مرداد. • میدانستید یک چک هفت میلیون تومانی آقای سیاوش شاملو ( آقای 550 میلیون تومنی) یک روز قبل از مزایده برگشت خورده است؟ (نزد بانک صادرات شعبه ظفر! چه بانک با مسمایی: ظفر!)• میدانستید امسال بازدیدکنندگان محترم خانهی بامداد بعد از مراسم امامزاده طاهر در دوم مرداد چیزی در آن خانه نخواهند دید؟ (جا تر و بچه خالی! البته اگر مزایده باطل نشود.)• میدانستید که میدانستیدهای زیادی دربارهی پسر ارشد هست؟ (بعدن میگم!)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر