براندازى OVERTHROW
قرن آمريكائى تغيير رژيم ها از هاوائى تا عراق استيفن كينزر
STEPHEN KINZER مترجم فريدون گيلانى
FREIDOUN GILANI gilani@f-gilani.com www.f-gilani.com
قسمت سوم
تجاوزهای نظامی فصل دهم روزهای ضعف ما پايان يافته گذراندن پايان هفته ای در بازی گلف ، منطق صدور فرمانی بود كه باعث ايجاد پريشانی رياست جمهوری رونالد ريگان در پاييز 1983 شد. تصميم او در اعزام نيروی دريايی ايالات متحده برای دخالت در جنگ داخلی لبنان، خشم بخش وسيعی از جهان نسبت به ايالات متحده را تشديد كرد. خشمی مشابه را هم سلسله قدرت نمايی های نظامی ايالات متحده در آمريكای مركزی برانگيخت. در ميانه اكتبر، وقايع عجيت و غريبی در جزيره كوچك , گرنادا , ی كارائيب؛ مثل اعدام سريع نخست وزير، امكانی ناگهانی برای دخالت نظامی آمريكايی ها فراهم آورد. بعد از ظهر جمعه بيست و يكم اكتبر، رونالد ريگان همه اين وقايع را پشت سرگذاشت ـ يا سعی كرد پشت سربگذارد ـ و به مقصد , آگوستا , ی جرجيا سوار , ايرفورس يك , ، هواپيمای مخصوص رئيس جمهوری شد . عده ای از دستياران و دوستان او، از جمله , جرج شولتز , وزير امور خارجه و رابرت مك فارلين مشاور امنيت ملی ، همراهش بودند. اميد همه شان اين بود كه در زمين سرسبز و دريايی باشگاه ملی گلف آگوستا ، از دغدغه هايی كه پيش آمده بود فرار كنند. اما به جای آن ، در واقع به سمت بدترين آخر هفته رياست جمهوری ريگان پرواز كردند. ريگان پيش از ترك واشينگتن در بعد ازظهر آن روز، دستورالعمل شورای امنيت ملی را كه به فرماندهان نظامی اختيار می داد تا خود را برای گزينه های عمل احتمالی در گرنادا آماده كنند، امضا كرد. چند هزار دانشجوی آمريكايی در كالج پزشكی گرنادا درس می خواندند و بعضی مقام ها، نگران تخليه ی آنان بودند. رهنمودی كه رونالد ريگان امضا كرده بود، به نيروی دريايی كه عازم لبنان بود، دستور می داد تا مسيرشان را به سمت گرنادا تغيير دهند. يكی از سخنگويان نيروی دريايی در واشينگتن به خبرنگاران اطمينان داد كه هدف كشتی های جنگی چيزی جز كمك كردن به تخليه ی احتمالی دانشجويان از گرنادا نيست. اين سخنگو، قول داد كه , نيروی دريايی قصد پياده كردن نيرو در گرنادا، يا اقدامی شبيه به آن را ندارد., ريگان و دوستانش ، جمعه شب را در عمارت ييلاقی آيزنهاور كه شش اتاق خواب مجلل داشت و در منطقه معروف آگوستا نشنال واقع بود گذراندند. در حالی كه آنان با خيال راحت استراحت می كردند، مقام های واشينگتن از خطر و احتمال افشا شدن بحران گرنادا می ترسيدند. دولت طرفدار كوبای اين جزيره كه مورد نفرت شديد ايالات متحده بود، تازه سرنگون شده بود و رهبرانش تيرباران شده بودند. گروه جديدی كه به دولت رسيده بود، اعلام كرده بود كه رژيم پيشين به حد كافی نظامی نبود و می گفت مصمم است تا ماركسيسم ـ لنينيسم ناب را در آن جزيری كوچك مستقر كند. دست كم اين احتمال می توانست متصور باشد كه تندروهای تازه به قدرت رسيده، دانشجويان آمريكايی را دستگير كنند، يا به آنان آسيبی برسانند. اين خطر، فضايی از تامل و احتياط در واشينگتن به وجود آورده بود. عامل ديگری هم در اين مورد نقش داشت. مشاوران ريگان فورا متوجه شدند كه اين بحران، فرصت غير منتظره ای برای ايالات متحده به وجود خواهد آورد تا به پيروزی استراتژيكی در جنگ سرد دست يابد. آمريكايی ها تشنه ی چنين فرصتی بودند. بسياری ها ، پس از يك دهه تحمل تحقير جهانی كه از نقاط شاخص آن شكست در جنگ ويتنام و بحران طولانی گروگان گيری در ايران بود ، احساس نوميدی می كردند وبرآن بودند كه عقيم و رسوا شده اند . آنان در سال 1980 به اين دليل به رونالد ريگان رای دادند كه او وعده داده بود ايالات متحده را به جايگاه پيشين جهانی برگرداند . اين فرصت را ، گرنادا برای او فراهم آورده بود . برای اشغال نظامی تمام عيار گرنادا ، به جای تخليه دانشجويان آمريكائی كه ادعايش را می كردند ، ايالات متحده نياز به كارت سبزی داشت تا اقدامش را قانونی جلوه دهد . مقام های واشينگتن به اين نتيجه رسيدند تا رهبران ساير كشورهای حوزه كارئيب را بر آن دارند كه از آمريكائی ها بخواهند به آن جزيره لشكر كشی كنند و آن را به اشغال خود در آورند . روز جمعه كه ريگان به آگوستا پرواز می كرد ، , چارلز گيلسپی , معاون دوم وزارت امور خارجه به , باربادوس , پرواز كرد كه شش نخست وزير حوزه كارائيب در آن نشست اضطراری گذاشته بودند . , چارلز گيلسپی , ضمنا رئيس امور كارشناسی كارائيب در دولت ريگان بود . گيلسپی و , ميلان بيش , سفير ايالات متحده در كارائيب شرقی ، دست در دست هم دادند تا آن اجلاس فوق العاده را به اتفاق نظر دلخواه خود رهنمون شوند . نخست وزيران ، آن شب هيچ سندی را امضا نكردند . آنان به افكار عمومی چنين گفتند كه تصميم گرفته اند با مصوبه های اقتصادی گرنادا را تنبيه كنند . با اين حال ، در خلوت خبرهای خوبی به آمريكائی ها دادند : آن ها موافقت كرده بودند تا از ايالات متحده در خواست كنند در گرنادا دخالت نظامی كند كه گيلسپی بی درنگ واشينگتن را در جريان امر گذاشت . , شولتز , وزير امور خارجه ايالات متحده ، ساعت دو و چهل و پنج دقيقه صبح شنبه به عمارت مجلل آيزنهاور زنگ زد . به محض آن که وزير امور خارجه شنيد ديپلمات هايش موفق شده اند کارت سبز را برای دخالت نظامی از رهبران کارائيب بگيرند ، , مک فارلين , را از خواب بيدار کرد . در ساعات پيش از سپيده دم ، آن دو به حلقه های بسياری از زنجيره ی فرماندهان نظامی زنگ زدند . در آخرين مرحله هم ، ريگان را از خواب بيدار کردند . ساعت پنج و پانزده دقيقه ی صبح ، رئيس جمهوری که حوله حمام برش بود و دم پائی پوشيده بود ، به گزارش آنان گوش داد . آنان به ريگان گفتند که هر شش رهبر حوزه کارائيب از ايالات متحده خواسته اند درگرنادا دخالت نظامی کند و اين دخالت ، ضمنا بهترين راه حفاظت از جان اتباع آمريکائی در آن جزيره است . ريگان با دو تصميم مشخص نسبت به گزارش واکنش نشان داد . اول به جرج هربرت واکربوش معاون رئيس جمهوری رهنمود داد تا , گروه شرايط ويژه , را که باعجله در رابطه با بحران گرنادا تشکيل شده بود ، احضار کند . تصميم دومش هم اين بود که اقدامات شان را کاملا سری نگه دارند و خود او ، وزير امور خارجه اش شولتز و مک فارلين هم ، چنان که گوئی هيچ اتفاق غير مترقبه ای رخ نداده است ، در اگوستا خواهند ماند و به بازی گلف خواهند پرداخت .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر