وزير جنجالی شاه درآستانة هشتاد سالگی جوانی کجايی که يادت بخير!
داريوش همايون در آستانة پيری تلاش می کند تا خود را ــ بهر حال ــ حتی با بزرگداشت هشتاد سالگی ,مطرح, کند چرا که بقول شاعر: موی سر کرده سپيد و هيچ کارش سر نشد / دست و پايی می زند، اينک که آب از سر گذشت داريوش همايون در زمره عناصر با نفوذ و يكى از سرشناس ترين تئوريسين هاى عصر زمامدارى محمد رضا شاه به شمار مى آيد كه در دوران حيات اجتماعى و سياسى اش عهده دار مشاغل حساس و مسئوليت هاى متعدد آشكار و پنهانى بوده است. عضويت در حزب سوسياليست ملى كارگران ايران (سومکا)، كار در موسسه فرانكلين، دبيرى سنديكاى نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات، آموزش در هاروارد از رهگذر بورس نيمن، بنيانگذارى روزنامه آيندگان، ارتباط با دولتمردان اسرائيل و مقامات آمريكا، قائم مقام حزب رستاخيز، وزير اطلاعات و جهانگردى و سخنگوى دولت آموزگار و... , بخشى از كارهاى اجتماعى و سياسى وى محسوب مى شود. از داريوش همايون است كه: , يک نظام سياسی به درجاتی نه چندان اندک ، ساخته نيروهای مخالف نيز هست. سهم و مسئوليت مخالفان در شکل دادن به فضا و نظام سياسی چندان کمتر از حکومت ها نيست که بتوان ناديده گرفت,. ,نگاه از بيرون،داريوش همايون،چاپ اول، ۱۹۸۴ ، ص ۲۰۷, ,اما يک نطام سياسی همه ساخته رهبرانش نيست، مخالفانش نيز در آن سهمی بزرگ دارند., گذر از تاريخ، داريوش همايون، چاپ اول ۱۹۹۲، ص ۹۴ عباس ميلاني، يکی از دوستان نزديک داريوش همايون در کتاب ,معمای هويدا، چاپ سوم، خرداد ۱۳۸۰، ص ۲۴۹,، در مورد داريوش همايون و تاًسيس روزنامه ,آيندگان, می نويسد: "در سال۱۳۴۴ داريوش همايون كه در آن زمان روزنامه نگارى ناسيوناليست و پراستعداد بود، ... در دوران اقامتش ( در آمريكا) ... مقاله اى درباره ى رشد سياسى در ايران نوشت. معتقد بود كه نظام سياسى را بايد، هرچه زودتر از درون اصلاح كرد. مقاله اش در تهران جنجالى به پا كرد. وقتى پس از پايان سفرش به تهران بازگشت، هويدا او را براى ناهار به دفتر نخست وزيرى دعوت كرد... در ديدارش با همايون، هويدا از اصلاحات سياسى مورد بحث در مقاله اش پرسيد. ... همايون در جواب تأكيد كرد كه شرط اول اين گونه نوسازى، ايجاد يك روزنامه ى مستقل و ليبرال مسلك و در عين حال وفادار به دولت است. مى گفت چنين روزنامه اى مى تواند سطح بحثهاى جامعه را بركشد.... دراواخر سال ۱۳۴۵ جلسه اى در دفتر نخست وزيری تشكيل شد كه هويدا و نصيرى و همايون در آن شركت داشتند. دستور جلسه چند و چون تأسيس همان روزنامه اى بود كه همايون در طلبش بود...نام روزنامه جديد آيندگان بود... گرچه دولت اكثريت سهام آيندگان را در اختيار داشت، و گرچه ساواك از طريق ( منوچهر آزمون) در روزنامه حضور دايمى داشت و گرچه همايون خود روزنامه نگارى سرشناس و قابل اطمينان بود و سالها عليه كمونيسم جنگيده بود، با اين حال اندكى پس از آغاز كار آيندگان، خشم شاه عليه آن برانگيخته شد . دو نفر از مسئولان و صاحبان اصلى روزنامه (جهانگير بهروز، از روزنامه نگاران با سابقه، به خاطر مقاله اى كه در سال ۱۳۵۰ در باب چند و چون آزادى مطبوعات نوشت و ديگرى برادر حسنعلى منصور كه خود از نخستين اعضاى كانون مترقى بود و گويا خشم شاه به او به خاطر نوشتن مقاله اى بود در آيندگان) ... به دستور مستقيم شاه از آيندگان اخراج شدند..." در گزارش دفتر اطلاعات و تحقيقات وزارت امور خارجه امريكا، مندرج در كتاب معماى هويدا در صص ۲۲۳ ۲۲۴ از جمله مى خوانيم: "... اين گزارش در سال ۱۳۴۴ تدارك شده بود و وصفى دقيق از ساخت قدرت خودكامه در ايران ارائه مى كند... مى بينيم حتى در آن سال ابعاد قدرت شاه به راستى حيرت آور و خوف انگيز بود. در گزارش آمده كه: شاه كنونى فقط پادشاه نيست. در عمل نخست وزير و فرمانده كل نيروهاى مسلح هم هست. تمام تصميمات مهم دولت را يا خود اتخاذ مى كند، يا بايد پيش از اجراء ، به تصويب او برسد. هيچ انتصاب مهمى در كادر ادارى ايران بى توافق او انجام نمى گيرد. كار سازمان امنيت را به طور مستقيم در دست دارد. روابط خارجى ايران را خودش اداره مى كند. انتصابات ديپلماتيك همه با اوست. ترفيعات ارتش، از درجه سروانى به بالا، تنها با فرمان مستقيم او صورت مى پذيرد. طرح هاى اقتصادى ... همه براى تصميم گيرى نهايى به شاه ارجاع مى شود. ... نمايندگان مجلس را او برمى گزيند. در عين حال ، تعيين ميزان آزادى عمل مخالفان در مجلس هم ، به عهده اوست. تصميم نهايى در مورد لوايحى كه به تصويب مجلس مى رسد با اوست. شاه يقين دارد كه در شرايط فعلى، حكومت فردى او تنها راه حكمروايى بر ايران است" نمونه ى ديگر: "به گفته ريچارد هلمز، كه زمانى رئيس سيا و بعدها سفير آمريكا در ايران بود "هيئت دولت، زير نظر هويدا، توانايى ها و نهادهاى لازم را براى تصميم گيرى و سياست گذارى را پيدا كرده... اگر البته شاه اجازه دهد. از سال ۱۳۴۲ به بعد، شاه به طور روزافزاونى در تصميمات و مسايل روزمره دخالت مستقيم پيدا كرد و ديگر حاضر نبود قدرت خود را به ديگران واگذار كند. "معماى هويدا، ص ۳۶۰" حسين بنی احمد سر دبير اطلاعات در سال ۱۳۵۶ در نشستی به نحوه چاپ مقاله,استعمار سرخ و سياه, به قلم ,احمد رشيدی مطلق, در تاريخ ۱۷ دى ماه ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات اشاره كرد و گفت: غروب چهارشنبه ۱۴ دى ۱۳۵۶ در دفتر روزنامه بودم كه يكى از همكارانم از كنگره حزب رستاخيز تلفن كرد و گفت مطلبى از سوى داريوش همايون ـ وزير اطلاعات وقت ـ به وى ارائه شده و او تأكيد كرده كه اين مقاله هر چه زودتر بايستى در روزنامه اطلاعات چاپ شود. از همكارم تقاضا كردم كه مطلب را به روزنامه بفرستد. ساعت ۷ بعدازظهر مطلب به دستم رسيد. مقاله روى ۴ صفحه امتحانى با خطى خام ولى خوانا نوشته شده بود. هنگامى كه مطلب را خواندم متوجه غير عادى بودن آن شدم و حدس زدم كه رژيم قصددارد تكليف خود را با مخالفان مذهبى يكسره كند. آنان تشخيص داده بودند كه روزنامه وسيلهاى مناسب براى اين كار است. مدتى فكر كردم و پس از بررسى اوضاع به اين نتيجه رسيدم كه چاپ اين مقاله در روزنامه اطلاعات عواقب سوئى دارد. لذا تصميم گرفتم از سمت سردبيرى روزنامه استعفا دهم. از يكى از همكارانم تقاضا كردم كه نام مرا از روزنامه حذف كند. در خصوص اين مطلب با شخص ديگرى صحبت نكردم و فرداى آن روز به سفر رفتم. وقتى كه روز شنبه از سفر برگشتم متوجه شدم كه مسؤولان وقت روزنامه به شدت از بالا تحت فشار هستند و مثل اين كه به جز انتشار مقاله ياد شده راهى براى آنان باقى نمانده بود. بلافاصله همان روز از سوى فرهاد مسعودى مدير مسؤول وقت روزنامه اطلاعات بازخواست شدم او از من پرسيد چرا استعفا كردي؟ توضيح دادم قصد نداشتم در اين كار سهيم باشم. لذا براى سلب مسؤوليت از خود چارهاى جز استعفا نداشتم. شايان ذكر است كه استعفاى من به عنوان سردبير در ساير نشريات داخلى و خارجى نيز انعكاس يافت. بنياحمد در ادامه سخنان خود افزود: در مورد اين مقاله از سوى روزنامه با داريوش همايون تماس گرفته شد و گفتگوهاى زيادى درگرفت. احمد شهيدى قائم مقام روزنامه به همايون گفته بود كه پس از انتشار اين مقاله مخالفان عكسالعمل نشان خواهند داد و احتمالاً ساختمان روزنامه را بر سر كارمندان آن خراب خواهند كرد. همايون هم در پاسخ گفته بود در صورتى كه مقاله در روزنامه اطلاعات چاپ نشود ما آن را بر سر شما خراب خواهيم كرد. آنگاه همايون افزود: طبق دستور نخستوزير اين مقاله بايد هر چه زودتر چاپ شود. وى در توضيح مطلب گفت: پس از آن كه فرهاد مسعودى از صحبت با داريوش همايون در مورد چاپ نكردن مقاله نا اميد شد به جمشيد آموزگار ـ نخست وزير وقت ـ تلفن كرد تا بلكه او را واسطه چاپ نكردن مقاله كند. اما آموزگار كه خودش هم بيخبر بود، موضوع را به همايون ارجاع ميداد يعنى مسؤوليت چاپ و انتشار آن را بر عهده همايون گذاشت. بنياحمد در ادامه مطلب گفت: طبق اطلاعى كه من دارم آموزگار وقتى كه به نخستوزيرى رسيد. تمايلى به حضور همايون در كابينهاش نداشت. بلكه اين شاه بود كه به او دستور داد تا همايون را به وزارت اطلاعات منصوب كند. در آستانه هشتاد سالگی داريوش همايون باز می گرديم به سخنان او در سال ۱۹۸۴، زمانی که سالها از وزارت او در رژيم محمد رضا شاه گذشته بود. , يک نظام سياسی به درجاتی نه چندان اندک ، ساخته نيروهای مخالف نيز هست. سهم و مسئوليت مخالفان در شکل دادن به فضا و نظام سياسی چندان کمتر از حکومت ها نيست که بتوان ناديده گرفت,. ,نگاه از بيرون،داريوش همايون ، چاپ اول، ۱۹۸۴ ، ص ۲۰۷, 1 مهر 1387
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر