۱۸ بهمن ۱۳۸۷ admin
انتفاضه چهره نظامى و سرکوبگرانه اسرائیل را که در پشت ظاهری دموکراتیک پنهان شده بود را برملا نمود. انتفاضه که در ابتدا با قیام گسترده مردمی آغاز شده بود، در سیر تحولی خود اشکال مختلف مبارزاتی بخود گرفت: از اتخاذ شیوه های نافرمانی مدنی تا اشکال روز مبارزه نظامی.
نوشته: المیرا مرادی
دنیای ما
حمله نظامی اخیر اسرائیل به غزه- اسارتگاهی که یک میلیون و ۴۰۰ صد هزار اسیر فلسطینی را در خود جا داده است- با انواع سلاح های مدرن و پیشرفته از زمین و هوا باعث کشته شدن دگرباره شماری از کودکان و زنان و مردان بی دفاع فلسطینی و خرابی های وسیعی در سطح منطقه شد. پیتر بومون، گزارشگر روزنامه گاردین انگلیس در این مورد نوشت:” اسرائیل از سال ۲۰۰۷ شیوه کشتار دستهجمعی و نسل کشی را دنبال کرده و در این راستا موجب ایجاد بحران انسانی شده است.”از بدو تاسیس دولت اسرائیل، این کشور بطور مداوم و مکرر «جنایات جنگی» در مورد فلسطینیان و سایر کشورهای عرب منطقه انجام داده است. آخرین نمونه این جنایات با بکارگیری” سلاح ها و بمب های فسفری” در جنگ اخیر علیه غزه تکمیل شد.
در عین حال، یکبار دیگر کورپریشن های عظیم “رسانه ای غرب” و شرکای ریز و درشت آن در همفکری با اسرائیل، فلسطینیان را برای کشته های خود ملامت کردند. این شیوهء کهنه ایست که تمامی اشغالگران برای ادامه تجاوز خود و توجیهه کشتار ملت ها در سرزمین های تحت اشغال بکار برده اند، و همزمان مبارزه مردم علیه اشغالگران را عملی ” تروریستی” و مبارزان آنرا ” وحشی” ، “تروریست”، ” بنیادگرا” و غیره خطاب کرده اند.
- امپراطوری انگلیس ۱۵۱ سال پیش، زمانیکه جنبش های ضد استعماری مردم هند اوج گرفته بود، تنها در یک حمله هزاران نفر از مردم غیرنظامی این کشور را از بین برد - در یک روستا فقط ۱۲۰۰ نفر. نکته اینجاست که اغلب مردم تصور می کنند که هند استقلال خود از انگلیس را تنها بر پایه مبارزات مسالمت آمیز مهاتما گاندی کسب نمود. در حالیکه این اشتباه است و مبارزه مسلحانه در سنن مبارزاتی ضد اشغالگری مردم هند ریشه های عمیق داشته است. برای مثال در سال ۱۸۵۷ در جریان جنگی که بعنوان اولین جنگ استقلال معروف است، سربازان مسلمان و هندوی “کمپانی انگلیسی هند شرقی” بر علیه امپراتوری انگلیس قیام کرده و بسیاری از افسران و غیرنظامیان انگلیسی را کشتند. گرچه انگلیسی ها این قیام را سرکوب کردند اما در ظرف ۹۰ سال آینده، شیوه مبارزات مسلحانه کماکان بخش عمده مبارزات مردم هند را تشکیل داد.
در اوایل قرن بیستم، چریک های هندی که از حزب کنگره ( حزب نهرو و گاندی) سرخورده و ناامید شده بودند، به عملیات خود بر علیه ارتش بریتانیا ادامه دادند. بین سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۷ گزارشات ارتش اشغالگر انگلیس از تنها یک ایالت یعنی بنگال، حاکی از « ۲۱۰ عمل ” خشونت آمیزانقلابیون” است که حداقل ۱۰۰۰ ” تروریست” در آن شرکت داشته اند. »
حمله نظامی اخیر اسرائیل به غزه- اسارتگاهی که یک میلیون و ۴۰۰ صد هزار اسیر فلسطینی را در خود جا داده است- با انواع سلاح های مدرن و پیشرفته از زمین و هوا باعث کشته شدن دگرباره شماری از کودکان و زنان و مردان بی دفاع فلسطینی و خرابی های وسیعی در سطح منطقه شد. پیتر بومون، گزارشگر روزنامه گاردین انگلیس در این مورد نوشت:” اسرائیل از سال ۲۰۰۷ شیوه کشتار دستهجمعی و نسل کشی را دنبال کرده و در این راستا موجب ایجاد بحران انسانی شده است.”از بدو تاسیس دولت اسرائیل، این کشور بطور مداوم و مکرر «جنایات جنگی» در مورد فلسطینیان و سایر کشورهای عرب منطقه انجام داده است. آخرین نمونه این جنایات با بکارگیری” سلاح ها و بمب های فسفری” در جنگ اخیر علیه غزه تکمیل شد.
در عین حال، یکبار دیگر کورپریشن های عظیم “رسانه ای غرب” و شرکای ریز و درشت آن در همفکری با اسرائیل، فلسطینیان را برای کشته های خود ملامت کردند. این شیوهء کهنه ایست که تمامی اشغالگران برای ادامه تجاوز خود و توجیهه کشتار ملت ها در سرزمین های تحت اشغال بکار برده اند، و همزمان مبارزه مردم علیه اشغالگران را عملی ” تروریستی” و مبارزان آنرا ” وحشی” ، “تروریست”، ” بنیادگرا” و غیره خطاب کرده اند.
- امپراطوری انگلیس ۱۵۱ سال پیش، زمانیکه جنبش های ضد استعماری مردم هند اوج گرفته بود، تنها در یک حمله هزاران نفر از مردم غیرنظامی این کشور را از بین برد - در یک روستا فقط ۱۲۰۰ نفر. نکته اینجاست که اغلب مردم تصور می کنند که هند استقلال خود از انگلیس را تنها بر پایه مبارزات مسالمت آمیز مهاتما گاندی کسب نمود. در حالیکه این اشتباه است و مبارزه مسلحانه در سنن مبارزاتی ضد اشغالگری مردم هند ریشه های عمیق داشته است. برای مثال در سال ۱۸۵۷ در جریان جنگی که بعنوان اولین جنگ استقلال معروف است، سربازان مسلمان و هندوی “کمپانی انگلیسی هند شرقی” بر علیه امپراتوری انگلیس قیام کرده و بسیاری از افسران و غیرنظامیان انگلیسی را کشتند. گرچه انگلیسی ها این قیام را سرکوب کردند اما در ظرف ۹۰ سال آینده، شیوه مبارزات مسلحانه کماکان بخش عمده مبارزات مردم هند را تشکیل داد.
در اوایل قرن بیستم، چریک های هندی که از حزب کنگره ( حزب نهرو و گاندی) سرخورده و ناامید شده بودند، به عملیات خود بر علیه ارتش بریتانیا ادامه دادند. بین سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۷ گزارشات ارتش اشغالگر انگلیس از تنها یک ایالت یعنی بنگال، حاکی از « ۲۱۰ عمل ” خشونت آمیزانقلابیون” است که حداقل ۱۰۰۰ ” تروریست” در آن شرکت داشته اند. »
در سال ۱۹۲۹ یکی از انقلابیون هندی بنام باگات سینگ Bhagat Singh که بعدها مردم هند به او لقب ” شهید باگات سینگ ” “Shaheed” Bhagat Singh دادند، مجلس قانونگذاری را با بمب منفجر نمود. (۱)
An Execution in British India November 17, 1888
- در جریان جنگ جهانی دوم «مقاومت فرانسه» ، پس از تسلیم دولت این کشور به قوای اشغالگر آلمان، نقش کلیدی را در موفقیت ارتش متفقین بازی نمود که به پیروزی نهایی در جون ۱۹۴۴ انجامید. مردم فرانسه، که از تسلیم دولتشان معروف به دولت ویشی Vichy و شخص مارشال پتن ( قهرمان فرانسه در جنگ اول جهانی) به قوای متجاوز آلمان شدیدا سرخورده و غرورشان لطمه دار شده بود، با پایه ریزی جنبش پارتیزانی« مقاومت فرانسه» The French Resistance، که از جمله غرورآفرین ترین مقاومت های تاریخ در مقابل اشغالگران است، به مبارزه با ارتش متجاوز پرداختند. نیروهای متشکل در «مقاومت فرانسه» بطور عمده مرکب از کمونیست های فرانسه بود که در عین حال با گروههای دست راستی وفادار به شارل دوگل و جنبش های محلی مقاومت همکاری می کردند. نیروی « مقاومت فرانسه» که ازمرکز The Special Operations Executive’s- SOE در لندن (۲) هدایت می شد، زیر نظر شارل دوگل، فرمانده فرانسوی «مقاومت» بود. « مقاومت فرانسه» با ارسال گزارشات جاسوسی از جبهه دشمن به ارتش متفقین، عملیات پارتیزانی و خرابکاری در خطوط آلمان ها، بمبگذاری در معابر سربازان آلمانی، شبیخون زدن به دستجات گشتی آلمانی، نابودی خطوط ارتباطی و مراسلاتی دشمن اشغالگر و صدها نمونه عملیات ” تروریستی” دیگر ، نیروهای آلمانی را عاجز نموده بودند. اولین حرکت «مقاومت» در اواخر سال ۱۹۴۰ در شمال فرانسه آغاز شد و طی آن ۶ روزنامه زیرزمینی بطور مخفیانه منتشر شد. در تابستان ۱۹۴۱ تمامی سازمانها و گروههای کمونیست فرانسه بهم پیوستند و یک گروه را تشکیل دادند. این عمل ساده قدرت و نیروی «مقاومت» را افزایش داد. در نوامبر ۱۹۴۲ که قوای آلمان بطور کامل فرانسه را به اشغال در آورد، جنبش «مقاومت» بسرعت از شمال بسمت جنوب گسترش یافت. مابین ماههای ژانویه تا جون ۱۹۴۳، مقاومت فرانسه هر ماه ۱۳۰ عملیات خرابکارانه بر روی خطوط راه آهن انجام می داد. تا سپتامبر همانسال، این عملیات به ۵۳۰ افزایش پیدا نموده، که قدرت تحرک را از قوای آلمان گرفته بود. از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۴ تعداد اعضای جنبش « مقاومت فرانسه» از ۴۰ هزار نفر به ۱۰۰ هزار نفر افزایش پیدا نمود. مابین ماههای آوریل و می سال ۱۹۴۴، نیروی مقاومت ۱۸۰۰ قطار راه آهن را منفجر و نابود نمودند. مابین سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۴۴ ، نیروی مقاومت در ۱۵۰ عملیات خرابکارنه و ” تروریستی” در حدود ۳۰۰۰ پاوند مواد منفجره بکار برده که براحتی تعدادی از کارخانه های کشورشان فرانسه را منفجر و از کار انداختند تا دشمن نتواند از آنها استفاده نماید. (۳)
- طرح اشغال سرزمین فلسطین از اواخر قرن نوزدهم، با نظریه تشکیل دولت یهود در سال ۱۸۹۶ از سوى «تئودور هرتسل»، روزنامه نگار یهودى اتریشى، ارائه شد و نخستین کنگره صهیونیست ها (Zionist Congress ) در سال ۱۸۹۷ تشکیل این دولت در سرزمین فلسطینیان را تصویب نمود. فلسطینیان که قبل از آن تجربه قیام علیه سلطه عثمانی، قیام علیه سلطه انگلیس در قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم و مبارزه علیه گسترش صهیونیسم در ۱۸۹۱ را داشتند، در سالهای ۱۹۲۰ ،۱۹۲۱، ۱۹۲۴، ۱۹۲۵، ۱۹۲۷، ۱۹۲۸، ۱۹۳۰، ۱۹۳۲، ۱۹۳۴، ۱۹۳۵ و ۱۹۳۸ این مبارزات را بشدت دنبال نمودند. آنان طى سالهاى بین دو جنگ جهانى ، علاوه بر شورش ها و اعتصابات ، شکل دیگرى از مبارزه را به کار گرفتند. این شیوه نوین ، مبارزه مسلحانه بود. اگر چه مبارزه مسلحانه از سوى تعداد کمى از فلسطینى ها به کار گرفته شد. امّا تاثیر زیادی بر جاى گذاشت . این مبارزات که ریشه در جنبش اخوان المسلمین مصر داشت، از سوى افرادى چون «حاج امین الحسین» ، « شیخ عزالدین قسام» و «حسن سلامه» رهبری مى شد. پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۷، با توجه به جراحات عظیم ناشی از جنایات فاشیسم بر جسم و روح مردم جهان ، کشورهای غربی فاتح جنگ، جرئت نمودند که سرانجام ایده اشغال سرزمین فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل را قانونی نمایند.تصویب طرح تقسیم فلسطین از سوى سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۷ مبارزات مسلحانه فلسطینى ها را تشدید نمود. بر این اساس ، اعراب فلسطینى به رهبرى «عبدالقادر الحسینى» و « فوزى قاوقچى» با صهیونیست های اشغالگر وارد جنگ شدند - درست مانند مبارزان فرانسویان که در زمان اشغال فرانسه وارد جنگ با قوای اشغالگر آلمانی شده بودند. متعاقب تشکیل دولت اسرائیل و اعلام موجودیت آن در سال ۱۹۴۸، و خروج سربازان انگلیسى از فلسطین، ارتشهاى عربى در جنگ علیه دولت صهیونیست و اشغالگر به کمک مبارزان فلسطینى آمدند، اما نتوانستند کارى از پیش ببرند و هنگامى که قرارداد متارکه جنگ به امضاء طرفهاى درگیر رسید، ۷۸ درصد خاک فلسطین به اشغال اسرائیل درآمده بود و ۷۵۰۰۰۰ آواره فلسطینى بر جاى مانده بود.تا دو دهه بعد از نخستین شکست ارتشهاى عربى و ناکامى اولیه، « مقاومت فلسطین» نتوانست فعالیت های خود را تشدید نموده و اقدامات ضد اشغالگری آنان در فاصله سالهاى ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۹ منجر به آزادى فلسطین نشد که این مساله در درجه اول ناشی از سبوعیت اسرائیلی ها و در مراحل بعدی ناشى از سازشکارى دولتهاى عرب ، عدم وفادارى آنان به آرمان فلسطین و فشارهاى داخلی و خارجی برمبارزان فلسطینى بود. در تحلیل نهایی از این دوره، می توان گفت که مبارزات فلسطینیان طى سالهاى مورد اشاره بیش از آن که مسلحانه باشد، یک مبارزه سیاسى بود. مصداق این مبارزه سیاسى بی نتیجه و سازشکارانه که اغلب متکی بر گرایش به کشورهای غربی بود، درخواست «ساف» براى پذیرفته شدن در سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۴ و پیمان کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ بود. پیمان اسلو، در سال ۱۹۹۳، آخرین تیر ترکش آمریکا و اسرائیل در به سازش کشیدن نیروهای فلسطینی و سران عرب بود که علیرغم مخالفت گسترده مردم فلسطین، توسط سازمان «آزادیبخش فلسطین» امضا شد. در طراحی پیمان اسلو رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین و بخصوص شخص محمود عباس دخالت داشت. این پیمان عامل اصلی مشروعیت بخشیدن به ادامه اشغال سرزمین های عربی پس از جنگ ۱۹۶۷ شد. مرجع پیمان اسلو قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل بود که در آن هیچ گونه اشاره ای به حقوق ملت فلسطین چه به عنوان یک ملت و چه به عنوان یک اقلیت نشده بود. این پیمان به گسترش شهرک های یهودی نشین در کرانه باختری و احداث بی رویه این نوع شهرک ها در بیت المقدس اشغالی کمک بسزا نمود. این پیمان نه تنها به صلح در سرزمین های اشغالی نینجامید بلکه به تسلیم فلسطینیی ها منجر شد. همکاری رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین با پروژه ” اسلو” و متعاقب آن برسمیت شناختن نیروی اشغالگر، این سازمان را وادار نمود تا از مردم خود بخواهد که دست از مبارزه علیه اشغالگران بشویند و تسلیم محض آنان شوند - همانگونه که در جریان جنگ دوم جهانی مارشال پتن فرانسوی، در برابر نیروی اشغالگر آلمانی به تسلیم تن در داد و از ملت فرانسه خواست تا فرانسه را بی قید و شرط بدست آلمان ها سپرده و از مبارزه علیه نیروهای اشغالگر چشم بپوشند. یاسر عرفات ، تبدیل به “مارشال پتن” فلسطینی ها شد.
در پی سازش برخی رهبران فلسطینی، و ادامه فقر و ناامیدی مردم فلسطین، جرقه ای باعث شروع حرکتی خودجوش در میان مردم فلسطین شد. (۵) انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷ و پس از آن انتفاضه دوم به رهبری حماس که از دل جنبش فلسطینیان بیرون آمده بود، توانست رخوت و سستی ناشی از پروژه های کمپ دیوید ۱ و ۲ را خنثی نماید و با ارائه شکل نوینی از مقاومت ، مبارزات مردم فلسطین را رهبری نماید.تا قبل از انتفاضه، مرکز ثقل مبارزات مردم فلسطین در خارج از سرزمین های اشغالی و در اراضی مجاور اسراییل، مانند اردن و یا لبنان بود که غالبا از محیط سیاسی اطراف نیز متاثر می شد. اما انتفاضه که از درون حرکت مردم در داخل شهرهای فلسطینی تحت حاکمیت اسرائیل شکل گرفته بود تا حدود زیادی از رهبرى سیاسى متمرکز در خارج از مناطق فلسطین اشغالی بى بهره بود و بدین جهت تلاش های سازشکارانه بر آن بی اثر ماند، چرا که رهبران انتفاضه خود مردم این مناطق بودند. (۶)
انتفاضه چهره نظامى و سرکوبگرانه اسرائیل را که در پشت ظاهری دموکراتیک پنهان شده بود را برملا نمود. انتفاضه که در ابتدا با قیام گسترده مردمی آغاز شده بود، در سیر تحول خود اشکال مختلف مبارزاتی بخود گرفت: از اتخاذ شیوه های نافرمانی مدنی تا اشکال روز مبارزه نظامی. در ادامه انتفاضه دوم، مردم فلسطین در حرکتی مدنی در انتخابات دمکراتیک مجلس فلسطین در سال ۲۰۰۶ به حماس رای دادند، اما دولت اسرائیل نتایج این انتخابات را که حتی از سوی مراجع قانونی بین المللی بر آن صحه گذاشته شده بود ، نپذیرفت. همانگونه که در مقطعی از مبارزات رهایبخش مردم هند از چنگال انگلیس، اشکال مسالمت آمیز و نافرمانی مدنی مردم هند، چهره سرکوبگر بریتانیای کبیر را افشا نمود، انتفاضه نیز چهره اشغال نظامى اسرائیل را که ظاهرى غیرواقعی و دموکراتیک داشت را برملا نمود. فلسطینىها که بیش از یک قرن، حقوق سیاسى و مدنىشان در جهت تشکیل سازمان های اجتماعی پایمال شده بود، در انتفاضه ها شبکه گستردهاى از سازمانها و جنبشهاى دانشجویى، زنان، کارگران و جوانان را بهوجود آوردند که از دولت اسرائیل مستقل بود. برآمد چنین جنبش هایی حاصل این نتیجه گیری بود که: اسرائیل به صرف داشتن تجهیزات نظامی پیشرفته دیگر قادر به ادامه حاکمیت بر فلسطینىها نیست .
انتفاضه سبب گشت که افکار عمومى یهودیان اسرائیل و سایر نقاط جهان کاملأ مشروع بودن شورش ها و نا آرامیهاى فلسطینیان را درک کنند. تاثیر انتفاضه حتی بر جامعه اسرائیل نیز انکار ناپذیر است. در این سالها اسرائیل با مشکلات اقتصادی مانند توقف فعالیتبسیارى از کارخانهها و کارگاهها به علت عدم امکان اشتغال ۱۴۰ هزار کارگر فلسطینى در مناطق اشغالی سال ۱۹۴۸ و زیان ۵/۱ میلیارد دلارى در صنعت جهانگردى و کاهش حجم سرمایهگذارى خارجى از ۸/۵ به ۵/۲ میلیارد دلار رو به رو بوده است . پیامدهای دیگر آن کوچ معکوس یهودیان به خارج و بحرانهای سیاسی داخلی است.
انتفاضه که درابتدا با قیام گسترده مردمى آغاز شده بود، در قدم های بعدی جنبش های خود را دارا شد و سازمانهای سیاسی و اجتماعی خود را بنا نهاد. در پی آن، نمایندگان مجلس و دولت خود را از میان فعالین و مبارزان فلسطینی انتخاب نموده و با تشکیل دولت ( گرچه عمر دولت حماس کوتاه بود) ارتش ملی فلسطین را بوجود آورده که از درون مناطق اشغالی بر دشمن راکت پرتاب می کند. گرچه پرتاب راکت از سوی حماس در مقایسه با افزارهای پیشرفته جنگی ارتش اسرائیل، بسیار ناچیز می نمایاند، اما این حرکت سمبلیک نوید بخش پیشروی مبارزاتی مردم فلسطین می باشد. حوادث اخیر در غزه ثابت نمود که تمامی اشکال مبارزه در یک جنبش رهایبخش و آزادیبخش ملی می بایستی بکار گرفته شود.
An Execution in British India November 17, 1888
- در جریان جنگ جهانی دوم «مقاومت فرانسه» ، پس از تسلیم دولت این کشور به قوای اشغالگر آلمان، نقش کلیدی را در موفقیت ارتش متفقین بازی نمود که به پیروزی نهایی در جون ۱۹۴۴ انجامید. مردم فرانسه، که از تسلیم دولتشان معروف به دولت ویشی Vichy و شخص مارشال پتن ( قهرمان فرانسه در جنگ اول جهانی) به قوای متجاوز آلمان شدیدا سرخورده و غرورشان لطمه دار شده بود، با پایه ریزی جنبش پارتیزانی« مقاومت فرانسه» The French Resistance، که از جمله غرورآفرین ترین مقاومت های تاریخ در مقابل اشغالگران است، به مبارزه با ارتش متجاوز پرداختند. نیروهای متشکل در «مقاومت فرانسه» بطور عمده مرکب از کمونیست های فرانسه بود که در عین حال با گروههای دست راستی وفادار به شارل دوگل و جنبش های محلی مقاومت همکاری می کردند. نیروی « مقاومت فرانسه» که ازمرکز The Special Operations Executive’s- SOE در لندن (۲) هدایت می شد، زیر نظر شارل دوگل، فرمانده فرانسوی «مقاومت» بود. « مقاومت فرانسه» با ارسال گزارشات جاسوسی از جبهه دشمن به ارتش متفقین، عملیات پارتیزانی و خرابکاری در خطوط آلمان ها، بمبگذاری در معابر سربازان آلمانی، شبیخون زدن به دستجات گشتی آلمانی، نابودی خطوط ارتباطی و مراسلاتی دشمن اشغالگر و صدها نمونه عملیات ” تروریستی” دیگر ، نیروهای آلمانی را عاجز نموده بودند. اولین حرکت «مقاومت» در اواخر سال ۱۹۴۰ در شمال فرانسه آغاز شد و طی آن ۶ روزنامه زیرزمینی بطور مخفیانه منتشر شد. در تابستان ۱۹۴۱ تمامی سازمانها و گروههای کمونیست فرانسه بهم پیوستند و یک گروه را تشکیل دادند. این عمل ساده قدرت و نیروی «مقاومت» را افزایش داد. در نوامبر ۱۹۴۲ که قوای آلمان بطور کامل فرانسه را به اشغال در آورد، جنبش «مقاومت» بسرعت از شمال بسمت جنوب گسترش یافت. مابین ماههای ژانویه تا جون ۱۹۴۳، مقاومت فرانسه هر ماه ۱۳۰ عملیات خرابکارانه بر روی خطوط راه آهن انجام می داد. تا سپتامبر همانسال، این عملیات به ۵۳۰ افزایش پیدا نموده، که قدرت تحرک را از قوای آلمان گرفته بود. از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۴ تعداد اعضای جنبش « مقاومت فرانسه» از ۴۰ هزار نفر به ۱۰۰ هزار نفر افزایش پیدا نمود. مابین ماههای آوریل و می سال ۱۹۴۴، نیروی مقاومت ۱۸۰۰ قطار راه آهن را منفجر و نابود نمودند. مابین سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۴۴ ، نیروی مقاومت در ۱۵۰ عملیات خرابکارنه و ” تروریستی” در حدود ۳۰۰۰ پاوند مواد منفجره بکار برده که براحتی تعدادی از کارخانه های کشورشان فرانسه را منفجر و از کار انداختند تا دشمن نتواند از آنها استفاده نماید. (۳)
- طرح اشغال سرزمین فلسطین از اواخر قرن نوزدهم، با نظریه تشکیل دولت یهود در سال ۱۸۹۶ از سوى «تئودور هرتسل»، روزنامه نگار یهودى اتریشى، ارائه شد و نخستین کنگره صهیونیست ها (Zionist Congress ) در سال ۱۸۹۷ تشکیل این دولت در سرزمین فلسطینیان را تصویب نمود. فلسطینیان که قبل از آن تجربه قیام علیه سلطه عثمانی، قیام علیه سلطه انگلیس در قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم و مبارزه علیه گسترش صهیونیسم در ۱۸۹۱ را داشتند، در سالهای ۱۹۲۰ ،۱۹۲۱، ۱۹۲۴، ۱۹۲۵، ۱۹۲۷، ۱۹۲۸، ۱۹۳۰، ۱۹۳۲، ۱۹۳۴، ۱۹۳۵ و ۱۹۳۸ این مبارزات را بشدت دنبال نمودند. آنان طى سالهاى بین دو جنگ جهانى ، علاوه بر شورش ها و اعتصابات ، شکل دیگرى از مبارزه را به کار گرفتند. این شیوه نوین ، مبارزه مسلحانه بود. اگر چه مبارزه مسلحانه از سوى تعداد کمى از فلسطینى ها به کار گرفته شد. امّا تاثیر زیادی بر جاى گذاشت . این مبارزات که ریشه در جنبش اخوان المسلمین مصر داشت، از سوى افرادى چون «حاج امین الحسین» ، « شیخ عزالدین قسام» و «حسن سلامه» رهبری مى شد. پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۷، با توجه به جراحات عظیم ناشی از جنایات فاشیسم بر جسم و روح مردم جهان ، کشورهای غربی فاتح جنگ، جرئت نمودند که سرانجام ایده اشغال سرزمین فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل را قانونی نمایند.تصویب طرح تقسیم فلسطین از سوى سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۷ مبارزات مسلحانه فلسطینى ها را تشدید نمود. بر این اساس ، اعراب فلسطینى به رهبرى «عبدالقادر الحسینى» و « فوزى قاوقچى» با صهیونیست های اشغالگر وارد جنگ شدند - درست مانند مبارزان فرانسویان که در زمان اشغال فرانسه وارد جنگ با قوای اشغالگر آلمانی شده بودند. متعاقب تشکیل دولت اسرائیل و اعلام موجودیت آن در سال ۱۹۴۸، و خروج سربازان انگلیسى از فلسطین، ارتشهاى عربى در جنگ علیه دولت صهیونیست و اشغالگر به کمک مبارزان فلسطینى آمدند، اما نتوانستند کارى از پیش ببرند و هنگامى که قرارداد متارکه جنگ به امضاء طرفهاى درگیر رسید، ۷۸ درصد خاک فلسطین به اشغال اسرائیل درآمده بود و ۷۵۰۰۰۰ آواره فلسطینى بر جاى مانده بود.تا دو دهه بعد از نخستین شکست ارتشهاى عربى و ناکامى اولیه، « مقاومت فلسطین» نتوانست فعالیت های خود را تشدید نموده و اقدامات ضد اشغالگری آنان در فاصله سالهاى ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۹ منجر به آزادى فلسطین نشد که این مساله در درجه اول ناشی از سبوعیت اسرائیلی ها و در مراحل بعدی ناشى از سازشکارى دولتهاى عرب ، عدم وفادارى آنان به آرمان فلسطین و فشارهاى داخلی و خارجی برمبارزان فلسطینى بود. در تحلیل نهایی از این دوره، می توان گفت که مبارزات فلسطینیان طى سالهاى مورد اشاره بیش از آن که مسلحانه باشد، یک مبارزه سیاسى بود. مصداق این مبارزه سیاسى بی نتیجه و سازشکارانه که اغلب متکی بر گرایش به کشورهای غربی بود، درخواست «ساف» براى پذیرفته شدن در سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۴ و پیمان کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ بود. پیمان اسلو، در سال ۱۹۹۳، آخرین تیر ترکش آمریکا و اسرائیل در به سازش کشیدن نیروهای فلسطینی و سران عرب بود که علیرغم مخالفت گسترده مردم فلسطین، توسط سازمان «آزادیبخش فلسطین» امضا شد. در طراحی پیمان اسلو رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین و بخصوص شخص محمود عباس دخالت داشت. این پیمان عامل اصلی مشروعیت بخشیدن به ادامه اشغال سرزمین های عربی پس از جنگ ۱۹۶۷ شد. مرجع پیمان اسلو قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل بود که در آن هیچ گونه اشاره ای به حقوق ملت فلسطین چه به عنوان یک ملت و چه به عنوان یک اقلیت نشده بود. این پیمان به گسترش شهرک های یهودی نشین در کرانه باختری و احداث بی رویه این نوع شهرک ها در بیت المقدس اشغالی کمک بسزا نمود. این پیمان نه تنها به صلح در سرزمین های اشغالی نینجامید بلکه به تسلیم فلسطینیی ها منجر شد. همکاری رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین با پروژه ” اسلو” و متعاقب آن برسمیت شناختن نیروی اشغالگر، این سازمان را وادار نمود تا از مردم خود بخواهد که دست از مبارزه علیه اشغالگران بشویند و تسلیم محض آنان شوند - همانگونه که در جریان جنگ دوم جهانی مارشال پتن فرانسوی، در برابر نیروی اشغالگر آلمانی به تسلیم تن در داد و از ملت فرانسه خواست تا فرانسه را بی قید و شرط بدست آلمان ها سپرده و از مبارزه علیه نیروهای اشغالگر چشم بپوشند. یاسر عرفات ، تبدیل به “مارشال پتن” فلسطینی ها شد.
در پی سازش برخی رهبران فلسطینی، و ادامه فقر و ناامیدی مردم فلسطین، جرقه ای باعث شروع حرکتی خودجوش در میان مردم فلسطین شد. (۵) انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷ و پس از آن انتفاضه دوم به رهبری حماس که از دل جنبش فلسطینیان بیرون آمده بود، توانست رخوت و سستی ناشی از پروژه های کمپ دیوید ۱ و ۲ را خنثی نماید و با ارائه شکل نوینی از مقاومت ، مبارزات مردم فلسطین را رهبری نماید.تا قبل از انتفاضه، مرکز ثقل مبارزات مردم فلسطین در خارج از سرزمین های اشغالی و در اراضی مجاور اسراییل، مانند اردن و یا لبنان بود که غالبا از محیط سیاسی اطراف نیز متاثر می شد. اما انتفاضه که از درون حرکت مردم در داخل شهرهای فلسطینی تحت حاکمیت اسرائیل شکل گرفته بود تا حدود زیادی از رهبرى سیاسى متمرکز در خارج از مناطق فلسطین اشغالی بى بهره بود و بدین جهت تلاش های سازشکارانه بر آن بی اثر ماند، چرا که رهبران انتفاضه خود مردم این مناطق بودند. (۶)
انتفاضه چهره نظامى و سرکوبگرانه اسرائیل را که در پشت ظاهری دموکراتیک پنهان شده بود را برملا نمود. انتفاضه که در ابتدا با قیام گسترده مردمی آغاز شده بود، در سیر تحول خود اشکال مختلف مبارزاتی بخود گرفت: از اتخاذ شیوه های نافرمانی مدنی تا اشکال روز مبارزه نظامی. در ادامه انتفاضه دوم، مردم فلسطین در حرکتی مدنی در انتخابات دمکراتیک مجلس فلسطین در سال ۲۰۰۶ به حماس رای دادند، اما دولت اسرائیل نتایج این انتخابات را که حتی از سوی مراجع قانونی بین المللی بر آن صحه گذاشته شده بود ، نپذیرفت. همانگونه که در مقطعی از مبارزات رهایبخش مردم هند از چنگال انگلیس، اشکال مسالمت آمیز و نافرمانی مدنی مردم هند، چهره سرکوبگر بریتانیای کبیر را افشا نمود، انتفاضه نیز چهره اشغال نظامى اسرائیل را که ظاهرى غیرواقعی و دموکراتیک داشت را برملا نمود. فلسطینىها که بیش از یک قرن، حقوق سیاسى و مدنىشان در جهت تشکیل سازمان های اجتماعی پایمال شده بود، در انتفاضه ها شبکه گستردهاى از سازمانها و جنبشهاى دانشجویى، زنان، کارگران و جوانان را بهوجود آوردند که از دولت اسرائیل مستقل بود. برآمد چنین جنبش هایی حاصل این نتیجه گیری بود که: اسرائیل به صرف داشتن تجهیزات نظامی پیشرفته دیگر قادر به ادامه حاکمیت بر فلسطینىها نیست .
انتفاضه سبب گشت که افکار عمومى یهودیان اسرائیل و سایر نقاط جهان کاملأ مشروع بودن شورش ها و نا آرامیهاى فلسطینیان را درک کنند. تاثیر انتفاضه حتی بر جامعه اسرائیل نیز انکار ناپذیر است. در این سالها اسرائیل با مشکلات اقتصادی مانند توقف فعالیتبسیارى از کارخانهها و کارگاهها به علت عدم امکان اشتغال ۱۴۰ هزار کارگر فلسطینى در مناطق اشغالی سال ۱۹۴۸ و زیان ۵/۱ میلیارد دلارى در صنعت جهانگردى و کاهش حجم سرمایهگذارى خارجى از ۸/۵ به ۵/۲ میلیارد دلار رو به رو بوده است . پیامدهای دیگر آن کوچ معکوس یهودیان به خارج و بحرانهای سیاسی داخلی است.
انتفاضه که درابتدا با قیام گسترده مردمى آغاز شده بود، در قدم های بعدی جنبش های خود را دارا شد و سازمانهای سیاسی و اجتماعی خود را بنا نهاد. در پی آن، نمایندگان مجلس و دولت خود را از میان فعالین و مبارزان فلسطینی انتخاب نموده و با تشکیل دولت ( گرچه عمر دولت حماس کوتاه بود) ارتش ملی فلسطین را بوجود آورده که از درون مناطق اشغالی بر دشمن راکت پرتاب می کند. گرچه پرتاب راکت از سوی حماس در مقایسه با افزارهای پیشرفته جنگی ارتش اسرائیل، بسیار ناچیز می نمایاند، اما این حرکت سمبلیک نوید بخش پیشروی مبارزاتی مردم فلسطین می باشد. حوادث اخیر در غزه ثابت نمود که تمامی اشکال مبارزه در یک جنبش رهایبخش و آزادیبخش ملی می بایستی بکار گرفته شود.
پانویس ها:
۱-A: Peter Heehs, “Terrorism in India During the Freedom Struggle,” The Historian, 22 March 1993B:
۱-A: Peter Heehs, “Terrorism in India During the Freedom Struggle,” The Historian, 22 March 1993B:
http://www.india-forum.com/forums/index.php?act=ST&f=2&t=334
2-مدیریت ویژه عملیاتی The Special Operations Executive’s (SOE) در لندن به فرمان وینستون چرچیل تشکیل یافته بود که علاوه بر هماهنگی در امور « مقاومت فرانسه»، سایر جریانات پارتیزانی بر علیه قوای متحدین را در کشورهایی که تحت اشغال قوای فاشیست در آمده بود را نیزهدایت می نمود.۳-
2-مدیریت ویژه عملیاتی The Special Operations Executive’s (SOE) در لندن به فرمان وینستون چرچیل تشکیل یافته بود که علاوه بر هماهنگی در امور « مقاومت فرانسه»، سایر جریانات پارتیزانی بر علیه قوای متحدین را در کشورهایی که تحت اشغال قوای فاشیست در آمده بود را نیزهدایت می نمود.۳-
- انتفاضه، یا انقلاب سنگانتفاضه به معنای تکان، جنبش، قیام، اگر چه براى اولین بار با همین معنا، از سوى گروهى که از سازمان فتح منشعب شدند، به عنوان نامى براى سازمان جدید برگزیده شد، اما این واژه هم اکنون نامى است که به حرکت خود جوش ، فراگیر و پایدار مردم فلسطین علیه اشغالگران اسرائیلی اطلاق مى شود.۵-http://www.intifada.com/http://www.palestinefacts.org/pf_1967to1991_intifada_1987.phpدر دسامبر ۱۹۸۷ چند تن از کارگران فلسطینی در اردوگاهی در غزه بدست اسرائیلی ها کشته شدند و همین امر به آغاز شورشها در اردوگاههای آوارگان در نوار غزه در سال ۱۹۸۸ انجامیدکه به کرانه باختری نیز سرایت کرد. سازمان آزادیبخش فلسطین که مقر آن در آن زمان در تونس بود، بشدت غافل گیر شد. اما عرفات بلافاصله بخود آمد و هدایت شورش ها را با موفقیت به دست گرفت .این مبارزات که با سنگ پراکنی همراه بود تبدیل به یک مبارزه ی ملی شد. پس از کنفرانس مادرید در سال ۱۹۹۱ بود که شورشها فروکش کردو توافق اسراییل-سازمان آزادیبخش فلسطین در سال ۱۹۹۳ ( پیمان اسلو) به استقرار دولت خود گردان فلسطین و به اصطلاح عقب نشینی اسراییل از نوار غزه و کرانه ی باختری منتهی گردید. شعله های انتفاضه با آغاز مذاکرات صلح اسراییل-فلسطین به خاموشی گراییدولی بدلیل اینکه فلسطینیان نتوانستند از طریق مذاکره به حقوق خود دست یابند، پس از گذشت هفت سال دوباره در سال ۲۰۰۰ به انتفاضه دوم روی آوردند.آنان به این نتیجه رسیده اند که حقوق آنها تنها از طریق مبارزه و قیام انتفاضه محقق خواهد گردید.۶-با آغاز انتفاضه تلاشهاى داخلى و خارجى متعددى براى خاموش یا منحرف کردن آن انجام گرفته است که ” توافقنامه غزه اریحا” از مهمترین آن به شمار مى رود. توافقنامه غزه اریحا در اواسط سال ۱۹۹۳ میان یاسر عرفات و اسحاق شامیر، نخست وزیر رژیم صهیونیستى در واشنگتن با حضور بیل کلینتون، رئیس جمهور آمریکا به امضا رسید. بر اساس این توافقنامه ، یاسر عرفات موجودیت رژیم اشغالگر را به رسمیت شناخت و هر گونه اقدام مسلحانه علیه آن را متوقف ساخت . در عوض صهیونیستها خودگردانى غزه را توسط یاسرعرفات پذیرفتند. پس از امضاى قرارداد، عرفات از کلیه فلسطینى ها خواست که از مبارزه علیه اسرائیلى ها دست بردارند، و راه را براى تشکیل یک دولت فلسطینى در غزه هموار نمایند. امّا مردم با دست زدن به اعتصاب و تظاهرات و گروههاى فلسطینى چون حماس و سازمان جهاد اسلامى با تاکید بر ادامه مبارزه مسلحانه ، مخالفت خود را با توافقنامه غزه اریحا اعلام کردند. روندى که کماکان ادامه دارد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر