۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

چون سبوی تشنه..


اين شعر" م۰ اميد":
بانان که هنوزنسبت باين رژيم در توهم سئ ساله زندگي ميکنند!!



از تهی سرشار،
جویبار لحظه‌ها جاریست.

***

چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب، واندر آب بیند سنگ،
دوستان و دشمنان را می‌شناسم من.
زندگی را دوست می‌دارم؛
مرگ را دشمن.
وای، اما – با که باید گفت این؟ - من دوستی دارم

که به دشمن خواهم از او التجا بردن.

***
جویبار لحظه‌ها جاری.

تهران، تیرماه 1335

شعر «چون سبوی تشنه» را با صدای شاعر بشنوید.

هیچ نظری موجود نیست: