ایرج مصداقی
در حالیکه انتشار اسامی کشته شدگان در اثر شکنجه به وسیلهی مأموران حکومت کودتا موجی از خشم و نفرت را در داخل و خارج از کشور برانگیخته، خامنه ای دست به مردمفریبی زده و دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را که این روزها به کشتارگاه جوانان تبدیل شده داده است. جلیلی نماینده خامنهای علت این دستور را نداشتن استانداردهای لازم ذکر کرده است و احمدی مقدم وعده که بازداشتگاه استانداردی به جای آن بسازند. گویا اعمال و رفتار مأموران حکومت کودتا در دوماه گذشته و یا بهتر است بگویم در سی سال گذشته از استاندارد لازم برخوردار بوده است یا خامنهای دارای استانداردهای لازم برای حکومت کردن بر کشوری چون ایران است!
فرمان خامنهای برای بستن کهریزک بیش از هر چیز نقش و دخالت مستقیم او در جنایات اخیر را برملا میکند.
حمیدرضا جلایی پور که سه برادرش در جنگ با عراق کشته شدهاند در ارتباط با دستگیری فرزندش محمدرضا که هنگام عزیمت به انگلستان در فرودگاه دستگیر شد میگوید:
«بنده از تمامی مراجع و کانالهای ممکن غیر از رهبری در مورد وضعیت محمدرضا پرسوجو و پیگیری کردم، اما هیچ کس حاضر به پاسخگویی نیست و مسئولیتی در مورد این بازداشتها به عهده نمیگیرد. یک گروه نامشخص که هیچ یک از دستگاههای امنیتی یا قضایی از آن اطلاعی ندارد، این وضعیت را ایجاد کرده و گویا پاسخگوی کسی در کشور نیست.»
حمید رضا جلایی به همه جا مراجعه کرده و درست به جایی که میبایستی مراجعه میکرد و سررشتهی همه امور را در دست دارد مراجعه نکرده است. برای همین پاسخی هم دریافت نکرده است. «گروه نامشخصی» که وی از آن یاد میکند کمیتهی مشترکی است که پس از کودتای ۲۲ خرداد راهاندازی شد.
دستگاه سرکوبی که جنایات اخیر را مرتکب شده زیر نظر مستقیم «بیترهبری» اداره میشود و خامنهای و فرزندش مجتبی فرامینشان را از طریق غلامحسین محمدی گلپایگانی و سید علیاصغر(صادق) حجازی که به ترتیب رئیس و جانشین دفتر رهبری هستند به اطلاع کمیته مزبور میرسانند.
کمیته مزبور تشکیل شده است از وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران، اطلاعات ناجا و بسیج. این کمیته پس از کودتای ۲۲ خرداد تحت نام «پلیس امنیت» کار میکند و دستورات آن توسط سعید مرتضوی اجرا میشود. (۱) روزنامههای جوان، کیهان، وطنامروز و خبرگزاری فارس و سایتهای جهان نیوز، رجا نیوز و ... ارگانهای تبلیغاتی این نهاد هستند.
در این نوشته به صورت اجمالی توضیحاتی در مورد چند تن از رهبران دستگاه سرکوب رژیم پس از کودتای ۲۲ خرداد میدهم:
سید مجتبی فرزند دوم خامنه ای و متولد سال 1348 است. برادر بزرگتر وی مصطفی، دو برادر کوچکترش محسن و میثم نام داشته و دو خواهرش نیز بشری و هدی نام دارند. برادران او به غیر از میثم معمم هستند.
سید مصطفی خامنه ای داماد آیت الله عزیز خوشوقت از روحانیون حامی احمدی نژاد است که نامش به عنوان یکی از صادرکنندگان فتوا برای قتل روشنفکران و مخالفان سیاسی در دهه ی 70 سرزبان ها افتاد. محسن خامنه ای داماد آیت الله خرازی است. همسر او خواهر صادق خرازی یکی از نزدیکان خاتمی و گرداننده ی لابی رژیم در خارج از کشور است.
میثم کوچکترین فرزند خانواده تا کنون معمم نشده و مجرد است. بشری عروس محمدی گلپایگانی رئیس دفتر خامنه ای است.
مجتبی در اواخر جنگ و پس از کسب دیپلم دبیرستان مدت کوتاهی همراه با مهدی رفسنجانی به جبهه های جنگ در شمال غرب کشور رفت تا سابقه ی حضور در جبهه جنگ هم داشته باشند. رفسنجانی و خامنه ای دو نفری بودند که خواهان ادامه جنگ بودند و عدم حضور فرزندانشان در جبهه باعث مخالفت هایی در درون نظام می شد. مهدی رفسنجانی و مجتبی خامنه ای هر دو در عملیات «مرصاد» علیه مجاهدین نیز شرکت داشتند.
بر اساس سیاست خامنه ای تا سال 84 فرزندانش در محافل رسمی و عمومی ظاهر نشده بودند اما نقش مستقیم مجتبی در به قدرت رساندن احمدی نژاد در سال 84 باعث شد تا این خانواده از پرده بیرون بیایند. تا پیش از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری صحبتی از مجتبی در محافل عمومی نشده بود و به خاطر اختناق موجود در کشور عکسی نیز از وی و دیگر فرزندان خامنه ای در اختیار نبود.
مجتبی در کمپین انتخاباتی قالیباف و احمدی نژاد فعال بود و در روزهای آخر حمایت خود از احمدی نژاد را علنی کرد. کروبی در نامه ای که در 29 خرداد 84 به خامنه ای نوشت روی نقش مجتبی در انتخابات دست گذاشت. پیشتر ناطق نوری از وی بصورت علنی گله کرده بود.
مجتبی درس آموخته محفل مصباح یزدی است و از آیت الله مجتهدی تهرانی و خرازی نیز به عنوان اساتید او نام برده می شود. وی ارتباطات نزدیکی با فرماندهان نظامی و انتظامی دارد و در اداره بیت رهبری و عزل و نصب ها دخالت مستقیم دارد. در واقع خامنه ای با سپردن مسئولیت های مختلف به مجتبی او را آماده جانشنی خود می کند.
سید مجتبی خامنه ای در سال 78 با دختر دکتر غلامعلی حدادعادل ازدواج کرد و همین ازدواج باعث شد که حداد عادل پله های ترقی را به سرعت طی کند و با دوپینگ شورای نگهبان به مجلس ششم راه یابد و در مجلس هفتم با حمایت بیت رهبری به ریاست مجلس دست یابد.
سید علی اصغر حجازی
علی اصغر حجازی پس از انقلاب کار خود را به عنوان سرپرست «هیأت بازرسی ادارات در تخلف از فرمان امام» در سال ۵۹ آغاز کرد. وی در سرکشی به ادارات و مراکز دولتی به توطئه چینی و پرونده سازی علیه زنان و مسئله حجاب میپرداخت. وی پس از راهاندازی وزارت اطلاعات به این وزارتخانه منتقل شد و پس از مدتی معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات را به عهده گرفت. گفته میشود مدتی سعید امامی نیز در همین بخش با او کار میکرد. بعد از انتخاب خامنهای به عنوان رهبر انقلاب وی به همراه بخشی از کارگزاران وزارت اطلاعات به بیت رهبری انتقال یافت تا وی را که از کوچکترین صلاحیتی برای تصدی چنین پستی برخوردار نبود برای تسلط بر کشور و ساکت کردن رقبا یاری رسانند. حجازی به خاطر تجربهای که داشت ریاست بخش اطلاعات و امنیت دفتر را و شاهرگ حیاتی آن را عهده دار شد. وی در دوران خاتمی سازمان اطلاعات موازی را اداره میکرد و حمله به بیت آیت الله منتظری و حصر ایشان زیر نظر او انجام گرفت. حجازی از روابط نزدیکی با مجتبی خامنهای برخوردار است. وی در روزهای اخیر به نیابت از سوی خامنهای فرمان جمعآوری امضا از میان طلاب و فضلای قم علیه رفسنجانی را صادر کرد. وی همچنین به اشاره خامنه ای پشت جمعآوری امضا علیه رفسنجانی در مجلس خبرگان رهبری است. حجازی و گلپایگانی در یک تقسیم کار هدایت روابط علنی دفتر خامنه ای را به محمدی گلپایگانی سپرده و بخش غیرعلنی و نامحسوس بیت رهبری را حجازی اداره می کند. در روزهای پس از کودتا نقش حجازی در اداره امور مربوط به کودتا مهم تر از محمدی گلپایگانی است.
غلامحسین محمدی گلپایگانی
وی کار خود را از ارتش شروع کرد و در بهار ۵۸ سمت نمایندگی خمینی در پایگاه هشتم شکاری اصفهان را یافت و پس از مدتی به تهران منتقل شد اما همچنان در عقیدتی سیاسی نیروی هوایی به فعالیت پرداخت. احتمالاً سابقهی آشنایی او با خامنهای به همین دوران بر میگردد که خامنهای در وزارت دفاع و نیروهای مسلح از سوی خمینی و شورای انقلاب مأموریت داشت. محمدی گلپایگانی در سالهای آغازین دههی سیاه ۶۰ در دادگاه انقلاب ارتش به همکاری با محمدیریشهری مشغول شد. این دو در دوران طلبگی در مدرسه آیتالله گلپایگانی در قم دوست و همدرس بودند. ریشهری در مصاحبه با کیهان فرهنگی خرداد 1383 میگوید: « من در اولین سفر تبلیغیام همراه با آقای محمدی گلپایگانی بودم». هنگام تصدی وزارت اطلاعات توسط ری شهری وی دوست دوران طلبگی اش را نیز به وزارت اطلاعات منتقل کرد. از اینجا بود محمدی گلپایگانی پلههای ترقی را به سرعت پیمود. وی همراه با علیاصغر حجازی در سازماندهی وزارت اطلاعات مشارکت داشت و در جریان کشتار سال ۶۷ او و حجازی معاونتهای وزارت اطلاعات را به عهده داشتند. پس از انتخاب خامنهای رهبری نظام او با ترک وزارت اطلاعات به بیترهبری انتقال یافت و در میان کاندیداهای بسیاری از جمله ناطق نوری و عبدالله نوری و ... ریاست دفتر او را بهعهده گرفت. بشریالسادات دختر بزرگ خامنهای عروس محمدی گلپایگانی است. از این طریق پیوند خامنهای و محمدیگلپایگانی مستحکمتر شده است.
حسین طائب
حسین طائب (میثم) متولد ۱۳۴۲ تهران است. وی همچون مجتبی ذوالنور متعلق به نسل جدید رژیم است و خامنهای تلاش میکند آنها را در نهادهای رژیم به قدرت برساند تا زمینهی لازم برای ارتقای فرزندش مجتبی فراهم آید. حسین طائب، پس از تصدی مسئولیتهای مختلفی چون معاون فرهنگی ستاد مشترك و فرمانده دانشكده فرهنگی دانشگاه امام حسین(ع) سپاه، به عنوان فرمانده نیروی مقاومت بسیج منصوب شد.
وی به نقل از منابع رژیم پس از طی دوران تحصیلی ابتدایی و متوسطه در مدارس محله 17 شهریور تهران، به جرگه طلبگی پیوست و دروس حوزوی را در حوزههای علمیه تهران، قم و مشهد ادامه داد. وی یکی از شاگردان خامنهای است. طائب در سال 1361 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و فعالیت خود را از سپاه منطقه 10 تهران آغاز كرد. وی همچنین دارای مسئولیت های متعددی در سپاه استانهای قم و خراسان رضوی بود.
وی مدتی معاون هماهنگكننده دفتر خامنهای و همچنین مدت بیش از سه سال معاون فرهنگی ستاد مشترك سپاه و نیز فرمانده دانشكده فرهنگی دانشگاه امام حسین(ع) بود.
طائب یکی از جنایتکارانی است که در وزارت اطلاعات رژیم مشغول به کار بود و پس از افشای قتلهای زنجیرهای پاییز ۷۷ از وزارت اطلاعات پاکسازی شد و بلافاصله در بیترهبری به عنوان معاون همگاهنگ کننده مشغول به کار شد.
طائب پس از انتخاب جعفری به فرماندهی سپاه به جانشینی فرماندهی بسیج رسید و در پی تغییر و تحولات گسترده در سپاه پاسداران در سال ۱۳۸۷ ارتقای مقام یافت و به فرماندهی بسیج و معاونت فرماندهی کل سپاه پاسداران انتخاب شد.
حسن فیروز آبادی از نزدیکان خامنهای و رئیس ستاد كل نیروهای مسلح در بیست سال گذشته و تنها فرمانده نظامی که تغییر نکرده در مراسم معرفی فرماندهان نیروی زمینی، بسیج و قرار گاه ثارالله سپاه پاسداران گفت : «حسین طائب فرمانده جدید نیروی مقاومت بسیج بهترین گزینهای است كه میتواند بسیج مدنظر فرمانده كل قوا را سازماندهی و آماده كند.»
نقش بسیج سپاه پاسداران در سرکوبی روزهای اخیر نشانگر اهدافی است که خامنهای بر دوش این نیرو گذاشته است.
به دنبال تغییرات ساختاری در سپاه پاسداران، جعفری و طائب از تشکیل «گروه های رزمی کربلا» خبر دادند.
پیش از این در اوایل دهه هفتاد و پس از خیزش مردم در مشهد، قزوین، اسلامشهر و شیراز، بسیج سپاه پاسداران مبادرت به تشکیل گردانهای عاشورا و الزهرا کرد. هدف و ماموریت اصلی تشکیل این گردانها سرکوبی شورش و ناآرامی شهری بود.
در آذرماه ۸۶ پانزده هزار بسیجی از اعضای گردان های عاشورا و الزهرا در مقابل خامنهای حاضر شدند و بخش دیگری از بسیجیان برای اولین بار تحت عنوان «گروه های رزمی کربلا» به انجام مانور و رژه پرداختند.
تعداد این گروه های رزمی را فرمانده کل سپاه 30 هزار و حسین طائب 28 هزار گروه عنوان کرد که در قالب 228 هزار هسته مقاومت تشکیل شده اند.
یک روز پس از اعلام موجودیت گروه های رزمی کربلا، جعفری فرمانده سپاه خبر داد "گردانهای عاشورا برای دفاع از مناطق شهری و گروههای رزمی کربلا برای عملیاتهای ویژه و نبردهای نامتقارن تشکیل شده اند.
تحولات روزهای گذشته به خوبی نشان داد که فرماندهان کودتا از اعضای گردانهای عاشورا و گروههای رزمی کربلا در سرکوب داخلی استفاده کردهاند.
طائب که در دروغگویی از خامنهای و احمدینژاد نسبت برده، ماه گذشته ابتدا منکر نقش بسیجیان و پلیس ضد شورش در ایجاد خرابکاری شد اما پس از انتشار گسترده فیلمها و عکسهایی حاکی از نقش نیروهای رسمی در این خرابکاریها در اینترنت وی در ادعایی مضحک مدعی شد: اغتشاشگران برای ایجاد خرابکاری، لباس بسیج و نیروی انتظامی را پوشیده بودند.
هدایت کمیته مشترک تشکیل شده پس از کودتا خرداد ۸۸ به عهدهی طائب است. وی تلاش میکند آنچه را که به دروغ مدعی بود با فشار و شکنجه از زندانیان اعتراف بگیرد.
گفته میشود وی یکی از کاندیداهای جدی وزارت اطلاعات در دولت بعدی احمدینژاد است. موضوع پخش اعترافات تلویزیونی یکی از اختلافات او با محسنی اژهای وزیر اطلاعات بود.
احمد سالک
احمد سالک، متولد ۱۳۲۵ در شهر اصفهان است. وی در دوران شاه مدت کوتاهی در زندان بود که سابقهی خوبی هم نداشت. پس از پیروزی انقلاب در سال ۵۸ او به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان رسید و پس از برکناری حجت الاسلام امیر مجد اولین فرمانده بسیج مستضعفان، وی به فرماندهی این نهاد برگزیده شد. وی پس از آن به فرماندهی کمیتههای انقلاب اسلامی رسید و سه دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بود. سالک همچنین در وزارت خارجه رژیم ، مسئولیت ارتباط با نهضت هاى آزادیبخش را به عهده داشت و از این طریق در صدور بحران و تروریسم مستقیماً مشارکت داشت. وی به خاطر تجربیاتی که در این امر کسب کرده بود دهسال در دوران خمینی و خامنهای نمایندگی ولی فقیه در سپاه قدس را به عهده داشت. سپاه قدس در بسط و توسعهی تروریسم در خارج از کشور فعالیت میکند. سالک همچنین در دوران خامنهای نزدیک به شش سال نمایندگی ولی فقیه در حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران را عهدهدار بود. در این دوران که با ریاست جمهوری خاتمی همزمان بود، حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران یکی از نهادی مرتبط با سازمان اطلاعات موازی بود که نقش مهمی در سرکوبی جنبش و نیروهای سیاسی به عهده داشت. وی یکی از دشمنان آیتالله منتظری است و در روزهای اخیر در بسیج طلبههای قم برای نوشتن نامه علیه رفسنجانی مشارکت مستقیم داشته است. سالک در دولت احمدی نژاد به دبیری هیات عالی گزینش رسید و پس از وقفهای چند ساله طرح «گزینش مدیران» را از سر گرفت.
وی در خردادماه ۸۷ سخنگوی جامعه روحانیت مبارز شد. سالک همچنین معاونت فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت یکی از ارگانهای صدور بحران و تروریسم رژیم را عهده دار است.
وی یکی از اعضای «هیأت نظارت بر انتخابات» دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری منتخب شورای نگهبان بود و تمامی تلاش خود را برای بیرون آوردن احمدینژاد از صندوق به خرج داد. وی یکی از مدافعان تز توطئهی «انقلاب مخملی» در سالهای گذشته بود. کودتاچیان با طرح چنین ادعاهایی پیشاپیش تصمیم خود برای کودتا به منظور جلوگیری از انتخاب کاندیدای جناح مقابل را گرفته بودند. گفته می شود وی در سرپرستی بازجویی ها و همچنین گرفتن اعترافات نقش مستقیم دارد.
سالک به عنوان نماینده خامنهای در حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران در همایش یك روزه ولایت و خبرگان رهبری كه در شهرستان دورود برگزار شد از «فعالیت کمیته پنج نفرهای برای نفوذ دادن افراد خاص به خبرگان و در نهایت به انحراف کشیدن آن و فروپاشی نظام اسلامی» خبر داد. بایستی توجه داد منظور سالک از «نفوذ دادن» افراد خاص به مجلس خبرگان مجتهدانی چون محمدرضا توسلی رئیس دفتر خمینی، محمدرضا عباسیفرد، اسدالله کیان ارثی، سید محسن موسوی تبریزی، مجید انصاری و... بود که به جز توسلی صلاحیت بقیه رد شده و امکان شرکت در انتخابات را نیافتند. عباسی فرد 12 سال عضو شورای نگهبان، 8 سال عضو خبرگان، عضویت در هیئت رئیسه مجلس خبرگان 8 سال نماینده مجلس، رئیس دیوان
سالک همچنین اضافه کرد «گروه هایی كه در گذشته نقش عامل برانداز را بازی كرده اند هم اینك چشم به نفوذ به شوراها دوخته اند و به نتیجه رسیده اند كه باید از پایین و شوراها نفوذ خود را گسترش دهند.»
وی همچنین پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری از آنجایی که میدانست در برابر کودتای طراحی شده مردم سکوت نخواهند کرد در مصاحبه به خبرگزاری فارس سه روز پیش از برگزاری انتخابات گفت:
«آشوبگران خیابانی با به خدمت گرفتن اراذل و اوباش میخواهند اتفاقاتی را كه در راستای انقلابهای مخملی در آسیای میانه رخ داد در ایران تكرار كنند» .
او هم اکنون یکی از کسانی است که پروژهی اعتراف گیری از دستگیرشدگان مبنی بر طراحی «انقلاب مخملی» را هدایت می کند. سالک در مصاحبه با سایت رجا نیوز در مورد اعترافات ابطحی و عطریانفر گفت: «در طول اين دو ماهي كه اين دو، در اختيار بازجويان بودند، به واقعيت آن چيزي كه در جمهوري اسلامي مي گذرد، پي بردند و در دادگاه هم شاهد چهره تواب اين افراد بوديم .«
مجتبی ذوالنور
وی یکی از شاگردان و مریدان مصباح یزدی و موسسه در راه حق است که بعدها به مؤسسه آموزشی امام خمینی تغییر نام یافت. ذوالنور با آن که حضور فعالی در جبهههای جنگ نداشت پس از پایان جنگ در دوران رفسنجانی و خاتمی فرماندهی تیپ مستقل امام صادق قم (بسیج طلاب و روحانیون سراسر کشور) را عهده دار شد. این تیپ در سال 66 به طور رسمی شکل گرفت و قبل از آن تحت عنوان گردانهای روحانیت در جبهه حضور داشت. بنا به ادعای گردانندگانش این تیپ دارای ۱۰ هزار عضو در سراسر کشور است. این تیپ طی سالهای گذشته به مدد حمایت دستگاه امنیتی و اطلاعاتی رژیم و دادگاه ویژه روحانیت و نهادهای قدرت در رژیم نقش برجستهای در ایجاد خفقان و جو رعب و وحشت در سطح حوزه علمیه قم داشته است. آموزش فنون رزمی به طلبهها یکی از اقدامات این تیپ در حوزه علمیه قم است.
از جمله وظایف این تیپ، اداره مرکز بسیج طلاب حوزه علمیه قم و مشهد و روحانیون سپاه و ارتش است.
این تیپ به منظور کنترل حوزههای علمیه قم و مشهد دارای پنج گردان تبلیغی- رزمی در قم و دو گران در مشهد است. همچنین در 44 پایگاه مقاومت در قم و 58 پایگاه در خراسان فعال هستند.
ذوالنور در مقام ریاست این تیپ با پشتیبانی شیخ محمد یزدی و مرتضی مقتدایی در حمله به حسینیه و بیت آیتالله منتظری شرکت داشت. ذوالنور همچنین یکی از رهبران اصلی کفنپوشان، طلاب و لباسشخصیها در بحران آفرینی علیه دولت خاتمی بود. پس از به قدرت رسیدن احمدینژاد و تقویت موضع مصباح یزدی وی ابتدا به ریاست ستاد حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه منصوب شد و عاقبت تیرماه گذشته در پی تغییر و تحولاتی که در سپاه صورت گرفت ارتقای مقام پیدا کرد و به جانشینی سعیدی نماینده خامنهای در سپاه رسید. این تغییر و تحولات از خردادماه ۸۷ با برکنار مرتضی رضایی جانشین فرماندهی سپاه آغاز شد و با تغییر فرماندهان نیروی زمینی و لایههای میانی سپاه تکمیل شد. ذوالنور و طائب به عنوان دو روحانی نظامی نزدیک به خامنهای در این تغییر و تحولات ارتقای مقام یافتند تا منویات رهبری در سپاه و به ویژه انتخابات پیش روی ریاست جمهوری را برآورده کنند.
ذوالنور نظر خامنه ای را در مورد انتخاب احمدی نژاد این گونه بیان کرده است : «اگر کسی از ناحیه مقام معظم رهبری مورد غضب باشد، آن مقام اذن تصرف در امور را ندارد و اگر هم دستگاههای ذیربط در پایین کشیدن آن مسوول وظیفه خود را انجام ندهند، این وظیفه مردم است که به خیابانها بریزند و آن شخص را به زیر بکشند . ...حمایتهای ایشان از همه دولتها مثل لطف عمومی خدا در ماه مبارک رمضان است؛ همه مشمول این حمایت هستند ولی نوع حمایتهایی که از دولت آقای احمدینژاد داشتند، حمایت خاص است .»
ذوالنور یک روز پس از دریافت حکم جانشینی نمایندگی ولی فقیه در سپاه در حوزه علمیه معصومیه قم حضور یافت و طی سخنانی حمایت خود از مصباح یزدی را اعلام کرد، و گفت : «شاگردان آیت الله مصباح یزدی و كسانی كه از طریق موسسه در راه حق تغذیه فكری شده اند با استقامت و پایداری بر ارزشهای انقلاب اسلامی ثابت قدم بوده و هستند »
ویژگی اصلی ذوالنور نیز همچون خامنهای و احمدینژاد دروغگویی است و به همین خاطر نزد خامنهای مقبول افتاده است. به گفتههای او به نقل از خبرگزاری مهر توجه کنید:
«... از مدتها قبل با امکانات فراوان و ایجاد سازمانی به نام رای با 300 هزار عضو با ساختار شرکتهای هرمی قصد ایجاد انقلاب مخملی و براندازی نظام را داشتند. ... این سازمان به افرادش دستور داده بود که در صورت قطع پیامک، تلفن، اینترنت و سایت فیس بوک، دستورات را از شبکه بی بی سی دریافت کنند. ... یکی از روزنامه های پر تیراژ کشور متعلق به یکی از کاندیداها 10 خبرنگار را به بهانه پوشش خبری یک مسابقه فوتبال به یکی از کشورهای عربی فرستاد که این افراد نه تنها در این مسابقه حضور نیافتند بلکه آموزش های ویژه ای را برای ساخت مواد منفجره و ایجاد انقلاب مخملی در مطبوعات فرا گرفتند.
وی با عنوان اینکه دو روز قبل از انتخابات در تهران و شهرهای اطراف قحطی بیل و کلنگ شده بود، گفت: کلیه امکانات آشوب از جمله باتوم برقی، موبایل ثریا و گاز اشک آور در اختیار آشوبگران قرار گرفته بود.
به گفته وی با پرتاب یک گاز اشک آور از سوی نیروهای بسیج و انتظامی به آشوبگران، در عوض با پنج گاز اشک آور پاسخ می دادند.
جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران حمله به حوزه 117 تهران را توسط آشوبگران یکی از عملیات گسترده و سازماندهی شده اعلام کرده و یادآور شده : بسیجیان در یک مقاومت یک ساعته تنها هزار گلوله مشقی و هوایی شلیک کردند ولی با راهیابی آشوبگران به داخل حوزه به علت وجود 300 قبضه سلاح در آن با شلیک مستقیم دو نفر کشته شدند.»
هر آدم ناواردی هم می داند که اگر جریانی قرار است «کودتای مخملی» که از اسمش هم پیداست انجام دهد دیگر به دنبال اسلحه و سلاح آتشین و کوکتل مولوتف و ... نمی رود.
ذکر این نکته لازم است وقتی عناصری تا این حد کوته بین و دروغگو بر جان و مال و حیثیت مردم حاکم شدهاند برای برای تحکیم پایههای قدرتشان از انجام هیچ جنایتی فروگذار نمیکنند.
محمدعلی جعفری فرمانده سپاه
محمدعلی جعفری متولد سال 1336 در یزد است. وی همچنین به نام علی جعفری یا عزیز جعفری شناخته می شود. وی تحصیلات خود تا مقطع دبیرستان را در یزد به پایان رساند و در سال 1356، در رشته معماری دانشگاه قبول شد و در آستانه پیروزی انقلاب دستگیر و به زندان افتاد. جعفری در سال 1358 به عنوان نماینده دانشكده در انجمن اسلامی دانشگاه تهران حضور داشت و در اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 در تهران نیز فعال بود. او پس از تعطیل دانشگاه، مدتی در جریان انقلاب فرهنگی فعال بود و پس از شروع جنگ به عنوان یك بسیجی عازم جبههها شد و در سال 1360 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. گفته می شد وی مدتی نیز محافظ آیت الله روح الله خاتمی پدر محمد خاتمی بود.
وی پس از مدتی به عنوان فرمانده قرارگاه عملیات غرب و جنوب تعیین شد و از جمله مسوولیت های نظامی آن، فرماندهی تیپ عاشورا، فرماندهی قرارگاه قدس، فرماندهی قرارگاه نجف و معاونت عملیات سپاه سوسنگرد بود. وی معاونت عملیات ستاد مشترك سپاه و جانشین نیروی زمینی نیز بوده است. محمد علی جعفری در سال 1371 موفق به اخذ مدرك كارشناسی ارشد در رشته معماری شد. سپس به تحصیل دوره فرماندهی و ستاد در سالهای 71 و 72 در دانشگاه جنگ سپاه گذراند و مدتی نیز در دورههای دافوس سپاه به تدریس مشغول بود
وی از سال 1371 همزمان با تحصیل مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی سپاه را به مدت 13 سال بر عهده گرفت، كه در 5 سال آخر آن، مسئولیت فرماندهی قرارگاه ثارالله تهران نیز بر عهده وی بود. در این مدت با شعار جوانگرایی در فرماندهی سپاه، بخش زیادی از فرماندهان قدیمی سپاه را کنار گذاشت. جعفری پیش از عهده دار شدن فرماندهی سپاه پاسداران دو سال ریاست مركز تحقیقات راهبردی سپاه را اداره کرد و در سال 86 ناگهان با برکناری رحیم صفوی به فرماندهی سپاه رسید.
محمد حسین زاده حجازی جانشین فرمانده سپاه
سید محمد حسین زاده حجازی، متولد سال 1335 در اصفهان است. و پیش از انقلاب مدت کوتاهی بازداشت و از دانشگاه اخراج شد.
سید محمد حجازی از بدو انقلاب به عضویت سپاه در آمد و در سرکوب نیروهای سیاسی و مردم در مناطق آشوب زده کردستان و آذربایجان غربی فعال بود. وی در دوران جنگ به امر اعزام نیروهای مردمی پرداخت. از این رو مسوول اعزام نیرو به جبهه های جنوب بود.
مدتی نیز در سنگر مسوول ستاد سپاه منطقه دوم کشوری خدمت کرد. پس از آن جانشین فرمانده سپاه منطقه چهارم کشوری، جانشین قرارگاه عملیاتی سلمان در جبهه های میانی و غربی، جانشین فرمانده قرارگاه قدس سپاه تا پایان دوران دفاع مقدس بود. پس از پایان جنگ، معاون هماهنگ کننده نیروی مقاومت بسیج شد؛ تا آن که در سال 1376 به سمت معاون نیروی انسانی نیروی مقاومت بسیج منصوب گردید.
وی پس از احراز مسوولیت معاون هماهنگ کننده فرماندهی کل سپاه، به مدت ده سال فرمانده نیروی مقاومت بسیج بود. وی با حکم جعفری به قائم مقامی سپاه و همچنین با حفظ سمت به عنوان فرماندهی قرارگاه ثارالله سپاه انتخاب شد. این نیرو نقش اساسی در سرکوب مردم در جریان کودتا و اعتراضات پس از آن به عهده داشته است.
مقر این نیرو در حد فاصل ده ونک و اوین در شمال تهران قرار دارد، و به عنوان مسئول حفظ امنیت پایتخت است.
فرمانده اين قرارگاه، فرماندار نظامي تهران است. در ساختار سپاه پاسداران به ویژه در سال های اخیر و به خاطر خطری که مسئولان امنیتی نسبت به شورش های شهری احساس می کردند این قرارگاه از اهمیتی ویژه برخوردار شد و خصلت امنیتی نیز پیدا کرد. فرماندهی این قرارگاه را از بدو تاسیس فرماندهان ارشد سپاه به عهده داشته اند. در دوران خاتمی محمد علی جعفری به عنوان فرمانده نیروی زمینی سپاه هدایت این قرارگاه را به عهده داشت. از سال 84 تا 86 پاسدار زاهدی فرماندهی نیروی زمینی و قرارگاه ثار الله را به عهده داشت.
حجازی در دورن خاتمی فرماندهی بسیج کشور را بر عهده داشت و به عقیده برخی «اصلاح طلبان»، وی یکی از افراد موثر در بحران سازی های پیش روی دولت خاتمی بود. وی به طور مشخص، به همکاری با فرایند ورود بسیج به منازعات سیاسی و سکوت تاییدآمیز در مقابل عضویت بسیجیان در گرو های ضربتی چون "انصارحزب الله" متهم بود.
سعید مرتضوی
سعید مرتضوی در سال 1346 در شهرستان میبد به دنیا آمد . تحصیلاتش را در همانجا آغاز کرد و در دوران جنگ به بسیج پیوست. وی سپس به عنوان سهمیه بسیج به دانشگاه آزاد اسلامی واحد تفت راه یافت و از همان جا در سال 1365 به عنوان ضابط قضایی طرح كوثر در دادگستری استان یزد شروع به کار کرد.
پس از چندی به شهربابک رفت و به عنوان دادیار در این شهر مشغول به کار شد و به سرعت به عنوان مسئول واحد اجرای احکام منصوب شد . وی در سن نوزده سالگی دادیار شد و پس از نه ماه در سن بیست سالگی به مقام ریاست دادگاه حقوقی دو مستقل رسید ! او پنج سال رئیس دادگستری این شهر در استان کرمان بود. در همین دوران بخاطر یک افتضاح اخلاقی پرونده ای قضایی برای او تشکیل شد؛ پرونده ای که مدتها در دادگاه انتظامی قضات او را گرفتار کرد اما همین موضوع باعث شد به تهران بیاید و مشکل خود را با کمک پسر شیخ محمد یزدی حل کند.
در همین دوره، مرتضوی توسط بادامچیان معاونت سیاسی قوه قضائیه به کار گرفته شد. در دوره حکومت شیخ محمد یزدی و موتلفه در قوه قضائیه تصفیه گسترده ای صورت گرفت و بسیاری از قضات و دادیاران و مستشاران و سایر مقامات قوه قضائیه که از قبل از انقلاب در این قوه مشغول کار بودند کنار گذاشته شدند و گروهی از قضات جوان که اکثرا سهمیه جنگی و بسیج بودند و غالبا در سنین زیر سی سال بودند، به عنوان قاضی وارد دستگاه قضائی شدند .
سعید مرتضوی که تازه از شهرستان آمده بود، توسط تیم جدیدی که دستگاه قضایی را اداره می کرد جذب شد و به سرعت به یکی از پلید ترین قضات دستگاه قضایی تبدیل شد.
مرتضوی پس از ورود به تهران در سال 1373 رئیس شعبه 9 دادگاه عمومی تهران شد و مدتی بعد به شعبه 34 مجتمع قضایی ویژه کارکنان دولت منتقل شد. پس از آن مرتضوی که هنوز در حال تحصیل بود و گفته می شد در دوره فوق لیسانس حقوق دانشگاه آزاد درس می خواند و هنوز سی ساله نشده بود، رئیس شعبه 1410 یا دادگاه مطبوعات شد. او در این مسئولیت120 نشریه مختلف را در طول هشت سال توقیف و بسیاری را به زندان و شلاق و جریمه نقدی و ... محکوم کرد.
یکی از مهم ترین پرونده های قاضی مرتضوی که همیشه او را در موقعیت یک متهم به قتل قرار داده است، قتل زهرا کاظمی، عکاس ایرانی - کانادایی بود که در تیرماه سال 1382 پس از یک دستگیری در حین عکاسی، توسط مرتضوی بازجویی شد و در حین بازجویی با ضربه مغزی کشته شد.
وی پس از ارتکاب این قتل و نشان دادن عبودیت خود به خامنه ای با اشاره او و دفترش توسط هاشمی شاهرودی به سمت دادستان انقلاب و عمومی مرکز انتخاب شد و به قدرت بلامنازعی در قوه قضاییه تبدیل شد. گفته می شود سیاست گذار واقعی قوه قضاییه اوست و نه هاشمی. وی این روزها با حمایت خامنه ای و اصغر حجازی به یکی از قدرتمند ترین چهره های کودتا تبدیل شده است و به جز خامنه ای و دفتر او به کسی پاسخگو نیست.
اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی
اسماعیل احمدی مقدم در سال ۱۳۴۰ خورشیدی در نارمک تهران به دنیا آمد.. وی در سال 1356 برای گذراندن دروس حوزوی عازم شهر قم شد و پس از پیروزی انقلاب به عضویت کمیته انقلاب اسلامی در آمد و سپس در سال 1358 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. وی به مدت هشت سال در جبهههای جنگ بوده و مدتی نیز فرماندهی سپاه سردشت را به عهده داشت. احمدی مقدم در سال های گذشته با استفاده از رانت دولتی تحصیلات خود را پی گرفت و در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. وی مدرک کارشناسی ارشد مدیریت دفاعی را در دوره فرماندهی و ستاد ارتش و دکترای علوم دفاعی را در دانشگاه عالی دفاع ملی گذراند . وی پیش از این پستهایی همچون رییس دانشگاه علوم انتظامی و معاون هماهنگ کننده نیروی انتظامی را داشتهاست و آخرین پست او معاونت فرماندهی نیروی مقاومت بسیج و ریاست منطقه مقاومت بسیج تهران بوده است. وی باجناق احمدی نژاد است و بلافاصله پس از انتخاب احمدینژاد از سوی خامنه ای برای فرماندهی این پست انتخاب شد تا باجناقها هماهنگی لازم را داشته باشند. نکته قابل ذکر آن که قالیباف فرمانده قبلی نیروی انتظامی بدلیل نامزد شدن برای انتخابات نهم ریاست جمهوری که در خرداد ۸۴ برگزار گردید، از پست خود استعفا داده بود. اما علی خامنهای از انتصاب فرمانده جدید برای این نیرو خودداری ورزید و علی عبداللهی را بهعنوان سرپرست موقت این نیرو منصوب کرد تا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری مشخص شود و فردی هماهنگ با رئیس جمهور را انتخاب کند.
احمدی مقدم با راه اندازی «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» بی سابقه ترین برخوردها را با شهروندان و بویژه زنان کرد.
این طرح در اردیبهشت ۸۵ با استقرار اکیپهای نیروی انتظامی به همراه اتومبیلهای ون در اماکن عمومی و دستگیری زنان و مردانی که مأموران نیروی انتظامی ظاهر و یا نوع آرایش و لباسشان نمیپسندید آغاز شد. نیروهای سرکوبگر شاغل در این طرح در ادامه به منظور ایجاد رعب و وحشت در جامعه به دستگیری عده زیادی تحت عنوان اراذل و اوباش دست زدند. این نیروها پس از شکنجه علنی دستگیرشدگان در نیمههای شب و در مقابل انظار عمومی به تهیه عکس و فیلم از آنان پرداختند. نکته قابل ذکر تعمد نیروهای عمل کننده برای انعکاس اخبار و عکسهای این تهاجمات وحشیانه بود. دستگیر شدگان که تعداد زیادی از آنان را افراد بیگناه و عادی تشکیل میدادند به سوله کهریزک منتقل شدند. این سوله تحت نظارت سردار رادان معاون احمدی مقدم اداره میشد و شکنجه های انجام گرفته مانند دوران اخیر توسط رادان و تحت نظر او انجام می گرفت. گفته شده است که برخی از نیرویهای عمل کننده در طرح ارتقای امنیت اجتماعی که نقاب نیز داشتند عرب بودهاند. بر اساس گزارش های سازمان های حقوق بشری دست کم ۸ نفر در اثر شکنجه در کهریزک جان باختهاند. دستگاه قضایی در ادامه ناچار شد بی سر و صدا عده زیادی از دستگیر شدگان را پس از چند ماه شکنجه در سوله کهریزک به دلیل بی گناهی آزاد کند.
در پاییز ۸۶ پلیس با حمله شبانه همراه با سگهای آموزش دیده به خانههای خرده فروشان مواد مخدر آنها را در مقابل دیدگان زن و فرزندانشان مورد ضرب و شتم شدید قرار داد. همچنین نیروی انتظامی در زمستان ۸۶ استفاده از چکمههای بلند برای زنان را تحت عنوان «تبرج» ممنوع اعلام کرد.
اسماعیل احمدی مقدم با الگوبرداری از رهبر نظام خامنهای در ارتباط با قیام مردم تهران و حمله نیروهای لباسشخصی به دروغپردازی دست زد و جوانان به پاخاسته را «سارق» خواند. خبرگزاری مهر به نقل از وی گزارش داد: «... فرمانده نیروی انتظامی خاطرنشان کرد: این حوادث به این دلیل رخ داد که در ایام پیش و پس از انتخابات تمام توان نیروهای انتظامی متوجه آرامش قبل و بعد از انتخابات بود و در این زمینه از دیگر بخشها از جمله طرح امنیت اجتماعی تا حدی غافل شد و در این راستا مجرمان و سارقان فرصتی یافتند تا در جامعه دست به اغتشاش بزنند. احمدی مقدم درباره نیروهای لباس شخصی اذعان داشت: موضوع لباس شخصی ها پس از انتخابات مطرح شد که در این راستا برخی افراد مدعی شدند منشاء لباس شخصی ها از درون نیروهای انتظامی و یا امنیتی است . وی با طرح این سوال که مگر افراد اغتشاشگر و تخریبگر لباس یونیفرم داشتند، اذعان داشت: افراد اغتشاشگر نیز لباس شخصی بودند و کسی به این افراد لباس شخصی چیزی نگفت زیرا افرادی که این موضوع را بزرگ می کنند درصدد این ادعا هستند که بگویند لباس شخصی ها، نیروهای فشاری هستند که از سوی حکومت هدایت می شوند. »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر