۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

ما همه "مجید توکلی" هستیم

تنها دو روز پس از انتشار عکس های «مجید توکلی» عضو انجمن اسلامی دانشجویان پلی تکنیک توسط رسانه های دولتی و سپاه چون ایرنا، فارس و جهان نیوز موجو گسترده ای برای حمایت از وی تشکیل شده است.



این حمایت گسترده «کمپین مردان با حجاب» نام دارد که به پیشنهاد آرش عاشوری از عکاسان هنری در فیس بوک شکل گرفت و شور بسیاری در شبکه های اجتماعی، سایت ها و وبلاگ ها به وجود آورده است.

در صفحه نخست این کمپین که در سایت فیس بوک تشکیل شده هدف آغاز آن به این صورت شرح داده شده:
« بازداشت این دانشجوی شجاع و انتشار چنین عکسهایی فقط و فقط برای فشار بر جنبش دانشجویی و حرکت سبز ملت ایران انجام شده و در همین زمان تلاشی است برای تحقیر کردن کلیه زنان این سرزمین. برای اینکه ثابت کنیم با مجید توکلی هستیم. برای اینکه بگوییم لباس زنانه (منظور حجاب) بد نیست و این حجاب اجباریست که بد است. چه بر تن زنان این سرزمین و چه بر چهره مجید توکلی.» و از مردان خواسته شده عکس های با حجاب را به آدرس زیر بفرستند:
rousari@gmail.com
در نهایت نیز پوستری از این عکس ها تهیه خواهد شد.

تاکنون بسیاری از کاربران اینترنتی عکس های خود را فرستاده و کلیپی نیز با عنوان «ما همه مجید هستیم» از این عکس ها ساخته شده که در آدرس زیر قابل دیدن است:
http://www.youtube.com/watch?v=xNgN1rbXjLc

خبرگزاری های حکومت که با هدف تحقیر مجید توکلی که «شرف جنبش دانشجویی» لقب گرفته است، این عکس ها را برای تحت تأثیر قرار دادن حرکت های دانشجویی در 16 آذر منتشر ساختند. اما این حرکت دانشجویان و کاربران اینترنت آنها را در رسیدن به اهدافشان ناکام ساخته است. به طوری که نحوه پوشاندن چادر و مقنعه بر تن مجید توکلی نشان از حجاب اجباری زنان طی سال های گذشته دارد و به محلی برای اعتراض به «حجاب اجباری» نیز تبدیل شده است.

در عین حال کاربران بسیاری از این تیتر در پست هایشان استفاده کردند که «مجید توکلی تکثیر شد نه تحقیر». مسیح علی نژاد نخستین بار این تیتر را پیشنهاد داد که با استقبال گسترده مواجه شد.

مجید توکلی که پس از سخنرانی منتقدانه خویش در مراسم 16 آذر دانشگاه امیرکبیر خارج از دانشگاه با ضرب و شتم و کتک بسیار بازداشت شد، به عنوان یکی از «نماد های جنبش دانشجویی» شناخته می شود و در میان فعالان اجتماعی و سیاسی بسیار شناخته شده است.

وی تا کنون سه بار بازداشت شده است که نخستین بار آن در اردیبهشت ماه 1386 در پروژه جعل نشریات توسط نیروهای امنیتی برای ضربه زدن به فعالین دانشجویی دانشگاه امیرکبیر بود. نیروهای امنیتی با جعل نشریه سرخط که مجید توکلی مدیرمسئول آن بود پروژه ای را در بهار سال 86 برای سرکوب دانشجویان پلی تکنیک طراحی کردند. در آن سال و در جریان این اقدام 8 تن از دانشجویان پلی تکنیک بازداشت شده و از آن بین مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری بیش از یک سال ونیم بی گناه در حبس ماندند تا در نهایت دادگاه عمومی تهران حکم به جعلی بودن نشریات داد.

توکلی بار دیگر در بهمن 87 در مراسم سالگرد مهندس بازرگان مقابل حسینیه ارشاد بازداشت شد و قریب 4 ماه را در زندان سپری کرد.

وی پس از آزادی با مشکلات بسیاری جهت ادامه تحصیل از سوی وزارت علوم مواجه شد و در نهایت جهت تحصیل به بندرعباس «تبعید» شد.

مجید توکلی جهت شرکت در مراسم 16 آذر به تهران آمده بود که پس از سخنرانی در این مراسم خارج از دانشگاه با حمله نیروهای امنیتی دستگیر شد.


دیدگاه ها

در راستای کمپین سراسری جوانان

در راستای کمپین سراسری جوانان و دانشجویان در داخل و خارج کشور برای همبستگی با مجید توکّلی عزیز, من با تعدادی از فعّالین دانشجویی در خارج کشور هم تماس گرفتم و با هم هماهنگیهایی را نیز صورت دادیم. در کامنتی هم که چندی پیش در زیر بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان امیرکبیر نوشتم, تاکید کردم که: آینده متعلق به کسانی است که بیشتر رنج برده اند و آینده ایران هم متعلّق به زنان و دختران شجاعی است که زمین را در زیر پای دیکتاتوری مذهبی به لرزه در اورده اند! برای اثبات این ادعاّیم شما را به شعر زیبایی که هیلا صدیقی زیبارو و زیبا خو در باره رنج و محنتی که بر جوانان این مرز و بوم رفت, و گویا در مدرسه دارالفنون خوانده شد, جلب میکنم. شنیدن این شعر را به همه جوانان نسل سوّم توصیه میکنم. بلی, اینده ایران متعلّق به هیلا و هیلا ها میباشد!! بر دستان این هنرمند حساّس و جوان میهنم و به خاطر شعر زیبایش بوسه میزنم.

شاد و پیروز باشید!

مازیار- آلمان

از: هیلا صدیقی هنوزم عشق میهن

از: هیلا صدیقی

هنوزم عشق میهن در سرت هست؟

هوا بارانی است و فصل پاییز / گلوی آسمان از بغض لبریز

به سجده آمده ابری كه انگار / شده از داغ تابستانه سرریز

هوای مدرسه ، بوی الفبا / صدای زنگ اول محكم وتیز

جزای خنده های بی مجوز / و شادیها و تفریحات نا چیز

برای نوجوانی های ما بود / فرود خشم و تهمت های یكریز

رسیده اول مهر و درونم / پُر است ازلحظه های خاطرانگیز

كلاس درس خالی مانده از تو / من و گلهای پژمرده سر میز

هوا پاییزی و بارانی ام من / درون خشم خود زندانی ام من

چه فردای خوشی راخواب دیدیم !/ تمام نقشه ها بر آب دیدیم !

چه دورانی چه رویای عبوری !/ چه جستن ها به دنبال ظهوری !

من و تو نسل بی پرواز بودیم / اسیر پنجه های باز بودیم

همان بازی كه با تیغ سرانگشت / به پیش چشمهای من ترا كشت

تمام آرزوها را فنا کرد / دو دست دوستی امان را جدا کرد

تو جام شوكران را سر كشیدی / به ناگه از كنارم پر كشیدی

به دانه دانه اشك مادرانه / به آن اندیشه های جاودانه

به قطره قطره خون عشق سوگند / به سوز سینه های مانده در بند

دلم صد پاره شد بر خاك افتاد / به قلبم از غمت صد چاك افتاد

بگو، بگو آنجا كه رفتی شاد هستی ؟‌ / در آن سوی حیات آزاد هستی ؟

هوای نوجوانی خاطرت هست ؟‌ / هنوزم عشق میهن در سرت هست ؟

بگو آنجا كه رفتی هرزه ای نیست؟ / تبر، تقدیر سرو و سبزه ای نیست ؟‌

كسی دزد شعورت نیست آنجا ؟‌ / تجاوز به غرورت نیست آنجا ؟

خبر از گورهای بی نشان هست ؟‌ / صدای ضجه های مادران هست ؟‌

بخوان همدرد من، همنسل و همراه / بخوان شعر مرا با حسرت و آه

دوباره اول مهر است و پاییز / گلوی آسمان از بغض لبریز

من و میزی كه خالی مانده از تو / و گلهایی كه پژمرده سر میز

هیچ نظری موجود نیست: