خبرگزاری فارس: اما دیگر نمیشود سکوت کرد. یعنی عقل و دین و منطق و وجدان و انصاف اجازه نمیدهد که آدم ساکت بشود. توهم را باید کنار گذاشت.
به گزارش خبرنگار "سرویس فضای مجازی " خبرگزاری فارس، امید حسینی نویسنده وبلاگ "آهستان "، مطلبی با عنوان "پشت پرده نشریه همت چه کسانی هستند؟!" را در وبلاگ شخصی خود منتشر کرده است.
بر اساس این گزارش در این مطلب آمده است:
بعد از ماجراهای مربوط به انتخاب مشایی به عنوان معاون اول احمدینژاد، واقعاً دیگر قصد نداشتم درباره این افراد حرف بزنم. الان هم چنین قصدی ندارم. فقط میخواهم اشارهی کوچکی به نشریه همت بکنم و چند کلمهای بنویسم.
مصطفی کواکبیان در مناظره با حسین شریعتمداری یک نکته جالب گفت. نمیدانم یادتان هست یا نه؟ کواکبیان به نقل از برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس گفت: "ما اگر میدانستیم که فلانی قرار است رییس دفتر رییس جمهور شود، هرگز به او رای نمیدادیم! " فلانی را که خودتان میشناسید؟ منظور همان آقای اسفندیار مشایی است.
حرف کواکبیان حرف دل خیلیها از جمله من بوده و هست. دقیقاً با همین غلظت و با همین شدت! این حرف به معنای این نیست که من پیش از انتخابات از ارتباط ویژهی مشایی و احمدینژاد خبر نداشتم، اتفاقاً برعکس، همه ما میدانستیم که احمدینژاد یک تار موی اسفندیار را با همه اصولگراها عوض نمیکند، اما حقیقتاً انتظار نداشتیم که یک مملکت و یک انتخابات و یک ملت، اسیر لج و لجبازی و روابط صمیمانه دو نفر با هم بشوند که شدند!
حالا این حرفها چه ربطی دارد به نشریه همت. حتماً یادتان هست که این نشریه در روزهای قبل از انتخابات یک شماره جنجالی داشت که طراحی روی جلد آن هم خیلی مشابه این شماره جدید بود. آنجا هم اتفاقاً آقای هاشمی رفسنجانی نقش اول را بازی میکرد و عامل اول قتل احمدی نژاد بود و شخصیتهای دیگر سیاسی چپ و راست هم همدست او…
آن روزها شاید خیلی از ماها از دیدن این طراحی و از خواندن این نشریه به وجد آمدیم و از آن به خاطر این همه روشنگری تشکر کردیم و برای پیروزی در انتخابات هم سکوت کردیم، اما دیگر نمیشود سکوت کرد. یعنی عقل و دین و منطق و وجدان و انصاف اجازه نمیدهد که آدم ساکت بشود. توهم را باید کنار گذاشت. هیچ "احمدینژادکشونی " در کار نبود و نیست. اولین ضربه را به احمدینژاد، خود او زد و دوستان متعصبش. در اینکه خیلیها از احمدی نژاد خوششان نمیآید شکی نیست، اما احمدینژاد هم از خیلیها خوشش نمیآید. حتی خیلی بیشتر از طرف مقابل! پس چه فرقی دارد؟
در شماره جدید نشریه "همت " باز هم محور اصلی آقای هاشمی است و شخصیتهای مختلف مذهبی و سیاسی در اطراف او قرار دارند، با این تفاوت که این بار طیف گستردهتری به جمع قبلی اضافه شدهاند! من هرچه در این تصویر دقت کردم که شباهتی بین این افراد پیدا کنم، به جایی نرسیدم. البته خود نویسنده ادعا کرده است که همه این افراد وابسته به سیستم هاشمی رفسنجانی هستند، اما واقعیت آنست که همه این افراد، آدمهایی هستند که در چند سال گذشته، به سیاستهای احمدینژاد انتقاد کرده بودند. حتی منتقدانی که انتقاد آنها اصلا سیاسی نبود و با نگاهی اخلاقی و دینی نصیحت میکردند.
جالبتر اینجاست که در این لیست افراد خوشنام و بزرگی قرار دارند که در انقلابی بودن و ولایی بودن آنها هیچ شک و شبههای وجود ندارد و بارها و بارها و حتی در همین حوادث اخیر، بطور قاطع از نظام و انقلاب و رهبری، دفاع کردهاند، اما وقتی معیار بد بودن افراد، مخالفت با احمدینژاد باشد، همه این آدمها را باید دور انداخت! یعنی محور به جای اینکه انقلاب باشد و رهبر انقلاب، شخص احمدینژاد میشود که همه باید او را دوست داشته باشند.
اینجاست که باید فکری جدی برای مقابله با این جریان خطرناک کرد. در چند ماه گذشته بنا به ضرورت و حساسیت مسائل دیگر، کمتر به این مساله پرداختیم، اما وقت آن است که کاری کنیم. من شخصاً علی لاریجانی و قالیباف و مطهری و توکلی را بر احمدینژاد ترجیح میدهم و نیازی هم به پنهان کردن این موضوع ندارم. البته احمدینژاد رییسجمهور خوبی هست و باید از او حمایت شود و چشمم کور حمایت هم میکنم. اما خونم به جوش میآید وقتی میبینم بیشعورهایی به نام حمایت از احمدینژاد، همه شخصیتهای دینی و سیاسی این مملکت را یک کاسه میکنند و بالای سر هاشمی رفسنجانی قرار میدهند که همه مثلا مخالف احمدینژاد هستند. خوب مخالف باشند.
این تفسیر البته چند سالی هست که دارد تبلیغ میشود و بسیاری از دوستان ما هم متاسفانه به این توهم علاقه دارند. اطلاع موثق دارم که علیه بسیاری از این شخصیتهای مذهبی، توسط خود آقای … حرفهای اهانت آمیزی زده میشود… و همت هم دقیقا ادامهی همان حرف و حدیثهاست…
این آدمهای متوهم اگر عقل درست و حسابی داشتند، لااقل از آیت الله جوادی آملی خجالت میکشیدند. من شخص پرست نیستم، اما آقای جوادی آملی کسی هست که بعد از کناره گیری از امامت جمعه شهر قم و براه افتادن آن همه جنجال تبلیغاتی و سیاسی علیه ایشان، در همه نمازهای جمعه شهر قم، در صف اول نماز نشسته و کسی هم نمیبیند! اما هم اصلاحطلبان و هم اصولگراها بعد از انصراف ایشان از نمازجمعه، انواع و اقسام شایعات را درباره ایشان براه انداخته بودند. اصلاح طلبان ادعا میکردند که آقای جوادی آملی از نظام قهر کرده است و اصولگراها هم در مقابل میگفتند ایشان بصیرت لازم را ندارد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر