۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

شارلاتانها دست در دست جنایتکارها!


مسعود ابراهيم نژاد

.

تقریبا دو هفته قبل و درست در آستانه ماه خرداد ، ماهی که تداعی اعتراضها و خروش مردم ایران علیه دیکتاتوری مذهبی میباشد، رژیم اسلامی دست به جنایتی جدید میزند. فرزاد کمانگر، شیرین علم هوایی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان سر بدار گشتند. متعاقبا احکام اعدام شش مجاهد خلق نیز که مدتها در زندانهای اسلامی اسیر میباشند به تایید دیوان جنایتکاران میرسد که این احکام هر لحضه میتواند به مورد اجرا گذاشته شود. رژیم اسلامی بمانند تمامی برهه های حساس گذشته که موجودیت خود را در خطر حتمی می دید ، راهی جز کشتار را بر نمی گزید، اینبار نیز به چنین ترفند بزدلانه ای توسل جست. دستگیریهای آزاد اندیشان و فعالین دانشجویی و هر آنکس که با جریانات اپوزیسیون واقعی رژِیم ربطی دارند بی وقفه و با شدتی هر چه تمامتر در جریان میباشد. رژیم اسلامی بار دیگر مرگ خود را پیش چشمانش میبیند و باید به آخرین ترفند هایش دست بزند و بمانند غریقی است که از دست یازیدن به هیچ خس و خاشاکی ابایی ندارد.

در صحنه بین المللی نیز رژِیم اسلامی برای رهایی از عواقب تحریمهای بیشتر که میرود تا عرصه را بیش از پیش برای سردمداران حکومت اسلامی تنگتر نماید هر روز کارت جدیدی را بازی میکند و با حیله ها و ترفند های زبونانه میکوشد تا جامعه جهانی را از اعمال تحریمهای بیشتر منصرف نماید.

یکی از این ترفند های پست و کثیف که رژیم بارها از آن در رابطه با قدرتهای اقتصادی غربی استفاده کرده است ، حربه بزدلانه گروگانگیری است. یک سال پیش در جریان قیام همگانی مردم علیه حکومت اسلامی، دختری دانشجو بنام کلوتید رایس از اتباع فرانسوی در ایران توسط سربازان گمنام امام زمان( آسید علی) به گروگان گرفته شد تا امروز با یک قاتل معاوضه شود. رژیم در این معامله ننگین بار دیگر نشان داد که هر زمان که بخواهد میتواند با چنین ترفند های غیر انسانی با سران دولتهای غربی بر سر هر موضوعی معامله نماید.

از دولت فرانسه دست زدن به چنین معامله های ننگینی چیز تازه و عجیبی نیست. یکبار نیز در گذشته ای نه چندان دور یعنی در ژوئن 200 3 نیز میرفت تا در پی یک معامله ننگین اقتصادی، سران سازمان اپوزیسیون مجاهدین خلق را دست و پا بسته تقدیم رژیم اسلامی کند. هر چند که عاقبت این معامله ننگین چیزی جز رسوایی عاید طرف فرانسوی نگردید، اما توانست بخش بزرگی از انرژی و توان این سازمان اپوزیسیون را برای مدتی کاهش دهد. ضربات وارده به سازمان اپوزیسیون از این تبانی پشت پرده دولت فرانسه و رژیم اسلامی متاسفانه تنها به بعد اقتصادی و امکاناتی محدود نشد ه بود و دو دختربیگناه مجاهد نیز در آتشی که دولت دمکرات فرانسه بر افروخت پروانه وار سوختند. جا دارد که در این ایام که نزدیک به سالگرد این فاجعه غم انگیز میباشد یاد این جانباختگان آزادی را در کنار فرزاد ها، شیرینها، سهرابها و نداهای آزادی میهنمان گرامی بداریم.

در طی هفته ای که گذشت دختر دانشجوی فرانسوی از زندان اسلامی آزاد شد و روانه فرانسه گردید و در مقابل نیز دولت فرانسه ، قاتل دکتر شاهپور بختیار ، آخرین نخست وزیر حکومت شاهنشاهی را از زندان آزاد نموده و به عنوان تشکر از قاتلان حاکم بر ایران وی را با سلام و صلوات به ایران برگردانده است تا توسط مقامات حکومت اسلامی ایران از وی در فرودگاه استقبال رسمی به عمل آید. حلقه گل بر گردنش آویخته شودو مدال افتخار به وی اهدا گردد ، البته که باید به خاطر قتل فجیعی که انجام داده از وی به عنوان قهرمان در حکومت قاتلان نام برده میشد.

نیکلای سارکوزی در مصاحبه سپتامبر 2009 با شارلاتانی تمام چنین میگوید: آیا من چنین فردی هستم که یک قاتل را با یک دختر بیگناه بخواهم معا وضه کنم؟ اما دیری نپایید که این معامله پنهانی صورت گرفت و قاتل از زندان رها شد.

از سوی دیگر در عرصه داخلی نیز شارلاتانهای امروزی که همانا جنایتکاران دیروزی میباشند با حیله و ترفند در صدد رهانیدن کشتی شکسته حکومت اسلامی از خطر غرق شدن حتمی میباشند. چرا که این کشتی شکسته با غرق شدنش در واقع بسیاری از دنبالچه هایش را هم با خودش به اعماق نابودی و نیستی خواهد برد. از خاتمی و کروبی و موسوی( رهبران سبز سیدی) گرفته تا مهره ها و پادو های خارجه نشین آنها چون گنجی، مخملباف، نوری زاده، فرخ نگهدار و... که همگی کوس رسوایشان گوش فلک را کر نموده است به یاری آسید علی شتافتند و اندر مضرات برخورد قاطع و نبرد رویارو و قهرآمیز مردمی با حکومت ، قلم میزنند و سخن پراکنی میکنند.

جناح اصلاح طلبان و سبز سیدی که به حق میدانند با رفتن رژِیم اسلامی دیگر جایی برای آنها نیز نخواهد بود تمام هم و غم خود را در حفظ چهار چوبه رژِیم میبینند. از این رو از هر فرصتی استفاده میکنند تا از یکسو خود و امام شانرا از جنایات جمهوری اسلامی مبرا جلوه دهند و همه تقصیر ها را به گردن چند نفر معدود بیاندازند و چنین با پر رویی وانمود میکنند که مردم ایده آل خود را در قانون اساسی قرون وسطایی جمهوری اسلامی میبینند. از سویی دیگر سعی میکنند تمام افکار و توجه جوانان را به سمت تنها انتقاد کردن از حکومت سوق بدهند تا بدین ترتیب یکی از پارامترهای اصلی در مسیر سرنگونی حکومت دیکتاتوری مذهبی که همانا مبارزه قهر آمیز توده ای میباشد از اذهان عمومی جوانان زدوده و پاک گردد.

دست اندرکاران سبز سیدی و اصلاح طلبان در صدد القاء این طرز تفکر میباشند که " اگر جوانان قدری خویشتنداری نشان بدهند و این چنین بی پروا حکومت و اساس آنرا به چالش نکشند، حکومت نیز مجبور نمیشود که دست به کشتار و شکنجه و تجاوز جوانان ما بزند". بدین ترتیب این خود جوانان هستند که به جای قناعت کردن به یک قطره آب از یک قطره چکان ، سراغ چشمه آب زلال و روان را میگیرند. سبز سیدی و اصلاح طلبان سعی میکنند مردم را به یک حداقل ناچیز یعنی تنها به انتقاد کردن از برخی از چهره های حکومتی( نه همه مهره های حکومت و نه خود حکومت اسلامی) راضی کنند و نگذارند کسی از خط قرمز حکومت اسلامی عبور نماید.

اما آنچیزی که امروزما میبینیم و جوانان به آن دست میزنند بار دیگر ثابت میکند که جوانان و مردم ایران به چیزی کمتر از سرنگونی حکومت اسلامی رضایت نمیدهند. اعدامهای اخیرو متعاقبا اعتصاب سراسری و سازمانیافته مردم کردستان تحت هدایت و اعلام سازمانهای سرنگونی طلب آشکارا دلالت بر این واقعیت دارد که این اپوزیسیون سرنگونی طلب هست که همچنان در بطن جنبشهای سیاسی اجتماعی مردم جای دارد و این تنها سرنگونی طلبان هستند که ایستاده اند و در کنار مردم و با مردم تا به آ خر خط پایدار و استوار حرکت میکنند ،علیرغم تمامی تبلیغات کر کننده رژِیم اسلامی.

مسعود ابراهیم نژاد



منبع: سايت ديدگاه

هیچ نظری موجود نیست: