۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

شهرام امیری و بازیهای اطلاعاتی


جعفر پویه

پس ار ماه ها حدس و گمانه زنی پیرامون یکی از دانشمندان هسته ای رژیم جمهوری اسلامی، روز گذشته با ورود شهرام امیری به تهران این ماجرا به انتهای خود نزدیک شد. پیرامون حضور شهرام امیری در آمریکا و چگونگی رسیدن او به آنجا خبرهای ضد و نقیضی منتشر شده است. از یک سو رژیم جمهوری اسلامی ادعا می کند که شهرام امیری توسط سازمانهای اطلاعاتی عربستان و آمریکا در مراسم حج ربوده شده است. از سوی دیگر مقامهای آمریکایی می گویند که او به خواست خود به آمریکا آمده، در ازای دریافت 5 میلیون دلار اطلاعاتی را در اختیار آنها قرار داده و اکنون آزاد است که به هر کجا می خواهد برود.
از یک طرف بزرگ نمایی دستگیری و فرار شهرام امیری از چنگ ماموران امنیتی آمریکا، بازسازی داستانهای هالیوودی و جیمزباندی را به خاطر می آورد و در همین حال بی اهمیت شمردن و نازل دانستن این ماجرا توسط مقامهای آمریکایی موجی از ابهام و سووالات بی پاسخ را دامن می زند.
در اینکه دو طرف این ماجرا درگیر یک ماجرای اطلاعاتی و جنگ روانی علیه یکدیگر هستند شکی نیست اما برملاشدن اینگونه ماجراهای مضحک و دست چندم می تواند خوراک خوبی هم برای نشریات و رسانه هایی که نیازمند موج سازیهای عوام پسند هستند، باشد.
حرفها و گفته های شهرام امیری بیش از هر چیزی به ادعاهای رژیم جمهوری اسلامی شبیه است. این نشان می دهد که او آلت دست دستگاه اطلاعاتی رژیمی است که کاه را کوه جلوه می دهد و واقعیات عیان و مستندی همچون قتل ندا را حاشا می کند.
شهرام امیری در فرودگاه تهران ادعا کرد:
"از روز اول در تلاش برای تطميع من بودند و حتی عنوان کردند که در ازای يک مصاحبه ۱۰ دقيقه‌ای با سی‌ان‌ان که در طی آن عنوان شود پناهنده شده‌ام و به خواست خود به آمريکا رفته‌ام، ۱۰ ميليون دلار در اختيارم قرار می‌دهند. يک تلفن نيز در اختيار من قرار داده بودند و اعلام کردند که اگر از رفتن به ايران منصرف شوم تا ۵۰ ميليون دلار نيز به من خواهند داد و گفتند نيازی نيست هيچ مصاحبه‌ای انجام دهی، ما شما را به هر کشور اروپايی که بخواهی منتقل می‌کنيم و تحت حمايت مالی و سازمانی خود قرار می‌دهيم
با این گفته ها شهرام امیری نشان می دهد که حداقل آشنایی با سیستم کاری دستگاههای اطلاعاتی را ندارد. اینگونه ساده سازی و داستان به التماس افتادن ماموران دستگاه اطلاعاتی آمریکا و نپذیرفتن او بیشتر مسخره است تا واقعیت. بازجوییهای حرفه ای، بیرون کشیدن اطلاعات از یک فرد و تخلیه اطلاعاتی وی کاری است که نیروهای اطلاعاتی به ویژه آمریکاییها در آن تخصص دارند و یاوه های شهرام امیری نمی تواند یک بچه مدرسه ای را نیز قانع کند. او دریافت پول از آمریکا در ازای اطلاعات را رد می کند و می گوید اگر مشکلی داشت هرگز به ایران بر نمی‌گشت. شاید نداشتن مشکل با رژیم و بازگشت آزادانه به کشور را بشود از او پذیرفت، در این صورت این گمانه تقویت می شود که او از ابتدا مامور اطلاعاتی بوده و برای مقاصدی خاص دست به این مانور اطلاعاتی زده است.
در یک سال گذشته این دومین باری است که وزارت اطلاعات رژیم فیل هوا می کند و موفقیت اطلاعاتی خود را جار می کشد. بار اول با ماجرای به زمین نشاندن یک هواپیمای عبوری از خاک ایران و دستگیری عبدالمالک ریگی که هیچکس سناریوی آنرا باور نکرد، و اکنون شهرام امیری دانشمند هسته ای که موفق شده ماموران اطلاعاتی آمریکا را فریب دهد و از آن کشور بگریزد.
در هر دوی این ماجراها یک پای جریان آمریکاست و طرف دیگر رژیم جمهوری اسلامی، آیا این بازیهای دست چندم و کهنه شده سالهای جنگ سرد و سوار شدن بر موج مدیای جهانی است یا در پس آنها سناریوهای دیگری در جریان است که کمتر کسی از آنها آگاهی دارد؟

هیچ نظری موجود نیست: